سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
 

مقدمه

حادثه ی عاشورا به لحاظ ماهیت ،اهداف و آثار از بزرگ ترین رخدادهای تاریخ بشریت است ؛چرا که قهرمان حادثه ،شخصیتی است چون امام حسین بن علی علیه السلام ،که به منظورحفظ کامل ترین و اخرین دین الاهی ،جان خود را فدا کرد .
از جمله شواهد عظمت این قیام و شدت فاجعه ی شهادت رهبر آن ،رخدادهای شگفتی است که در پی شهادت آن حضرت ،در جهان هستی پدید آمد .حتی در یک نگاه گذرا به متون تاریخی و روایی شیعی و سنی ،می توان به تعداد زیادی از گزارش های این حوادث برخورد کرد که در مجموع حکایت از آن دارند که این حادثه ،در میان حوادث رخ داده در جامعه ی بشری ،تافته ای است جدا بافته ،و بدین لحاظ در خور دقت و بررسی.
فراوانی روایات یاد شده در منابع غیر شیعی از سویی ،و وجود بعضی روایات ضعیف -و گاه سخیف در میان روایات از سوی دیگر ،موجب پیدایش نوعی بدبینی نسبت به مجموع این روایات -به ویژه منقولات در منابع غیر شیعی -گشته است .برخی چنین پنداشته اند که نقل این گونه روایات توسط مورخان غیرشیعی ،ناشی از نوعی حرکت مرموز و پنهان،برای ایجاد غفلت نسبت به اصل قیام و اهداف آن ،و توجه دادن اذهان مردم به امور و قصه های عجیب است که بعضاً ریشه در اخلاق و عادات عصر جاهلی دارد .زیرا در عصر جاهلی در پی فقدان افراد مهم قبیله حوادث عجیبی را نقل می کرده اند .(1)
بعضی دیگر ،به صرف نقل این گونه روایات توسط مورخان متمایل به امویان همچون ابن سعد ،آنها را غیر قابل باور خوانده اند ؛چرا که مدعی هستند بیشتر این گونه روایات توسط راویانی از اهل شام یا بصره نقل شده و در این روایات ،هیچ نکوهشی از یزید یا قاتلان امام علیه السلام صورت نگرفته است .(2)
از سوی دیگر بعضی از مورخان متعصب اهل سنت -همچون ابن کثیر دمشقی -این گونه روایات را ساخته و پرداخته ی شیعه و از مجعولات آنان دانسته اند .(3)
در بررسی دیدگاه یاد شده ،توجه به چند نکته ضروری است :
1.هر چند غرض ورزی مورخان متمایل به امویان در کم رنگ کردن هدف قیام امام حسین ع قابل انکار نیست ،اما انکار حوادث شگفت انگیز به صرف غرض ورزی این دسته از مورخان نیز از دقت و انصاف علمی به دوراست .
2-روایات ناقل رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسین ع،علاوه بر منابع روایی اهل سنت ،در بسیاری از منابع شیعه نیز به چشم می خورد و تعداد زیادی از آنها از امامان معصوم ع نقل شده است .
3-مضامین روایات یاد شده آنچنان نیست که با بداهت و شواهد نقلی ناسازگار باشد .و مواردی عجیب تر از آنها ،در خوارق عادات نقل شده برای پیامبران و ائمه علیهم السلام به چشم می خورد .البته ناگفته نماند که در میان این روایات ،مواردی نیز وجود دارند که قابل استبعاد بوده و به داستان سرایی شباهت بیشتر دارند تا نقل واقعیت .
4.به هرحال ،خود این روایات -به گونه مستقیم یا غیر مستقیم -گویای حقانیت مسیر حسینی علیه السلام و بطلان مسیر یزیدی است .و بدین لحاظ ،کسانی که با تأمل و هوشیاری کافی با این روایات مواجه شوند درس لازم را فراخواهند گرفت .ضمن اینکه در همین گزارش ها -چنان که اشاره خواهیم داشت -به روایات جالبی درباره گرفتاری های دنیوی قاتلان امام حسین علیه السلام و قاتلان اصحاب آن حضرت بر می خوریم .
4.در صورت درستی این ادعا که مؤلفان غیر شیعی و راویان بصری یا شامی
این روایات ،با توجه دادن اذهان به سوی اموری عجیب و خارق العاده ،خواسته اند نفس حادثه ی کربلا و فلسفه و زمینه های رخداد آن کمتر مطرح شود ،باز این امر ،دلیل کذب روایات یاد شده و افسانه بودن آنها نمی تواند باشد .شاهد این مدعا ،رفتارهای رسانه های تابع استکبار ،در عصر حاضر است که گاه برای انصراف اذهان از یک حادثه و توجه دادن به حادثه ای دیگر ،تمام گزارش های خبری خود را در اقدامی هماهنگ ،متوجه حادثه ی مورد نظر خود می کنند ،بنابراین ،صرف عطف توجه بیشتر به یک حادثه -به هر منظوری که صورت پذیرد -دلیل کذب این رخداد نیست .
اکنون با عنایت به آنچه گذشت ،گذری بر روایات متعدد و متنوع مربوط به رخدادهای شگفت پس از شهادت امام حسین علیه السلام خواهیم داشت .و تلاش ما بر آن خواهد بود که روایات را دسته بندی ،بررسی و ارائه کنیم .گفتنی است که بعضی از این گزارش ها مربوط به رخدادهای عجیب مرتبط با اجزای تکوینی نظام هستی همچون خورشید ،ستارگان ،باد ،باران ،و کوه ها ،و بعضی از آنها مرتبط با حیوانات و جنیان ،و بعضی نیز مرتبط با انبیا و فرشتگان است .
در تعدادی از این گزارش ها ،عقوبت های دنیوی قاتلان شهدای کربلا و نیز تبدل ماهیت اشیا و اموال به غارت رفته از شهدا و اسرای کربلا آمده ،و در گروهی دیگر ،به گزارش های مربوط به جسم ،سر ،قبر و تربت مطهر امام حسین علیه السلام بر می خوریم .بدین لحاظ ،مجموع این گزارش ها را در ده محور کلی -به گونه ای که در پی می آید -ارائه ،و در بعضی موارد به تحلیل روایات خواهیم پرداخت .شایان ذکر است که بعضی از این رخدادها -همچون گریه اجزای نظام هستی و گریه انبیا و فرشتگان -برای مردم عادی قابل درک و مشاهده نبوده است .و حوادثی همچون کسوف و خسوف ،اقتضای آن را دارد که عموم مردم آن را مشاهده کرده باشند .اما حوادثی چون بادهای سیاه و
سرخ یا بارش خاکستر و خون یا یافت شدن خون در بعضی نقاط ،و نیز تبدل اشیاء به غارت رفته ،در نقاط خاصی ،همچون مناطقی که بیشتر ساکنان آن از مخالفان بوده اند -رخ داده باشد .و رخدادهای مربوط به جسم و سر مطهر امام ع و نیز عقویت جنایتکاران ،طبیعی است که برای شاهدان ماجرا محسوس بوده باشد .

بقیه در ادامه مطلب


1.کسوف و تاریکی آسمان

یکی از رخدادهای عجیب پس ازشهادت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا ،بروز کسوف (گرفتگی خورشید )است ،که موجب تیرگی عجیب آسمان و حتی رؤیت ستارگان شد !(4) این حادثه -به همراه برخی رخدادهای دیگر -وضعیتی را پدید آورد که به گفته ی برخی شاهدان ،مردم تصور بروز قیامت را داشتند !(5)علاوه بر این ،برخی از محدثان از بروز خسوف در شام روز عاشورا نیز خبر داده اند .(6)
در بعضی از گزارش ها ،به تلاطم و برخورد ستارگان نیز اشاره شده است .(7)به هر حال چنین تحولی در روز عاشورا ،جزء گزارش های عجیب و مشهور در منابع شیعی و سنی است .(8)
ممکن است با مشاهده ی روایات یاد شده ،برخی ،بی اختیار به روایت نبوی صلی الله علیه و آله درباره کسوف آسمان پس از مرگ فرزندش ابراهیم منتقل شوند .براساس آن روایت ،هنگامی که ابراهیم (فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله از ماریه ی قبطیه )از دنیا رفت ،خورشید دچار کسوف گشت و مردم با خود گفتند :این کسوف به علت مرگ فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله رخ داده است .رسول خدا صلی الله علیه و آله به محض شنیدن این شایعه بر فراز منبر رفته و ضمن خطبه ای فرمود :«ای مردم !کسوف خورشید و ماه ،دو نشانه از نشانه های خداوند هستند و به امر الهی در حرکتند ،و مطیع اویند و به خاطر مرگ و زندگی کسی دچار کسوف نمی شوند ،پس هر گاه کسوف کردند نماز به جای آرید ».(9)
بدین ترتیب ،چگونه می توان روایات حاکی از کسوف و تاریکی آسمان پس از شهادت امام حسین علیه السلام را پذیرفت ؟
در پاسخ باید گفت :آنچه در روایت نبوی صلی الله علیه و آله نفی شده ،رخداد کسوف یا خسوف به علت مرگ یا ولادت فردی از افراد است .حتی اگر فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله باشد ؛اما آنچه در روز عاشورا رخ داد صرفاً مرگ یک فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله نبود ،بلکه حادثه ای عظیم در تاریخ بشر بود که از حوادث و فجایع متعددی ترکیب شده و نقطه ی اوج آن ،شهادت سبط رسول خدا ص با آن وضع دلخراش بود .از این رو -نه فقط انسان های با ایمان -که نظام هستی متأثر از چنین رخدادی شد و حوادثی که در حال شرح رخداد آنها هستیم -از جمله کسوف و خسوف -نمودها و جلوه های این تأثر می باشند .و این در حالی است که با مرگ یک مؤمن - براساس برخی روایات که پس از این خواهیم آورد -تنها محل نمازش و نیز محل صعود اعمال و نزول رزق او در آسمان ،بر او می گریند .

2-وزش بادهای سیاه و سرخ و بارش خاکستر و خون

سید ابن طاووس در توصیف پدید آمده پس از شهادت امام حسین علیه السلام چنین گفته :«به هنگام شهادت امام حسین علیه السلام غباری به شدت سیاه و تاریک -که باد سرخی آن را همراهی می کرد -برخاست به گونه ای که چیزی قابل مشاهده نبود و مردم گمان کردند عذاب بر ایشان نازل شده ،و این وضعیت تا ساعتی ادامه داشت سپس وضع به حال طبیعی بازگشت ».(10)
به نظر می رسد وزش باد سیاه و سرخ متلازم با بارش خاکستر که در برخی روایات دیده می شود .این معنا در روایت صحیح السند و مشهور شیخ
صدوق از ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام به چشم می خورد که فرمود :
«...هنگامی که جدم حسین علیه السلام کشته شد آسمان خون و خاک سرخ بارید ...»(11)
در روایت دیگر شیخ صدوق -که به صورت مسند از طریق مفضل بن عمر نقل شده -آمده که روزی امام حسن علیه السلام به برادرش امام حسین علیه السلام نگریسته و گریست و درباره ی سبب گریه اش چنین فرمود :
...هیچ روزی روز تو نیست ای ابا عبدالله ! سی هزار نفردر حالی که مدعی اند از امت جدمان -محمد صلی الله علیه و آله -می باشند و خود را به اسلام نسبت می دهند برای کشتن تو و هتک حریمت و اسارت اهل و فرزندانت و غارت اموالت همدست می شوند و در چنین روزی ،بنی امیه سزاوار لعنت (دوری از رحمت خدا )خواهند شد و آسمان خاکستر و خون خواهد بارید و همه چیز- حتی وحشیان بیابان و ماهیان دریاها -بر تو خواهند گریست .(12)
در روایت نسبتاً مفصلی که از میثم تمار نقل شده و او ،بر اساس شنیده هایش از امیر مؤمنان علی علیه السلام ،به جزئیات عجیبی از حادثه ی عاشورا و پیامدهای شهادت امام حسین علیه السلام اشاره می کند ،نیز بارش خاکستر به چشم می خورد .ازآنجا که این روایت ،بسیاری از شگفتی های مترتب بر شهادت آن حضرت را در بردارد .بخشی از آن را از نظر می گذرانیم .این روایت را شیخ صدوق با سندش از جبله ی مکیه و او از میثم تمار چنین نقل کرده است :
به خدا قسم ،این امت ،فرزند پیامبرش را در دهم محرم خواهد کشت و دشمنان خدا آن روز روزی مبارک به شمار خواهند آورد .و این حادثه ،قطعاًرخ خواهد داد و علم الهی به آن تعلق گرفته و من آن را از مولایم امیرمؤمنان علیه السلام -پس از تعلیم الهی به او-فرا گرفته ام .مولایم فرمود :همه چیز -حتی وحشیان بیابان ها و ماهیان دریاها و پرندگان آسمان -بر حسین علیه السلام
خواهند گریست .و خورشید و ماه و ستارگان و زمین و مؤمنان از انس و جن و همه ی فرشتگان آسمان ها و زمین ها و رضوان و مالک و حاملان عرش نیز بر او خواهند گریست .و آسمان خون خاکستر خواهد بارید ...(13)
در دو روایت دیگر که توسط ابن قولویه (14)و ابن عساکر (15)نقل شده ،نیز به بارش خاک سرخ از آسمان اشاره شده است .
بارش خون از آسمان پس از شهادت ابی عبدالله علیه السلام نیز یکی از شگفت ترین رخدادهای تاریخی است .این رخداد به طرق متعدد در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده به گونه ای که جای تردید در وقوع آن باقی نمی ماند .در روایاتی که پیش از این نقل کردیم ضمن پیش گویی های امام حسین علیه السلام درباره ی حادثه کربلا ،و نیز پیش گویی های میثم تمار به نقل از امیرالمؤمنین علی علیه السلام درباره ی این حادثه ،به بارش خون و خاکستر از آسمان اشاره شده بود .(16)
در روایت مسند شیخ طوسی از عمار بن ابی عمار نیز آمده که :«در روز قتل حسین علیه السلام ،آسمان خون تازه بارید ».(17)در برخی منابع روایی نیز از فردی به نام قرظة بن عبیدالله چنین نقل شده :
در نیمه ی یک روز آسمان باریدن گرفت و چون به دستار سفید رنگی (که به آن باران خورده بود )نگریستم آنرا به رنگ خون یافتم .و شترم به بستر رودخانه رفت که آب بنوشد اما خونین شده بود .و سپس دریافتم که آن روز ،حسین علیه السلام کشته شده بود .(18)
در روایت ابن قولویه از مردی از اهالی بیت المقدس نیز آمده که :«تا سه روز بر ما خون تازه می بارید !»(19)،و به گفته ی حماد بن سلمه :«در شب های پس از قتل حسین ،بر مردم خون می بارید ».(20)
در روایت مسند دولابی از ابراهیم نخعی نیز چنین می خوانیم :«هنگامی که [امام ]حسین علیه السلام کشته شد ،آفاق آسمان سرخ گشت ،سپس شکافته شد و خون بارید ».(21)
در نقل قاضی نعمان از زنی به نام ام سالم نیز آمده که :
آن گاه که [امام]حسین بن علی علیه السلام کشته شد از آسمان ،بارانی همچو خون باریدن گرفت به گونه ای که خانه ها و دیوارها سرخ رنگ شد و این رویداد به بصره و کوفه و شام و خراسان نیز رسید در حدی که ما تردیدی در نزول عذاب نداشتیم .(22)
در روایت نضرة ازدیه نیز می خوانیم :«آن گاه که حسین کشته شد از آسمان خون باریدن گرفت و کوزه ها و سبوهایمان پر از خون گشت !»(23)

3.مشاهده ی خون در نقاط گوناگون

یکی از رویدادهای بسیار شگفت و شایان توجه پس از شهادت امام حسین علیه السلام ،مشاهده ی خون در نقاط مختلف است .تنوع روایات حاکی از این حادثه ،و اعتبار سندی برخی از این روایات ،موجب حصول اطیمنان به وقوع این رویداد می شود .روایات یاد شده را می توان به چند دسته تقسیم کرد :بعضی از آنها ،از یافت شدن خون در زیر سنگ ها و کلوخ ها در نقاط مختلف حکایت دارند .و بعضی دیگر ،وقوع این رویداد را در ناحیه ی شام و در بیت المقدس گزارش کرده اند .در برخی روایات ،به خونین شدن آب چاه ها و نهرها اشارت رفته ،و در بعضی دیگر به خونین شدن خاک به امانت سپرده شده ی کربلا توسط پیامبر ص به ام سلمه !و در روایتی ،ریزش خون از دیوارهای دارالاماره ی کوفه ،به هنگام ورود سر مطهرامام حسین علیه السلام نقل شده و بالاخره در روایتی دیگر ،به ریزش خون از درخت ام معبد اشاره شده است .و به جز
اینها،روایت دیگری نیز در این زمینه به چشم می خورد که در ادامه به بیان و بررسی این موارد می پردازیم .

الف )خونین شدن خاک کربلا نزد ام سلمه

تعدادی از منابع شیعی و غیر شیعی ،(24)روایتی را از ام سلمه -همسر گرامی رسول خدا ص -نقل کرده اند که با توجه به تعدد منابع گزارش کننده و نیز شخصیت مقبول و برجسته ی ام سلمه در میان همسران پیامبر ص ،این روایت شایان توجه است .بر اساس روایت ابن قولویه از امام صادق علیه السلام در یک نوبت که رسول خدا صلی الله علیه و آله ،در حجره ام سلمه بود و جبرئیل نیز نزد آن حضرت حضور داشت ،ناگاه حسین علیه السلام داخل شد .در این هنگام ،جبرئیل به رسول خدا علیه السلام عرض کرد :امتت این فرزند تو را خواهند کشت !آیا خاک زمینی که در آن کشته خواهد شد نشانت ندهم ؟رسول خدا ص فرمود :آری .پس جبرئیل دست برد و مشتی از خاک [کربلا]را به آن حضرت داد ،که به رنگ سرخ بود (25).رسول خدا نیز ام سلمه را از ماجرا با خبر ساخته ،فرمود :جبرئیل مرا از اینکه امتم حسین را خواهند کشت آگاه ساخته ،و این تربت را به من داده ،هرگاه خون تازه در آن دیدی ،بدان که حسین کشته شده است .
ام سلمه آن خاک را درون شیشه ای نهاد .این شیشه و خاک درونش نزد ام سلمه بود تا زمانی که امام حسین ع قصد خروج از مدینه کرد .ام سلمه نزد حضرت رفته ،با نگرانی ،پیش گویی رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ی شهادت آن حضرت و جریان خاک را بازگو کرد .امام ع در پاسخش فرمود :اگر نروم نیز کشته خواهم شد !سپس دستی بر چشمان ام سلمه کشید ،و او ،مکان شهادت امام علیه السلام و یارانش در کربلا را مشاهده کرد .در این هنگام
امام علیه السلام مقداری از خاک را به ام سلمه داد و فرمود:اگر این خاک و خاکی که رسول خدا ص داده ،خونین شد بدان که من کشته شده ام .
وی پس از عزیمت امام علیه السلام به کربلا ،همواره به آن خاک می نگریست و عصر روز عاشورا آن را خونین یافت ؛از این رو ،فریاد واحسینا وابن رسول الله سر داد .زنان مدینه نیز همراه او گریستند ،و در مدینه آنچنان غوغایی بر پا شد که مثل آن دیده نشده بود .(26)

ب)یافت شدن خون ،زیر سنگ ها و کلوخ ها

بنابر نقل ابن قولویه از امام صادق علیه السلام ،در جریان مواجهه ی هشام بن عبدالملک با امام باقر ع در شام ،هنگامی که هشام درباره ی چگونگی آگاهی مردم نواحی مختلف از قتل [امیرالمؤمنین ]علی علیه السلام پرسید ،آن حضرت فرمود:در شب قتل امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا طلوع فجر ،هیچ سنگی از روی زمین برداشته نشد جز اینکه زیر آن خون تازه یافتند .و این وضعیت در شب قتل هارون (برادر حضرت موسی علیه السلام )و یوشع بن نون و شمعون بن حمون صفا و در شب بالا رفتن حضرت عیسی علیه السلام به آسمان و شب پس از قتل حسین بن علی علیه السلام نیز به وقوع پیوسته است .با شنیدن این سخنان ،چهره ی هشام از خشم دگرگون شد و از امام باقر علیه السلام پیمان گرفت که تا او زنده است این روایت را برای کسی بازگو نکند !(27)
همچنین بنابه نقل ابن عساکر ،هنگامی که عبدالملک مروان از فرزند رأس الجالوت (بزرگ عالمان مسیحی )درباره ی علامت قتل [امام ]حسین ع پرسید ،او در پاسخ اظهار داشت :«هیچ سنگی در آن روز برداشته نشد جز اینکه زیر آن خون تازه می یافتند ».(28)این مضمون که پس از شهادت امام حسین علیه السلام ،زیر هرسنگی که برداشتند خون تازه یافتند -به جز موارد یاد شده -در تعداد دیگری نیز از منابع شیعی و سنی به چشم می خورد .(29)
چنان که گفته شد ،در بعضی از روایات ،وقوع این رویداد در ناحیه ی بیت المقدس گزارش شده است .به عنوان نمونه ،در روایت شیخ صدوق از فاطمه بنت علی ع آمده که :«پس از قتل [امام ] حسین علیه السلام هیچ سنگی در بیت المقدس از زمین برداشته نشد جز آنکه زیر آن خون تازه یافتند !»(30)
ابن قولویه نیز در روایتی ،سخن فردی از اهالی شام را چنین گزارش کرده که گفته :«به خدا سوگند !ما اهالی بیت المقدس و اطراف و نواحی آن ،شام قتل [امام ]حسین علیه السلام را چنین شناختیم که هیچ سنگ و کلوخی را برنداشتیم جز آنکه در زیر آن خون .تازه و جوشان یافتیم ».(31)
همین مضمون از محمد بن مسلم بن شهاب زهری -وابسته به دربار اموی-نیز نقل شده است ؛وی پس از آنکه این حقیقت را برای عبدالملک بن مروان بیان کرد ،او نیز ضمن تأیید مطلب ،(32)زهری را از بازگویی آن برای دیگران منع نمود !و زهری این خبر را پس از مرگ وی بازگو کرد .(33)
شاید بتوان گفت ،سبب تأکید روایات دسته ی دوم بر منطقه ی شام و نیز بیت المقدس ،حضور بیشتر دشمنان اهل بیت علیهم السلام و غلبه ی خاندان اموی بر این مناطق بوده باشد .و به همین لحاظ ،این رویداد در این مناطق ،از نمود بیشتری برخوردار بوده است .

ج)خونین شدن آب چاه ها و نهرها

بیش تر به بارش خون از آسمان به دنبال شهادت امام حسین علیه السلام اشاره کردیم .طبیعی است اشیا و زمینی که چنین بارشی برآن صورت گرفته سرخ رنگ شود .اما روایات دیگر حکایت از آن دارند که با شهادت آن حضرت ،آب چاه ها و برکه ها و نهرها به رنگ خون درآمده است و در این روایات ،سخنی از بارش خون در میان نیست .به عنوان نمونه از فردی به نام قرظة بن عبیدالله نقل شده که گفته :«روزی که [امام ]حسین علیه السلام به قتل رسید ،شترم به وادی
رفت تا آب بنوشد اما آب وادی خونین بود !»(34)از فرد دیگری به نام عمروبن زیاد نیز نقل شده که :«در روز قتل [امام ]حسین علیه السلام چاه های ما مملو ازخون شد !»(35)از نضره ی أزدیه (36)-از اهالی بصره (37)-نیز نقل شده که گفته :پس از قتل [امام ]حسین علیه السلام آسمان خون بارید و همه چیزمان ،از جمله چاه ها ،ظروف و خمره هامان از خون پر شد !»(38)و قریب به همین مضمون ،از فردی به نام عماربن ابی عمار نقل شده است .(39)در بعضی از متون نیز چنین می خوانیم:«صبح گاه روز پس از قتل [امام ]حسین علیه السلام ،هر دیگی که غذا در آن طبخ کردند و نیز همه ی ظروف آب ،خونین شد !»(40)
با تأمل در روایات یاد شده می توان گفت این حادثه بایستی در نقاط خاصی روی داده باشد .به عنوان مثال ،در روایت نضره ی أزدیه ،به وقوع حادثه در ناحیه ی بصره اشاره شده است .و می دانمی که مردم این منطقه در آن زمان دارای گرایش های عثمانی بوده و دشمنان اهل بیت علیهم السلام در آنجا سکنی داشتند .روایاتی نیز که از خونین شدن ظروف آب یا محتویات دیگ غذا حکایت دارند بایستی درباره کسانی باشند که نقشی در وقوع حادثه ی کربلا داشته اند ؛زیرا بر اساس روایاتی که پس از این خواهیم آورد ،گوشت شتران به غارت رفته از حرم امام حسین علیه السلام به هنگام طبخ خونین شد !و نمی توان پذیرفت که ظروف و غذا و آب شرب مردم همه ی نواحی ،خونین شده باشد !

د)ریزش خون از درخت ام معبد

ام معبد خزاعی ،زنی بادیه نشین بود و در مسیر مکه به مدینه در خیمه ای ،سکونت داشت .رسول خدا ص در مسیر هجرت به مدینه به خیمه ی او رسید و به برکت قدوم مبارک آن حضرت ،گوسفند لاغر و بی شیر ام معبد ،دارای شیر فراوانی شد که همه حاضران نوشیده و سیراب شدند .سپس درخت عوسجه ای (تمشک وحشی )که در کنار خیمه بود به برکت آب وضوی آن حضرت که به
پای آن درخت ریخت ،جان تازه ای گرفت ،رشد کرد ،خارهایش ریخت ،ریشه اش قوی و شاخه هایش فراوان شد و برگ های سبز و میوه های بزرگ و خوشبو یافت .این درخت پس از این ماجرا ،در دل آن بیابان خشکیده ،مایه ی برکت برای خانواده ی ام معبد و رهگذران ،و نیز موجب شفای بیماران بود .و حتی گوسفندان و شترانی که از برگ آن می خوردند فربه و پرشیر می شدند .بدین لحاظ ،رفته رفته ،مردم آن نواحی ،نام «مبارکه »را برای آن درخت برگزیدند .
این وضعیت ادامه داشت تا اینکه روزی ،مردم آن ناحیه ،با کمال تعجب مشاهده کردند که میوه های درخت فروریخته و برگ هایش زرد شده !و مدتی بعد ،خبر رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله در همان روز پژمردگی درخت ،به آن ناحیه رسید .از آن پس ،میوه ی درخت کمتر ار قبل بود و کیفیت آن نیز به لحاظ بزرگی و طعم و بو ،پایین تر !
این وضع نیز تا سی سال استمرار داشت تا آنکه روزی ،مشاهده شد که خارهای درخت بازگشته و همه ی میوه هایش نیز فرو ریخته و از سرسبزی درخت نیز کاسته شده است .و به دنبال آن ،خبر شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به گوش مردم آن ناحیه رسید .مدت زیادی بدین منوال گذشت تا اینکه روزی مشاهده شد از ساقه ی درخت ،خون تازه جاری شده و برگ های آن نیز به گونه ای همچون خونابه ای که از گوشت جاری است ،خونین شده است ! از این رو ،مردم ناحیه ،با خود می گفتند که حتماً امر عظیمی رخ داده است ؛و ناگاه در اوایل شب،صدای ناله ای از سوی درخت شنیدند که این بیت را ترنم می کرد :
أبا ابن النبی و یا ابن الوصی
و یا من بقیه السادات الأکرمینا
ای فرزند نبی وای فرزند وصی
وای کسی که باقی مانده ی سروران بزرگواری !
و رفته رفته صدای ناله و گریه بیشتری به گوش می رسید که آنچه گفته می شد چندان مفهوم نبود .و پس از این واقعه ،خبر شهادت امام حسین ع به آن ناحیه رسید ،و آن درخت نیز کاملاً خشکید و بادها و باران های بیابان آن را درهم شکستند و هیچ اثری از آن باقی نماند .(41)عبدالله بن محمد انصاری (یکی از راویان این جریان )می گوید :در مدینه ،دعبل بن علی خزاعی را ملاقت و این خبر را برایش بازگو کردم .و او در تأیید خبر ،از طریق پدر و جد و سپس مادر جدش (سعیدة بنت ماری الخزاعیه )نقل کرد که او ،آن درخت را دیده و در عصر امام علی علیه السلام از میوه اش نیز خورده است .(42)

ه)ریزش خون از دیوار دارالاماره ی کوفه

بنا به نقلی از حاجب و دربان ابن زیاد ،هنگامی که سر مطهر امام حسین ع را به دارالاماره ی کوفه وارد کرده و مقابل ابن زیاد نهادند،نگاه این دربان به دیوارهای دارالاماره جلب می شود و مشاهده می کند که از دیوارها خون جاری شده است .(43)برخی از منابع ،این ماجرا را از ایوب بن عبیدالله بن زیاد گزارش کرده اند(44)و بعید نیست که وی نیز همچون دربان پدرش،شاهد این صحنه بوده باشد .
بررسی روایات به جزآنچه گذشت ،روایات دیگری نیز -به ویژه در منابع اهل سنت -به چشم می خورد .(45)در یک نگاه کلی به مجموع روایات ،با توجه به وجود روایات صحیحه و نیز کثرت گزارش ها ،اصل پیدایش خون در نقاط مختلف پس از شهادت امام حسین علیه السلام جای تردید ندارد .اما در خصوص برخی روایات ،همچون ریزش خون از دیوار دارالاماره ی کوفه که راوی آن ،دربان یا فرزند ابن زیاد است ،و یا روایت ریزش خون از درخت ام معبد که سند معتبری ندارد ،و یا خونین شدن آب چاه ها و نهرها که اخبار آحاد ،از راویانی -بعضاً مجهول بر آن دلالت دارند ،باید گفت ،با توجه به امکان رخداد این حوادث و عدم استحاله ی
عقلی و بلکه تأیید آنها با روایات متعددی که حکایت از پیدایش خون در نقاط مختلف -همچون زیر سنگها و کلوخ ها -دارند ،می توان نسبت به وقوع این حوادث اطمینان نسبی یافت .هر چند اگر این روایات به خودی خود -و بی توجه به شواهد و مؤیدات -بررسی شوند برای اثبات مطلب کافی نخواهند بود .

4.گریه ی اجزای نظام هستی

در روایات متعددی چنین آمده است که پس از شهادت امام حسین علیه السلام ،زمین ،آسمان و دیگر اجزای نظام هستی بر کشته شدنش گریستند .فراوانی این روایات به گونه ای است که جای تردید درباره ی اصل این رخداد باقی نمی گذارد ،و مهم ،مفهوم و معنای این گونه روایات است .این روایات ،به جز اهل بیت علیهم السلام و اصحاب آنان ،از طریق اهل سنت نیز تقل شده اند .
در روایات رسیده از اهل بیت علیهم السلام ،معمولاً به آیه ی 29از سوره ی دخان اشاره شده است که مربوط به هلاکت فرعون و قوم است :«پس آسمان و زمین بر آنان نگریستند و آنان از مهلت یافتگان نبودند ».
سپس در ادامه ی این دسته روایات آمده است که در طول تاریخ ،آسمان و زمین ،تنها بر دو تن گریستند که عبارتند از یحیی بن زکریا علیه السلام و حسین بن علی ؛جعفر بن قولویه قمی (محدث بزرگ شیعه در قرن چهارم )در باب بیست و هشتم کتاب کامل الزیارات ،با عنوان «بکاء السماء و الارض علی قتل الحسین علیه السلام و یحیی بن زکریا علیه السلام »بیست و هفت روایت در این باره آورده است .(46)و باب های دیگری نیز با عنوان های «بکاء جمیع ما خلق الله علی الحسین علیه السلام »با نه روایت ،و «بکاء الملائکة علی الحسین علیه السلام »با بیست روایت و «نوح الجن علی الحسین علیه السلام با ده روایت به چشم می خورد .(47)
در دومین روایت باب بیست و هشتم که به طور مسند از ابراهیم نخعی نقل شده ،آمده که روزی امیر مؤمنان علی علیه السلام وارد مسجد شد و در گوشه ای نشست و اصحابش نیز گرد او حلقه زدند .در این هنگام ،فرزندش حسین علیه السلام وارد مسجد شد و نزد پدر رفت .امیر مؤمنان علیه السلام در حالی که دست مبارکش را بر سر فرزندش نهاده بود فرمود :«فرزندم !خداوند اقوامی را در قرآن کریم مورد سرزنش قرار داده و فرموده :فما بکت علیهم السماء و الارض و ماکانوا منظرین ؛آنگاه حضرت افزود :به خداوند سوگند ،تو را خواهند کشت ،سپس آسمان و زمین بر تو خواهند گریست ».(48)
از این روایت بر می آید که تمامی آنچه در آسمان و زمین است بر قتل امام حسین علیه السلام گریسته است .این معنا ،طبق روایت مفصلی از امام صادق علیه السلام خطاب به زراره به صورت واضح تری بیان شده است .در این روایت می خوانیم :«ای زراره !آسمان ،چهل روز بر حسین علیه السلام با خون گریست ،و زمین چهل روز با سیاهی [بر حسین علیه السلام ]گریست .و خورشید چهل روز ،با کسوف و سرخی [بر حسین علیه السلام ]گریست .و همانا کوه ها از هم پاشیدند ،و دریاها متلاطم شدند .و فرشتگان چهل روز برحسین علیه السلام گریستند ....»(49)
در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام می خوانیم که :«پس از شهادت امام حسین علیه السلام آسمان های هفت گانه و زمین های هفت گانه و آنچه در آنها و بین آنهاست ،و آنچه از مخلوقات الهی در بهشت و دوزخ قرار دارند ،و آنچه دیده می شود و آنچه دیده نمی شود همگی بر ابی عبدالله علیه السلام گریستند ،به جز سه چیز که بر آن حضرت نگریستند ...»(50)
آن حضرت سپس در پاسخ راوی ،آن سه چیز را بصره و دمشق و آل عثمان بن عفان معرفی فرمود .
در روایت ابوبصیر از امام باقر علیه السلام نیز آمده که انس و جن و پرندگان وحوش بر امام حسین علیه السلام به گونه ای گریستند که اشکشان جاری شد .(51)
آن حضرت در روایتی دیگر ،پس از اشاره به آیه ی لم نجعل له من قبل سمیاً و اینکه حضرت یحیی علیه السلام و امام حسین علیه السلام پیش از خود ،هم نامی نداشته اند ،فرمود :«و آسمان و خورشید ،چهل روز بر آن دو گریستند ،و گریه ی آنها به این صورت بود که خورشید هنگام طلوع و غروب ،سرخ رنگ می شد ».(52)
در روایت فاطمه بنت علی علیه السلام نیز می خوانیم :«...نور خورشید بر روی دیوارها به رنگ سرخ -همچون ملحفه های رنگین -مشاهده می شد .و اینچنین بود تا زمانی که علی بن الحسین علیه السلام به همراه زنان [از شام ]خارج شد و سر امام حسین علیه السلام به کربلا بازگردانده شد .»(53)
درباره ی گریه ی وحوش نیز روایتی توسط حارث اعور از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل شده که حضرت پیش گویی کرده ،فرمود :«پدر و مادرم فدای حسین که در پشت کوفه کشته خواهد شد .به خدا سوگند،گویا انواع وحوش را می نگرم که گردن هایشان را به سوی قبر او کشیده و بر او می گریند و شب تا به صبح در رثای او می گریند .پس هر گاه [وحوش ]چنین اند ،مبادا شما [در حق او ]جفا کنید ».(54)
گریه ی آسمان ها و زمین های هفت گانه ،بر شهادت امام حسین علیه السلام ،در روایت معروف ابن شبیب از امام رضا علیه السلام نیز به چشم می خورد .(55)
چنان که گذشت ،پیش از رخداد کربلا ،امیرمؤمنان علی علیه السلام پیش گویی های درباره ی اصل حادثه و حوادث شگفت پس از آن داشت ؛از این رو ،بعضی از خواص اصحاب آن حضرت نیز شنیده های خود دراین باره را ،پیش از رخداد کربلا ،برای دیگران بازگو می کردند .به عنوان نمونه ،هنگام تبعید ابوذر به ربذه ،توسط عثمان ،برخی از مردم به ابوذر گفتند :«دل خوش دار ،که این
سختی در راه خدا اندک است ».و ابوذر ،در پاسخ ،ضمن تصدیق این سخن ،اظهار داشت :
ولکن شما نسبت به قتل حسین علیه السلام چه خواهید کرد ؟به خداوند سوگند ،در اسلام پس از قتل خلیفه (یعنی امیر مؤمنان علی علیه السلام )کشته ای بزرگ تر از او نخواهد بود .و خداوند شمشیر انتقام خود را به وسیله ی فردی از ذریه ی حسین علیه السلام بیرون خواهد کشید .و اگر می دانستید که بر ساکنان دریاها و کوه ها و بیشه ها ،جنگل ها و صخره ها ،و اهل آسمان ،در نتیجه قتل او چه می گذرد ،آنچنان می گریستید که جان از کالبدتان خارج شود.(56)
میثم تمار نیز در بیانی مشابه ،از گریه ی همه چیز بر شهادت امام حسین علیه السلام ،و حتی وحوش بیابان ها ،ماهیان دریاها ،پرندگان آسمان ها ،خورشید ،ماه ،ستارگان ،آسمان ،زمین ،مؤمنان از انس و جن ،تمامی ملائکه آسمان ها و زمین ها ،رضوان (نگاهبان بهشت )،مالک (نگاهبان دوزخ )و حاملان عرش خبر داد .(57)
در منابع اهل سنت نیز روایت ریادی درباره ی گریه ی اجزای نظام هستی بر شهادت امام حسین علیه السلام با مضامینی مشابه آنچه گذشت به چشم می خورد که به عنوان نمونه ،سخن سیوطی دراین باره را نقل می کنیم .وی صرفاً اشاره ای گذرا به شهادت امام حسین علیه السلام کرده و می گوید :قلب ،تحمل ذکر [تفصیل ]این داستان را ندارد و سپس به حوادث پس از شهادت پرداخته و می گوید :
آن گاه که حسین علیه السلام به قتل رسید ، نور خورشید به مدت هفت روز بر روی دیوارها ،همچون ملحفه های رنگین بود ،و ستارگان به یکدیگر بر می خوردند . قتل حسین علیه السلام در روز عاشورا رخ داد و در این روز خورشید کسوف کرد و آفاق آسمان تا شش ماه پس از قتل او سرخ رنگ بود .و این سرخی ،پس از آن روز نیز همچنان در آسمان دیده می شود ،درحالی که پیش از قتل حسین علیه السلام چنین چیزی در آسمان دیده نمی شد .(58)
گریستن هستی بر شهادت ابی عبدالله علیه السلام ،دراشعار شعرای اسلامی نیزانعکاس یافته است .به عنوان نمونه ،سید حمیری دراین باره چنین سروده :
بکت الارض فقده و بکته
باحمرار له نواحی السماء
بکتا فقده اربعین صباحا
کل یوم عند الضحی و المساء
«زمین بر فقدان حسین علیه السلام گریست و نواحی آسمان نیز با سرخی بر او گریست .این دو (زمین و آسمان )تا چهل روز ،هرصبح و شام در فقدان حسین علیه السلام گریستند ».(59)
مضامین مشابهی ،در اشعار دیگر شعرای شیعی و غیرشیعی به چشم می خورد .به عنوان نمونه ،ابوالعلاء معری چنین سروده است :
و علی الدهر من دماء الشهیدین
علی ونجله شاهدان
و هما فی اواخر اللیل فجران
و فی اولیاته شفقان
«خون های آن دو شهید ،یعنی علی و پسرش ،دو حجت و گواه بر روزگارند .
که در اواخر شب ،همچون دو فجر ،و دراوایل شب ،همچون دو شفق هستند ».
و سلیمان بن قته عدوی نیز چنین سروده :
مررت علی ابیات آل محمد (ص)
فلم أرها امثالها یوم حلت
ألم ترأن الشمس اضحت مریضة
لفقد حسین و البلاد اقشعرت
«برخانه های آل محمد گذر کردم اما آنها را بسان آغازین ندیدم .آیا نمی بینی که خورشید از شهادت حسین [علیه السلام ]بیمارگون شده و شهرها به لرزه در آمده اند ؟»(60)


[ شنبه 90/9/5 ] [ 4:32 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ
لینک دوستان
امکانات وب

حرم فلش-طراحی-کد وبلاگ-کد جاوا
style="display:none; text-align:center">??? ???-?????-?? ?????-?? ????