سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
 

نجات امام سجاد (ع) و پناهندگی چهار صد خانواده به او

امام سجاد (ع) در حادثه ی دل خراش حره، سالم ماند و به مرقد مطهر پیامبر (ص)
پناهنده شد و این دعا را خواند: «خدایا! ای پروردگار آسمان های هفت گانه و آن چه در سایه ی آنهاست و ای پروردگار زمین های هفت گانه و آن چه در پشت آنهاست، ای پروردگار عرش عظیم و پروردگار محمد (ص) و دودمان پاکش، پناه می برم به تو از گزند او (مسلم بن عقبه) و من تو را در برابر او قرار دادم و از درگاهت می خواهم که خیر او را به من برسانی و مرا از شر او کفایت نمایی.»
آن گاه امام سجاد (ع) نزد مسلم به عقبه رفت. مسلم، تا یک لحظه قبل از ورود ایشان با کمال خشم و عصبانیت به خاندان نبوت ناسزا می گفت ولی همین که امام سجاد (ع) را مشاهده کرد، بر اثر ترس، لرزه بر اندامش افتاد، در برابر آن حضرت برخاست و احترام شایانی کرد و او را در کنار خود نشاند و با نهایت خضوع گفت: آن چه را شما بخواهید پذیرفته است. امام سجاد (ع) از جمعی شفاعت کرد و مسلم آنها را آزاد نمود. (24)
آن حضرت، چهار صد نفر از مردم مظلوم مدینه را با اهل و عیالشان نزد خود آورد و به آنها پناه داد.

قیام مختار

مختار، فرزند ابوعبیده بن مسعود ثقفی در سال اول هجرت در شهر طائف متولد شد. وی در دوران خلافت عمر، همراه پدرش به مدینه آمد.
مختار قبل از واقعه ی کربلا، یکی از شیعیان معروف کوفه بود و لذا هنگامی که مسلم بن عقیل به کوفه فرستاده شد، در منزل او اقامت کرد و در زمان حکومت نظامی ابن زیاد به زندان افتاد.
در تمام مدتی که واقعه ی کربلا رخ داد مختار در زندان بود تا این که با وساطت «عبدالله بن عمر»، شوهر خواهرش، از زندان رهایی یافت. مختار در زندان ابن زیاد بسیار شکنجه شد و بر اثر شلاق هایی که خورده بود یک چشم خود را از دست داد. و این به دلیل وحشتی بود که ابن زیاد از تحریکات مختار علیه امویان داشت. بنابراین دستور داد ظرف سه روز کوفه را ترک کند. مختار پس از آن به مکه رفت و با ابن زبیر (حاکم وقت کوفه) بیعت کرد تا با همکاری هم علیه امویان اقدام کنند، اما وجود اختلاف نظرها مانع همکاری آنها شد.
مختار مجددا به کوفه بازگشت. آمدن او به کوفه مصادف با آمادگی توابین برای خروج از شهر بود، اما چون مختار اعتقادی به اقدام سلیمان نداشت به صراحت گفت: سلیمان، با جنگ و سیاست آشنا نیست.
تبلیغات مختار سبب کندی کار توابین شد و عده ای از آنان به مختار پیوستند. هنگامی که خبر شکست و بازگشت توابین به کوفه رسید، مختار در زندان بود. او ضمن نوشتن نامه ی تسلیتی برای رفاعه بن شداد، رحمت و درود بر سلیمان فرستاد و با تمجدید از او، از بازماندگان توابین خواست تا آماده ی قیام شوند.
در محیطی که مختار برای قیام زمینه چینی می کرد، گرایش های شیعی از ویژگی های آشکار آن بود. مردم آن سامان علی رغم همه ی بی وفایی ها و عقب گردهایی که در حمایت از خاندان علی (ع) از خود نشان داده بودند، قلبا شرافت و فضیلت خاندان علی (ع) را باور داشتند و از سوی دیگر، سستی ها و کندی های گذشته، آنان را ملامت می کرد.
مختار شرایط را به درستی دریافته بود، از این رو می بایست حرکت خویش را به گونه ای با خاندان علی (ع) مرتبط سازد. چنین بود که در آغاز کار، خود را نماینده ی محمد حنفیه (فرزند علی بن ابی طالب) معرفی کرد. حمایت محمد حنفیه باعث پشتیبانی شیعیان از مختار گردید و چیزی نگذشت که هفده هزار نفر با او بیعت کردند.
شورش مختار در تاریخ چهاردهم ریبع الاول سال 66 آغاز شد. مختار گروهی را به فرماندهی ابراهیم بن اشتر نخعی به جنگ حاکم کوفه فرستاد که آنها با شعار «یا منصور امت» و «یالثارات الحسین» که جهت گیری اصلی جنبش مختار بود، توانستند عبدالله بن مطیع، والی کوفه را شکست داده و کوفه را پایگاه مرکزی قیام خود قرار دهند.
در مرحله ی بعد، مختار به موصل لشکر کشید و بر آن نواحی تسلط یافت. پس از آن از قاتلان واقعه ی کربلا انتقام گرفت که در اولین اقدام 284 اسیر را که در جنگ کربلا حضور داشتند، کشت و در مرحله ی بعد، سه هزار نفر دیگر از کسانی را که در واقعه ی کربلا شرکت داشتند، به قتل رسانید که از جمله ی آنان، شمر بن ذی الجوش، عمر سعد و پسرش بود.

موضع امام سجاد (ع) در برابر قیام مختار

در زمان جنبش مختار، امام سجاد (ع) در مدینه به سر می برد. گفته اند هنگامی که مختار موفق شد در کوفه شیعیان را به سوی خود جذب کند، از امام سجاد (ع) استمداد جست، اما امام روی خوش نشان نداد. (25) چنین موضعی از جانب امام با توجه به سیاستی که تا به آخر دنبال کرد، منطقی به نظر می رسید. امام پس از حادثه ی کربلا دریافته بود که امکان احیای این جامعه ی مرده با در دست گرفتن رهبری آن وجود ندارد . به علاوه، درگیر شدن در یک حرکت سیاسی ، با وجود قدرت دیگر احزاب، خطراتی در پی داشت که به ریسک آن نمی ارزید.
برخی روایات، در مدح مختار است و نشان می دهد که امام سجاد (ع) از او و کارهایش راضی بوده است. از آن حضرت روایت شده که فرمود: سپاس خدای را که انتقام خون ما را از دشمنانمان گرفت و خداوند به مختار جزای خیر دهد.» (26)
از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود: «به مختار ناسزا نگویید، زیرا از قاتلان ما انتقام گرفت و زمینه ی ازدواج زنان بی سرپرست ما را فراهم آورد و در شرایط سختی و تنگ دستی به ما کمک رساند.» (27)

عبادت و بندگی امام سجاد (ع)

امام زین العابدین (ع) در عبادت و بندگی خدا، گوی سبقت را از همگان ربود، تا آن جا که همه معترفند او آقا و زینت عبادت کنندگان است. آن قدر پیشانی بر خاک سایید که همه ی مواضع سجده اش پینه بست و به همین دلیل آن بزرگوار را «ذوالثفنات» (دارای پیشانی پینه بسته) نامیدند. (28) چون می خواست وضو بگیرد، رنگ چهره اش دگرگون می شد، وقتی از علت آن جویا می شدند، می فرمود: «اتدرون بین یدی من ارید أن أقوم؛ (29) آیا می دانید در مقابل چه کسی می خواهم بایستم؟»
وقتی از کنیز او خواستند تا آن بزرگوار را به طور مختصر توصیف کند، چنین گفت: «من هیچ گاه در روز برای وی طعامی نیاوردم و در شب برای او بستری نگستراندم.» (30)
امام سجاد (ع) آن قدر به عبادت و راز و نیاز با خدا انس داشت که حتی افرادی چون زهری - که مدتی شاگرد امام بود و بعدها از علمای درباری شد - به عبادت و خلوص حضرت سجاد عشق می ورزید؛ چنان که نقل شده: «کان الزهری اذا ذکر علی بن الحسین، یبکی و یقول: زین العابدین». (31)
زهری می گوید: «در روز قیامت ندا می دهند که سید عابدان زمان خود، برخیزد؛ در آن وقت علی بن الحسین (ع) بر خواهد خاست.»
شیخ مفید از طاووس یمانی نقل می کند که: «شب هنگام داخل حجر اسماعیل شدم. علی بن الحسین (ع) نیز وارد حجر شد و به نماز ایستاد، وقتی به سجده رفت، با خود گفتم: یکی از بهترین افراد اهل بیت (ع) به نماز ایستاده، گوش کنم چه می گوید. پس شنیدم که در سجده می فرمود: بنده ی کوچک تو نیازمند درگاه تو وگدای تو خواهنده از تو در پیش گاه توست.
طاووس گوید: این دعا را در هیچ اندوهی نخواندم، مگر آن که بر طرف شد. (32)

پیوند محراب با میدان نبرد

حضرت امام سجاد (ع) هر گاه آماده ی نماز و عبادت خداوند می شد، رنگ چهره اش گاه زرد و گاه گل گون می گشت و بیم از خداوند در اندامش متجلی می شد و چنان نماز می گزارد که گویی آخرین نماز اوست. چون به سجده می رفت تا دیر زمان در سجده می ماند و چون سر بر می داشت قطرات عرق بر بدنش جاری بود. هماره تربت پاک پدرش سید الشهدا (ع) را همراه داشت و جز برآن، پیشانی نمی نهاد. (33)
امام سجاد (ع) این گونه محراب را با میدان نبرد و نماز را با شهادت و مناجات نیمه شب را با مناجات حسین (ع) بر خاک های تفتیده ی کربلا و یاد خدا را با یاد راهیان راه حق پیوند می زد و این چنین به نماز و عبادتش جهت می بخشید.
عبادت های طولانی امام سجاد (ع) برای مردم پیام بیداری و رهنمایی به سوی عزت و آزادی و دین داری و ظلم ستیزی داشت، چرا که وقتی سر بر خاک شهیدان کربلا می نهاد به همگان اعلام می کرد که نماز من، نماز انزوا، نماز رهبانیت، نماز فرار از واقعیت های زمان نیست؛ نمازی است چونان نماز حسین (ع) در نیم روز گرم کربلا و در میدان شهادت.

اهمیت صحیفه ی سجادیه

از آثار معنوی ارزشمندی که از امام سجاد (ع) به یادگار مانده، کتاب های گران سنگ صحیفه ی سجادیه و رساله الحقوق می باشد.
هنگامی که از حوزه ی علمیه ی قم یک نسخه صحیفه ی سجادیه برای دانشمند بزرگ اهل تسنن و صاحب تفسیر «الجواهر» ارسال شد و او با این کتاب ارجمند مواجه گردید، درباره ی آن نوشت: کتاب را به دست تکریم گرفتم و آن را کتابی یگانه یافتم که مشتمل بر علوم و معارف و حکمت هایی است که در غیر آن یافت نمی شود. حقا از بدبختی ماست که تاکنون به این اثر گران بهای جاوید از میراث های نبوت و اهل بیت، دست نیافته ایم. (34)
بسیاری از مردم بی خبر، امام را با لقب بیمار می شناسند و فکر می کنند که ایشان همواره در تمام عمر در بستر بوده اند. اما این واقعیت ندارد؛ آن بزرگوار فقط مدت کوتاهی، آن هم در کربلا بیمار بودند و این مسئله نیز یکی از حکمت های خداوند متعال بود تا ایشان زنده بمانند و برای آینده ی اسلام مفید باشند.
«در حقیقت، خداوند بزرگ او را به وسیله ی بیماری اش حفظ فرمود تا یزیدیان از او دست باز دارند و با ماندن او رشته ی امامت ادامه یابد و آینده ی اسلام و امت تأمین گردد.» (35)

حج های حضرت سجاد (ع)

یکی از عبادت هایی که امام سجاد (ع) به شدت به آن علاقه داشت و در طول حیات خود بارها بدان اقدام کرد، تشرف به خانه ی خدا و انجام مناسک حج بود.
آن حضرت هنگام شروع حج چهره شان تغییر می کرد و رنگ صورتشان عوض می شد. نقل است که وقتی امام سجاد (ع) «لباس احرام می پوشیدند رنگش از یاد خدا و جلال او تغییر می کرد و چنان در جذبه ی معنویت حق قرار می گرفت که از گفتن «لبیک» نیز ناتوان می گشت. همراهان حضرت با دیدن وضع معنوی وی به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و می پرسیدند، چرا «لبیک» نمی گویید؟ و امام در پاسخ می فرمود: «بیم آن دارم که لبیک بگویم ولی خداوند در جوابم ندا دهد: «لا لبیک».

امام سجاد (ع) و مسائل فرهنگی

در عصر امامت زین العابدین (ع) جامعه ی اسلامی در یک بحران فکری و عقیدتی وحشتناکی فرو رفته بود. سه عامل اساسی در این بحران نقش داشت:
1) فاصله گرفتن جامعه از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و ایجاد محدودیت های سیاسی به وسیله ی جلوگیری از گفتن و نوشتن حدیث؛
2) توطئه ی دستگاه های حکومتی در جهت دامن زدن به اختلافات فکری و مشغول کردن مردم به مسائل کم اهمیت؛
3) گسترش دامنه ی فتوحات و در پی آن، مسلمان شدن سریع و بدون برنامه ی قوم ها و ملت های گوناگون با فرهنگ های متفاوت.
مهمترین فعالیت های آن حضرت در این شرایط به پنج بخش اساسی تقسیم بندی می شود:
الف) هشدار درباره ی عقاید غالیان
امام، هم بر جریان های منحرف فکری درون جامعه ی شیعه نظارت داشت و هم بر جریان های انحرافی دیگران. حضرت وقتی می دید که بعضی از شیعیان گرفتار عقیده ی غلو شده اند و ممکن است امامان را از شأن بندگی بالاتر برده و به الوهیت آنها معتقد شوند، سخت با آنان مبارزه کردند. به گروهی از شیعیان فرمودند: آن طور که اسلام را دوست دارید، ما را نیز دوست داشته باشید و ما را از حد خودمان بالاتر نبرید. (36)
ب) مبارزه با جبرگرایی
از جریان های خطرناک در زمان امام سجاد (ع)، رواج اعتقاد به جبر از طرف دستگاه حاکم بود. از مروجان این تفکر می توان به معاویه اشاره کرد، زیرا وقتی عایشه از او پرسید: چرا یزید را به جانشینی خویش برگزیدی، گفت: «خلافت یزید قضا و حکم الهی است و بندگان خدا حق دخالت در آن را ندارند.» (37)
هم چنین وقتی یزید کشته شدن امام حسین (ع) را مشیت و کار خدا معرفی کرد، حضرت فرمود: «پدرم را مردم کشتند، نه خدا.» (38)
ج) مبارزه با مشبهه
در عصر امام سجاد (ع)، توحید خالص؛ یعنی منزه دانستن خداوند از تشبیه به مخلوق به دست فراموشی سپرده شد و با بهره گیری از عالمان دین فروش، عقیده به تجسیم و تشبه رواج یافت.
آن حضرت وقتی می شنید گروهی ذات مقدس حق تعالی را به مخلوقات تشبیه کرده و قائل به جسمیت خدا شده اند، ناراحت می شد و نزد قبر رسول خدا (ص) می رفت و دست به دعا بر می داشت و در آن دعا، بطلان این عقیده را نیز اعلام می کرد.
د) مبارزه با متصوفه و زاهد نمایان
یکی از کارهای بسیار مهم امام (ع)، خط بطلان کشیدن بر روش زاهد نمایانی بود که از دنیا بریده بودند و در برابر مردم عصر خویش، هیچ گونه احساس مسئولیتی نمی کردند و فقط به عبادت و ریاضت می پرداختند.
در سالی که مردم مکه و حاجیان برای طلب باران به گروهی از همین عابدان زاهد نما متوسل شدند و آنان دعا کردند ولی اجابت نشد، امام نزد آنان رفت و خطاب به آنان فرمود: آیا در بین شما کسی نیست که خداوند رحمان او را دوست داشته باشد؟
گفتند: «ای جوان! ما فقط دعا داریم و اجابت از اوست.»
امام (ع) فرمود: «از کعبه دور شوید! چه این که اگر یکی از شما محبوب خداوند رحمان می بود، دعایش اجابت می شد.» سپس حضرت نزدیک کعبه رفت و به سجده افتاد و دعا کرد. هنوز دعایش تمام نشده بود که باران گرفت. (39)
هـ) مبارزه با عالمان درباری
حاکمان ستم گر اموی برای آن که بتوانند بر مسلمانان حکومت کنند، چاره ای جز جلب اعتقاد قلبی آنان به مشروعیت آن چه انجام می دادند، نداشتند. در جامعه ی اسلامی آن روزگار، افراد زیادی بودند که دستگاه خلافت را اسلامی می پنداشتند و این به دلیل اقدامات بسیار دستگاه های اموی، برای مشروع جلوه دادن حاکمیت خویش بود.
یکی از این اقدامات، جذب محدثان و عالمان دینی به دربار بود تا حدیث هایی را از زبان پیامبر (ص) یا صحابه ی بزرگ آن حضرت به نفع خویش جعل کنند تا بدین وسیله زمینه ی فکری پذیرش حکومت آنان در جامعه آماده شود.
محمد بن مسلم زهری، یکی از عالمان درباری بود که به نفع حکومت اموی کتاب می نوشت و جعل حدیث می کرد و از این طریق به اهداف شوم آنان کمک می نمود. (40)

پی نوشتها:

1- حسین عماد زاده، چهارده معصوم، ص 673.
2- فصول المهمه، ص 183.
3- حسین عماد زاده، چهارده معصوم، ص 183.
4- همان، ص 672.
5- شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 137.
6- سیوطی، تاریخ الخلفا، ص 216.
7- آل عمران (3) آیه ی 145.
8- بحارالانوار، ج 45، ص 117 و 118 و مقتل خوارزمی، ج 2، ص 44.
9- سید غلامحسین حسینی، «سرفصل هایی از حرکت سیاسی امام سجاد (ع) در نهضت کربلا»، مجله ی حکومت اسلامی، سال هفتم، زمستان 1381، ص 368.
10- همان، ص 372-370.
11- اعیان الشیعه، ج 1، ص 636؛ بحارالانوار، ج 46، ص 138؛ کامل ابن اثیر، ج 4، ص 113-112؛ به نقل از: تاریخ اسلام، (چاپ سپاه پاسداران)، ص 107.
12- امالی سید مرتضی، ج 1، ص 66؛ اعیان الشیعه (ده جلدی)، ج 1، ص 634؛ بحارالانوار، ج 46، ص 127-125؛ به نقل از: تاریخ اسلام، (چاپ سپاه پاسداران)، ص 108-107.
13- تاریخ یعقوبی، تعلیق از: سید محمد صادق بحرالعلوم، ج 3، ص 27 و 29.
14- بحارالانوار، ج 46، ص 108.
15- شیخ مفید، الارشاد، ص 260.
16- سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین، ص 188.
17- ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج 1، ص 230.
18- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 250.
19- ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، تحقیق از: علی شیری، ص 232؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ص 372.
20- تاریخ یعقوبی، ص 250؛ بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق از: سهیل زکار و ریاض زرکلی، ص 364.
21- بلاذری، انساب الاشراف، ج 5، ص 348.
22- ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج 1، ص 231.
23- تتمه المنتهی، ص 39-38.
24- همان، ص 40-39.
25- رسول جعفریان، تاریخ خلفا، ص 546.
26- اعیان الشیعه، ج 1، ص 636.
27- همان.
28- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ص 303.
29- شیخ مفید، الارشاد، ص 143.
30- شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 272.
31- ابونعیم اصفهانی، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج 3، ص 135.
32- شیخ مفید، الارشاد، ص 144-143.
33- احمد ترابی، امام سجاد جمال نیایشگران، ص 64.
34- زندگانی امام سجاد (ع)، تهیه و تنظیم از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص 29.
35- رضا شیرازی، شام غریبان، ص 18.
36- ابن فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص 218.
37- ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج 1، ص 205.
38- طبرسی، الاحتجاج، ص 311.
39- همان، ص 317-316.
40- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 261.


[ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:4 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

فیلتر شکن محرم صفر امام حسین شهدای کربلا حضرت ابوالفضل عباس علی اکبر عاشورا تاسوعا کربلا صفر بدون سانسور +18 افشاگری مذهبی افشا

احساس امنیت

روزی امام سجاد(ع) غلامش را صدا زد اما او جواب نداد، دوباره صدا زدو او همچنان سکوت کرد، برای بار سوم او را صدا زد و غلام جواب داد.
امام(ع) فرمود: مگر صدای مرا نشنیدی؟
غلام جواب داد: شنیدم.
امام(ع) فرمود: پس چرا جواب مرا ندادی؟
غلام گفت: چون می دانستم که از جواب ندادنم آزاری از تو به من نمی رسد.
حضرت فرمود: حمد خدایی را که غلامم را از من در امنیت قرار داده است.

ادّعای تشیع

مردی به امام سجاد(ع) عرض کرد: یابن رسول الله! من از شیعیان شما هستم.
حضرت فرمود: با تقوا باش و ادعایی نکن که خداوند به تو بگوید دروغ گفتی و در ادّعای خود مرتکب معصیت شدی. شیعه ی ما کسی است که قلبش از هر ناخالصی و حیله و تزویری پاک باشد.
تو بگو من از دوستداران شما هستم.
مرد دیگری به آن حضرت عرض کرد: یابن رسول الله من از شیعیان خالص شما هستم؟ امام(ع) فرمود: ای بنده ی خدا اگر تو مثل ابراهیم خلیل(ع) هستی که خداوند فرمود: و ان من شیعته لابراهیم اذجاء ربه بقلب سلیم.
و از پیروان نوح ابراهیم بود که با قلبی پاک و سالم به دعوت خلق آمد. آگر قلب تو همانند ابراهیم است تو از شیعیان ما هستی و اگر قلب تو مثل قلب او از هر غل و غشی پاک نیست تو از دوستداران ما هستی.

یک فراز اخلاقی

شخصی نزد امام سجاد(ع) آمد و عرض کرد: فلان شخص در باره ی شما بدگویی کرد.
امام(ع) فرمود: بیا با هم نزد او برویم. به همراه امام(ع) حرکت کردند. وقتی به منزل او رسیدند فرمود: اگر آنچه درباره ی من گفتی حق است خداوند تعالی مرا ببخشد و اما اگر سخنان بیهوده ای گفته ای خداوند تو را ببخشاید.
قصه های تربیتی چهارده معصوم، مؤلف: محمدرضا اکبری

دعای امام سجاد(ع) در سجده

طاووس یمانی گفت: شبی از کنار کعبه عبور می کردم، دیدم امام سجاد(ع) به حجر اسماعیل وارد شد، و مشغول نماز گردید، سپس به سجده رفت.
من با خود گفتم: این مرد صالح از خاندان رسالت و نیکی است خوب است از فرصت استفاده کرده و گوش کنم بدانم دعای آن حضرت در سجده چیست؟ شنیدم در سجده می گفت:
عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک
«بنده ی کوچک تو به در خانه تو آمده، بی چاره ی تو به در خانه ی تو آمده، فقیر تو به در خانه تو آمده، درخواست کننده ات به درگاه تو آمده است».
طاووس می گوید: آن را یاد گرفتم و در رفع هر اندوه و گرفتاری آن دعا را خواندم، و اندوه و گرفتاریم برطرف شد.


[ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:3 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

فیلتر شکن محرم صفر امام حسین شهدای کربلا حضرت ابوالفضل عباس علی اکبر عاشورا تاسوعا کربلا صفر بدون سانسور +18 افشاگری مذهبی افشا

کلهم نورٌ واحد

امامان معصوم(ع) مظهر کامل تمامی صفات نیک هستند، ولی برخی صفت ها در برخی از این امامان بزرگوار،بیشتر جلوه گر است واین به آن علت است که هرامامی در شرایط خاصی زندگی کرده است.
بی بصیرتی و بی وفایی مردم کوفه،صفت صبر را در امیرالمؤمنین علی (ع) نمایان تر کرد و اختلاف وجنگ میان حکومت اموی و عباسی،باعث شد که امام صادق(ع) حرکت علمی گسترده ای را به پیروی از پدر بزرگوارش آغاز کند.
خفقان جامعه پس از شهادت امام حسین (ع) وستم وجور یزید بن معاویه و جانشینان پس از وی موجب شد امام زین العابدین(ع) به ظاهر ازصحنه سیاسی کنار رود و گوشه نشین شود.این امر موجب شد امام سجاد(ع) بابینشی عمیق، در ادامه راه پدربزرگوارش نهضتی جدید را آغاز کند و آن،انتقال مفاهیم اسلامی با دعا بود که به صحیفه سجادیه معروف شد.
چون امام سجاد(ع) با دعا و نیایش راه پدران خود را ادامه داد،به زین العابدین ملقب شد . پیامبر اعظم(ص) درحدیثی درباره امام زین العابدین (ع) می فرماید:«در روز رستاخیز،آواز دهنده ای صدا می زند:کجاست زین العابدین«زیور عابدان»؟ و من فرزندم علی بن حسین بن علی بن ابی طالب را می بینم که صف ها را می شکافد [وپیش می رود]»(1).

نقش امام سجاد(ع) درثمر دهی عاشورا

بیماری امام سجاد(ع) گرچه بسیار رنج آور بود،ولی گویی مصلحت بود تا آن حضرت درکربلا کشته نشود وبا زنده ماندن ایشان،پیام خون شهیدان کربلا به گوش همگان برسد و نهضت امام حسین(ع) به رهبری و نظارت آن حضرت،با بهترین روش،ادامه یابد وکامل شود.
دشمنان با بی رحمانه ترین روش،بازماندگان شهیدان کربلا،از بانوان و کودکان را به صورت اسیر،روانه کوفه،مقر حکومت عبیدالله بن زیاد کردند. آنها غل بر گردن امام سجاد(ع) انداختند تا آن حضرت را در مسیر راه شکنجه کنند. روایت است امام سجاد(ع) را بر شتر بی جهاز سوار کردند.بر اثر فشار غل وزنجیر،از رگهای گردن مبارکش خون جاری بود و با همین وضع آن حضرت را وارد کوفه کردند.
جمعیت بساری از کوفه برای تماشا آمده بودند. امام سجاد(ع) فرصت را غنیمت شمرد و در همان جا خطبه ای شیوا و غرا خواند و برای نخستین بار،مردم بی وفای کوفه را آماج سرزنش قرار داد. آنگاه برخاست و پس از حمد و ثنا و درود بر پیامر خدا(ص) چنین فرمود:«ای مردم! هر که مرا شناخت که شناخته است و هر که مرا نشناخت،من خود را به او معرفی می کنم. من علی،فرزند حسین،فرزند علی به ابی طالب هستم. من فرزند کسی هستم که حریم احترام او، گستاخانه هتک شد،اموالش را ربودند،ثروتش تاراج رفت و افراد خانواده اش اسیر شدند. من پسر کسی هستم که او را در کنار رود فرات سر بریدند؛بی آنکه خونی از او طلبکار باشند یا قصاصی از او بخواهند. من فرزند کسی هستم که او را با شکنجه کشتند. همین فخر،او را بس که در راه خدا شهید شد.
ای مردم،شما را به خدا!آیا می دانید که شما برای پدرم نامه دعوت نوشتید و او را فریب دادید و با او بیعت کردید و پیمان بستید،سپس به جنگ او پرداختید؟!
هلاکت و مرگ برشما! با این کرداری که به پیش فرستادید و رسوا باد رأی شما! شما به چه چشم ورویی به رسول خدا(ص)می نگرید؟ آن هنگام که به شما بفرماید عترت مرا کشتید و از عترتم هتک حرمت کردید،پس شما از امت من نیستید»(2).

پس از کربلا

امام سجاد(ع) پس از حادثه کربلا و بازگشت به مدینه، چند وظیفه مهم داشت و باید همه آنها را به خوبی انجام می داد.امامت، سرپرستی خاندان سالار شهیدان،به ثمر رساندن قیام عاشورا،خنثا کردن تبلیغات امویان درباره اسلام و اهل بیت(ع) و معرفی الگوهای مناسب دینی وفرهنگی، از مهم ترین مسئولیت های امام زین العابدین (ع) بود،ولی با نابسامانی هایی که درشهرهای مهم اسلامی وجود داشت، علویان قدرت خودنمایی نداشتند و با کمترین حرکت سر کوب می شدند.
در نخستین سال های پس از واقعه کربلا، به جز وظایف یادشده، مهم ترین مسئولیت امام این بود که از حساسیت های بنی امیه نسبت به خویش بکاهد.امام سجاد(ع) خوب می دانست تا هنگامی که در مدینه یا دیگر شهرهای اسلامی باشد، امویان،رفت و آمد و کوچک ترین رفتار و حرکات خود و اصحابش را کنترل می کنند و آنها را از ادامه رسالتشان باز می دارند. از این رو، تصمیم گرفت در بیابان های بیرون مدینه، چادر برپا کند و چند سالی را در آنجا زندگی کند. مهمترین فایده این مهاجرت این بود که سرکرده خون خوار اموی،مسلم بن عقبه،درهجوم وحشیانه به مدینه،به امام زین العابدین(ع) آسیبی نرساند؛ زیرا خطری از جانب امام احساس نمی کرد و ایشان را چهره ای سیاسی به شمار نمی آورد. امام سجاد(ع) وقتی بدگمانی های حکومت را نسبت به خویش از بین برد،به مدینه بازگشت،درحالی که یک شهروند عادی به شمار می رفت ودیگر به زیر نظر گرفتن آن حضرت نیازی نبود پس از این اقدام،امام راحت تر توانست به وظایف مهم خویش عمل کند و به اهداف عالی اش برسد. (3)

پی نوشت :

1-میزان الحکمه، ج1،ص301.
2-نک:همان،ص 389.
3-محمدرضا حسینی جلالی، جهاد امام سجاد(ع)، ترجمه: موسی دانش، ص 67


[ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:2 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

ذهبی (مورخ سنی):

«آقا امام زین العابدین(ع) از عظمت و شکوه شگفت آوری برخوردار بود و شایستگی آن را هم داشت؛ زیرا او به سبب بزرگواری، مقام والا، دانش، عبادت و خرد کاملش سزاوار مقام امامت عظمی بود»(1).

منادی:

«زین العابدین(ع) پیشوا و مرجعی است که بخشندگی ها و اخلاق والای او زبانزد همگان شده است وکبوتران فضیلت وبخشندگی او در فضای هستی به پرواز درآمده اند.وی دارای منزلت بزرگ ،بخشندگی بسیار و سعه صدر بود. پیشوایی بود که به اداره امور و سیاست،آشنایی کامل داشت»(2).

جاحظ (از دانشمندان اهل سنت):

«اما علی بن حسین (ع) با وجود اینکه مذهب های مردم مختلف است، درباره او وحدت نظر دارند. و هیچ کس در دور اندیشی و پیش بودن وی از دیگران تردید ندارد»(783).
«درباره شخصیت علی بن حسین(ع) شیعی،معتزلی،عامه و خاصه، همه یکسان می اندیشند و در برتری و تقدم او بر دیگران هیچ کدام تردیدی به خود راه نمی دهد»(4).

شیخ مفید(ع)

«فقهای عامه، علوم بسیاری از حضرت امام سجاد(ع) نقل کرده اند و مطالب مشهوری از موعظه ها ، دعاها، فضایل، قرآن،حلال وحرام و دانش روزها از آن بزرگوار حفظ شده است»(5).

پی نوشت :

1-جهاد امام سجاد(ع)،ص 40.
2-همان.
3-همان.
4-نقش امام سجاد(ع)در رهبری شیعه، ص49.
5-همان.


[ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:0 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

فیلتر شکن محرم صفر امام حسین شهدای کربلا حضرت ابوالفضل عباس علی اکبر عاشورا تاسوعا کربلا صفر بدون سانسور +18 افشاگری مذهبی افشا

القاب زیبا

زین العابدین، سید العابدین،سید المتقین، امام المؤمنین،امین ، سجاد،زین الصالحین،منارالقانتین،عدل،امام الامه والبکاء،القاب امام چهارم، حضرت علی بن الحسین(ع) است. از میان این القاب، سجاد و زین العابدین شهرت بیشتری دارد. این لقب ها مانند القابی نیست که عرب روی کودکان تازه متولد شده خود می گذارند یا مانند القابی که در سده سوم هجری در قلمرو حکومت اسلامی رایج شد.امام سجاد(ع) از طرف مردم به این القاب مشهور شد؛ مردمی که گوهر شناس،عارف و انسان جو بودند.
بیشتر کسانی که امام سجاد(ع) را به این القاب منسوب کرده اند، نه شیعه بودند ونه به امامت آن حضرت اعتقاد داشتند،ولی نمی توانستند ویژگی های آن حضرت را نادیده بگیرند.هرکدام از این لقب ها مرتبه ای از کمال نفس وبعدی از شخصیت والای این امام بزرگوار را نشان می دهد و از اعتماد مردم نسبت به دارنده این عنوان ها سرچشمه گرفته است . القابی چون سید عابدان، پیشوای زاهدان،مهتر پرهیزکاران،امام مؤمنان، زیور صالحان و چراغ شب زنده داران ، تنها جنبه هایی از شخصیت امامی را مطرح می کند که هنوز هم در میان مردم ناشناخته است.(1)

دورنمای کلی

دوران امامت امام سجاد(ع) به سه بخش تقسیم می شود:
1. دوره اسارت؛
2.دوره قیام و شورش ها؛
3.زمان ثبات وسازندگی.
1.دوره اسارت؛ ازعصر عاشورا شروع شد و تا بازگشت به مدینه ادامه داشت.
در این مرحله، اگرچه امام در دست حاکمان ستمگری چون ابن زیاد و یزید اسیر بود، ولی برخوردی صریح و افشاگرانه داشت. به طور کلی ،موضع گیری این دوره امام سجاد(ع) با موضوع گیری های دیگر آن بزرگوار درطول عمر شریفش متفاوت است.در این زمان، امام زین العابدین(ع) برخوردی پرخاش گرانه، افشاگرانه و هشدار دهنده در پیش می گیرد.امام سجاد(ع) در کوفه به گونه ای خطبه می خواند که ابن زیاد دستور می دهد، آن حضرت را به قتل برسانند. ایشان در شام نیز در محلس یزید و در برابر جمعیت بسیاری حقایق را به روشنی بیان می کند تا حقانیت اهل بیت(ع) را ثابت و مردم غافل را از خواب سنگین بیدار کند و به شهادت تاریخ، از عهده این رسالت به خوبی برآمد.
2. دوره قیام وشورش ها؛ در این مرحله، امام سجاد(ع) هر قیامی را که برای خون خواهی شهدای کربلا بود، تأیید می کرد و مردم را برای پیوستن به آن قیام تشویق می کرد، ولی هر گاه تشخیص می داد قیام ها با هدفی غیر الهی برپا شده اند، مردم را از ادامه این قیام ها دور می کرد.
در مواردی نیز موضع گیری های مثبت امام سجاد(ع) پنهانی بود. دلیل این پنهان کاری را باید در کارهای ناپسند بنی امیه جست و جو کرد که حادثه عاشورا، هجوم به مدینه و مباح کردن خون و ناموس ومال مردم وبه آتش کشیدن خانه خدا از برجسته ترین رفتارهای وحشیانه بنی امیه بود. این رفتار و اعمال بنی امیه نفس ها را در سینه ها حبس کرده بود و به کسی جرئت مخالفت و اعتراض نمی داد. عالمان درباری نیز با جعل احادیث و وارونه نمایش دادن حقیقت، عرصه را طوری تنگ کرده بودند که دوست داران و یاران اهل بیت(ع) انگشت شمار شده بودند.بنابراین، امام سجاد(ع) باید این یاران اندک را از آسیب ها دور نگه می داشت و تقیه،راهی مناسب بود تا امام سجاد(ع) با حفظ یاران خود به تربیت شیعیان بپردازد.با این راهکار امام، در پایان عمر شریف آن حضرت، شیعه از انزوا درآمد.
3. دوران ثبات و سازندگی؛ برنامه های امام در این دوره متنوع تر بود که برخی از آنها عبارتند از :
الف) زنده نگه داشتن یاد وخاطره عاشورا و رساندن پیام آن به مردم؛
ب) نشر مبانی اعتقادی و فرهنگی شیعه که بیشتر در قالب دعاها، مواعظ وسخنان بود؛
ج) زیر نظر داشتن جریان های دینی- سیاسی و امور داخلی جامعه اسلامی؛ سخنان امام درباره مکاتب فکری وهشدار به زُهَری،عالم دربار اموی نمونه ای از فعالیت های امام سجاد(ع) است.
د) تربیت نیروهای کارآمد؛ یکی از فعالیت های اساسی امام در این راه، خرید بردگان و آموزش دادن و آزاد کردن آنان بود. نقل است امام سجاد(ع) خدمتکارانش را بیشتر از یک سال نگه نمی داشت وآنها را آزاد می کرد. همچنین، آن حضرت شاگردانی داشت که ابوحمزه ثمالی، سعید بن جبیر و ابوخالد کابلی از برجسته ترین آنها بودند.
هـ) افشای چهره امویان؛ خطبه های امام سجاد(ع) درکوفه و شام و مدینه، بیشترین نقش را در این زمینه داشت(2).

پی نوشت :

1-جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 7.
2-محسن رنجبر، نقش امام سجاد(ع) در رهبری شیعه، ص 51.


[ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 3:59 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

فیلتر شکن محرم صفر امام حسین شهدای کربلا حضرت ابوالفضل عباس علی اکبر عاشورا تاسوعا کربلا صفر بدون سانسور +18 افشاگری مذهبی افشا

سیره تربیتی امام سجاد علیه السلام در عید فطر

با مروری کوتاه به سیره تربیتی ائمه اطهار علیهم السلام در می یابیم که آن بزرگواران از ماه مبارک رمضان به عنوان یک دانشگاه تربیتی بهره گرفته و با پرورش شاگردان و انسان های با استعداد در روز عید فطر هدایا و جوائز مادی و معنوی به آنان عطا می کردند و به این ترتیب این ماه را به یک آموزشگاه و کلاس پرورش روح و جسم و اخلاق تبدیل نموده و به پرورش یافته گان این مکتب در محدوده وسع و اختیاراتش نسبت به شایستگی افراد،عطایائی در نظر گرفته و آنان را تشویق می کردند. در اینجا گوشه ای از سیره تربیتی و آموزنده امام سجاد علیه السلام را به روایت سید بن طاووس می خوانیم:
امام صادق علیه السلام فرمود: شیوه حضرت علی بن الحسین علیهما السلام در ماه رمضان چنان بود که هرگاه غلامان یا کنیزان آن حضرت خطائی را مرتکب می شدند آنان را تنبیه نمی کرد. آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفتری ثبت کرده و تخلفات هر کس را با نام و موضوع مشخص می نمود. در آخر ماه همه غلامان و کنیزان را جمع کرده و در میان آنان می ایستاد. آنگاه از روی نوشته تمام کارهای خلاف آنان را که در طول ماه رمضان مرتکب شده بودند برایشان گوشزد می کرد و به تک تک آنان می فرمود: فلانی تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفی کردی و من ترا تنبیه نکردم! آیا به یاد می آوری؟
می گفت: بلی آی پسر رسول خدا! و تا آخرین نفر این مطالب را متذکر می شد و آنان به اشتباهات و خطاهای خود اعتراف می کردند. آنگاه به آنان می فرمود: « ارفعوا اصواتکم و قولوا یا علی بن الحسین! ان ربک قد احصی علیک کما عملت کما احصیت علینا کلما قد عملنا و لدیه کتاب ینطق علیک بالحق لا یغادر صغیره و لا کبیره مما اتیت الا احصاها و تجد کلما عملت لدیه حاضراً...؛ با صدای بلند بگوئید: ای علی بن الحسین! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنان که تو اعمال ما را نوشته ای . نزد خداوند نامه اعمالی هست که با توجه به حق سخن می گوید و هیچ عمل ریز و درشتی را فروگزاری نمی کند و هر چه انجام داده ای به حساب آورده و تمام آنچه را که انجام داده ای نزد او حاضر و آماده خواهی یافت، چنان که ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده دیدیم. پس ما را ببخش همچنان که دوست داری خدا تو را ببخشد.
ای علی بن الحسین! به یاد آر آن حقارت و ذلتی را که فردای قیامت در پیشگاه خدای حکیم و عادل خواهی داشت. آن پروردگار عادل و حکیمی که ذره ای و کمتر از ذره ای به کسی ظلم و ستم روا نمی دارد و اعمال بندگان را همچنان که انجام داده اند به آنان عرضه خواهد کرد و حساب و گواهی خدا کافی است...
ببخش و عفو کن تا پادشاه روز قیامت از تو عفو کرده و در گذرد چنان که خودش در قرآن می فرماید: « ولیعفوا و لیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله لکم و الله غفور رحیم(1)؛ باید ببخشند و درگذرند.
آیا دوست ندارید خداوند شما را بیامرزد؟ او خداوند آمرزنده و مهربان است.
امام سجاد علیه السلام این کلمات را برای خویش و غلامان و کنیزانش تلقین می کرد و آنان با هم تکرار می کردند و خود امام که در میان آنان ایستاده بود و می گریست و با لحنی ملتمسانه می گفت: « رب انک امرتنا ان نعفوا عمن ظلمنا فقد ظلمنا انفسنا فتحن قدعفونا عمن ظلمنا کما امرت فاعف عنا فانک اولی بذلک منا و من المأمورین ...؛ پروردگارا، تو به ما فرمودی از ستمکاران خویش در گذریم و ما به راستی بر خود ستم کرده ایم. همان طور که فرمودی، ما از کسانی که ستم کرده اند در گذشتیم، تو هم از ما در گذر که تو در عفو کردن از ما و از ماموران برتری. تو به ما فرمودی سائلی را از درگاه خود محروم نکنیم و هم اکنون ما سائلان و گدایان در آستانه در خانه ات زانو زده و احسان و عطای تو را می طلبیم، برما منت بگذار و محروممان نگردان، که تو دراین کار شایسته تر از ما و از مأموران هستی. خدایا! من اکرام کردم تو هم به من اکرام کن و با اهل نعمت و مغفرت محشور نما ای صاحب احسان و کرامت.

حقیقت عید فطر

شیخ صدوق (ره) نقل می نماید: امام حسن مجتبی (ع) گروهی از مردم را در روز عید فطر دید که به بازی و خنده مشغولند، حضرت رو به یاران خود کرد و فرمود: « خدای عزوجل ماه رمضان را محل مسابقه بندگان خود قرار داده است که به واسطه اطاعت خویش بسوی رضوان الهی پیشی می گیرند، پس گروهی سبقت گرفتند و پیروز ورستگار گشتند، و گروهی عقب ماندند و محروم شدند، پس عجب دارم از کسی که خندان است و به لهو و بازی مشغول است در روزی که نیکوکاران به اجر و ثواب رسیده و کوتاهی ورزان از آن بی فیض و محرومند، به خدا سوگند اگر پرده برداشته شود هر آینه نیکوکار به عمل نیک خویش و بدکار به عمل بد خود مشغول خواهد شد.»

جزای گناه در ماه مبارک

نجاشی شاعر در روز ماه رمضان شراب خورد، او را بنزد امیرالمؤمنین (ع) آوردند، حضرت پس از یک شب زندان کردن او، و اجرای حد شرعی شرابخواری (80 ضربه)، 20 ضربه شلاق اضافی، بخاطر شکستن حرمت ماه رمضان بر او زد.
بحارالانوار 186/98

پی نوشت :

1- سوره نور، آیه 22.


[ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 3:54 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

نماز

روزی علی بن حسین(ع) به نماز ایستاده بود که ماری به سمت آن حضرت آمد. امام بدون توجه به آن مار مشغول نماز بود تا اینکه مار از میان دو پای آن حضرت رد شد، در حالی که آن بزرگوار اصلاً از جای خود تکان نخورد ورنگ چهره اش تغییر نکرد(1).

ازتو نمی ترسم 

روزی حضرت زین العابدین(ع) یکی از غلامان خود را برای انجام دادن کاری صدا زد، ولی او پاسخ نداد. امام خواسته خود را سه با رتکرار کرد،ولی غلام هیچ توجهی نکرد. امام از او پرسید:«پسرم! صدای مرا نشنیدی؟»خدمتکار گفت: چرا. امام پرسید :«پس چرا پاسخ ندادی؟»خدمتکار گفت:چون از تو نمی ترسم. امام سجاد(ع) فرمود:«سپاس خداوند را که او از من نمی ترسد!(2)

انگور

امام سجاد(ع) بسیار انگور دوست داشت. یک روز که آن حضرت روزه بود، وقت افطار، کنیز آن حضرت خوشه ای انگور برایش آورد. در همین هنگام مستمندی نزد امام آمد. امام انگور را به او داد.کنیز کسی را فرستاد تا آن خوشه انگور را از فرد نیازمند بخرد و نزد امام بیاورد. وقتی انگور را آوردند، نیازمند دیگری آمد و امام سجاد(ع) انگور را به او بخشید کنیز دوباره کسی را برای خریدن آن انگور فرستاد ودوباره آن را برای امام آورد، ولی برای بار سوم باز هم نیازمندی در زد وامام سجاد(ع) خوشه انگور را به او داد.(3)

کمک پنهانی

امام زین العابدین(ع) پسر عمویی فقیر داشت .برخی شب ها به طور ناشناس به در خانه اش می رفت ومقداری پول به او می داد. آن شخص به وی گفت: علی بن حسین(ع) توجهی به حال من ندارد. گاه نیز امام را نفرین می کرد. وقتی امام سجاد(ع) از دنیا رفت، کمک های شبانه قطع شد وآن شخص دریافت، کسی که شبانگاه به در خانه اش می آمده، امام سجاد(ع) بوده است. پس از آن همواره سر قبر امام می رفت وبرای بد زبانی های خود می گریست و از امام عذر می خواست.(4)

طلب

در زمان خلافت ولید بن عبدالملک، کسی از وابستگان حکومت، مالی را از حضرت امام سجاد(ع) غصب کرده بود. وقتی ایام حج نزدیک شد، ولید هم به مکه آمد. شخصی به امام گفت:کاش از او درخواست می کردی تا حق شما را باز گرداند! امام پاسخ داد:«وای برتو! آیا درحرم خدای عزیز و بلند مرتبه، از غیر او حاجت بخواهم؟! من از اینکه دنیا را از خالق آن طلب کنم، می پرهیزم. حالا چگونه از مخلوقی مانند خودم دنیا را طلب کنم؟»(5)

مصداق آیه

«به عبدالملک خبر رسید که شمشیر رسول خدا(ص) نزد امام سجاد(ع) است. عبدالملک برای آن حضرت پیام فرستاد و از او خواست آن شمشیر را به او ببخشد،ولی امام سجاد(ع) درخواست وی را رد کرد.عبدالملک نامه ای برای آن حضرت نوشت و او را به شدت تهدیدکرد، حتی هشدار داد که حقوق امام را از بیت المال قطع می کند. امام سجاد(ع) پس از حمد وثنای خداوند در پاسخ به او نوشت: «خدای متعال برای پرهیزکاران ضمانت کرده که آنها را از آنچه مایه رنجش و ناگواری آنهاست، رهایی بخشد و از آن راهی که گمان نمی برند، روزی آنها را برساند و خداوند می فرماید:«ان الله لا یحب کل خوان کفور؛ خداوند هیچ خیانت کار کفران کننده ای را دوست ندارد.»(حج:38)بنگر که کدام یک از ما بیشتر مشمول این آیه هستیم».(6)

جای کیسه های طعام

«هنگامی که امام سجاد(ع) از دنیا رفت، [وقت غسل دادن پیکر مطهرش ] خراش هایی را در پشت مبارکش دیدند، پرسیدند:این آثار چیست؟ یکی از حاضران پاسخ داد: این کبودی ها و خراش ها ، آثار انبان های طعام است که آن حضرت شبانه بر پشت می گرفت و به خانه نیازمندان می رسانید.
همچنین، گفته شده این خراش ها بر اثر آب کشی آن حضرت از چاه برای همسایگان است که اکنون جای آنها مانده است»(7).

آخرین وصیت امام سجاد(ع)

امام باقر(ع) :«هنگامی که پدرم لحظه های آخر عمر راسپری می کرد، مرا به سینه اش چسبانید وفرمود:پسرجان! تو را به همان چیزی که پدرم امام حسین (ع) هنگام شهادت به آن وصیت کرد، سفارش می کنم وآن این است که:«یا بنی اصبر علی الحق وان کان مرا ؛ ای پسر جان! در راه حق استقامت کن، گرچه تلخ باشد».
امام باقر(ع) درکلامی دیگر می فرماید:« پدرم در لحظه های آخر عمر، مرا به سینه اش چسبانید و فرمود:پسرجان! تو را وصیت می کنم به آنچه پدرم هنگام شهادت به آن وصیت کرد و فرمود:«یا بنی ایاک وظلم من لایجد علیک ناصرا الا الله؛ ای پسرجان! بپرهیز از ستم به کسی که یاوری در برابر تو جز خدا ندارد».(8)

سجده طولانی

یکی از غلامان امام سجاد(ع) می گوید:«روزی امام سجاد(ع) به بیابان رفت، من نیز به دنبالش بیرون رفتم و آن حضرت را دیدم که پیشانی خود را بر سنگ سختی نهاده است .آنگاه صدای گریه وناله او را شنیدم وشمردم هزار بار جمله های زیر را در سجده اش گفت:«لااله الله، حقا حقا ، لااله الله تعبدا و رقا ،لا اله الا الله ایماناً وتصدیقا وصدقاً؛به حق و به راستی معبودی جز خدای یکتا وبی همتا نیست .من با کمال بندگی و خضوع اقرار می کنم که معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست و از روی ایمان، تصدیق،صدق و خلوص به یکتایی ذات پاک خدا، اعتراف می کنم.»آنگاه که حضرت سر از سجده برداشت، دیدم محاسن و صورت مبارکش از اشک های چشمانش خیس شده است(9).

پی نوشت :

1-نقش امام سجاد(ع) در رهبری شیعه،ص44.
2-همان، ص 46.
3-گروه منافقان(سید منذر حکیم با همکاری و سام بغدادی)، پیشوایان هدایت؛ زین العابدین حضرت امام سجاد(ع)، ترجمه: کاظم حاتمی طبری، ص46.
4-همان،ص 37.
5-همان، ص 167.
6-محمد محمدی اشتهاردی، سیره چهارده معصوم، ص 419.
7-نک: همان، ص 441.
8-نک: همان، ص448.
9-نک: همان، ص438.


[ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 3:53 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

فیلتر شکن محرم صفر امام حسین شهدای کربلا حضرت ابوالفضل عباس علی اکبر عاشورا تاسوعا کربلا صفر بدون سانسور +18 افشاگری مذهبی افشا

تجلی نیایش
امروز مردی از تبار نور می آید تا نیایش در آیینه وجودش تجلی یابد؛ مردی که ذره ذره هستی اش، الهی و ملکوتی است. او می آید تا صحیفه تابناک و جاویدان عشق را با زلال اشک هایش در کتابچه عالم بنگارد. او می آید تا ملکوت را در سخنانش معنا کند. او می آید تا حماسه حسین را تفسیر کند. می آید تا سلاله نبوی را امتداد بخشد و چراغ هستی بخش علوی را در زمانه تاریک و پر از ابهام، روشن نگاه دارد. او که نور کوثر است و مفهوم بندگی در زلال کلماتش جاری است. ای امام عاشقان و اسوه نیایشگران! مقدمت پر نور باد.
سیمای معنوی امام سجاد علیه السلام

* آیینه پاکی ها

برخی از القاب امام سجاد علیه السلام عبارت است از: پیشوای زاهدان (قُدوة الزاهدین)، مهتر پرهیزکاران (سیدالمتقین)، زیور صالحان (زین الصالحین) و چراغ شب زنده داران (منارالقانتین). یکی از محققان درباره القاب حضرت می نویسد: این لقب ها را صرافان گوهرشناس و عارفان انسان جو به این امام داده اند؛ آنان که در آن دوران تاریک از دیو و دد ملول شده بودند و با مشاهده او، کسی را دیدند که آن دانشمند در روز روشن با چراغ، گرد شهر در پی او می گردید و نمی یافت. آن حضرت علیه السلام ، مصداق کامل «عبادالرحمن» بود. بیشتر کسانی هم که این لقب را بدو دادند، نه شیعه بودند و نه او را امام و منصوب از سوی خدا می دانستند، ولی نمی توانستند آنچه را در او می بینند ندیده بگیرند. هر یک از این لقب ها نشان دهنده مرتبه ای از کمال نفس و درجه ای از ایمان و مرحله ای از تقوا و پایه ای از اخلاص است.

* محو جمال حق

اوج معنوی پیشوای نیایشگران، حضرت امام زین العابدین علیه السلام در نماز نمودار می شد. آن حضرت در هنگام نماز چنان محو جمال پروردگار بود و در یاد خدا غرق می شد که از حوادث اطراف خود غافل می گشت. روزی در خانه ایشان آتش سوزی رخ داد و زمانی دیگر یکی از فرزندان وی آسیب دید، ولی آن حضرت تا پایان نماز از آنها اطلاع نیافت و نماز را ادامه داد. امام باقر علیه السلام فرمودند: روزی در نماز، عبای علی بن الحسین علیه السلام از یک دوشش افتاد، ولی آن را درست نکرد تا این که نمازش را به پایان برد. یکی از یاران ایشان سبب درست نکردن عبا را از حضرت پرسید، امام سجاد علیه السلام فرمود: «آیا می دانی در پیشگاه چه کسی بودم؟ همانا از نماز بنده جز آن چه با دلش به خدا رو آورده باشد، پذیرفته نیست».

* بنده شکرگزار

زینت عابدان حضرت امام سجاد علیه السلام ، چنان در میدان مناجات با پروردگار می کوشید که وقتی فاطمه، دختر امیرمؤمنان علیه السلام آن تلاش طاقت فرسا را در فرزند برادرش مشاهده کرد، بر سلامت او بیمناک شد و از صحابی رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، جابر بن عبداللّه انصاری کمک خواست و به او گفت: ای جابر! فرزند برادرم از کثرت عبادت، خود را در معرض خطر قرار داده است. به دیدارش بشتاب و از وی بخواه قدری به استراحت بپردازد. وقتی جابر نگرانی عمه آن بزرگوار را به ایشان یادآوری کرد، امام سجاد علیه السلام فرمود: «ای جابر! تو می دانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله با این که مورد بخشش عام خداوند بود، باز هم چنان خدای را عبادت می کرد که پاهایش متورم می شد و چون علت آن همه سعی در عبادت را می پرسیدند، می فرمود: آیا نباید در برابر خداوند، بنده ای شکرگزار باشم».

* در پیشگاه کبریایی

نماز، بالاترین و زیباترین یاد خدا و حضوردر پیشگاه عظمت و کبریایی باری تعالی است. امام زین العابدین علیه السلام در این باره فرمودند: «نمازگزار تا آن گاه که در نماز است، در پیشگاه خدای عز و جل قرار دارد.» آن حضرت افزون بر آداب معنوی، آداب ظاهری نماز را نیز مراعات می کردند. ایشان همیشه شیشه ای عطر به همراه داشت که برای نماز خود را خوشبو می کرد، به هنگام سجده، پیشانی خود را بر تربت امام حسین علیه السلام می نهاد و کودکان را نیز به خواندن نماز امر می کرد. در حالات آن حضرت نقل کرده اند که دوست نمی داشت کسی در مقدمات وضو ایشان را کمک کند، بلکه خودشان آب بر می داشتند و وضو می گرفتند. امام سجاد علیه السلام به نمازهای مستحبی اهمیت بسیار می دادند و اگر روزی نمازهای نافله روزانه فوت می شد، در شب آن را قضا می کرد.

* معنویت در حج

تاریخ نگاران، برای امام سجاد علیه السلام بیست سفر حج ثبت کرده اند. امام در این سفرها، مرکب به همراه داشت، ولی مصمم بود تا راه خانه خدا را با پای خویش بپیماید و در مسیر محبوب، از وجود خود مایه بگذارد. برخی سفرها تا بیست روز طول می کشید. یکی از حالات درس آموز حضرت هنگام پوشیدن لباس احرام بود؛ چنان که وقتی ایشان لباس احرام می پوشید، رنگش از یاد خدا و جلال او تغییر می کرد و چنان در جذبه معنویت حق قرار می گرفت که ازگفتن «لبیک اللهم لبیک» نیز ناتوان می آمد. همراهان حضرت با دیدن وضع معنوی وی، به شدت تحت تأثیر قرار گرفته می پرسیدند: چرا لبیک نمی گویید؟ امام می فرمود: بیم آن دارم که لبیک بگویم، ولی خداوند در جوابم ندا دهد: «لا لبیک». امام تا پایان اعمال حج در جذبه الهی و توجهی خاص به خداوند قرار داشت.

* دعای مشکل گشا

طاووس یمانی که خاطرات بسیاری از حالات معنوی امام زین العابدین علیه السلام نقل کرده می گوید: شبی از کنار کعبه می گذشتم، دیدم امام سجاد علیه السلام به حجر اسماعیل وارد شد و مشغول نماز گردید و سپس به سجده رفت و گفت: «خدایا! بنده ای کوچک به در خانه ات آمده، عبدی مسکین به پیشگاهت آمده، درخواست کننده ای به درگاهت آمده و بنده ای فقیر به در خانه تو آمده است.» طاووس یمانی ادامه می دهد: «به خدا قسم، من آن ذکر را در هر اندوه و گرفتاری که خواندم مشکلاتم برطرف شد».

* عشق به قرآن

پیشوای عارفان امام زین العابدین علیه السلام همدم قرآن کریم و بسیار عاشق تلاوت آن بود و چنان لذتی از آن می برد که هیچ لذتی به پای آن نمی رسید. آن حضرت می فرمود: «اگر آنچه بین مشرق و مغرب است از میان برود و تنها قرآن با من باشد، بیمی به خود راه نخواهم داد». امام سجاد علیه السلام آیات قرآن را به صورت گذرا تلاوت نمی کرد، بلکه همواره با تدبر و دقت نظر قرائت می نمود و در محتوای آن می اندیشید و می فرمود: «آیات قرآن همچون گنجینه هایی است. پس هر گاه درِ گنجینه ای گشوده شد، به دقت در آن بنگر».
نوع دوستی امام سجاد علیه السلام
پناه نیازمندان
یکی از ویژگی های بارز امام سجاد علیه السلام ، عشق ورزیدن به محرومان و دلجویی کردن از آنان بود. آن حضرت پیش جذامیان می رفت و با آنان هم غذا می شد یا این که برایشان غذا می فرستاد. چون مستمندی نزد وی می آمد، بر می خاست و حاجت او را روا می کرد و می فرمود: «صدقه پیش از آنکه به دست نیازمند برسد، به دست خدا می رسد.» آن حضرت صدقه ها و انفاق های پنهانی بسیاری داشت. آن قدر انبان های غذا را بر پشت حمل کرده بود که پس از شهادت، هنگام غسل آن بزرگوار، آثار کبودی بر پشت ایشان نمایان بود و می فرمود: «صدقه پنهانی، آتش غضب پروردگار را خاموش می کند.» امام سجاد علیه السلام در واقعه حرّه، هنگام هجوم وحشیانه لشکر شام به مدینه، چهارصد خانوار را پناه داد و سه روز به طور کامل از آنان پذیرایی کرد، به گونه ای که یکی از آنها گفته بود: «ما در نزد پدر خود نیز به مثل این مرد شریف زندگی نکرده بودیم».

* انفاق بی نظیر

امام سجاد علیه السلام همواره در فکر مستمندان بود؛ به ویژه در روزهایی که روزه می گرفت، بیشتر انفاق می کرد. آن حضرت بخشش با زبان روزه را از جدش امیرمؤمنان علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام به ارث برده بود. آنان که سه روز غذای خود را به یتیم و اسیر و مسکین دادند. امام صادق علیه السلام درباره این ویژگی امام سجاد علیه السلام فرمودند: «علی بن الحسین علیه السلام در آن روزی که روزه می گرفت، دستور می داد گوسفندی را سر ببرند و تکه تکه کنند و بپزند و چون هنگام افطار می رسید... می فرمود: کاسه ها را بیاورید و برای خانواده فلانی و فلانی غذا بکشید. سپس نان و خرمایی آورده می شد و امام افطار می کرد. درود خدا بر او و پدرانش باد».

* دریای رحمت

سخاوتمندی از ویژگی های بارز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و همه خاندان ایشان بود و هیچ کس بر در خانه آنان نمی آمد، جز آنکه چیزی می گرفت و می رفت. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «ما از بیم آن که مستحق را رد نکرده باشیم، به غیر مستحق هم می بخشیم». امام سجاد علیه السلام هم با الهام از سیره پیغمبر صلی الله علیه و آله ، جد، عمو و پدر بزرگوار خود، به خدمتگزار منزل خویش چنین سفارش می کرد: «بر در خانه من فقیری گذر نکند، مگر آنکه او را غذا دهید.» ابوحمزه ثمالی می گوید: «روز جمعه ای به امام زین العابدین علیه السلام گفتم: هر که چیزی می خواهد مستحق نیست. امام فرمودند: «می ترسم یکی از کسانی که گدایی می کنند، مستحق باشد و ما او را اطعام نکنیم و بازگردانیم و آن گاه بر ما اهل بیت آن نازل شود که بر یعقوب نازل شد». امام سجاد علیه السلام هنگامی که به مستمندی کمک می کرد، می فرمود: «مرحبا به کسی که زاد و توشه آخرت مرا حمل می کند».

* دریای سخاوت

امام زین العابدین علیه السلام به قصد سفر حج، از مدینه به طرف مکه حرکت کرد. خواهرش حضرت سکینه علیهاالسلام هزار درهم برای آن حضرت فرستاد تا در آن سفر خرج کند. وقتی امام به پشت سر زمین حرّه (دوکیلومتری مدینه) رسید، آن مبلغ را به ایشان رساندند. امام سجاد علیه السلام نیز آن را پذیرفت. هنگامی که از آنجا گذشت، هنوز چندان دور نشده بود که عده ای از فقیران را دید و همه آن هزار درهم را بین آنان تقیسم کرد و برای خود چیزی از آن نگه نداشت.

* توشه آخرت

زُهری، یکی از سرشناسان عصر امام سجاد علیه السلام می گوید: در یک شب سرد بارانی امام زین العابدین علیه السلام را در تاریکی دیدم که کیسه آرد بر پشت گرفته بود و حرکت می کرد. گفتم: ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ! این باری که به دوش گرفته ای چیست؟ فرمود: می خواهم به سفری بروم و این بار، توشه سفر است. گفتم: غلام من همین جاست. او به جای شما می برد، زحمت نکشید. امام فرمود: نه. خودم می برم. چند روز از این ماجرا گذشت و امام سجاد علیه السلام به سفر نرفت. آن حضرت را دیدم و گفتم: به مسافرتی که فرمودی در پیش داری، نرفتی. فرمود: «ای زُهری! منظور از سفر، آن نبود که تو گمان کردی، بلکه منظورم سفر مرگ بود. برای این سفر آماده باش و بدان که آمادگی این سفر این گونه است: از گناه دوری کن و کارهای نیک انجام ده».

* صاحب انبان

امام زین العابدین علیه السلام در تاریکی شب به صورت ناشناس، هدایای خود را به مستمندان می رساند. آنان نیز با دیدن حضرت خوشحال می شدند و می گفتند: صاحب انبان و کیسه آمد. آن حضرت پسر عمویی فقیر داشت. شبانه به نزد او می رفت و به او مبلغی کمک می کرد، ولی او که نمی دانست و می گفت: علی بن الحسین از من دستگیری نمی کند. امام نیز می شنید و چشم پوشی می نمود و خود را به او معرفی نمی کرد. همین که امام سجاد علیه السلام از دنیا رفت، آن مرد متوجه شد کسی که شبانه به او کمک می رساند، امام بوده است. این بود که بعدها بر سر قبر امام می رفت و گریه می کرد و عذرخواهی می نمود.

* سفارش جامع

پیشوای عارفان امام زین العابدین علیه السلام افزون بر این که یاران خود را با کارهای خویش به انفاق به مستمندان و برآوردن نیازهای مؤمنان آموزش می داد، سخنان زیبایی نیز در این باره بیان فرموده است: ابوحمزه ثمالی می گوید: امام سجاد علیه السلام فرمودند: «هر کس یک نیاز برادر مؤمن خود را برآورد، خداوند صد نیاز او را برآورده می کند. کسی که اندوهی از دل برادرش بردارد، خداوند اندوه روز قیامت رااز او برطرف سازد، هر قدر هم که بسیار باشد. هرکس برادرش را در مقابل ستمکار یاری دهد، خدا او را در عبور از صراط یاری رساند. کسی که به دنبال حاجت برادر مؤمن خود برود و با برطرف ساختن نیازش او را خوشحال کند، چنان است که رسول خدا صلی الله علیه و آله را مسرور کرده است... . به خدا سوگند برآوردن نیاز مؤمن، در پیشگاه خداوند محبوب تر از دو ماه روزه پی در پی با اعتکاف آن دو ماه است».

* سرای عمل

دنیا مزرعه آخرت است. آری انسان هر چه در این جهان بکارد، در آن دنیا برداشت خواهد کرد. اینجا سرای عمل است و فردا پاداش یا عقاب. سیدالساجدین، امام زین العابدین علیه السلام درباره ثواب کمک به هم نوعان فرمودند: «کسی که به مؤمن گرسنه ای غذا بدهد، خداوند از میوه های بهشتی به او می بخشد. کسی که مؤمن تشنه ای را سیراب کند، خداوند به او از نوشیدنی های گوارای بهشتی می نوشاند. کسی که مؤمنی را بپوشاند و لباس دهد، خداوند با لباس های سبز بهشتی او را می پوشاند.» امام سجاد علیه السلام در روایتی دیگر درباره پاداش صدقه و کارهای خیر فرمودند: «هر کس به فقیر ضعیفی صدقه دهد، دعای فقیر در آن ساعت برای او مستجاب شود».

* سرچشمه برکات

پیشوایان معصوم ما، جامع همه فضیلت ها و کرامت های اخلاقی بودند. آنان به ویژه در کمک به محرومان و نیازمندان بر همگان پیشقدم بودند و غذا دادن به گرسنگان، تنها بخشی از نیکویی های آنان بود. آن حضرت در روایتی فرمودند: «خداوند در مورد کسی که سیر بخوابد و در کنار او مؤمن گرسنه ای باشد به فرشتگان می فرماید: فرشتگانم! شما را بر این بنده گواه می گیرم که به او دستور دادم، ولی او از دستور من سرپیچی کرد. پس او را به خود وا می گذارم و به عزت و جلالم سوگند، هیچ گاه او را نمی بخشم».

* عطر حضور

هنگام احتضار محمدبن اسامه، امام زین العابدین علیه السلام همراه با برخی از اهالی مدینه پیش او رفتند. محمد خطاب به آنان گفت: اکنون که وقت مرگم فرا رسیده، مقداری قرض دارم. دوست دارم آن را از طرف من ضمانت کنید و بپردازید. در این لحظه امام سجاد علیه السلام بلافاصله فرمودند: «من31 قرض تو را پذیرفتم»، ولی دیگران چیزی نگفتند. سپس آن حضرت فرمودند: «تمام قرض تو را بر عهده می گیرم» و خطاب به بقیه فرمودند: «آگاه باشید! اینکه در ابتدا همه آن را بر عهده نگرفتم، علتی نداشت جز اینکه کراهت داشتم شما بگویید او جلوتر از ما پذیرفت و مجالی برای ما باقی نگذاشت».

* خورشید مهر

روزی امام سجاد علیه السلام خادم خود را دوبار صدا زد، ولی او با اینکه صدای امام را می شنید، پاسخ نمی داد تا این که در بار سوم نزد امام رفت. حضرت به او فرمود: ای پسر! مگر صدایم را نمی شنیدی؟ او گفت: آری شنیدم. امام سجاد علیه السلام فرمود: پس چرا جواب نمی دادی؟ خادم گفت: چون می دانستم اگر جواب ندهم، به من خشم نمی گیری. در این لحظه امام فرمود: «شکر و سپاس خدا را که زیر دست مرا از من ایمن ساخت».

* پناه همگان

رأفت و عطوفت امام خوبی ها، حضرت سجاد علیه السلام ، نه فقط مخصوص انسان ها بود، بلکه شامل حیوانات نیز می شد. آن حضرت با جمعی از اصحاب نشسته بودند. ناگهان آهویی آمد و ناله کرد و در جلو امام سجاد علیه السلام دست هایش را به زمین کوبید. امام به حاضران فرمود: آیا می دانید او چه می گوید؟ گفتند: نه. امام فرمود: می گوید فلان کس بچه مرا صید کرده است. از شما می خواهم به او بگویید بچه ام را بیاورد تا به او شیر دهم. آن گاه حضرت همراه حاضران نزد شکارچی رفتند. امام به او فرمود: تو را به حقی که بر گردنت دارم آن بچه آهو را که امروز صید کردی بیاور تا مادرش به او شیر دهد، او هم بی درنگ بچه آهو را آورد. حضرت فرمود: این را به من ببخش. او نیز با کمال میل آن را به امام بخشید. آن گاه بچه آهو همراه مادرش به طرف صحرا رفتند. امام سجاد علیه السلام فرمود: «آهو می گوید: خداوند هر مسافر غریب شما را برایتان برساند، چنان که فرزندم را به من رسانید و خداوند علی بن الحسین را بیامرزد».
فعالیت های سیاسی امام سجاد علیه السلام

* مسئولیت خطیر

امام زین العابدین علیه السلام دردوران امامت 35 ساله خود، با پنج نفر از خلفای بنی امیه به نام های یزید پسر معاویه، معاویه پسر یزید، مروان پسر حکم، عبدالملک پسر مروان و ولید پسر عبدالمک هم عصر بود. هم زمان با آنها، عبداللّه پسر زبیر نیز در مکه ادعای خلافت داشت و برخی از مناطق حجاز و عراق را تحت نفوذ خود گرفته بود. در اوایل امامت حضرت سجاد علیه السلام ، اختناق شدیدی حاکم شد و شیعیان و پیروان آن حضرت که دشمنان بنی امیه به شمار می آمدند، دستخوش ضعف و سستی گردیدند و تشکل و انسجام آنان از هم پاشید. مسعودی تاریخ نگار نامدار تصریح می کند که علی بن الحسین علیه السلام امامت را به صورت مخفی و با تقیه شدید و در زمانی دشوار عهده دار گردید.

* گم کردگان راه

یزید برای تثبیت پایه های حکومت خود، از هیچ جنایتی برای ضربه زدن به خاندان پیامبر دریغ نمی ورزید. از این رو بسیاری از مردم از امام امام سجاد علیه السلام فاصله گرفتند. امام صادق علیه السلام درترسیم این وضع تلخ و اندوهبار می فرمود: «مردم پس از شهادت حسین بن علی علیه السلام از اطراف خاندان پیامبر پراکنده شدند، جز سه نفر؛ ابوخالد کابلی، یحیی بن ام الطویل و جبیر بن مَطعَم. سپس افرادی به آنان پیوستند و تعدادشان افزون گشت.» یحیی به مسجد پیامبر در مدینه می رفت و خطاب به مردم می گفت: «ما مخالف و منکر راه و آیین شما هستیم و میان ما و شما، دشمنی و خشم و کینه آشکار و همیشگی است». وی نه تنها در حجاز، بلکه در کوفه نیز همین بیانات را ایراد می کرد و به صراحت از مروانیان و اهانت کنندگان به حضرت علی علیه السلام بیزاری می جست. در اثر همین موضع گیری های آشکار و پیروی از امیرمؤمنان علیه السلام بود که حجاج بن یوسف ثقفی، او را دستگیر کرد و دست ها و پاهایش را قطع نمود و او را به شهادت رساند.

* اهداف عالی

از زمان امامت حضرت سجاد علیه السلام برنامه دراز مدت امامان معصوم آغاز می شود. این دوره از حیات پیشوایان، در طول نزدیک به دو قرن همراه با پیروزی قاطع در زمینه کار ایدئولوژیک و آمیخته با صدها تاکتیک مناسب و مزین به هزاران جلوه از اخلاص و فداکاری بود. به طورکلی عصر زندگانی امام سجاد علیه السلام را این گونه می توان تشریح کرد: دوره نومیدی از پیروزی حرکت مسلحانه، کوشش سازنده به امید ایجاد حکومت اسلامی به وسیله خاندان پیامبر در درازمدت، زمینه سازی برای رسیدن به این هدف از رهگذر کار فرهنگی و تربیت نیروی انسانی مناسب، تبیین تفکر اصیل اسلامی و نشان دادن بدعت ها و تحریف ها.

* گروه شکاکان

با شهادت امام حسین علیه السلام ، شیرازه تشکیلات شیعه از هم پاشید و تردید و سرگردانی به درون آنها راه یافت و بسیاری از افراد، امامت حضرت سجاد علیه السلام را قبول نکرده، عمویش محمد حنفیه فرزند امام علی علیه السلام را به عنوان امام برگزیدند. یکی از محققان در این باره می نویسد: «با شهادت امام حسین علیه السلام و تقیه علی بن الحسین علیه السلام تنها فرزند باقی مانده او، شیعیان در حال آشفتگی قرار گرفتند و سردرگمی در رهبری فعال پیروان اهل بیت پدید آمد»... با وجود اینکه امام حسین علیه السلام به امامت فرزندش حضرت سجاد علیه السلام تصریح کرده و امّ سلمه را به رد امانت های امامت به حضرت زین العابدین علیه السلام امر کرده بود، بیشتر شیعیان از محمد حنفیه و نه از زین العابدین پیروی کردند.»

* در حصار تنهایی

با توجه به شهادت بسیاری از شیعیان مخلص در واقعه جانگداز کربلا، زمینه برای فعالیت آشکار امام سجاد علیه السلام از بین رفته بود و کسی جرئت برقراری ارتباط با حضرت، به عنوان تنها بازمانده اهل بیت را نداشت. از این رو ایشان چاره ای جز تغییر روش ندید و سیاست کناره گیری را در پیش گرفت و بر اساس برخی نقل ها، در خارج از مدینه زندگی کرد. امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید: «پدرم علی بن الحسین علیه السلام پس از حسین بن علی علیه السلام چندین سال در بادیه[خارج از مدینه] زندگی کرد؛ زیرا امام ملاقات بامردم و رفت و آمد با آنان را خوش نداشت. وی از همان جا برای زیارت مرقد جد و پدرش به عراق می رفت و کسی متوجه رفتار او نمی شد.» امام سجاد علیه السلام تا پس از واقعه حرّه، به سیاست کناره گیری از جامعه ادامه داد و اثر آن هم در واقعه حرّه ظاهر شد و آن حضرت هیچ حمایتی از نهضت مردم مدینه نکردند.

* عواقب جدایی

پس از شهادت امام حسین علیه السلام موجی از نفرت در مناطق اسلامی بر ضد حکومت یزید برانگیخته شد. حاکم مدینه با اشاره یزید، گروهی از بزرگان را به دمشق فرستاد تا از نزدیک خلیفه جوان را ببینند و از مرحمت های وی برخوردار شوند و پس از بازگشت، مردم را به اطاعت از حکومت وی تشویق کنند، ولی از آنجا که یزید نه تربیت اسلامی شده بود و نه مشاورانی داشت که به او سفارش کنند که دست کم در حضور هیئت نمایندگی مدینه رفتار سنجیده ای داشته باشد، نزد آنان از شرابخواری، سگ بازی و اعمال خلاف کوتاهی نکرد و در آخر به هر کدام از آنان هدایای هنگفتی بخشید. او فکر می کرد آنان از وی تمجید خواهند کرد، ولی این دیدار نتیجه معکوس داد. گروه نمایندگی، مردم مدینه را از فساد دربار یزید آگاه ساختند و بر ضد او شوراندند. مردم با عبداللّه پسر حنظله غسیل الملائکه بیعت و حاکم مدینه و همه بنی امیه را از شهر بیرون کردند. یزید، مسلم بن عقبه را برای سرکوبی شورشیان به مدینه اعزام کرد. پس از درگیری شدید، شورشیان شکست خوردند و سران نهضت کشته شدند. این حادثه به واقعه حرّه معروف گشت.

* سکوت علوی

امام سجاد علیه السلام در شورش مردم مدینه شرکت نداشت. علل خودداری آن حضرت از همکاری را می توان چنین خلاصه نمود:
1. حضرت سجاد علیه السلام شکست نهضت مدینه را پیش بینی می کرد و می دید اگردر آن شرکت جوید، نه تنها پیروز نمی شود بلکه خود و پیروانش نیز کشته می شوند و نتیجه ای به دست نمی آید.
2. عبداللّه پسر زبیر که در مکه ادعای خلافت داشت، نقش مهمی در شورش ایفا می کرد. او با خاندان امیرمؤمنان میانه ای نداشت و در برپایی فتنه جمل تأثیر به سزایی داشت و در مکه، درود فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و آله را در آغاز خطبه ها حذف کرده بود. امام نمی خواست امثال عبداللّه بن زبیر قدرت طلب، او را پل پیروزی خود قرار دهند.
3. شورشیان هیچ گونه نظرخواهی از امام نکرده بودند و پیدا بود که این حرکت، یک حرکت خالص شیعی نیست و در صورت پیروزی، معلوم نبود به نفع شیعیان تمام شود.

* طنین مظلومیت

در زمان امام سجاد علیه السلام که حکومت ظالم اموی تسلط شدیدی بر همه امور داشت، هر گونه جنبش و حرکت مسلحانه پیشاپیش محکوم به شکست بود و کوچک ترین حرکتی از دید جاسوسان پنهان نمی ماند، به طوری که حتی ازدواج امام را در مدینه به عبدالملک در شام اطلاع می دادند. عبدالملک طی نامه ای به آن حضرت، ازدواج وی را با یک زن کنیز غیر قریشی نقص شمرد و او را هم شأن امام ندانست و امام سجاد علیه السلام در پاسخ وی نوشت: «خداوند هر پستی را با اسلام بالا برد و هر نقصی را با آن کامل ساخت». عبدالملک با این کار می خواست به امام هشدار دهد که همه کارهای او حتی امور داخلی و شخصی اش را زیر نظر دارد. در چنین شرایطی، حرکت انقلابی امکان نداشت.

* خداحافظ قرآن

بیشترین دوران امامت حضرت سجاد علیه السلام ، با دوران حکومت سیاه عبدالملک بن مروان هم زمان بود و 21 سال طول کشید. عبدالملک پیش از رسیدن به خلافت، در زهد و عبادت شهرت داشت. عبدالملک پس از مرگ پدرش، از قرآن جدا شد و در اثر غرور و قدرت، چنان دستخوش مسخ شخصیت گردید که تاریخ نگاران از کارنامه سیاه حکومت او به تلخی یاد می کنند. او دو سال پس از شکست دادن عبداللّه بن زبیر( در سال 75ه . ق) در جریان سفر حج، به مدینه وارد شد و خطاب به مردم گفت: «من همچون خلیفه خوار شده (عثمان)، خلیفه آسان گیر (معاویه) و خلیفه سست خرد (یزید) نیستم. من این مردم را جز با شمشیر درمان نمی کنم... به خدا سوگند! از این پس هر کس مرا به تقوا امر کند، گردن او را خواهم زد». امام سجاد علیه السلام 21 سال با چنین حاکمی رو به رو بود.

* هیولای حجاز

عبدالملک بن مروان پس از شکست دادن عبداللّه بن زبیر به وسیله حجاج بن یوسف ثقفی، او را به مدت سه سال به استانداری حجاز (مکه، مدینه و طائف) گمارد. حجاج از همه فرمانروایان مناطق دیگر بدتر بود و جنایات او در تاریخ اسلام مشهور است. او در مدینه گردن گروهی از یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، همچون سهل بن ساعدی، انس بن مالک و جابربن عبداللّه انصاری را به قصد خوار کردن داغ نهاد. او در فکر کشتن امام سجاد علیه السلام نیز بود. از دید حجاج، اقدامات زیر بنایی و سازنده آن حضرت برای حکومت بسیار خطرناک بود؛ لذا برای تعرض به حریم امام سجاد علیه السلام ، دنبال اجازه گرفتن از خلیفه بود و در نامه ای به عبدالملک نوشت: «اگر ثبات و دوام حکومت را می خواهی، علی بن الحسین علیه السلام را به قتل برسان»، ولی عبدالملک در جواب وی نوشت: «از خون بنی هاشم بر حذر باش و آن را حفظ کن؛ زیرا من دیدم که هر گاه آل ابوسفیان در ریختن خون آنان حریص بودند، مدت کمی نگذشت که خدا حکومت آنان را از بین برد».

* دلسوز بخشنده

هشام بن اسماعیل، یکی از فرمانروایان عبدالملک در مدینه بود. وی در مدت چهارساله حکومت خود بر مدینه، چنان بر مردم سخت گرفت که وقتی ولید بن عبدالملک پس از مرگ پدرش به خلافت رسید، ناچار شد او را از کار برکنار کند و به هنگام برکناری، دستور داد برای تنبیه، او را در برابر مردم بر پا نگه دارند تاهر کس هر چه می خواهد به او بگوید. هشام از تیره بنی مخزوم بود که از دیرزمان با بنی هاشم دشمنی داشتند و این مرد امام سجاد علیه السلام را بسیار آزار می داد و به خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سخن زشت می گفت. روز عزل او، امام به یاران خود فرمود: مبادا سخن ناروایی به هشام بگویید و چون خود بر او گذشت، به وی سلام کرد. هشام وقتی این برخورد کریمانه آن حضرت را دید، خطاب به ایشان گفت: «خدا بهتر می داند که رسالتش را در چه جایی قرار دهد».


[ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 3:50 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

* ارتباط معنوی

عبدالملک بن مروان بنا داشت از رویارویی و مبارزه مستقیم با بنی هشام پرهیز کند. از این رو در نامه ای به حجاج فرماندار مدینه نوشت که با بنی هاشم خوش رفتاری نماید. حضرت سجاد علیه السلام نیز پیش از رسیدن نامه وی به حجاج، به عبدالملک نوشت: «تو در فلان ساعت از فلان روز برای حجاج چنین نوشتی و پیامبر از آن به من خبر داده است.» وقتی عبدالملک نامه را خواند و تاریخ نامه خود را پس از بررسی، موافق نوشته امام یافت، خوشحال شد و هدایایی برای آن حضرت فرستاد. امام سجاد علیه السلام با آن نامه می خواست به عبدالملک بفهماند که او به قدرت و خواست خداوند از همه جریان های کاخ او آگاه است و نیز افزون بر این که فرزند نسبی رسول خدا است، با ایشان رابطه روحی و معنوی هم دارد. نامه امام در واقع یک نوع اعلام برتری و چیرگی قدرت الهی امام بوده و او را به قبول این برتری فرا می خواند.

* شکوه بزرگی

روزی عبدالملک بن مروان، امام سجاد علیه السلام را به شام احضار کرد. مأموران هم حضرت را با زنجیر به سوی شام روانه کردند. در میان راه امام با عنایت خداوند و قدرت امامت، خود را از قید و بند آزاد کرد و نزد عبدالملک حاضر شد و با تندی به او فرمود: مرا با تو چه کار؟ عبدالملک که به شدت ترسیده بود گفت: پیش ما بمان. امام پاسخ دادند: دوست ندارم و سپس از آن جا خارج شد. این بی توجهی امام علیه السلام به شکل مبارزه ای سیاسی بروز کرده و آثار زیادی داشت، به طوری که عبدالملک از آن حضرت می خواست که نزد او بماند و به دارالحکومه رفت و آمد داشته باشد. اگر امام علیه السلام فردی زاهد و گوشه نشین معرفی شده بود، نه کناره گیری ایشان از حکومت اهمیتی داشت و نه خلیفه با این تهدید و اصرار، خواستار رابطه با او بود.

* زبان رسا

عبدالملک، خلیفه اموی وقتی نتوانست با روش ها و برخوردهای گوناگون امام سجاد علیه السلام را با خود همراه کند و از طرفی دید که مردم و به ویژه شیعیان، او را امام و مقتدای جامعه اسلامی می شناسند، تصمیم گرفت برخی از حجت های امامت، از جمله شمشیر رسول خدا صلی الله علیه و آله را از آن حضرت بگیرد. بدین جهت در نامه ای تهدیدآمیز، از امام خواست که شمشیر پیامبر صلی الله علیه و آله را به او ببخشد، وگرنه مستمری اش را قطع خواهد کرد .امام زین العابدین علیه السلام در جواب او نوشت: «خداوند برای پرهیزکاران، خروج از گرفتاری ها را از راهی که گمان نمی کنند، ضمانت کرده است.» ایشان در آخرنامه اضافه کرد: «و خدای تعالی فرمود: خدا هیچ خیانتگر و ناسپاسی را دوست ندارد. اکنون بنگر کدام یک از ما به این آیه سزاوارتریم».

* نسیمی از لطف

امام سجاد علیه السلام ، حکومت امویان را نامشروع و غاصبانه می دانست، ولی اگر زمانی اسلام و جامعه اسلامی از سوی بیگانگان مورد تهدید و تعرض قرار می گرفت، حضرت برای حفظ آن، از هیچ اقدامی فروگذار نمی نمود. نقل شده است: در زمان عبدالملک، پارچه هایی به روم صادر می شد که روی آنها شعار «لا اله الا اللّه ، محمد رسول اللّه » نوشته شده بود. این مسئله بر حاکم روم گران آمد. از این رو ضمن فرستادن نامه ای تهدیدآمیز به عبدالملک مبنی بر حذف این شعار، به وی اعلام کرد که اگر این کار را ترک نکند، در سکه های رومی که در جهان اسلام هم کاربرد داشت، اسلام صلی الله علیه و آله را به زشتی خواهد نوشت. عبدالملک که از حل این مشکل ناتوان شده بود، از امام سجاد علیه السلام کمک خواست. امام به عبدالملک فرمود که استفاده از سکه های رومی را ممنوع سازد و به جای آن سکه اسلامی ضرب کند.

* سلاح دعا

روش امام سجاد علیه السلام در مبارزه با طاغوت عصر خود، تنها با سیاست کناره گیری از آنان نبود، بلکه ایشان با زبان دعا و روشنگری افکار عمومی در مورد مسائل سیاسی، به ویژه امامت و رهبری جامعه اسلامی، نامشروع بودن حکومت بنی امیه و جنایت های آنان را بازگو می کرد. آن حضرت در دعای بیستم صحیفه سجادیه، معروف به دعای مکارم الاخلاق چنین می گوید: «بارخدایا! بر محمد و آلش درود فرست و مرا بر کسی که به من ستم کند چیرگی ده، و با آنکه با من به مجادله برخیزد زبان گویا ساز، و بر آنکه به من دشمنی ورزد پیروزی عطا کن، و بر آن که مرا می فریبد و حیله گری می کند چاره سازی مرحمت فرما، و بر آنکه مرا زبون خواهد، قدرت ده، و بر آن که از من عیب جویی می کند توانی ده که دروغش را آشکار سازم و از چنگ آن که مرا بیم دهد وتهدید کند رها کن». این دعای امام، شکواییه ای در برابر زورگویی حکومت وقت بود.

* نیایش، مرهم زخم ها

امام زین العابدین علیه السلام در راه مقابله با زمامداران ناشایسته، در دعای عرفه از نقش و موقعیت ویژه رهبران الهی و امامان از خاندان نبوت و امتیازهای آنان سخن می گوید که نتیجه آن نفی مشروعیت حکومت زمامداران وقت بود: «پروردگارا! بر خاندان پیامبر درود فرست که ایشان را برای اجرای فرمان خود انتخاب کرده ای، و آنان را گنجینه های علم و حافظان دین و جانشینان خود در زمین و حجت خویش بر بندگانت قرار داده ای و به اراده خود، ایشان رااز پلیدی به تمام معنا پاک کرده ای و آنان را وسیله ای به سوی خود و راه بهشت خود قرار داده ای... . خداوندا! تو در هر زمان دینت را به سبب رهبری بر حق تأیید کردی و او را نشانه ای برای بندگانت و مشعلی فروزان در شهرهایت به پا داشتی، پس از آنکه او را به ریسمان خود وصل کردی و او را سبب دست یابی به رضای خود ساختی و طاعتش را بر همه واجب نمودی...»

* افشای حقایق

امام زین العابدین علیه السلام در کنار مواعظ اخلاقی خود به مردم، حقیقت مسئله امامت و حکومت اسلامی را روشن می کرد و آنان را از سردمداران فاسق و منافق آگاه می ساخت و تفهیم می کرد که حاکمی مانند عبدالملک، آن نیست که اسلام می خواهد. بهترین گواه بر این نکته، سخنان مفصلی است که به تصریح محدثان، امام هر جمعه در مسجد پیامبر ایراد می فرمود: «ای مردم! پرهیزکار باشید و بدانید که به سوی خدا باز خواهید گشت. آن روز هر کس آنچه از نیک و بد انجام داده، نزد خود حاضر خواهد یافت و آرزو خواهد کرد که بین او و اعمال بدش فرسخ ها فاصله باشد... . نخستین اموری که در قبر سؤال خواهند کرد، خدای توست که او را عبادت می کنی و پیامبری است که به سویت فرستاده شده است. نیز دین تو که از آن پیروی می کنی، کتاب آسمانی که آن را تلاوت می کنی و امام توست که ولایتش را پذیرفته ای.»

* نورانی ترین کلام

یکی از بیانات اخلاقی ـ سیاسی امام سجاد علیه السلام ، سخنان جامعی است که ابوحمزه ثمالی از ایشان نقل می کند و متن روایت گواهی می دهد که در جمع پیروان خاص بیان شده است. آن حضرت فرمودند: «خداوند ما و شما را از مکر ستمگران و ظلم حسودان و زورگویی جباران حفظ کند. ای مؤمنان! شما را طاغوتیان دنیاطلب که دل به دنیا سپرده و شیفته آن شده اند و به دنبال نعمت های بی ارزش و لذت های زودگذر آن هستند، نفریبد... . به جانم سوگند در ایام گذشته، حوادثی را پشت سر گذاشتید و از انبوه فتنه ها به سلامت گذشتید، در حالی که پیوسته از گمراهان و بدعت گذاران و تبهکاران در زمین دوری می جستید؛ پس اکنون نیز از خدا یاری بخواهید و به سوی فرمانبری از خدا و اطاعت از ولیّ خدا برگردید که از حاکمان کنونی شایسته تر است.... از معاشرت با گنهکاران، همکاری با ستمگران و تماس با فاسقان بپرهیزید...».

* افشای چهره امویان

واقعه کربلا، از چهره واقعی امویان پرده برداشت و اهل بیت و در رأس آنان امام زین العابدین علیه السلام ، به عنوان پیام رسانان عاشورا، تلاش بسیاری به منظور شناساندن چهره زشت امویان به جامعه اسلامی از خود نشان دادند. آن حضرت در بیانی فرمودند: «در برهه ای از زمان، حماقت بر عقل، منکر بر معروف، شر بر خیر، خانواده های خبیث بر خانواده های شریف و زمین شوره زار بر زمین شیرین و پاک حکمرانی دارد، ما از این دولت ها و از زندگی در عذاب آنها به خدا پناه می بریم.»

* چشم بینا

نظارت بر رویدادها و جریان های درون جامعه، به ویژه عملکرد عالمان و روشنفکران، از اقدامات ارزنده امام سجاد علیه السلام بود. بیانات آن حضرت درباره مکتب های فکری و هشدار ایشان به زُهری، عالم دربار اموی در همین راستاست. این کار بزرگ حضرت در شرایطی بود که بنی امیه نمی خواستند مردم، مظاهر کفر، شرک و نفاق را بشناسند و به همین دلیل جریان های فکری جامعه را زیر نظر داشتند تا خطرساز نباشند. امام صادق علیه السلام می فرماید: «بنی امیه راه فراگرفتن ایمان را برای مردم باز گذاشتند، ولی راه فراگیری شرک را بستند تا وقتی مردم را به شرک کشاندند، متوجه نشوند».
اهل بیت علیهم السلام در سخنان امام سجاد علیه السلام

* حقیقت همیشگی

امام سجاد علیه السلام همواره بر اساس آیات الهی، حقانیت خاندان پیغمبر را اثبات می کرد. پیرمردی در شام نزد امام زین العابدین علیه السلام رفت و به ایشان اهانت کرد. چون سخنش تمام شد، امام به او فرمود: آیا این آیه را خوانده ای که می فرماید: بر این رسالت، مزدی از شما، جز دوست داشتن خویشاوندان نمی خواهم. آن مرد گفت: آری. حضرت فرمود: ما همان ها هستیم. سپس فرمود: آیا این آیه را هم خوانده ای که می فرماید: حق خویشاوندان را اداکن. آن مرد گفت: آری. حضرت فرمود: منظور از خویشان، ما هستیم. سپس فرمود: آیا آیه تطهیر را هم خوانده ای؟ مرد شامی گفت: آری، امام فرمود: ما همان ها هستیم. در اینجا مرد شامی دست خود را به طرف آسمان برد و سه بار گفت: «خدایا! به درگاهت توبه می کنم. خدایا! از دشمنان خاندان محمد صلی الله علیه و آله به درگاه تو برائت می جویم. من قرآن را خوانده بودم، ولی تا امروز این حقایق را در نیافته بودم.

* حجت الهی

امامان معصوم علیهم السلام در برخی از روایات خود، منزلت اهل بیت را بیان می فرمودند و این نه از باب خودستایی، بلکه برای افزودن معرفت یاران خود به مقام امامت بود. امام سجاد علیه السلام در حدیثی فرمودند: «ما، امامان مسلمانان، حجت های خداوند بر جهانیان، سروران مؤمنان، جلوداران سپید پیشانی و سالار مؤمنان هستیم، ما موجب امنیت زمینیان هستیم؛ چنان که ستارگان سبب امان آسمانیان هستند. خداوند به سبب ما آسمان را نگاه داشته تا مبادا بر زمین فرو افتد و با ما زمین را حفظ کرده تا اهل زمین را نلرزاند. باران را به سبب ما فرو می فرستد و رحمت را در پرتو وجود ما می پراکند و برکت های زمین را بیرون می دهد. اگر کسی از ما در زمین نمی بود، اهل خود را فرو می کشید».

* کشتی نجات بخش

در میان دریای مواج و سهمگین، کشتی ای محکم و روان می تواند انسان را به ساحل نجات و آرامش رهنمون شود. در گیر و دار حوادث روزگار نیز فقط امامان و خاندان معصوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هستند که می توانند انسان ها را راهنمایی کنند و به رستگاری رسانند. امام سجاد علیه السلام در برخی از سخنان گهربار خود، اهل بیت علیهم السلام را بسان کشتی روان در میان دریای عمیق معرفی می کند و می فرماید: «ما کشتی روان در دریاهای عمیق هستیم، هر که بر آن سوار شد، ایمن ماند و هَر که از آن چشم پوشد، غرق شود».

* آفتاب معرفت

امام صادق علیه السلام فرمودند: چون ظهر می شد، علی بن الحسین علیه السلام نماز می گذارد و دعا می کرد. سپس به پیامبر درود می فرستاد و می فرمود: «خدایا! بر محمد و خاندان او که درخت نبوت و جایگاه رسالت و مکان آمد و شد فرشتگان و کان دانش و اهل بیت وحی هستند، درود فرست، خدایا! بر محمد و خاندان او که کشتی روان در دریاهای عمیق فراگیر هستند، درود فرست. هر کس بدان سوار شود، ایمنی یابد و هر که از آن چشم پوشد، غرق شود. هر که از ایشان پیشی گیرد، از دین بیرون رفته است و هر که از ایشان عقب ماند، فنا پذیرد و فقط کسی که ملتزم رکاب ایشان باشد، به مقصد می رسد».

* گنجینه علوم

پیشوایان دینی ما، ظرف دانش الهی هستند که بتوانند با آن علوم خدادادی، مفاهیم قرآن را تشریح نمایند و انسان ها را راهنمایی کنند. امام سجاد علیه السلام در روایتی فرمودند: «ما درهای خدا هستیم و راه راست اوییم. ما، ظرف دانش الهی، بازگو کننده وحی خداوندگاری و پایه های توحید و جایگاه راز خداییم.» آن حضرت در روایتی دیگر فرمودند: «چرا مردم کینه ما را می جویند، درحالی که ما درخت نبوت، خانه رحمت، معدن علم و معرفت، و مکان آمد و شد فرشتگانیم».

* شکوه تمام

امام سجاد علیه السلام ، در برشمردن فضیلت های اهل بیت علیهم السلام و دفاع از حقانیت خود، در مجلس یزید فرمود: «ای مردم! به ما شش چیز بخشیده شده است: دانش، بردباری، بخشش، فصاحت، دلیری و محبت در دل مؤمنان». امام زین العابدین علیه السلام در روایتی دیگر، اهل بیت را چنین توصیف می کنند: آنان از شاخه های درخت مبارک و باقی مانده برگزیدگانی هستند که خداوند هر گونه ناپاکی را از ایشان دور ساخته است. خدای بزرگ آنها را پاک گردانیده و از آفات مبرّایشان داشته و دوستی با آنها را در کتابش واجب کرده است. آنان دست آویز استوار، معدن پرهیزکاری و ریسمانی محکم برای جهانیان هستند».

* دوستی اهل بیت علیهم السلام

خداوند به برکت محبت اهل بیت علیهم السلام ،برخی از گناهان دوستداران معصومان را می بخشد و پاک می کند، امام سجاد علیه السلام در حدیثی فرمودند: «هر که ما را به خاطرخدا دوست بدارد، این محبت او به ما، وی را سود بخشد، حتی اگر در کوه دیلم باشد. هر که هم ما را به خاطر چیزی غیر از خدا دوست بدارد، خداوند هرگونه بخواهد عمل خواهد کرد. همانا دوست داشتن ما اهل بیت، گناهان را از بندگان فرو می ریزاند، همان گونه که باد، برگ های درخت را می ریزد».

* محبت خالص

پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «هر کس سنگی را دوست داشته باشد، خداوند او را با همان سنگ محشور می گرداند.» یکی از آثار محبت امامان معصوم علیه السلام ، محشور شدن با آنان در قیامت است. امام سجاد علیه السلام در روایتی فرمودند: «هر کس ما را نه به خاطر آنکه از قِبَل ما به دنیایی برسد دوست بدارد... روز قیامت به همراه محمد صلی الله علیه و آله و ابراهیم علیه السلام و علی علیه السلام به پیشگاه خداوند در می آید».

* رحمت همگانی

روزی امام سجاد علیه السلام بیمار شد. گروهی از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله به عیادت آن حضرت رفتند و عرض کردند: فدایت شویم ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ! حالتان چگونه است؟ امام فرمود: شکر خدا، خوبم شما چگونه اید؟ گفتند: به خدا قسم همگی دوستدار و علاقه مند شما هستیم. حضرت فرمود: «هر که ما را به خاطر خدا دوست بدارد، خداوند در روز قیامت که سایه ای جز سایه رحمت او نیست، وی را در سایه ای پایدار جای دهد و هرکس ما را به خاطر پاداش ما دوست بدارد، خداوند از طرف ما بهشت را به او پاداش خواهد داد و هر کس ما را به خاطر مقصودی دنیایی دوست بدارد، خداوند روزیِ او را از جایی که گمانش را نمی برد، می رساند».

* امام رئوف

در مکتب تشیع، امام و پیشوای معصوم، مظهر رحمت خداوند و مایه هدایت مردم است. هیچ کاری از شیعیان سر نمی زند، جز آنکه امام از آن آگاه است. معصومان نه فقط به صورت حضوری مردم را راهنمایی می کردند، بلکه دعای آنان نیز برای بندگان راهگشا بود. امام زین العابدین علیه السلام در این باره می فرماید: «من در هر شبانه روز صدمرتبه برای پیروان گناهکارمان دعا می کنم؛ زیرا ما ارزش آنچه را بر آن صبر می کنیم می دانیم، ولی آنها بر چیزی صبر می کنند که به آن آگاهی ندارند».
در سایه سار سخنان امام سجاد علیه السلام

* عابدترین مردم

اگر باران عشق و محبت الهی بر کویر تشنه وجودمان ببارد و دل تاریکمان با حضورش روشنایی یابد، راه روشن هستی را یافته ایم و در جاده مستقیم هدایت قرار گرفته ایم. عمل به همه واجبات خداوند، باران رحمت خدا را بر قلبمان جاری می سازد. آن زمان است که می توانیم بنا به فرموده امام سجاد علیه السلام از عابدان زمان خویش باشیم. آن حضرت علیه السلام می فرماید: «هر کس به واجبات خداوند عمل کند، عابدترین مردم است».

* فقط خدا

اگر انسان سجاده نیازش را در پیشگاه خداوند بی نیاز بگستراند و فقط از درگاه او یاری بطلبد و او را در امور زندگی خویش، وکیل خود قرار دهد و مونس تنهایی ها و بی کسی هایش بداند، خداوند مهربان نیز با قدرت بی نهایتش او را کفایت می کند و دیگران را محتاج او می سازد. امام سجاد علیه السلام می فرماید: «هر کس خود را نیازمند خدا بداند و به او متکی باشد، خداوند نیز مردم را به او نیازمند می سازد».

* پاداش بزرگ

خداوند حکیم بنا به مصلحت هایی، آخرین نور هستی را از دیده ها پنهان کرد و به این وسیله، امت پیامبر صلی الله علیه و آله را در بوته آزمایش بزرگ نهاد. ایشان بنا به روایات فراوان، زمانی که تاریکی و ظلم دنیا را فرا بگیرد، ظهور خواهد کرد و آن زمان، مفهوم ظهور، مصداق حقیقی خود را خواهد یافت. انتظار ظهور آن حضرت و صبر بر ولایت و امامت ائمه علیهم السلام ، پاداشی بس بزرگ نزد پروردگار عالم دارد. امام سجاد علیه السلام می فرماید: «کسی که در زمان غیبت حضرت قائم(عج) بر ولایت و اطاعت ما پایدار باشد، خداوند به او اجر و پاداش هزار شهید می بخشد».

* دوری از معصیت

فرد رشد یافته و متعالی، همان طور که برای سلامت بدنش، خود را از بسیاری چیزها منع می کند، قلب و روحش را نیز سالم و پاک نگاه می دارد و آن را با انواع گناهان و اعمال زشت، سیاه و چرکین نمی کند؛ زیرا جزای بد گناهان در قیامت، گریبانگیر خود او می شود و او را در پیش همگان پست و فرومایه می سازد. امام سجاد علیه السلام می فرماید: «در شگفتم از کسی که از غذای کثیف به دلیل ضرر و آلودگی آن پرهیز می کند، ولی از گناه که گرفتاری و عقاب را نصیب او می گرداند، خودداری نمی کند».

* شناخت منافق

منافقان، افرادی زشت خو و بد سیرتند که همواره اعمالشان بر خلاف گفتارشان است و به این وسیله، مردم را از راه حق گمراه می کنند. امام سجاد علیه السلام در مورد منافقان می فرماید: «منافق کسی است که دیگران را از کارهای ناروا نهی می کند، ولی خود نهی نمی پذیرد و مردم را به نیکی امر می کند، ولی خود انجام نمی دهد».

* دنیا، سرای گذر

امام زین العابدین علیه السلام ، به مناسبت های مختلف، یاران خود را با نصیحت های اخلاقی اندرز می داد. آن حضرت در بخشی از پندهای خود می فرمود: «ای اصحاب من! شمارا به آخرت سفارش می کنم و به دنیا سفارش نمی کنم؛ زیرا خود بدان آزمندید و به دامن آن چنگ می زنید. ای یاران من! دنیا سرای گذر است و آخرت، سرای ماندن. پس از گذرگاه خود برای قرارگاهتان توشه برگیرید و پرده های خود را در پیشگاه کسی که رازهایتان بر او پوشیده نیست، مَدَرید و دل های خود را از دنیا بیرون کنید، پیش از آن که کالبدهایتان از آن بیرون رود».
فرزندان و شاگردان امام سجاد علیه السلام

* خانواده فضیلت

امام سجاد علیه السلام در طول حیات خود، فرزندان شایسته ای تربیت کرد که هر کدام مشعل فروزانی از علم و تقوا بودند. در رأس آنان، امام محمدباقر علیه السلام است که وظیفه امامت را پس از آن بزرگوار بر عهده گرفت و فقه شیعه را پی ریزی کرد. عبداللّه ، دیگر فرزند آن حضرت است که از عالمان، فقیهان و راویان حدیث بوده و به عبادت و درستکاری شهرت دارد. فرزند دیگرش حسین، دانشمند پرهیزگاری است که روایات بسیاری از پدرش امام سجاد علیه السلام ، برادرش امام باقر علیه السلام و عمه اش جناب فاطمه دختر امام حسین علیه السلام نقل کرده است. جناب زید بن علی، دیگر فرزند امام سجاد علیه السلام است که به علم، تقوا و بزرگواری مشهور بود و پرچم انقلاب کربلا را دگربار برافراشت و خواب راحت را از چشم ستمگران ربود. از دختران آن حضرت، جناب علیّه است که بانویی با فضیلت واز راویان حدیث بوده است. وی کتابی داشت که زراره، یکی از یاران امام باقر علیه السلام از آن روایت می کرده است.

* خوشه چین بی نظیر

امام زین العابدین علیه السلام افزون بر تربیت فرزندان گران قدر در آن دوران اختناق، یارانی پرورش داد که هریک همچون ستاره ای سپهر دانش و بینش را پرتو افشانی کردند. ثابت بن دینار معروف به ابوحمزه ثمالی، یکی از یاران نزدیک آن حضرت است که از نظر مقام معنوی در حد بالایی بود و صاحب اسرار امام شمرده می شد. وی پس از حضرت سجاد علیه السلام ، سالیان درازی عمر کرد و محضر امام باقر علیه السلام ، امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام را درک کرد و از یاران آنان نیز به شمار می آمد. از امام رضا علیه السلام نقل شده است: «ابو حمزه ثمالی در زمان خودش مانند لقمان در عصر خویش بود؛ چون چهار امام از ما را خدمت کرد.» و نیز فرموده اند: «ابوحمزه، چون سلمان در عصر خویش بوده است». امام سجاد علیه السلام دعای عرفانی ابوحمزه ثمالی را که در سحرهای ماه رمضان خوانده می شود، به وی آموخت.

* شاگردان امام

ابوخالد کابلی، یکی از یاران امام زین العابدین علیه السلام بود که ابتدا به امامت محمدبن حنفیه اعتقاد داشت، ولی محمد، امام حقیقی، حضرت سجاد علیه السلام را به او شناساند. امام صادق علیه السلام او را از افراد مورد اعتماد امام سجاد علیه السلام و یکی از یاران نزدیک آن حضرت شمرده است. سعید بن جُبیر، یکی دیگر از یاران سرشناس امام چهارم بود. او از نظر مقام علمی، جایگاه والایی در بین مردم داشت؛ چنان که درباره وی گفته اند: «بر روی زمین کسی نیست که به دانش فرزند جبیر نیازمند نباشد.» امام صادق علیه السلام درباره وی فرمود: «سعیدبن جبیر به امامت حضرت سجاد علیه السلام معتقد بود و امام سجاد علیه السلام هم او را ستایش می کرد و حجاج بن یوسف او را به همین گناه شهید کرد.» سعید بن مسیّب و عمروبن عبداللّه سبیعی نیز از اشخاص مورد اعتماد آن حضرت به شمار می آمدند. شیخ طوسی، نام 171 نفر از یاران و راویان آن بزرگوار را ذکر کرده است.

* تشکیل جلسات علمی

امام سجاد علیه السلام با تشکیل جلسه های درس و مباحثه در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله ، رشته های مختلف علوم الهی، از قبیل تفسیر، حدیث و فقه را به دوستداران دانش و معرفت می آموخت و دانش پژوهان را به درک عمیق دین و استنباط احکام ترغیب می کرد. کوشش امام زین العابدین علیه السلام در این عرصه، ثمره های علمی فراوانی برای جامعه اسلامی به بار آورد و عالمان بسیاری به دست حضرت تربیت شدند که گرد ایشان را می گرفتند و حضرت به عنوان محوری مستحکم در بین آنان به حساب می آمد؛ چنان که سعید بن مسیب می گوید: تا زمانی که امام سجاد علیه السلام به قصد سفر حج از مدینه خارج نمی شد، هیچ کدام از قاریان قرآن حرکت نمی کردند، ولی همین که آن حضرت حرکت می کرد، با ایشان هزار نفر از آنان روانه می شدند.

* زمینه سازی نهضت علمی

امام زین العابدین علیه السلام با گروهی از اندیشمندان و فقیهان مدینه به مذاکره و مباحثه می پرداخت. ابن حازم در این باره گوید: سلیمان بن یسار با علی بن الحسین علیه السلام در میانه قبر و منبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می نشستند و تا بالا آمدن آفتاب به مذاکره و مباحثه می پرداختند. چون می خواستند برخیزند، عبداللّه بن ابی سلمه، سوره ای می خواند و پس از ختم سوره دعا می کردند. امام سجاد علیه السلام برای دانش آموزان احترام شایانی قائل بود. هنگامی که دانش آموزی به خدمتش می رسید می فرمود: «چون طالب علم از خانه خود بیرون می آید، پای خود را بر هیچ تر و خشکی از زمین نمی گذارد، مگر آنکه تا هفتمین طبقه زمین برای او تسبیح می فرستند». در سایه تلاش های امام سجاد علیه السلام ، افراد بسیاری از علم حضرت بهره مند شدند و زمینه برای نهضت علمی ـ فرهنگی امام باقر و امام صادق علیهماالسلام فراهم آمد.

* در پی دانش

پیشوای چهارم امام زین العابدین علیه السلام درباره اهمیت جست وجوی دانش فرمودند: «اگر مردم می دانستند که در آموختن دانش چه چیزی نهفته است، بی گمان در پی آن می رفتند؛ حتی اگر خون می دادند و در اعماق دریا فرو می رفتند. خدای تبارک و تعالی به دانیال وحی کرد: منفورترین بندگانم، نادانی است که اهل علم را سبک بشمارد و پیروی از ایشان را رها سازد، و محبوب ترین بندگان، پرهیزکاری است که جویای پاداش فراوان، همراه دانایان، پیرو بردباران و پذیرشگر حکیمان باشد.» آن حضرت در روایتی دیگر فرمودند: «از پرسیدن درباره نادانسته ها کوتاهی مکن؛ هر چند به دانش نامور و مشهور شده باشی».
امام سجاد علیه السلام از منظر دیگران

* شریف ترین مردم

امام سجاد علیه السلام احیاگر اخلاق عظیم پیامبر بود. کرامات اخلاقی، سیره نیکو و رفتار و کردار بزرگوارانه آن حضرت، چنان بروز و نمود داشت که دشمن نیز بدان ارزش ها اعتراف می کرد. نیز با اینکه بیشتر بزرگان عصر ایشان، وی را امام منصوب از طرف خدا نمی دانستند، ولی بر شأن والا و مرتبه عالی حضرت اذعان می کردند. روزی امام زین العابدین علیه السلام در مجلس عمربن عبدالعزیز که در آن سال ها حاکم مدینه بود حاضر شد و چون برخاست و از مجلس بیرون رفت، عمربن عبدالعزیز از حاضران پرسید: شریف ترین مردم کیست؟ همه گفتند: شما هستی. او گفت: «چنین نیست. شریف ترین مردم کسی است که هم اکنون از نزد من بیرون رفت. همه مردم دوست دارند بدو پیوسته باشند و او دوست ندارد به کسی بپیوندد».

* علم سرشار

امام علی بن الحسین علیه السلام ، عالم ترین فرد زمان خود بود و دانشمندان و معاصران حضرت، روایات بسیاری از ایشان در مورد اخلاق، موعظه، دعا، فضایل قرآن و حلال و حرام نقل کرده اند. حتی دانشمندان اهل سنت همچون شافعی، آن حضرت را فقیه ترین مردم مدینه می داند. در شام هنگامی که یزید با خطبه خواندن و سخنرانی امام علیه السلام مخالفت ورزید، بعضی از اطرافیان گفتند که این جوان، نیکو سخن نخواهد گفت، یزید در جواب آنان گفت: «او از خانواده ای است که علم را با شیر مادر نوشیده اند.» جاحظ، ادیب مشهور، امام سجاد علیه السلام را چنین می ستاید: «درباره شخصیت علی بن الحسین علیه السلام ، شیعی، معتزلی، عامه و خاصه یکسان می اندیشند و در برتری و تقدم او بر دیگران، هیچ کدام تردیدی به خود راه نمی دهند».


[ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 3:49 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

فیلتر شکن محرم صفر امام حسین شهدای کربلا حضرت ابوالفضل عباس علی اکبر عاشورا تاسوعا کربلا صفر بدون سانسور +18 افشاگری مذهبی افشا

امام سجاد(ع) وقتی یک بیمار را می‌دیدند که از بیماری نجات پیدا کرده، به او می‌فرمودند: «پاکی و راحتی بر تو گوارا باد! از حال به بعد، اقدام به عمل کن.» امام سجاد(ع) جسم و روح انسان را با خطر مواجه می‌دیدند؛ جسم را در معرض خطر آلودگی‌ها، دردها و رنج‌ها و روح انسان را آسیب‌پذیر نسبت به گناهان و عواقب آن. بنابراین بیماری روح را به مراتب برای انسان مضرتر از بیماری جسم می‌دیدند و اگر کسی را مشاهده می‌کردند که از آلودگی‌های باطنی و گناهان دست برداشته، به او شروع مجدد یک زندگی پاک را تبریک گفته و او را به از سرگیری عمل صالح دعوت می‌کردند. (صفحه 999 ج 2 میزان‌الحکمه).
دیدگاه امام سجاد(ع) به بیماری‌های جسم و رنج‌های بدن، دیدگاهی متفاوت با سایر مردم زمانه بود. ایشان بیماری را عامل رکود و ناامیدی و نخوت نمی‌دیدند؛ بلکه عاملی برای تحرک و پویایی به حساب می‌آوردند. در روایتی از ایشان آمده است که: «تب، نیکو دردی است؛ چرا که به هر عضوی، بهره‌ای از ابتلا و بلا می‌رساند و خیری نیست در کسی که به بلا مبتلا نشود.» (ص 147 حلیه‌المتقین)
نگاه ایشان به تب از این جنبه است که سایر اعضا، فعال شده و از خود مقاومت نشان می‌‌دهند و علت فعال شدن آنها را به واسطه ظهور تب در بدن می‌دانستند. بنابراین از آن با تعبیر ابتلا و امتحان یاد می‌کنند.
امام سجاد(ع) در روایتی دیگر می‌فرمایند: «من لم یعرف دائه افسده دوائه» (ص 942 ج 2 میزان‌الحکمه) یعنی انسانی که شناختی از بیماریش ندارد و غافل از بروز بیماری در وجودش است، به جسمش کم‌توجه یا بی‌توجه است و بالطبع برای خروج بیماری هم تلاشی نخواهد کرد. وقتی مجموعه بدن بنای اصلاح ندارد، داروهایی هم که شخص در این راستا مصرف می‌کند، به نتیجه واقعی نمی‌رسد. امام زین‌العابدین(ع) با توجه به این روایت، شناخت بیماری را در درجه اول سلامت و بهبود شخص بیمار می‌دانند. این امام بزرگوار، آنقدر برای اجتماع سالم و انسان‌های سالم از حیث جان و بدن ارزش قایل هستند که حتی در بهترین حالات روحی که با معبود خویش به نیایش می‌پردازند نیز از این امر حیاتی غفلت نمی‌ورزند و عافیت و سلامت را مقدمه‌ای برای رشد و تعالی ابعاد وجودی انسان می‌دانند. روش ایشان در بازپروری انسان‌های بیمار، کناره‌گیری و دوری از آنها نبوده؛ بلکه حتی در شرایط سخت که اجتماع، رابطه با بعضی از بیماران را نمی‌پسندد، ایشان برای تسکین آلام روحی آنها، هیچ‌گاه انس و محبت خود را از آنها دریغ نمی‌داشتند.
فرازی از دعای بیست‌وسوم صحیفه سجادیه پایان سخن من در این باب است: «خدایا بر من منت بگذار به تندرستی و ایمنی و سلامت در دین و تن و بینایی در دل و تسهیل در کارها و خشوع در مقابل تو و ترس از خشم تو و به من نیرو بده تا آنچه امر کرده‌ای، فرمان‌پذیر باشم و از آنچه نهی کرده‌ای اجتناب کنم.»
... و اما نگاه دین به سلامت
نگاه خاتم ادیان، یعنی دین اسلام، کامل‌کننده نگاه ادیان ماقبل درخصوص بهداشت جان، جسم و سلامت نوع بشر و البته نگاهی فراگیر و جامع است. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «ما یریدالله لیجعل علیکم من حرج ولکن یرید لیطهرکم و لیتم نعمته علیکم» (آیه 6 سوره مائده: تصمیم خدا بر این نیست که قوانین سخت و توام با مشقت بر شما وضع کند؛ بلکه اراده خدا بر این اساس است که از طریق ارایه این اصول (توسط انبیا) شما را به پاکی‌ای برساند که با طهارت معنوی و جسمانی توام است و نعمت‌های کلیدی را بر شما تمام می‌کند.» هر یک از انبیای گذشته هر جا در سبک زندگی مردم با اشتباهاتی مواجه بوده‌اند، در صدد رفع آن خطاها برمی‌آمده‌اند؛ مانند سنتی که از وجود مقدس حضرت عیسی‌بن‌مریم صلوات‌الله علیه بر جای مانده است. از امام علی‌(ع) نقل شده است که حضرت عیسی(ع) وارد شهری شدند و دیدند که مردم آن شهر صورت‌هایشان زرد و چشمانشان کبود است و از زیادی بیماری به ایشان شکایت می‌کنند. عیسی(ع) فرمود: «شما گوشت را قبل از پختن نمی‌شویید و بدون شستن آن را می‌پزید در حالی که هیچ حیوانی از دنیا نمی‌رود مگر آنکه جنابتی با او هست.» (حلیه‌المتقین صفحه 171) و بعد از دستور عیسی(ع) مردم گوشت را قبل از پختن شستند و بیماریشان برطرف شد.
دو پیام حیاتی به اهل ایمان
آیه‌های متعددی در قرآن کریم ناظر بر این قانون کلی است که به بشر و به‌خصوص انسان‌های اهل ایمان دو پیام حیاتی که مرتبط با سلامت آنها است، ارائه می‌دهد:
• یا ایها ‌الناس کلوا مما فی‌الارض حلالا طیبا و لاتتبعوا خطوات ‌الشیطان (آیه 168 سوره بقره)؛ خداوند به تمام مردم (ناظر بر دین و آیین خاصی نیست) می‌فرمایند از آنچه که در زمین هست بخورید و استفاده کنید، منتهی دو شرط در آن رعایت شود؛ اول آنکه حلال باشد (یا از ممنوعات نباشد) و دوم آنکه پاکیزه و طیب باشد (از چیزهای آلوده و خبیث نباشد) و تصمیم شیطان بر این است که شما این دو اصل و پیام را رعایت نکنید.
• یا ایها ‌الذین آمنوا کلوا من طیبات مارزقناکم (آیه 172 سوره بقره)؛ خداوند به مومنان سفارش می‌کند که از مواهب طبیعت پاکیزه‌ترین و پاک‌ترین آنچه را که روزی شما کردیم، بخورید. خداوند متعال، خوردن و آشامیدن از پاکیزه‌ترین نعمت‌ها را در حد اعتدال به بشر سفارش می‌کند و انسان‌ها را از افراط و تفریط برحذر می‌دارد: «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا» (آیه 31 سوره اعراف)
خروج از اعتدال و اسیر اسراف شدن ناشی از عدم شناخت پدیده‌های هستی است. بسیاری از پدیده‌های هستی از مسیر آزمایش و تجربه انسان عبور کرده و بشر برای استفاده معقول از آنها قوانین و دستوراتی داده است اما آنچه که بشر در آزمایش‌ها به آن دست می‌یابد تمام اطلاعات راجع به یک پدیده نیست. آزمایشگاه‌ها و لابراتوارها اطلاعات نسبی به ما می‌دهند اما وحی و آیات الهی بهترین و کامل‌ترین دستورها را از مبدا هستی که مهربان‌ترین و دلسوزترین نسبت به موجودات و انسان‌ها است ارایه می‌دهد. به عنوان مثال، آیا آب‌درمانی صرف یا گیاه‌خواری صرف، ما را دچار افراط و تفریط نمی‌کند؟
امام زین‌العابدین(ع) می‌فرمایند: «حق شکم بر تو این است که آن را ظرف چیزهای حرام، چه کم و چه زیاد، قرار ندهی و در چیزهای حلال هم اعتدال را پیشه کنی.» (ص 107- مجموعه مقالات پژوهش‌های قرآنی حوزه و دانشگاه قرآن و طب). کتاب فقه‌الرضا نیز توجه می‌دهد که امساک راز همه داروهاست و معده، خانه همه دردهاست و به هر بدنی آنچه عادت کرده بدهید و از دارو خوردن تا مقداری که بدن طاقت دارد، دوری کنید. (ص 152 حلیه‌المتقین).


[ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 3:47 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]
<   <<   11   12      >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ
لینک دوستان
امکانات وب

حرم فلش-طراحی-کد وبلاگ-کد جاوا
style="display:none; text-align:center">??? ???-?????-?? ?????-?? ????