سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
 

امام حسین

روز بیستم ماه صفر، روز اربعین و به قول شیخین - شیخ مفید و شیخ طوسی- بازگشت اهل حرم امام حسین علیه السلام از شام به مدینه، و روز ورود اولین زائر آن حضرت جابربن عبدالله انصاری به کربلا، جهت زیارت امام حسین علیه السلام است . زیارت آن حضرت در این روز مستحب است. که به فرموده امام حسن عسکری علیه السلام از نشانه های مؤمن است.
قال العسکری علیه السلام: "علامات المؤمنین خمس : صلاةُ الاحدی و الخمسین و زیارةُ الاربعین والتـَختم فی الیَمین و تـَعفیرُ الجـَبین و الجَهر ببسم الله الرحمن الرحیم."(1)
از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام روایت شده که فرمودند:
علامات مؤمن پنج چیز است:
1- اقامه پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه روز.
2- زیارت اربعین.
3- انگشتر به دست راست کردن.
4- جبین را در سجده بر خاک گذاشتن.
5- در نماز بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.

سند زیارت اربعین

شیخ طوسی در تهذیب و مصباح ، زیارت مخصوصه روز اربعین را از حضرت امام صادق علیه السلام نقل کرده است.

بررسی زیارت اربعین امام حسین علیه السلام

فراز اول:
سلام های توصیفی

- السلامُ علی وَلیِّ الله و حبیبه؛ سلام بر ولی و حبیب - دوست- خدا.
- السلامُ عـَلی خلیلِ اللهِ وَ نجیبه؛ سلام و درود بر خلیل و گزیده خدا.
- السلامُ علی صَفیِّ اللهِ و ابن ِ صَفیّـه؛ درود بر برگزیده خدا و پسر انتخاب شده خدا.
- السلامُ علی الحُسین ِ المظلوم الشهید؛ درود بر حسین مظلوم شهید.
- السلامُ علی اسیرِ الکربات و قـَتیلِ العـَبرات؛ سلام بر کسی که اسیر و گرفتار بلایا و اندوه ها شد و کشته برای اشک ها.
در سلام های اولیه زیارت، امام صادق علیه السلام به نوعی اصالت خانوادگی امام حسین علیه السلام را بیان می نماید که ایشان فرزند رسول خدا که حبیب خداست، می باشد . برخی از انبیاء در درگاه الهی با نام خاصی توصیف و معروف شده اند. حضرت ابراهیم (علیه السلام) با عنوان خلیل الله ، حضرت موسی(علیه السلام) با عنوان کلیم الله ، حضرت عیسی(علیه السلام) با عنوان کلمة الله ، حضرت نوح (علیه السلام) با عنوان نبی الله - که البته ایشان اولین پیامبری بودند که مقام نبوت را به دوش کشیدند- حضرت آدم (علیه السلام) با عنوان صفوة الله و حضرت محمد (صلی الله علیه واله) با عنوان حبیب الله مطرح هستند.
برای سلام معانی مختلف ذکر کرده اند، که به اختصار نام می بریم.
1- سلام، یکی از نام های خدای عزوجّل است و مراد آن است که خداوند حافظ تو باشد.
2- سلام به معنای تسلیم.
3- سلام به معنای سلامتی.
حال که معنای سلام مشخص شد که به معنای آسایش، امنیت و سلامتی است، به تفسیر سلام بر امام حسین علیه السلام می پردازیم. سلام بر امام به این صورت است که شخص زائر در حالی که حضور امام ایستاده یا از دور ایشان را در ذهن حاضر نموده و به حضرت سلام می نماید و در دل می گذراند که هیچ آزاری و آسیبی از ناحیه من به آن امام، نه در آن وقت و نه پس از آن نخواهد رسید؛ زیرا هدف تمامی آن بزرگواران جز هدایت و اصلاح مردم و اعلای کلمه توحید و شیوع طاعت خداوند در مردم نیست، لذا آنها از معصیت خدا و تخلف از اوامر و نواهی او، از اخلاق ناپسند مردم از قبیل خود بزرگ بینی، حرص، ریا، بخل، حّب قدرت، غیبت، آزار رساندن و ... اذیت خواهند شد.
زائر باید حال خود را به گونه ای قرار دهد که مورد رضایت امام باشد، نه مایه اذیت آن حضرت. آن وقت است که در گفتن کلام سلام، صادق است. لذا باید دل را با آب توبه شستشو داده، و اشک پشیمانی از دیده فرو ریزد، و پس از آن به امام عرض سلام داشته باشد.
زائر با عرض سلام، خود رابه آن حضرت نزدیک نموده و با تکرار واژه ادب، روح و روان خود را به لحاظ نزدیکی به ایشان از پستی ها و رذایل و آلودگی ها پاک می نماید و سلام را چنان با ادب و خلوص و اشک و آه بر دل القا می نماید، تا سلامتی کامل حاصل گردد و موجب جواب سلام آن بزرگوار گردد.
در واقع زائر با عرض سلام بر آن حضرت و یارانش چهره اجتماعی - سیاسی خود را نمایان ساخته و اعلان می دارد که نه تنها با بت درون مبارزه می کند، بلکه همانند خود آن بزرگوار، با طاغوتیان، ظالمان، مستبدان و خائنین به مردم، مبارزه کرده و با شعار سلام، خود را در زمره یاران آن حضرت قرار می دهد.

فراز دوم:
شهادت و گواهی امام صادق علیه السلام به عظمت و برتری امام حسین علیه السلام

- اللهم انی اَشهَدُ أنـَّهُ وَلیـُّکَ وَ ابنُ وَلیِّک؛ بار خدایا گواهی می دهم که ( امام حسین) ولی تو و فرزند ولی تو است .
- وَصَفیـُّکَ وَ ابنُ صَفیـِّک، الفائزُ بِکـَرامـَتـِک ؛ و نیز گواهی می دهم که او برگزیده ی تو و پسر برگزیده ی تو است که به کرم تو رستگار است.
- اَکرَمتـَهُ بالشَّهادة ؛ خدایا گواهی می دهم که او را به وسیله شهادت گرامی داشتی .
- و حَبوتـَهُ بالسـَّعادة ؛ و به او سعادت عطا فرمودی.
- و اجتـَبـیتـَه بطیبِ الولادة ؛ و او را از اصل و نسب ، پاکی ولادت بخشیدی.
- و جَعَلتـَه سیداً من السادة و قائِداً من القادة ؛ او را آقایی از آقایان و رهبری از رهبران قرار دادی.
- و ذائدً مِنَ الذادة و اَعطیتـَهُ مَواریثَ الانبیاء ؛ و او را مدافعی از مدافعان قرار داده و ارث تمام انبیاء را به ایشان عطا فرمودی.
- و جعلته حُجَة ًعلی خـَلقِک مِنَ الاوصِیاء ؛ و شهادت می دهم که او را حجت بر خلق خود از اوصیاء قرار دادی.
- فـَاَعذَرَ فی الدُعاءِ وَ مَنَحَ النُصح ؛ پس امام حسین علیه السلام نیز در دعوت ، عذری باقی نگذاشت و خیر خواهی نمود.
در این دنیا هر کس توسط چیزی و یا عملی به عزت می رسد. امام صادق علیه السلام در این فراز از زیارت، امام حسین علیه السلام را توصیف می نماید که خدایا او ولی تو و فرزند ولی توست، او برگزیده و پسر برگزیده توست. یعنی با تمام عزت و احترامی که برای ایشان قائل بودی ولی به وسیله شهادت به او عزت بخشیدی. تو خواستی که امام به وسیله شهادت، آن هم چنین شهادتی به عزت برسد. خدا به وسیله شهات، امام حسین(علیه السلام) را به سعادت رسانید. طوری که یزید و وزرایش به دنبال دنیا و کسب مقامات دنیوی بودند و به نوعی به دنبال کسب اعتبار بودند ولی امام حسین(علیه السلام) که هیچ چشم داشتی به دنیا نداشت و حکومت را هم صرفاً به عنوان ابزاری برای برافراشتن اسلام و اقامه عدالت می دانست.
امام حسین علیه السلام و اهل بیت ایشان در فجیع ترین وقایع و جنایت ها، قرار گرفته بودند. اگر چه مدت زمان جنگ کم بوده؛ اما در این مدت کم، انواع و اقسام جنایت ها و پستی ها دیده می شود که البته بزرگترین چهره این جنایات اینست که بر امام معصوم وارده شده است. شهید مطهری(ره) می فرماید: " یک وقت حساب کردم و ظاهراً در حدود بیست و یک نوع پستی و لئامت در این جنایت دیدم و خیال نمی کنم در دنیا چنین جنایتی پیدا بشود، که تا این اندازه تنوع داشته باشد.(2) و به امام با گذراندن چنین وضعیتی کرامت و شرافت داده شد.

فراز سوم:
اهداف قیام امام حسین علیه السلام

- و بَذلَ مُهجَتـَهُ فیکَ لیَستـَنقـِذَ عِبادکَ مِنَ الجَهالةِ وَ حَیرَةِ الضـَلالة َ؛ - خدایا- جانش را در راه تو بخشید تا بندگانت را از نادانی، سرگردانی و گمراهی نجات دهد.
امام حسین علیه السلام قبل از خروج از مکه خطاب به برادرش محمد حنفیه وصیت نامه ای نوشتند که ضمن آن اهداف خود را از قیام اعلام می دارند. در آنجا می فرماید: من برای اصلاح دین جدّم رسول الله و امر به معروف و نهی از منکر قیام می نمایم.
با مطالعه تاریخ زمان امام حسین علیه السلام در می یابیم که در دین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تغییرات بسیاری ایجاد شده و بدعت های فراوانی نهاده شده بود. امام برای این که حقیقت دین رسول اکرم (صلی الله علیه واله) حفظ شود و دینی سالم به نسل های بعدی رسانده شود هیچ راهی نداشت جز این که قیام نماید و بدین وسیله اعلام کند که حقیقت دین اسلام به یغما برده شده و دین کنونی، دینی است تحریف شده که خلفا به واسطه آن راهی برای حکومت نامشروع خود یافته اند. پس امام قیام می کند تا پیام دین واقعی را به گوش افرادی که خواهان شنیدن حقیقت هستند برساند.

ادامه مطلب در اینجا

[ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 10:23 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

یکی از نشانه های مومن، زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسگری(ع) روایت شده است که «علامتهای مؤمن پنج چیز است، پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی برخاک نهادن درسجده و بسم الله را بلندگفتن» بنابراین یکی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین برشمرده اند.
کیفیّت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام در این روز زیارتیست که شیخ در تهذیب و مصباح روایت کرده از صفوان جمّال که گفت فرمود به من مولایم حضرت صادق علیه السلام در زیارت اربعین که زیارت مى کنى در هنگامى که روز بلند شده باشد و مى گوئى :
اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ ؛
سلام بر ولى خدا و دوست او
اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛
سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او
اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ
سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده ‌اش
اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ
سلام بر حسین مظلوم و شهید
اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ
سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاری ‌ها اسیر بود و کشته اشک روان گردید
اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّک وَابْنُ وَلِیِّک وَ صَفِیُّک وَابْنُ صَفِیِّک الْفاَّئِزُ
خدایا من به راستى گواهى دهم که آن حضرت ولىّ ( و نماینده ) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده ات و فرزند برگزیده ات بود که کامیاب شد
بِکرامَتِک کرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ
به بزرگداشت تو ، گرامیش کردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى
وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ
و قرارش دادى یکى از آقایان ( بزرگ ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند
وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِک مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ
و میراث‌ هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى
فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک
او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه اى ( براى کسى ) نگذارد و بی ‌دریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد
لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى ؛
تا برهاند بندگانت را از ( گرداب ) جهالت و نادانى و سرگردانى ( در وادى ) گمراهى و چنان شد که همدست شدند بر علیه آن حضرت کسانى که دنیا فریبشان داد .
وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْکسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ
و فروختند بهره ( کامل و سعادت خود را ) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندک و بى مقدار و بزرگى کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند ،
وَاَسْخَطَک وَاَسْخَطَ نَبِیَّک
و تو و پیامبرت را به خشم آوردند
وَ اَطاعَ مِنْ عِبادِک اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاَْوْزارِ
و پیروى کردند از میان بندگانت آنانى را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و کسانى را که بارهاى سنگین گناه به دوش مى ‌کشیدند
الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیک صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِک فى طاعَتِک دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ
و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت ( که چنان دید ) با شکیبائى و پاداش جوئى با آنها جهاد کرد تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شکسته شد
اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً
خدایا آنان را لعنت کن به لعنتى و بال دار و عذابشان کن به عذابى دردناک
اَلسَّلامُ عَلَیْک یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْک یَابْنَ سَیِّدِ الاَْوْصِیاَّءِ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا ، سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء
اَشْهَدُ اَنَّک اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَ مَضَیْتَ
گواهى دهم که به راستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت ‌‌دار اویى سعادتمند زیستى و ستوده از دنیا رفتى
حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَک
و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى و نیز گواهى دهم که خدا به راستى وفا کند بدان وعده اى که به تو داده ،
وَ مُهْلِک مَنْ خَذَلَک وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَک وَ اَشْهَدُ اَنَّک وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ
و به هلاکت رساند هر که را که دست از یاریت برداشت و عذاب کند کسى که تو را کشت و گواهی دهم که تو به خوبى وفا کردى به عهد خدا ،
وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیک الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَک ،
و جهاد کردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت کند کسى که تو را کشت
وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَک وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِک فَرَضِیَتْ بِهِ
و خدا لعنت کند کسى که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمى که شنیدند جریان کشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند ،
اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُک اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ .
خدایا من تو را گواه مى ‌گیرم که من دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمنم با هر که او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند رسول خدا .
اَشْهَدُ اَنَّک کنْتَ نُوراً فىِ الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَ الاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ ،
گواهى دهم که تو به راستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحم‌ هایى پاکیزه
لَمْ تُنَجِّسْک الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْک الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها ،
که آلوده ات نکرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگی‌ هایش و در برت نکرد از لباس ‌هاى چرکینش
وَ اَشْهَدُ اَنَّک مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَ اَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ ،
و گواهى دهم که به راستى تو از پایه‌ هاى دین و ستون ‌هاى محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی
وَ اَشْهَدُ اَنَّک الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ ،
و گواهى دهم که تو به راستى پیشواى نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنماى راه یافته اى
وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِک کلِمَةُ التَّقْوى وَ اَعْلامُ الْهُدى
و گواهى دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه ‌هاى هدایت
وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا وَ اَشْهَدُ اَنّى بِکمْ مُؤْمِنٌ
و رشته‌هاى محکم ( حق و فضیلت ) و حجت ‌هایى بر مردم دنیا هستند و گواهى دهم که من به شما ایمان دارم
وَ بِاِیابِکمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى وَ قَلْبى لِقَلْبِکمْ سِلْمٌ ،
و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است
وَ اَمْرى لاَِمْرِکمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَکمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکمْ ،
و کارم پیرو کار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آن که خدا در ظهورتان اجازه دهد
فَمَعَکمْ مَعَکمْ لامَعَ عَدُوِّکمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکمْ وَ على اَرْواحِکمْ ،
پس با شمایم نه با دشمنان شما ، درود هاى خدا بر شما و بر روان ‌هاى شما
وَ اَجْسادِکمْ وَ شاهِدِکمْ وَ غاَّئِبِکمْ وَ ظاهِرِکمْ وَ باطِنِکمْ .
و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان .
آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ .
آمین اى پروردگار جهانیان .
منبع: مفاتیح الجنان


[ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 10:23 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

گریه امام حسین

یکی از راههای عمیق و در عین حال ساده و آسان برای شناخت اسلام ‏و آثار سازنده آن، مطالعه زندگی اصحاب خاص پیامبر(صلی الله علیه واله) و امامان‏معصوم (علیهم السلام) است. آنها که تا آخر عمر در خط پیامبر وامامان بودند و از جانب آن بزرگوران مورد تایید قرار گرفتند. جابر بن عبد الله انصاری از افراد نادری است که براستی شاگردفهیم، عارف، پارسا، مجاهد و وارسته پیامبر(صلی الله علیه واله)بود. وی بیش از90 سال عمر پربرکت‏خود را در راه اسلام و گسترش آن صرف کرد وشیرمردی مخلص و نستوه، عابدی وارسته و عاشق و عالمی پرتلاش‏بود. جابر پنج امام را درک کرد، از شاگردان و یاران مخصوص همه‏آنها بود و در نشر اندیشه آنان، سهمی بزرگ داشت.«جابر بن عبد الله انصاری‏» کسی بود که هم اسلام او را پرورش‏داد و هم او موجب رشد و گسترش اسلام شد. او در این میدان، گوی‏سبقت از همگنان ربود و چنان درخشید که وی را از «اصفیا»می‏دانند.او به دو موضوع، که در مکتب اسلام بسیار مهم و سرنوشت‏ساز است،اهمیت‏بسیار می‏داد: 1- پاسداری و نگهبانی عمیق و جدی از خط راستین ولایت و رهبری‏امامان برحق، 2- نقل و نشر احادیث پیامبر و امامان(علیهم السلام) و گسترش‏فرهنگ اسلام. او چنان به نشر روایات اهمیت می‏داد که در تمام‏کتب احادیث اسلامی، نام او به عنوان ناقل حدیث و ناشر فرهنگ‏اهل بیت (علیهم السلام) می‏درخشد. پس ضروری است که زندگی این‏ بزرگوار را مورد مطالعه قرار داده، از آن درس گیریم و درزندگی خود به کار بندیم.

جابر کیست؟

جابر بن عبد الله انصاری یار باوفای پیامبر (صلی الله علیه واله)و شیفته حق وپاسدار جان برکف اسلام حدود پانزده سال قبل از هجرت در مدینه ودر خانواده‏ای محترم، از خاندان «خزرج‏» متولد شد. پدر جابر«عبد الله بن عمرو» از نخستین کسانی است که قبل از هجرت‏پیامبر(صلی الله علیه واله)از مکه به مدینه، اسلام را پذیرفت. او تمام زندگی‏اش‏را وقف گسترش اسلام کرده بود. و بیش از صد سال داشت. در جنگ بدرشرکت کرد و در جنگ احد به درجه رفیع شهادت دست‏یافت. نام مادرجابر «نسیبه‏» بود و دختر، عقبه بن عدی به شمار می‏آمد.

جابر در عصر پیامبر

هنگامی که پدر جابر به شهادت رسید، جابر 9 خواهر داشت. گروهی ‏بر این باروند که جابر پنج فرزند داشت، سه پسر که عبد الرحمن، محمد و حمید نام داشتند. و دو دختر که میمونه و ام حبیب‏ خوانده می‏شدند. به سبب نام پسرهایش، جابر را ابو عبد الرحمن و ابو محمد و گاه ابو عبد الله می‏خواندند. جابر در عصر پیامبر(صلی الله علیه واله)عنصری پاک، مجاهدی مخلص و صحابی رسول‏خدا (صلی الله علیه واله)شمرده می‏شد و همراه پیامبر(صلی الله علیه واله)در 19 غزوه از بیست و یک غزوه شرکت کرد. امام باقر(علیه السلام) فرمود: از جابر بن عبد الله انصاری شنیدم که ‏می‏گفت: از رسول خدا (صلی الله علیه واله)در مورد سلمان پرسیدم ، فرمود: سلمان دریای علم ‏و معرفت است که نمی‏توان به آخر آن رسید. سلمان دارای علم‏گذشته و آینده است. خداوند دشمن دارد ، کسی را که با سلمان‏دشمنی کند و دوست دارد آن را که با سلمان دوستی ورزد. عرض کردم درباره ابوذر غفاری، مقداد، و عمار یاسر چه می‏فرمایی؟حضرت پاسخ را تکرار کرد. از محضر رسول خدا (صلی الله علیه واله)بیرون آمدم، تا این چهار تن (سلمان، ابوذر، مقداد، عمار یاسر) را دیدار کنم و به آنها بشارت دهم. وقتی از حضور رسول خدا(صلی الله علیه واله)حرکت کردم ، فرمود: «الی یا جابر و انت منا، ابغض الله من ابغضک و احب من‏احبک‏» ای جابر، تو از خاندان ما هستی، خداوند دشمن دارد آن‏ را که با تو دشمنی ورزد و دوست دارد آن را که با تو دوستی‏کند.

وصیت مخصوص پیامبر(صلی الله علیه واله)به جابر

از ویژگیهای جابر بن عبد الله انصاری وصیت پر راز و رمز رسول‏خدا(صلی الله علیه واله)به اوست. این امر شگفت‏انگیز بیانگر مقام ارجمند و شخصیت عظیم جابر است. رسول خدا (صلی الله علیه واله)به جابر فرمود: «امید آن‏است که عمر طولانی کنی تا فرزندی از من را که از نسل حسین(ع)است و محمد نام دارد ، ببینی که علم دین را می‏شکافد و تشریح‏ می‏کند. وقتی او را ملاقات کردی، سلامم را به وی برسان.

جابر بعد از پیامبر(صلی الله علیه واله)

از گفتار و روش جابر و قراین بسیار استفاده می‏شود که جابر بن‏عبد الله انصاری ، بعد از رحلت پیامبر(ص)، هیچگاه به راه دیگران‏ نرفت و با کمال شهامت در خط راستین اسلام پا برجا ماند. و از افراد نادری است که فراز و نشیبها وی را نلغزاند. ابو زبیر مکی می‏گوید: جابر را دیدم بر عصایی تکیه داده، از کوچه‏های‏مدینه عبور کرد ، به محل اجتماع مردم مدینه آمد و گفت: «علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر ، معاشر الابصار ادبوا اولادکم ‏علی حب علی.» علی(علیه السلام)بهترین انسانهاست، پس هرکس منکر این ‏موضوع شود، راه کفر پیموده است. ای مردم مسلمان مدینه ، فرزندان خود را بر اساس دوستی و عشق علی(علیه السلام)تربیت کنید ، هر کس‏مانع از آن شد ، بنگرید که مادرش چگونه او را زاده است. (اصالت‏خانوادگی ندارد.) «ابو زبیر» می‏گوید: از جابر پرسیدم: علی(علیه السلام)چگونه شخصی بود؟ جابر ابروانش را که روی چشمانش افتاده بود، بالا زد و گفت: علی(علیه السلام)بهترین افراد بشر در روی زمین بود. در زمان رسول‏خدا(صلی الله علیه واله)هرگاه می‏خواستیم منافقان را بشناسیم ، معیار ما ارتباط با علی(علیه السلام)بود. یعنی هر که با علی(علیه السلام)رابطه خوبی نداشت، منافق‏ بود و هر که روابط خوبی با حضرت داشت، مسلمان حقیقی بود.

ناشر افکار خاندان نبوت

تلاش بی‏وقفه از ویژگیهای جابر بود در نشر افکار و فرهنگ ‏امامان(علیهم السلام) در زمانی که دشمنان برای پوشاندن فرهنگ ‏اهل‏بیت(علیهم السلام) تلاش می‏کردند ، جابر گاه برای دریافت‏ حدیثی‏از پیامبر(صلی الله علیه واله)از مدینه به سوی شام (با وسایل آن زمان) حرکت ‏می‏کرد. در مورد وثاقت جابر ، امام باقر(علیه السلام)فرمود: «جابر هرگز دروغ نمی‏گوید.» در این باره، تاریخ ‏نویسان گفته‏اند: « و کان‏ من المکثرین فی الحدیث، الحافظین للسنن.» جابر در نقل گفتار و فرهنگ اسلام بسیار کوشا بود و از پاسداران سنتهای اسلام به‏شمار می‏آمد.

شیعه شیفته

در میان یاران و اصحاب رسول خدا(ص)، دوستی و محبت امیرمومنان‏یک امتیاز و برجستگی بشمار می‏رفت که «جابر» یکی از نمادهای‏مودت و دوستی به حضرت علی بود.
«جابر» ، علی(ع)را فرای از پیامبران بهترین خلق خدادانسته، رستگاری را در گرو دوستی و پیروی امیرمومنان و ائمه پس‏از او می‏دانست و از سویی دشمنان علی را کافر و منتقدان او رامنافق معرفی می‏کرد.
جابر می‏گوید: ما منافقان را به بغض و کینه ایشان به علی‏می‏شناختیم.
جابربن عبدالله، ویژگی علی دوستی و پیروی از او و ائمه‏جانشین وی را تا پایان عمر برای خود باقی گذارد و آن را ازتندبادهای تطمیع سیاسی و مالی و تهدیدها حفظ داشت.

دیدار فاطمه (سلام الله علیها)

جابر آمد و شد فراوانی با پیامبر داشت و رسول خدا نیز به این‏جوان با محبت، صمیمی و امین اعتماد می‏ورزیدند. این اعتماد به‏حدی بود که روزی رسول خدا، جابر را برای رفتن به منزل فاطمه‏زهرا (س)، همراه خویش ساخت; جابر این همراهی را چنین حکایت‏می‏کرد:
«....هنگامی که به در خانه فاطمه(س)رسیدیم، پیامبر دست‏خودرا روی در نهاد و خطاب به دختر خود فرمود:
السلام علیکم .
علیک السلام، ای رسول الله!
وارد شوم؟
بفرمایید، ای رسول الله!
آیا من با همراه خود وارد شوم؟!
ای رسول الله! روپوش(و مقنعه‏ای)که بر سر بنهم، ندارم!
فاطمه! گوشه روانداز خود را بردارو سر خود را با آن‏بپوشان.
فاطمه زهرا چنین کرد، دوباره رسول خدا فرمود:
السلام علیکم .
علیک السلام، ای رسول خدا!
آیا وارد شوم؟
آری، رسول خدا!
با همراهم وارد شویم؟
آری! شما و همراه شما.
آنگاه پیامبر وارد خانه فاطمه شد، من نیز در پی او داخل‏منزل شدم، در آن حال، صورت فاطمه بسیار زرد بود! پیامبراکرم به‏فاطمه فرمود:
چرا صورت تو را زرد می‏بینم؟!
ای رسول الله ! از گرسنگی است!
رسول خدا دست‏به دعا بالا برد و فرمود: ای خدای سیرکننده‏گرسنه و برطرف کننده گرفتاری، فاطمه، دختر محمد را سیرکن!
در آن هنگام به سیمای زهرا نگریستم، صورت او برافروخته شد وگرسنگی‏اش برطرف گردید...»

لوح سبز

اعتماد بسیار پیامبر به جابر او را میان اهل بیت نیز امین ومحرم راز ساخته بود. به گونه‏ای که فاطمه و علی(ع)جابر را ازخود می‏دانستند و گاه او را از اسرار این خاندان، آگاه‏می‏ساختند.
جابر پس از آگاهی از تولد امام حسین(ع) ، راهی منزل‏فاطمه (ع) شد تا این میلاد را به دختر رسول خدا تبریک و تهنیت‏گوید. او پس از ورود ، ولادت دومین فرزند را به حضرت ‏زهرا (س) تبریک گفت. جابر، جریان ملاقات را چنین شرح می‏دهد:
«در آن حال، در دستان فاطمه(س) لوح سبزی را دیدم، گمان بردم‏ که آن زمرد است ، نگاهم به نوشته سفید بر روی آن افتاد ، مکتوبی‏که به نور خورشید شباهت داشت! به حضرت فاطمه گفتم:
پدر و مادرم فدای شما ای دختر رسول خدا! این لوح چیست؟!
این لوحی است که پروردگار به رسول و فرستاده‏اش اهدا کرده‏است ، در آن نام پدرم ، نام همسرم، نام دو پسرم و اسامی اوصیا وجانشینان فرزندم می‏باشد. آن را پدرم به من عطا کرده، تا بدان‏خشنود گردم. آنگاه حضرت فاطمه لوح را به من داد تا بدان بنگرم.
پس از دریافت لوح و نگاه به نوشته زیبای آن، مکتوبات آن رایادداشت کردم....»
جابر بن عبدالله، در عصر امام باقر(ع)، و در پاسخ به پرسش‏امام، ماجرای دیدار لوح را به حضرت فرمود و آن نوشته را نیزنشان امام داد.

یاور امام زمان(علیه السلام)

بعضی از دانشمندان و سیره‏ نویسان، تاویل معنای آیه (ان الذی‏فرض علیک القرآن لرادک الی معاد) را به رجعت جابر با امام‏ زمان حضرت مهدی(علیه السلام)مربوط می‏دانند. شاید رسول خدا(صلی الله علیه واله)یا یکی از امامان(علیهم السلام) با خواندن آیه فوق به جابر بشارت داد که ، هنگام ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)زنده می‏شوی; از یاران نزدیک و مخلص‏آن حضرت خواهی بود و در تثبیت و گسترش حکومت جهانی آن حضرت‏نقش بسزایی بر عهده خواهی داشت.

ادامه مطلب در اینجا

[ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 10:21 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

اهمیت اربعین از کجاست ؟ صرف اینکه چهل روز از شهادت شهید می گذرد ، چه خصوصیتی دارد ؟ اربعین خصوصیتش به خاطر این است که در اربعین حسینی یاد شهادت حسین زنده شد و این چیز بسیار مهمی است . شما فرض کنید اگر این شهادت عظیم در تاریخ اتفاق می افتاد یعنی حسین بن علی و بقیه شهیدان در کربلا شهید می شدند ، اما بنی امیه موفق می شدند همانطور که خود حسین را و یاران عزیزش را از صفحه روزگار برافکندند و جسم پاکشان را در زیر خاک پنهان کردند ، یاد آنها را هم از خاطره نسل بشر در آن روز و روزهای بعد محو کنند .ببینید در این صورت آیا این شهادت فایده ای برای عالم اسلام داشت ؟ یا اگر هم برای آن روز یک اثری می گذاشت ، آیا این خاطره در تاریخ هم ، برای نسلهای بعد هم ، برای گرفتاریها و سیاهی ها و تاریکی ها و یزیدیهای دوران آینده تاریخ هم اثری روشنگر و افشا کننده داشت ؟ اگر حسین شهید می شد ، اما مردم آن روز و مردم نسلهای بعد نمی فهمیدند که حسین شهید شده ، آیا این خاطره چه اثری و چه نقشی می توانست در رشد و سازندگی و هدایت و برانگیزانندگی ملتها و اجتماعات و تاریخ بگذارد ؟
می بینید که هیچ اثری نداشت ، بله حسین که شهید می شد ، خود او به اعلی علیین رضوان خدا می رسید ، شهیدانی که کسی نفهمید و در غربت ، در سکوت ، در خاموشی شهید شدند ، به اجر خودشان در آخرت رسیدند ، روح آنها فتوح و گشایش را در درگاه رحمت الهی به دست آورد ، اما آیا چقدر درس شدند ، چقدر اسوه شدند ، درس ، آن شهیدی می شود که شهادت او و مظلومیت او را نسلهای معاصر و آینده او بدانند و بشنوند ، درس و اسوه آن شهیدی می شود که خون او بجوشد و در تاریخ سرازیر بشود ، مظلومیت یک ملت آن وقتی می تواند زخم پیکر ستم کشیده شلاق خورده ملتها را شفا بدهد و مرهم بگذارد که این مظلومیت فریاد بشود ، این مظلومیت به گوش انسانهای دیگر برسد ، برای همین است که امروز ابرقدرتها صدا توی صدا انداختند که صدای ما بلند نشود ، برای همین است که حاضرند پولهای گزاف خرج کنند تا دنیا نفهمد که جنگ تحمیلی چرا به وجود آمد ، با چه انگیزه ای ، با دست که ، با تحریک که . آن روز هم دستگاههای استکباری ، حاضر بودند هر چه دارند خرج کنند به قیمت این که نام و یاد حسین و خون حسین و شهادت عاشورا مثل درس در مردم آن زمان و ملتهای بعد باقی نماند و شناخته نشود . البته در اوائل کار درست نمی فهمیدند که چقدر مطلب با عظمت است . هر چه بیشتر گذشت ، بیشتر فهمیدند .
در اواسط دوران بنی عباس حتی قبر حسین بن علی علیه السلام را ویران کردند ، آب انداختند ، خواستند از او هیچ اثری باقی نماند . نقش یاد و خاطره شهیدان و شهادت این است ، شهادت بدون خاطره ، بدون یاد ، بدون جوشش خون شهید ، اثر خودش را نمی بخشد و اربعین آن روزی است که برافراشته شدن پرچم پیام شهادت کربلا در آن روز آغاز شد و روز بازماندگان شهداست . حالا چه در اربعین اول ، خانواده امام حسین علیه السلام به کربلا آمده باشند و چه نیامده باشند . اما اربعین اول آن روزی است که برای اولین بار زائران شناخته شده حسین بن علی به کربلا آمدند ؛ جابربن عبدالله انصاری است و عطیه از اصحاب پیغمبر ، از یاران امیر المومنین و آمدند آن جا و جابربن عبدالله حتی نابینا بود - آن طور که در نوشته ها و اخبار هست - و دستش را عطیه گرفت و برد روی قبر حسین بن علی گذاشت و او قبر را لمس کرد و گریه کرد و با حسین بن علی علیه السلام حرف زد و با آمدن خود و با سخن گفتن خود خاطره حسین بن علی را زنده کرد و سنت زیارت قبر شهداء را پایه گذاری کرد . یک چنین روزمهمی است روز اربعین.
حرکت امام حسین(ع) براى اقامه‏ى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلب‏الاصلاح فى امّة جدّى ارید ان امر بالمعروف وانهى عن‏المنکر ...»( بحارالانوار، ج 44، ص 329). در زیارت اربعین که یکى از بهترین زیارات است، مى‏خوانیم: «و منح‏النّصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من‏الجهالة و حیرةالضّلاله». آن حضرت در بین راه، حدیث معروفى را که از پیامبر(ص) نقل کرده‏اند، بیان مى‏فرمایند: «ایهاالنّاس انّ رسول‏اللَّه صلّى‏اللَّه علیه و اله و سلّم قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم‏اللَّه ناکثا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسول‏اللَّه صلّى‏اللَّه علیه و اله و سلم یعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لاقول کان حقّا على‏اللَّه ان یدخله مدخله» (بحارالانوار، ج 44، ص 382).
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتارى که درباره‏ى آن بزرگوار از معصومین رسیده است، این مطلب را روشن مى‏کند که غرض، اقامه‏ى حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاکمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است. غرض، ادامه‏ى راه پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران بوده است که: «یا وارث ادم صفوةاللَّه یا وارث نوح نبىّ‏اللَّه ...»( مفاتیح‏الجنان، زیارت وارث‏) و معلوم است که پیامبران هم براى چه آمدند: «لیقوم‏النّاس بالقسط». اقامه‏ى قسط و حق و ایجاد حکومت و نظام اسلامى.
اساساً اهمیت اربعین در آن است که در این روز، با تدبیر الهى خاندان پیامبر(ص)، یاد نهضت حسینى براى همیشه جاودانه شد و این کار پایه‏گذارى گردید. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلى، در حوادث گوناگون - از قبیل شهادت حسین‏بن‏على(علیه‏السّلام) در عاشورا - به حفظ یاد و آثار شهادت کمر نبندند، نسلهاى بعد، از دستاورد شهادت استفاده‏ى زیادى نخواهند برد.
درست است که خداى متعال، شهدا را در همین دنیا هم زنده نگه مى‏دارد و شهید به طور قهرى در تاریخ و یاد مردم ماندگار است؛ اما ابزار طبیعى‏یى که خداى متعال براى این کار - مثل همه‏ى کارها - قرار داده است، همین چیزى است که در اختیار و اراده‏ى ماست. ما هستیم که با تصمیم درست و بجا، مى‏توانیم یاد شهدا و خاطره و فلسفه‏ى شهادت را احیا کنیم و زنده نگهداریم.

رمز زنده‏ ماندن واقعه‏ى عاشورا

اگر زینب‏کبرى‏(سلام‏اللَّه‏علیها) و امام سجّاد(صلوات‏اللَّه‏علیه) در طول آن روزهاى اسارت - چه در همان عصر عاشورا در کربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و کوفه و خود شهر شام وبعد از آن در زیارت کربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهاى متمادى که این بزرگواران زنده ماندند - مجاهدات و تبیین و افشاگرى نکرده بودند و حقیقت فلسفه‏ى عاشورا و هدف حسین‏بن‏على و ظلم دشمن را بیان نمى‏کردند، واقعه‏ى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمى‏ماند.
چرا امام صادق(علیه‏الصّلاة والسّلام) - طبق روایت - فرمودند که هر کس یک بیت شعر درباره‏ى حادثه‏ى عاشورا بگوید و کسانى را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد کرد؟(1) چون تمام دستگاههاى تبلیغاتى، براى منزوى کردن و در ظلمت نگهداشتن مسأله‏ى عاشورا و کلاً مسأله‏ى اهل‏بیت، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضیه چه بود. تبلیغ، این‏گونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاى ظالم و ستمگر، حداکثر استفاده را از تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنت‏آمیز مى‏کردند. در چنین فضایى، مگر ممکن بود قضیه‏ى عاشورا - که با این عظمت در بیابانى در گوشه‏یى از دنیاى اسلام اتفاق افتاده - با این تپش و نشاط باقى بماند؟ یقیناً بدون آن تلاشها، از بین مى‏رفت.
آنچه این یاد را زنده کرد، تلاش بازماندگان حسین‏بن‏على(علیه‏السّلام) بود. به همان اندازه که مجاهدت حسین‏بن‏على(علیه‏السّلام) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت زینب (علیهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد(علیه‏السّلام) و بقیه‏ى بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آنها، صحنه‏ى نظامى نبود؛ بلکه تبلیغى و فرهنگى بود. ما به این نکته‏ها باید توجه کنیم.

درسى که اربعین به ما مى‏دهد

درسى که اربعین به ما مى‏دهد، این است که باید یاد حقیقت و خاطره‏ى شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت. شما ببینید از اول انقلاب تا امروز، تبلیغات علیه انقلاب و امام و اسلام و این ملت، چه قدر پرحجم بوده است. چه تبلیغات و طوفانى که علیه جنگ به راه نیفتاد جنگى که دفاع و حراست از اسلام و میهن و حیثیت و شرف مردم بود. ببینید دشمنان علیه شهداى عزیزى که جانشان - یعنى بزرگترین سرمایه‏شان - را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه کردند و مستقیم و غیرمستقیم، با رادیوها و روزنامه‏ها و مجله‏ها و کتابهایى که منتشر مى‏کردند، در ذهن آدمهاى ساده‏لوح در همه جاى دنیا، چه تلقینى توانستند بکنند.
حتّى افراد معدودى از آدمهاى ساده‏دل و جاهل و نیز انسانهاى موجّه و غیر موجّهى در کشور خودمان هم، در آن فضاى ملتهب جنگ، گاهى حرفهایى مى‏زدند که ناشى از ندانستن و عدم احاطه به حقایق بود. همین چیزها بود که امام عزیز را برمى‏آشفت و وادار مى‏کرد که با آن فریاد ملکوتى ، حقایق را با صراحت بیان کند.
اگر در مقابل این تبلیغات، تبلیغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهى ملت ایران و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان، در خدمت حقیقتى که در این کشور وجود دارد، قرار نگیرد، دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد. میدان تبلیغات، میدان بسیار عظیم و خطرناکى است. البته، اکثریت قاطع ملت و آحاد مردم ما، به برکت آگاهىِ ناشى از انقلاب، در مقابل تبلیغات دشمن بیمه هستند و مصونیت پیدا کرده‏اند. از بس دشمن دروغ گفت و چیزهایى را که در مقابل چشم مردم بود، به عکس و واژگون نشان داد و منعکس کرد، اطمینان مردم ما نسبت به گفته‏ها و بافته‏ها و یاوه‏گوییهاى تبلیغات جهانى ، بکلى سلب شده است.
دستگاه ظالم جبار یزیدى با تبلیغات خود، حسین‏بن‏على(ع) را محکوم مى‏ساخت و وانمود مى‏کرد که حسین‏بن‏على(ع) کسى بود که بر ضد دستگاه عدل و حکومت اسلامى و براى دنیا قیام کرده است!! بعضى هم، این تبلیغات دروغ را باور مى‏کردند. بعد هم که حسین‏بن‏على(علیه‏السّلام)، با آن وضع عجیب و با آن شکل فجیع، به وسیله‏ى دژخیمان در صحراى کربلا به شهادت رسید، آن را یک غلبه و فتح وانمود مى‏کردند! اما تبلیغات صحیح دستگاه امامت، تمام این بافته‏ها را عوض کرد. حق، این گونه است.
از بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالى)29/ 06/
68


[ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 10:8 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقالات و مطالب مربوط به این امام همام را در وبلاگ دوم بنده در آدرس زیر مطالعه نمایید:

http://deldadehh.parsiblog.com/Archive/%c7%e3%c7%e3+%e3%e6%d3%ed+%98%c7%d9%e3%28%da%29/


[ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 10:1 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

فلسفه و حکمت عزادارى براى امام حسین علیه‏السلام چیست؟
مسئله انسان‏سازى، جامعه‏سازى و انتقال فرهنگ شیعى به نسل بعد، در مجالس امام حسین علیه‏السلام، قوى‏تر نیز مى‏باشد؛ زیرا ماهیت قیام امام حسین علیه‏السلام و نیز آموزه‏هاى تربیتى، سیاسى، فرهنگى و اجتماعى عاشورا، در رشد و بالندگى انسان و جامعه چشم‏گیر بوده و عناصر رویداد کربلا، مؤلفه‏هاى اساسى و اصلى را در ترسیم فرهنگ شیعى رقم زده است که توسط مراسم سوگوارى به نسل بعد منتقل مى‏شود.
با توجّه به بیانات، سخنان و شعارهاى عاشورا، مى‏توان عناصر انسان‏ساز، جامعه‏ساز و فرهنگ‏ساز را ملاحظه کرد؛ مواردى چون عبادت، ایثار، شجاعت، توکل، صبر، امر به معروف و نهى از منکر، نابودى اسلام در شرایط سلطه یزیدیان، حرمت بیعت با کسى چون یزید، شرافت مرگ سرخ بر زندگى ذلّت‏بار، اندک بودن انسان‏هاى راستین در صحنه امتحان، لزوم شهادت‏طلبى در عصر حاکمیت باطل، زینت بودن شهادت براى انسان، تکلیف مبارزه با سلطه جور و طغیان، اوصاف پیشواى حق، تسلیم و رضا در برابر خواسته خدا، همراهى شهادت‏طلبان در مبارزات حق‏جویانه، حرمت ذلّت‏پذیرى براى آزادگان و فرزانگان مؤمن، پل بودن مرگ براى عبور به بهشت برین، آزادگى و جوان‏مردى، یارى خواهى از همه و همیشه در راه احقاق حق.1

درس آزادى به دنیا داد، رفتار حسین‏
بذر همت در جان افشاند، افکار حسین‏
گر ندارى دین به عالم، لااقل آزاده باش‏
این کلام نغز مى‏باشد زگفتار حسین‏
مرگ با عزّت، زعیش در مذلّت بهتر است‏
نغمه‏اى مى‏باشد از لعل دربار حسین‏

در عین حال، موارد ذیل علاوه بر موارد پیش گفته، مى‏توانند حکمت عزادارى براى امام حسین علیه‏السلام را تبیین کنند:
1. نوعى اعتراض به ظالمان زمان و حمایت از مظلومان جهان.
2. عامل تقویت حس عدالت‏خواهى و انتقام‏جویى از ستمگران.
3. زمینه‏ساز اجتماع شیعیان جهت پیروى و دفاع از حق.

پى‏نوشت‏

1. در این خصوص نگا: فرهنگ عاشورا، صص 268 - 271؛ حسین، عقل سرخ، صص 77 - 119؛ امام حسن و امام حسین‏8، صص 116 - 121.


[ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 8:50 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]
پرسش:
عزاداری امام حسین(ع) که مایه خیرات و برکات کثیره و رمز بقا و حیات دین در طول تاریخ اسلام بوده است از چه آفاتی برخوردار است و چه عواملی نقاط قوت و تاثیرگذاری آن را کمرنگ می کند؟

پاسخ:

آنچه که در این ایام ضرورت دارد پیرامون آن بحث و کنکاش بیشتری از زوایای مختلف به عمل آید بحث آسیب شناسی عزاداری های امام حسین(ع) است. به طور طبیعی دشمنان قسم خورده اسلام همواره جایگاهها و مواضعی را مورد هجمه فکری و فرهنگی خود قرار می دهند که بیشترین تاثیر را در حفظ، تقویت و بقای دین و ارزشهای دینی دارد که عزاداری امام حسین(ع) از جمله آنها است. به طور کلی عزاداری هم مانند سایر واجبات و مستحبات دارای آفت هایی است که اگر دشمنان در آن نفوذ کنند، نه تنها به آثار مثبت و سازنده آن نمی رسیم، بلکه به نتایجی خلاف آنچه که در عزاداری دنبال می کردیم دست خواهیم یافت.
از آنجا که این بحث گسترده و پردامنه است لذا در حد اقتضای این ستون به اهم آفت ها و آسیب های موجود به شرح زیر می پردازیم:

1- فقدان معرفت و آگاهی

پیش شرط اصلی برای سازندگی یک عمل، شناخت و آگاهی نسبت به مقررات، آداب و رفتارهایی است که تضمین کننده سازندگی و تاثیرات مثبت آن است. بنابراین بزرگترین آفت که مادر همه آفت ها نیز به حساب می آید این است که ما بدون شناخت کامل و دقیق، اقدام به عزاداری و یا سایر واجبات و مستحبات دینی نماییم. نکته اساسی در اینجا این است که انجام واجبات، مستحبات و عزاداری ها هیچ کدام هدف نیستند، بلکه همه آنها وسیله ای برای رشد، تعالی و تقرب الی الله به شمار می آیند. بدیهی است که هر وسیله ای تنها با شرایط و لوازم خاصی می تواند ما را به مقصد برساند و دارای آثار مثبت و سازنده باشد. این طور نیست که هر عمل نیک و پسندیده ای اعم از واجب و مستحب در هر شرایطی موجب رشد و تکامل شود. امام صادق(ع) در روایتی می فرمایند: «لایقبل الله عملا الا بمعرفه » خداوند هیچ عملی را جز با شناخت نپذیرد.(1)
همچنین در حدیثی دیگر امام حسین(ع) می فرماید: «ما خلق الله العباد الا لیعرفوه فاذا عرفوه عبدوه» خداوند بندگان را خلق نکرد مگر اینکه او را بشناسند، پس هنگامی که خدا را شناختند عبودیت و بندگی او را بجا می آورند.(2)
بنابراین عزاداری به عنوان یکی از قویترین و بهترین مؤلفه های حیات دین و مکتب اهل بیت(ع) کاری دقیق، ظریف و تخصصی است که فقط زمانی آثار مورد انتظار اهل بیت(ع) را بروز خواهد داد که با آگاهی همه جانبه به ابعاد گوناگون آن و مقررات و شرایط خاص خودش انجام گیرد. اگر گردانندگان و عوامل اجرایی عزاداری جاهل به این ابعاد و شرایط خاص باشند، نمی توانند آن نتیجه مطلوب را از عزاداری بگیرند، اگر نتیجه نامطلوب و انحرافی هم نگیرند حداقل کار این است که عزاداری را به یک امر ضعیف و کم اثر تبدیل می کنند. امام علی(ع) ناتوانی مجریان و عوامل اجرایی یک کار را آفت آن کار می داند و می فرماید:
آفه الاعمال، عجزالعمال. آفت کارها ناتوانی مجریان است.(3)

2- تبدیل شدن عمل به عادت

آفت مهم دیگری که علاوه بر ناتوانی مجریان در اثر جهل و نادانی بوجود می آید و آثار مهم و سازنده یک عمل خوب را از بین می برد، تبدیل شدن آن عمل به یک عادت است. وقتی مجریان با شرایط خاص یک عمل و فلسفه آن خوب آشنا نباشند، ناتوان و عاجز خواهند بود و این ناتوانی و عجز موجب می شود که آن عمل بدون توجه به بایدها و نبایدهای ویژه خود انجام گیرد و صرفا به یک رسم، عادت و سنت کم محتوا یا بی محتوا و یا خدای ناکرده مضر تبدیل شود. علی(ع) یکی از مهمترین آفتهای یک کار را که در اثر جهالت انجام می شود، غلبه عادت در انجام کار می دانند.
عزاداری وقتی برای مجریان و شرکت کنندگان تبدیل به یک عادت شود دیگر هیچ کس کاری ندارد که کیفیت و هدف عزاداری چگونه باید باشد و چرا اهل بیت(ع) امر به برپایی عزاداری کرده اند و عزاداری چه خواص و آثاری باید ایجاد کند. این حالت موجب می شود تا عزاداری به جای این که حرکت آفرین، تکامل بخش و رشد دهنده باشد، غفلت زا، کند کننده و بازدارنده خواهد بود و به جای این که وسیله باشد به هدف تبدیل می شود و در نهایت عزاداری به عنوان یک ارزش مستقل در کنار سایر اعمال مثل نماز و روزه و... تلقی خواهد شد. بنابراین در چنین نگرشی عزاداری یک ثواب و عبادت و یک هدف مهم ارزشی ارزیابی می شود هر چند توأم با انواع دروغ ها، تحریف ها، گناهان و اختلافات بوده، و به نماز و یا سایر واجبات لطمه وارد سازد. همین که صورت عزاداری برقرار باشد کافی است. این نوع عزاداری مجریان و شرکت کنندگان را به شدت پرتوقع و طلب کار از خدا و اهل بیت(ع) بار می آورد. یعنی به جای این که از خدا و اهل بیت سپاسگزار باشند که به آنان توفیق برپایی و شرکت در چنین مجالس را داده اند و همین امر سبب التزام بیشتر به آموزه ها و تعالیم اسلام و اهل بیت(ع) گردد، آنان را منت گزار و طلب کار از خدا و اهل بیت(ع) می کند. لذا با چنین روحیه ای اگر در سایر وظایف واجب، اعم از حق الله و حق الناس کوتاهی کنند، همین که در دستگاه امام حسین(ع) مشغول کار هستند کافی است و کار در دستگاه اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) هر چند با اهداف و ارزشهای مورد نظر آن بزرگواران سازگار نباشد، پوشش و مجوز هر نوع کم کاری، کاهلی و کم توجهی نسبت به سایر وظایف الهی و انسانی را به ما می دهد و در نتیجه دستگاه امام حسین(ع) انسان را از هرگونه ملامت و توبیخ به خاطر تقصیر در سایر واجبات معاف می کند. البته خطر تبدیل شدن به یک عادت و خالی شدن از محتوا فقط به عزاداری ها اختصاص ندارد بلکه هر عمل واجب و مستحب که بدون توجه به کارکرد اصلی آن و بدون توجه به شرایط و مقررات ویژه اش انجام شود، نه تنها فلسفه وجودیش را از دست خواهد داد و دیگر سازندگی نخواهد داشت، بلکه آثار مخرب و مضر گوناگونی راایجاد خواهد کرد. چنانچه پیامبر اعظم(ص) فرمود: «هر کس که نمازش او را از کار زشت و ناپسند باز ندارد، جز بر دوری او از خدا افزوده نشود»(4) همچنین امام صادق(ع) می فرماید: کسی که بدون بصیرت، شناخت و آگاهی عملی را انجام دهد، به هر میزان سرعت عمل او زیاد شود به همان میزان از هدف دور می شود.

3- تحریف ها، بدعت ها و روش های ناپسند

به طور کلی تحریف ها، بدعت ها و روش های ناپسند در تمامی آموزه های دینی به ویژه عزاداری امام حسین (ع) اموری ناپسند و خطرناک به حساب می آیند که باید با آنها مقابله کرد. بیان ماجراهای جعلی و یا تحریف شده، خواندن نوحه ها و اشعار کفرآمیز که از سوی مراجع عظام تقلید تحریم شده اند، نوحه ها و اشعار ضعیف، موهن و منافی با شخصیت امام حسین (ع) و حماسه او، انجام حرکات سبک و انجام اعمال ضد تبلیغ که موجب سوءاستفاده دشمنان قسم خورده اسلام و تشیع و نیز تبلیغ علیه شیعیان و نظام اسلامی می شود، و... شاخص های تحریف ها، بدعت ها و روش های خطرناک هستند.
همچنین از این گونه اعمال زشت و ناپسند می توان به حمل علامت ها و صلیب های آهنی سنگین، فخرفروشی در میزان بلند کردن و چرخاندن آنها و حتی تعداد تیغه های این علامت ها، و قمه زنی با اشکال موهن، استفاده از آلات موسیقی و... نام برد.
آنچه بیشتر مایه تاسف و تاثر است، این است که این سنت سازی های غلط و مخالف با روح دین، به اسم امام حسین (ع) انجام می شود، آن هم با این توجیه که چون در راه امام حسین (ع) و به خاطر او است، لذا دارای اجر و ثواب و موجب خشنودی آن حضرت است.
سؤال اصلی در اینجا این است که ریشه و دلایل عمده این آفت ها، تحریف ها، بدعت ها و روش های نادرست و... چیست و چه عواملی در پیدایش آنها دخیل است؟
به نظر می رسد یکی از دلایل مهم و اصلی این گونه آسیب ها، همان متوقف ماندن عزاداری در سطح احساسات و اتکای محض به گریه و عواطف است. با چنین رویکردی گریه کردن و گریاندن نقش اصلی را دارد و انگیزه اصلی عزاداری است و جنبه های معرفتی و فلسفه قیام یا اصلا مطرح نمی شود و یا بسیار کمرنگ است. بنابراین در اینجا بیشتر تشریح چگونگی حادثه عاشورا اهمیت دارد، نه درس ها و پیام های آن و وقتی گریه کردن و گریاندن علت و هدف اصلی عزاداری شد، شیطان و نفس وسوسه گر، در دروغ پردازی و تحریف و نیز اختراع حرکات، روش ها و اشعار ناپسند و غیرمنطبق با حقیقت دین و قیام امام حسین (ع) تاثیرگذار خواهد بود. به بیان دیگر وقتی گریه به عنوان یک «وسیله» خوب و کارآمد، به «هدف» تبدیل شد، زمینه انحراف و دور شدن از هدف اصلی عزاداری را فراهم می آورد. در چنین شرایطی چه بسا، عزاداران از هر وسیله ای هرچند حرام، استفاده می کنند و اگر لازم باشد، واجبی را هم ترک می کنند. شهید بزرگوار مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی صفحه 49 می گوید: «گریستن بر امام حسین (ع) کار خوبی است و باید گریست. به چه وسیله بگریانیم، به هر وسیله که شد؟ هدف که مقدس است، وسیله هر چه شد، شد. اگر تعزیه درآوریم، یک تعزیه اهانت آور، همین قدر که اشک جاری شد، اشکال ندارد! شیپور بزنیم، طبل بزنیم معصیت کاری کنیم. به بدن مرد لباس زن بپوشانیم. عروسی قاسم درست کنیم. جعل کنیم. تحریف کنیم!... در نتیجه افرادی دست به جعل و تحریف زدند که انسان تعجب می کند».
پرواضح است که این گونه مجالس هیچ خطری برای طاغوت های زمان و دشمنان امام حسین (ع) و امام زمان (عج) ندارد. به همین علت است که در طول تاریخ طاغوت ها و ستمگران نه تنها از این مجالس ترسی نداشتند، بلکه خود نیز به برپایی چنین مجالسی اقدام می کردند تا با عوامفریبی ، باطن زشت و ظلم های خود را در پشت صورت مقدس عزاداری سالار شهیدان بپوشانند.
در پایان لازم به ذکر است که نباید چنین تصور شود که چون عزاداری و هر عمل دیگری ممکن است دچار آفت شود و یا ما آفت های آن را نمی دانیم، پس باید تعطیل و یا ترک شود. این نتیجه یک وسوسه شیطانی و یک خطر غیرقابل جبران است.

پی نوشت ها:

1- اصول کافی، ج1، ص44
2- لمعات الحسین
3- غررالحکم، ص 345
4- بحارالانوار، ج79، ص.198


[ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 8:49 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

دوباره ماه محرم فرا رسید، با آن شور و حال همیشگی، دوباره شهرهاى ایران زمین سیه پوش شده‌اند و هیئات ‌سینه‌زنى و زنجیرزنى در مساجد و حسینیه‌ها و تکایا آماده برگزارى هر چه باشکوه‌تر مراسم و آئین‌هاى این ایام و عرض ارادت بر ساحت مقدس آقا اباعبدالله الحسین (ع) و شهداى کربلا شده‌اند. اما مسئله که همیشه دغدغه‌هاى خاطر دوستداران و محبان اهل بیت علیهم السلام بوده کیفیت و نحوه برگزارى این عزادارى‌ها و سوگوارى‌هاست به گونه‌اى که هم بتوانیم از این میراث ارزشمند و سرمایه‌ گرانبها که موجب افتخار عالم اسلام و تشیع است بهره‌ معنوى کافى ببریم و هم آن را از آسیب‌هاى احتمالى که تهدید کننده‌ بقا و استمرار آن خواهد بود حفظ کرده و بر نسل‌هاى بعد از خود منتقل کنیم. بدون شک هر مکتب و فرهنگى هر چند غنى و پرمایه نمى‌تواند از تهدیدات، بدایع و دخول اندیشه‌هاى مخرب مبرا باشد و فرهنگ عاشورا و نحوه عزادارى و سوگوارى‌ها هم از این قاعده مستثنى نیست. کما اینکه که مثلا عزادارى‌ها و مجالس بزرگداشت شهداى کربلا که به نوعى مى‌توان گفت احیا کننده مکتب عاشورا است همیشه دستخوش تغییرات و نوآورى‌هایى شده که هر چند بعضى از نوآورى‌ها و تغییرات نگران کننده نیست اما برخى دیگر با شئون اهل بیت علیهم السلام در مغایرت و تضاد بوده خصوصا در چند سال اخیر این روند تهدید کننده رشد قابل توجهى داشته به طورى که در برخى موارد واکنش شدید علما و حتى مردم را در بر داشته است. لذا ضرورى است که با شناخت این آسیب‌ها و عوامل تهدید کننده و همچنین ارائه راهکارهاى اصولى و اساسى براى مقابله با آنها، این فرهنگ مقدس را که خود ضامن بقاى اسلام ناب است حفظ کرده و در راه اشاعه‌ هر چه بیشتر و بهتر این فرهنگ مقدس و غنى گام برداریم.
اما در باب آسیب‌شناسى مراسم سوگوارى و عزا مى‌توانیم این آسیب‌ها را به دو دسته‌ عوامل داخلى و خارجى تقسیم کنیم. آسیب‌هاى داخلى که بسیار هم خطرناک است عواملى است که بیشتر در اثر جهالت و نادانى و عدم شناخت و معرفت صحیح نسبت به واقعه‌ عاشورا و هدفى که مکتب حسینى آن را دنبال مى‌کند به وجود مى‌آید تا از روى عدم اخلاص یا خداى ناکرده اغراض شخصى و ... و البته بد نیست که در اینجا به چند نمونه از آن به‌عنوان مثال اشاره کنیم:
-1 کم کردن اصل هدف و مقصود نهضت امام حسین (ع:) باید گفت متاسفانه بسیارى از ما مقصود اصلى قیام امام حسین‌(ع) و شهداى کربلا و فلسفه‌ حفظ و احیاى نهضت حسینى را در برگزارى مجالس و مراسمات نادیده گرفتیم و این بسیار خطرناک است. اینکه شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام به نشانه ارادت و اخلاص نسبت به حضرات معصومین علیهم‌السلام اقدام به برگزارى این گونه مجالس مى‌کنند بسیار خوب است و البته که اگر با کیفیت صحیح و مطلوب انجام گیرد بنا بر روایات متعدد و صریح مایه‌ خیر و برکت چه در دنیا و چه در آخرت و رسیدن به ثواب و پاداش اخروى خواهد شد. اینکه شکى نیست. اما نکته مهم این است که نباید تنها به‌شکل حماسى و صورت زیباى اجراى عزادارى‌ها بپردازیم و از اصل غافل شویم. بایستى در نظر داشته باشیم که آن چیزى که نهضت و قیام عاشورا را تا ابد زنده نگاه مى‌دارد هدف مقدسى است که پیامبر (ص) و ائمه معصومین علیهم السلام به خاطر آن مصائب و رنج‌هاى بیشمارى را متحمل ‌شدند. باید آن اصول و آن اهداف را بشناسیم و مجالس و مراسم‌ها را براساس آن مبانى مدیریت کنیم.
-2 خالى بودن مداحى‌ها و عزادارى‌ها از وعظ و نصایح اخلاقى و دینی: مجالس عزاى ایام محرم فرصت خوبى را براى انتقال نکات اخلاقى و همچنین آشنایى مردم و خصوصا جوانان و نوجوانان با حقیقت دین به وجود مى‌آورد. اما با کمال تاسف در بسیارى از این مجالس، وعاظ و مداحان از این فرصت به وجود آمده بهره‌ لازم و کافى را نمى‌برند و گاها دیده شده که مجلس چندین ساعت به طول مى‌انجامد اما یک نکته‌ اخلاقی، یک حکم و مسئله‌ دینى و فقهى بر مخاطبان عرضه نمى‌شود. اگر ما معتقدیم که امام حسین ‌علیه السلام هدف قیام خود را امر به معروف و نهى از منکر و احیاى سنت جدش رسول خدا (ص) مى‌دانست و اگر مدعى هستیم که دنباله روى مسیر امامت و ولایت هستیم باید تمام تلاش خود را براى احیاى فریضه‌ امر به معروف و نهى از منکر و تعلیم حقایق و احکام دین و اسلام به کار گیریم. اصلا به اعتقاد بنده در این برهه حساس از زمان باید استفاده از این مجالس در جهت امر به معروف و نهى از منکر بخصوص براى قشر جوان و نوجوان ما یکى از اهداف اصلى باشد.
این طور نباشد که اگر جوانى وارد مجلسى از مجالس آقا حسین بن على (ع) مى‌شود بدون اینکه بر اطلاعات دینى او افزود شود یا اینکه یک نکته اخلاقى را فرا گیرد از مجلس خارج شود. متاسفانه امروز شاهد آنیم که جایگاه خطابه و منبر و وعظ در مجالس ما کم رنگ شده است و بسیارى از مجالس حتى بدون یک سخنرانى بر پایان مى‌رسد و باید فکرى به حال آن کرد.
-3 نقل مقتل‌ها و حوادث غیر واقعى و غیر مستند از حادثه‌ عاشورا: گاها دیده شده که بعضى از مداحان و ذاکران اهل بیت علیهم السلام مطالبى را در مراسمات سوگوارى براى عزاداران و مردم عنوان مى‌کنند که هیچ گونه سند و مدرکى در کتاب‌هاى موجود دال بر وقوع آن نیامده البته همان طور که مقام معظم رهبرى در یکى از سخنرانى‌هاى خود نقل کردند “نباید به دنبال مطلبى باشیم که دقیقا در تاریخ اثبات نشده باشد چون در این صورت هیچ چیز نباید بگوییم بلکه باید به دنبال چیزى باشیم که معقول باشد” البته خود ایشان عنوان کردند که “اگر خواستیم به‌طور هنرى پیرایه‌هایى را به آن بدهیم اشکال ندارد اما به شرط اینکه این پیرایه‌ها همه چیزنشود” .به قول شهید مطهرى این طور نباشد که همه چیز را از لسان الذاکرین بگیریم و همان را بگوییم.
-4 رفتارها و عملکردهاى افراطى و ناشایست در هنگام عزادارى‌ها: در این مورد باید گفت متاسفانه در چند سال اخیر بارها مشاهده شده که در برخى مجالس عزاى اهل بیت علیهم‌السلام رفتارهایى بروز پیدا مى‌کند که برخلاف شئون منزلت حضرات معصومین علیهم السلام بوده و در بسیارى از موارد اسباب تبلیغات سو‌ء از جانب دشمنان اسلام و مذهب تشیع گردیده. رفتارهایى مثل آسیب رساندن بر بدن و خون آلود کردن جسم، برهنه شدن هنگام عزادارى‌ها، عزادارى‌هاى بى‌موقع به طورى که باعث آزار و اذیت دیگران شود مثلا در بعضى از شهرها تا نزدیک‌هاى اذان صبح به عزادارى مى‌پردازند و براى همسایگان هیئت مزاحمت ایجاد مى‌‌کنند و این مسئله با هدف و فلسفه عزاى امام حسین (ع) در مغایرت است، چشم و هم‌چشمى روساى هیئت‌ها و رقابت‌هاى پوچ و بى‌فایده مثلا چون فلان هیئت فلان سیستم را دارد ما هم باید داشته باشیم! به کار بردن جملات و کلمات ناشایست توسط بعضى از مداحان که با عظمت خاندان پیامبر (ص) منافات دارد و علما هم اکیدا توصیه کردند که این گونه عبارات در این مجالس استفاده نشود یا مداحى با آهنگ و سبک‌هاى مناسب مجالس لهو و لعب که اخیرا مقام معظم رهبریهم توصیه‌هاى زیادى در این زمینه داشتند، برخى از مداحان به تازگى اشعار یا نوحه‌هاى عزادارى را همراه با سبک‌هاى موسیقى‌ها و ترانه‌هایى که هیچ سنخیتى با مراسم عزادارى ندارد و حتى در برخى موارد با سبک‌هاى مبتذل، به کار مى‌برند که این کارى فوق‌العاده ناشایست است و موجب وهن مذهب و بى‌احترامى به ساحت مقدس ائمه هدى علیهم السلام خواهد بود. هر چند در اخلاص و صدق نیت بسیارى از کسانى که این اعمال و رفتار را انجام مى‌دهند شکى نیست اما به هر حال این گونه رفتارها براى مراسم عزادارى و سوگوارى که از بزرگترین شعایر اسلامى است مخرب و تهدید کننده است.
-5 مسئله دریافت پول و مزد توسط مداحان و ذاکران: متاسفانه این یکى از بدترین آسیب‌هایى است که در این ایام وجود دارد. اخیرا برخى از مداحان اقدام به پخش کردن کارت تبلیغ براى خود نموده‌اند و حتى در بعضى از جاها دفترهایى تحت عنوان دفتر مداحى دایرگردیده که با دریافت پول از مشتریان و معرفى مداح آقا و خانم! براى خود دکان به راه انداختند. بسیار مایه‌ تأسف است که عده‌اى براى سودآورى مادى مراسمات عظیمى مثل عزادارى سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) را زیر سوال برده‌اند و این مجالس را که مزین به نام اولیاء الله و مقدس‌ترین و آبرومندترین بندگان خداوند است را با مسائل مادى خدشه‌دار کردند.
به هر حال عواملى که ذکر شد مهم‌ترین آسیب‌هاى فرهنگ عاشورا تلقى مى‌شود و البته مسائل دیگرى هم وجود دارد اما مسئله‌اى که ما نباید به راحتى از کنار آن بگذریم، برنامه‌ریزى‌هاى خطرناکى است که دشمنان اهل بیت علیهم السلام و تشیع و حتى دشمنان اسلام که همیشه به فکر تفرقه در صفوف مسلمانان بودند براى کم رنگ کردن و یا نابودى این فرهنگ عظیم و مقدس انجام مى‌دهند. آنها به این مسئله واقفند که تا زمانى که روح نهضت و قیام عاشورا در بین مردم ما خصوصا نسل جوان و فرهیخته ما وجود دارد به هیچ عنوان نمى‌توانند کوچکترین آسیبى بر سایر ارزش‌ها و اعتقادات و نظام و مملکت اسلامى ما وارد آورند، پس بدیهى است که آنها برنامه‌ریزى‌هاى فرهنگی، تبلیغاتى وسیعى را در جهت خاموش کردن روحیه ظلم ستیزى و عدالتخواهى رهروان حسینى انجام دهند. حضرت امام (ره) فرمودند :“ما هر چه داریم از محرم و صفر است”، یعنى نقطه قوت و اتکا مردم ما همین عاشورا و روحیه شهادت و جانبازى است و همین روحیه باعث شده که ملت ما سال‌ها در مقابل استکبار و دشمنان دین و قرآن سینه سپر کنند. بدیهى است دشمنان ما که همیشه به دنبال نابودى نقاط قوت و پایدارى ملت ما بوده‌اند در قبال این مسئله بى‌کار ننشسته‌اند و ما مى‌توانیم جلوه‌هایى از این کینه و دشمنى را در انفجارهاى مکرر حرمین شریفین عکسریین علیهما السلام و فتاوى خطرناک و تفرقه‌انگیز بعضى از سران وهابیت و یا در اظهار نظرهاى بى‌شرمانه و وقیحانه یکى از نامزدهاى انتخابات ریاست جمهورى ایالات متحده مشاهده کنیم. اما چیزى که مهم است این است که مردم ما و دوستداران اهل بیت علیهم السلام نسبت به این توطئه‌هاى شوم آگاه باشند و آنها را دفع نمایند و البته یکى از مهم‌ترین راهکارها، حفظ وحدت بین فرقه‌ها و مذاهب اسلامى است. مسئله‌اى که بارها و بارها رهبرمعظم انقلاب بر آن تاکید داشتند و در فرصت‌هاى گوناگون آن را یادآورى کردند.
بنا به گفته ایشان ما نباید روى نقاط اعتقادى حساس یکدیگر دست بگذاریم، یعنى نه ما شیعیان کارى کنیم که احساسات آنها جریحه‌دار شود و نه آنها عملکردى برخلاف اعتقادات ما داشته باشند. بزرگترین نیازى که در دنیاى امروز براى مسلمین احساس مى‌شود حفظ وحدت و یکپارچگى و صلابت امت اسلامى است و تنها با چنگ زدن به این مهم است که ما مى‌توانیم اقتدار و قاطعیت خود را در مقابل دشمنان قسم خورده‌ دین و قرآن حفظ کنیم و در مقابل زیاده‌خواهى‌ها و مطامع نامشروع جبهه استکبار بایستیم.

توصیه‌ها:

لازم است روساى هیئات مذهبى و مداحان، سخنرانان و عزاداران مجالس سوگوارى به چند نکته توجه داشته باشند:
-1 جهت‌دار کردن مجالس در راستاى اهداف عزاداری: همان طور که قبلا ذکر شد باید اهداف عزادارى‌ها و فلسفه تجدید آن را شناخت و مجالس را در راستاى رسیدن به آن اهداف مدیریت کرد و لازمه این کار معرفت ، شناخت و بصیرت کافى داشتن در مورد قیام عاشورا است. یعنى باید دید امام حسین (ع) در قیام و نهضت عاشورا به دنبال چه اهداف و مقاصدى بود، همان را اصل قرار داده و مجالس و مراسمات را حول محور همان اصول اداره نماییم.
-2 ایجاد بستر مناسب براى جذب جوانان و نوجوانان: البته در این باب باید گفت: که عشق و ارادت به اهل بیت علیهم السلام و خصوصا حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) در روح و جان جوانان و نوجوانان ما از بدو تولد نهادینه شده، اما با این حال باید این نکته را توجه داشت که امروز دشمنان قسم خورده اسلام و مذهب، نوک پیکان زهرآلوده خود را به سمت اندیشه، افکار و عقاید پاک و مقدس قشر جوان و نوجوان ما نشانه گرفته‌اند و با در اختیار داشتن قدرت رسانه‌اى و تبلیغاتى هجوم فرهنگى عظیمى را براى تضعیف ریشه‌هاى ایمانی، اعتقادى و فرهنگى نسل جوان ما به راه انداختند. لذا در چنین شرایطى مى‌بایست این مراسمات و مجالس را به سنگرى امن براى جوانان و نوجوانان تبدیل کرد و با استفاده از شیوه‌هاى اصولى و راهکارهاى منطقی، آنها را به سمت این مجالس جذب کنیم و از هجمه فرهنگى و تبلیغات مسموم و نامشروع دشمن بکاهیم.
-3 پرداختن به مسائل و معضلات اجتماعى و فرهنگى و شبهات دینى و اعتقادى مردم: یکى از مواردى که مى‌توان براى برگزارى مجالس عزادارى استفاده مفید برد همین موضوع است که نیازها و دردهاى کنونى جامعه در زمینه مسائل اعتقادی، دینی، فرهنگى و اخلاقى را بشناسیم و در همین فرصت‌هاى به وجود آمده به آنها پاسخ گوییم. متاسفانه کسانى که متصدى امور فرهنگى و دینى جامعه هستند مقدارى در این مهم سهل‌انگارى مى‌کنند. سوال این است که در کدام ایام سال مى‌شود این جمعیت‌هاى عظیم را با این شور و شوق در مساجد و حسینیه‌ها و تکایا جمع‌آورى کرد؟ در چه ایام دیگرى غیر از دهه‌ اول محرم چنین فرصتى براى پاسخ به شبهات دینى و حل معضلات اجتماعى و فرهنگى پیش مى‌آید؟ پس باید فرصت را مغتنم بشماریم و این نیازها و دردهاى اجتماع را به طور علمى تجزیه و تحلیل و مورد کنکاش قرار دهیم و آنگاه آنها را در سخنرانى‌ها و خطابه و منبرهاى ایام محرم مطرح کرده و راهکارهاى اساسى ارائه کنیم. اگر ما این کار را کرده‌ بودیم و مى‌کردیم چه بسا بسیارى از این معضلات و چالش‌هاى امروز اجتماع که خصوصا گریبانگیر نسل جوان ما شده است مرتفع مى‌شد. البته راهکارهاى ما هم باید علمى و منطقى و منطبق با استدلال باشد تا اثر بخشى داشته باشد و براى نسل فهیم و فرهیخته امروز جامعه ما قابل پذیرش باشد.
-4 افزودن معرفت، محبت و ارادت مردم بر ائمه هدى علیهم السلام: در این مراسمات باید شوق و اشتیاق و ارادت مردم را به ائمه اطهار علیهم السلام تقویت کنیم. مقام معظم رهبرى در یکى از سخنرانى‌هاى خود مى‌فرمایند: “حال شما که موسس یا گوینده ‌چنین مجالسى هستید ببینید چه کارى مى‌توانید بکنید که عواطف مردم بر اثر حضور در این مجالس نسبت به حسین‌بن على علیه‌السلام واهل بیت پیغمبر روز به روز بیشتر شود یا ایشان در باب افزایش معرفت به مردم مى‌فرمایند: ویژگى که بایددراین مجالس به وجود آید این است که مردم نسبت به اصل حادثه عاشورا معرفت روشن‌تر و واضح‌ترى پیدا کنند این طور نباشد که ما در مجلس حسین‌بن على علیه السلام بر منبر برویم یا سخنرانى کنیم اما موضوع سخنرانى حضارآن مجلس اعم از جوان و غیرجوان و زن ومرد اهل فکر وتامل را به این فکر فرو ببرد که ما به این مجلس آمدیم و گریه هم کردیم اما براى چه؟ قضیه چه بود؟ چرا باید براى امام حسین علیه السلام گریه کرد؟... اصلا چرا امام حسین علیه السلام به کربلا آمد وعاشورا را به‌وجود آورد؟ بنابراین به‌عنوان منبرى یا سخنران، باید به موضوعاتى بپردازید که جوابگوى چنین سوالاتى باشد.”
و بالاخره نکته آخر اینکه از رفتارهاى غیرمعقول و ناصحیحى که به وجهه این مجالس مقدس آسیب مى‌زند و موجب بدبینى مردم مى‌شود دورى کنیم . یعنى همان مواردى را که در قسمت رفتارهاى افراطى گفته شد را ترک کنیم تا روز به روز برشکوه وعظمت این مجالس افزوده شود وان‌شاءالله وجود نازنین حضرت ولى عصرارواحنا له الفدا از ما راضى و خشنود باشد‌.
فلسفه تکرار و تجدید عزادارى‌ها: یکى از مهمترین سوالاتى که براى ما پیش مى‌آید این است کهآیا لزومى دارد که ما هرسال این مراسمات را انجام دهیم؟آیا احیاى این مجالس سود و فایده‌اى دارد ؟ و سوالاتى از این قبیل و در این مورد باید گفت در احیاى این عزادارى‌ها به منزله احیاى بسیارى از ارزش‌هاى الهى ودینى و حتى ارزش‌هاى انسانى است .یعنى وقتى ما امام حسین (ع) را به‌عنوان نماد و سمبل ظلم ستیزی،‌ عدالتخواهى‌،شهادت و جانبازى فى سبیل‌الله مى‌شناسیم. با عزادارى وسوگوارى واحیاى پیام‌هاى عاشورا در واقع اولا اعلام مى‌داریم که ما امتى ظلم ستیز و عدالتخواه هستیم و به دنبال این ارزش‌ها هستیم و مى‌خواهیم این مفاهیم ارزشى ومقدس را زنده کنیم. ثانیا به دنبال آن هستیم که دیگران را هم نسبت به این ارزش‌ها متنبه وآ‌گاه کنیم . امروز بر کسى پوشیده نیست که ما انقلاب‌اسلامى خود را با شعارهاى ظلم‌ستیزى ،عدالتخواهى و زیر بار ذلت نرفتن به پیروزى رساندیم که همگى این ارزش‌ها را از واقعه عاشورا و قیام امام حسین (ع) آموخته بودیم یا در جنگ تحمیلی8 ساله یگانه الگوهاى ما شهداى کربلا بودند که توانستیم در مقابل دنیاى استکبار و زیاده خواهان بایستیم ، خوب وقتى ملل دیگر دنیا چه مسلمان‌،‌چه غیرمسلمان دیدند که ما با تکیه بر چه اصول وارزش‌هایى توانستیم بر مشکلات و موانع فایق آییم و آن کارهاى عظیم را انجام دادیم کم کم به فکر افتادند و از آن غفلت همیشگى بیدار شدند و توانستند از پیام‌ها و درس‌هاى عاشورا برعلیه استکبار و زیاده خواهان و قلدران دنیا استفاده کنند و خود را از بند حقارت و اسارت و سقوط بیگانگان رها کنند بایداین نکته را در نظر داشته باشیم که احیاى نهضت عاشورا یعنى پایدارى واستمرار استقلال ما مملکت ما وحیثیت وآبروى ما در دنیا. بى‌دلیل نبوده که حضرت امام(ره) همه چیز را از محرم دانستند. ما عاشورا راحفظ مى‌کنیم یعنى اسلام اصیل و ناب را حفظ مى‌کنیم .
یعنی، اعتقادات را حفظ مى‌کنیم، انسانیت را حفظ مى‌کنیم. همان کسانى که امروز به دنبال حقوق بشر هستند،. باید بدانند تمام حقوق بشر در پیام‌هاى عاشورا خلاصه مى‌شود. کسانى که امروز به دنبال عدالت مى‌‌گردند باید آن را در پیام نهضت حسینى بجویند. اصلا به قول شهید مطهرى “عزادارى بر امام حسین یکى از شعارهاى ماست” شعارى که اگر به فراموشى سپرده شود آزادى و آزادیخواهی، عدالت و عدالتخواهی، ظلم ستیزى و دادخواهى و بسیارى دیگر از این مفاهیم که بشر امروز بیش از هر زمان دیگر به آنها راغب است فراموش مى‌شود.


[ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 8:47 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

شرمنده توست

ای تشنه لبی، که آب شرمنده توست
تا صبح جزا سحاب شرمنده توست
در اوج عطش گذشتی از آب فرات
و اللّه که انتخاب شرمنده توست
حسن احمدزاده

* * *
اللّه اللّه

آب و عطش آن اراده را نرم نکرد
جز یاد خدا دل تو را گرم نکرد
دستی که نشست در کمین دستت
اللّه اللّه از خدا شرم نکرد
محمدجواد محبّت

* * *
داغ هفتاد و دو گل تشنگی...

آخر ای مردم! ما هم عتباتی داریم
کربلایی داریم، آب فراتی داریم
ما پر از بوی خوش سیب، پر از چاووشیم
وز چمن‏های مجاور، نفحاتی داریم
داغ هفتادودو گُل تشنگی از ماست اگر
دست و رو در تپش رشته قناتی داریم
آن سبک بال‏ترانیم که بر محمل موج
ساحل امنی و کشتیّ نجاتی داریم
در تماشای جمال از جبروتی سُرخیم
که شگفت آینه جلوه ذاتی داریم
در همین روضه سربسته، خدا می‏داند
دست در شرح چه اسماء و صفاتی داریم
زیر این خیمه که از ذکر شهیدان سبز است
کس نداند که چه احساس حیاتی داریم
همه هستی ما عینِ زیارت‏نامه است
گو از این‏گونه سلام و صلواتی داریم
زکریااخلاق

* * *
یا حسین علیه‏السلام

ای حضور آسمان در جان خاک
یا حسین بن علی روحی فداک
موج‏ها هرچه تلاطم می‏کنند
پیش پایت خویش را گم می‏کنند
ای نماز عشق را تکبیر سرخ
آیت تطهیر را تفسیر سرخ
ای شکوه آفرینش، ای یقین
آبروی مکتب، ای سالار دین
ای امام لاله‏های نینوا
آفتابِ غرقِ خون در کربلا
ای جلال هر چه غیرت، هرچه مرد
قوّت بازوی قرآن در نبرد
قوس محرابم، خم ابروی توست
خط «انعمت علیهم» کوی توست
آب‏ها وقتی که توفان می‏کنند
یاد آن لب‏های عطشان می‏کنند
حسین اسرافیلی

* * *
عاشورا

آن روز ز دشت کربلا خون بارید
از ابر سیاه نینوا خون بارید
آن لحظه که شد شهید فرزند رسول
از زخم دل ستاره‏ها خون بارید
هادی وحیدی

* * *
سلطنت جاوید

گفت ای گروه هرکه ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما
ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر
نتوان نهاد پا به خلوت‏سرای ما
تا دست و رو نشست به خون، می‏نیافت کس
راه طواف بر حرم کبریای ما
هم‏راز بزم ما نبود طالبان جاه
بیگانه باید از دو جهان آشنای ما
برگردد آن‏که با هوسِ کشور آمده
سرناورد به افسر شاهی گدای ما
ما را هوای سلطنت مُلْکِ دیگر است
کاین عرصه نیست در خور فرِّهُمای ما
یزدانِ ذوالجلال، به خلوت سرای قدس
آراسته است بزم ضیافت برای ما
حجت‏الاسلام نیّر تبریزی

* * *
آیینه

آیینه شدی تا که خدا در تو درخشید
خورشیدترین حادثه‏ها در تو درخشید
بر دوست همان روز که با حنجره خون
گفتی تو «بلی» کرب و بلا در تو درخشید
شد کرب و بلا کعبه تو، حجّ تو مقبول
گفتی تو چو لبیّک، بلا در تو درخشید
ای معجزه سرخ، به ایثار تو سوگند
تو خون خدایی، که خدا در تو درخشید
رضا اسماعیلی

* * *
پشت حصار حرم

دل، پشتِ حصار حَرَمت خسته‏ترین است
در سایه دیوار تو بنشسته‏ترین است
بگشا گِره از بال فرو بسته پرواز
کاین خیل کبوتر به تو دل‏بسته‏ترین است
سازی است شکسته، دلِ آیینه تباران
بنواخته‏ای آنچه که بشکسته‏ترین است
زنجیر غلامان تو تا نوحه‏گری کرد
چشمان به خون تر شده سر دسته‏ترین است
عمری است که در دیده ما شور فُرات است
تا دیده به تاریخ تو پیوسته‏ترین است
پیشانی عُشّاق تو را مِهر تو مُهر است
این نقش جبینی است که برجسته‏ترین است
نذرت چه کُنم؟ غیر نَفَس‏های بریده
تا هست در اندوه تو بگسسته‏ترین است
مجتبی طهمورثی

* * *
نماز

شمعی است که سوز و ساز را ترک نکرد
راه خطر حجاز را ترک نکرد
این عشق چه عشقی است که در جنگ، حسین
سرداد ولی نماز را ترک نکرد؟
سیّد محمد عباسیّه

* * *
قرآن می‏خواند

آن جانِ ز جسمْ رسته، قرآن می‏خواند
با نایِ ز هم گسسته، قرآن می‏خواند
در طشت طلا به بزم شب‏اندیشان
خورشیدِ به خون نشسته قرآن می‏خواند
عباس براتی‏پور

* * *
خط خون

... خط با خون تو آغاز می‏شود
از آن زمان که تو ایستادی
دین راه افتاد
چون فرو افتادی
حق برخواست
تو شکستی
و راستی درست شد
و از روانه خون تو
بنیان ستم سست شد
ای قتیل
بعد از تو خوبی سرخ است
رد خونت
راهی که راست به خانه خدا می‏رود
ای باغ بینش
ستم، دشمنی زیباتر از تو ندارد
و مظلوم، یاوری آشناتر از تو
تو کلاس فشرده تاریخی....
علی موسوی گرمارودی

* * *
خدا جدا نکند...

خدا جدا نکند، از دلم، ولای تو را
ز سینه‏ام نَبَرد شور نینوای تو را
به دردهای دل من امید درمان نیست
خدا نصیب کند تربت شفای تو را
هراسِ روز قیامت کجا به دل دارد
به دوش خویش کشد هرکسی لوای تو را
نشست بر لب من ذکر یا حسین، حسین
کجا برون کنم از سر، دگر هوای تو را
چه لاله‏ها که نشاندیم در مسیر رهت
ولی نشد که ببوسیم خاک پای تو را
اگرچه خانه دل‏ها مزار توست حسین
کرامتی! که ببینیم کربلای تو را
مگر تو باز کنی عقده زبانِ مرا
که باز هم بُسرایم ز غم، رثای تو را
وگرنه «آینه» را جز زبان حیرت نیست
که واژه‏واژه دهد شرح ماجرای تو را
مرتضی عصیانی

* * *
شمشیر و شهادت

ای که پیچید شبی در دلِ این کوچه صدایت
یک جهان پنجره بیدار شد از بانگ رهایت
تا قیامت همه‏جا محشر کبرای تو برپاست
ای شبِ تار عدم، شام غریبان عزایت
عطشِ آتش و تنهایی و شمشیر و شهادت
خبری مختصر از حادثه کرب و بلایت
همرهانت صفی از آینه بودند و خوش آن روز
که درخشیده خدا، در همه آینه‏هایت
کاش بودیم و سر و دیده و دستی چو اباالفضل
می‏فشاندیم سبک‏تر ز کفی آب برایت
از فراسوی ازل تا ابد، ای حَلْقِ بریده
می‏دود دایره در دایره پژواک صدایت
محمدرضا محمّدی نیکو

* * *
کربلا بود و حسین علیه‏السلام

ظهر عاشورا، زمین کربلا بود و حسین
پیش خیل دشمنان، تنها خدا بود و حسین
هر طرف پرپر گلی از شاخه‏ای افتاده بود
و اندر آن گلشن، خزانِ لاله‏ها بود و حسین
داشت در آغوش گرمش آخرین سرباز را
زآن همه یاران، علی اصغر به جا بود و حسین
آخرین سرباز هم غلطید در خون گلو
بعد از آن گل، خیمه‏ها ماتم‏سرا بود و حسین
یک طرف جسم علم‏دار رشید کربلا
غرقه در خون، دستش از پیکر جدا بود و حسین
عون و جعفر، اکبر و اصغر به خون خود خضاب
کربلا چون لاله‏زاران با صفا بود وحسین
تیرباران شد تن سالار مظلومان «فراز»
هرطرف از شش‏جهت تیرِ بلا بود و حسین
سیدتقی قریشی (فراز)

* * *
کنار دریا جان داد

آن روز غریبانه و تنها جان داد
پرورده آسمان، به صحرا جان داد
اسرار شگفت عشق، معنا می‏شد
وقتی که عطش کنار دریا جان داد
سیّدمحمّدحسن مؤمنی

* * *
آسمان بر خاک

آیینه شدند و تابناک افتادند
مانند سپیده، سینه‏چاک افتادند
در پیش نگاه مهربان خورشید
هفتادودو آسمان به خاک افتادند
جعفر رسول‏زاده (آشفته)

* * *
غربت

باز شد ماه محرّم، کربلا را بنگرید
حجّ عاشورای خون، سعی و صفا را بنگرید
وعده‏گاه وصل جانان، قبله‏گاه اهل دل
کوی هفتادودو قربانی، منا را بنگرید
در عبور کاروانِ پیش‏گامان عروج
جنب و جوش هجرت از خود تا خدا را بنگرید
آمده خون حسینی باز در رگ‏ها به جوش
شور بیداری شعور نینوا را بنگرید
در خیابان‏ها، گذرها، کوچه‏ها، پس‏کوچه‏ها
این حضور حاکی از «یا لیتنا» را بنگرید
می‏دهد خون شهیدان این ندا کای رهروان
برگ‏برگ لاله‏های زیر پا را بنگرید
ارزش خون شهیدان ارزش یک مکتب است
خون‏بهای ما خدا باشد بها را بنگرید
محمّد موحدیان (امید)

* * *
خواهش سرخ

ای فصل بلند بی‏نهایت
توفان غرور و کوه غیرت
دریای به خاک و خون نشسته
در گستره کویر غربت
افسانه‏ترین حکایت عشق
آغوش صمیمی صداقت
اسطوره آسمانی خاک
تندیس شکوه و استقامت
در خاطره غروب، جاری است
پرواز تو در طلوع هجرت
یادآور لحظه‏های تلخی است
ای خواهش سرخ بی اجابت
جا داشت فرات خشک می‏شد
با یاد لب تو از خجالت
مهدی طباطبایی‏نژاد

* * *
محراب محبت

باز در جان جهان یکسره غوغاست حسین
این چه شوری است که از یاد تو برپاست حسین؟
این چه رازی است که صد شعله فرو مرد و هنوز
روشن از داغ تو ظلمت‏کده ماست حسین؟
تا قیامت نرود نقش تو از لوح ضمیر
حیرتم کُشت، بگو این چه معماست حسین؟
گرچه شد جوهر عشق از قلم عاطفه پاک
رقم مهر تو بر صفحه دل‏هاست حسین
دامن از شوق تمنّای تو گلزار صفا
سینه از آتش سودای تو سیناست حسین
راهیان حرم قدس تو، با شهپر عشق
همه رفتند و جهان محو تماشاست حسین
گرنه خون تو ثمر داد به میدان بلا
این همه شور شهادت به چه معناست حسین؟
تا به محراب محبّت تو امامی، پیداست
خاک هر وادی گل‏رنگ، مصلاّست حسین
بهمن صالی

* * *
موج اشک

ای از ازل به مهر تو دل آشنا حسین
وی تا ابد لوای عزایت به پا حسین
هر ماه در عزای تو، ماه محرّم است
هرجا بود به یاد غمت کربلا حسین
امواج اشک از سر هفت آسمان گذشت
آن دم که کرد جسم تو در خون شنا حسین
حسرت برم به مُحتضری، کاخرین نفس
روی تو دید و خنده زد و گفت: یا حسین
من کیستم که گریه کنم در عزای تو
گریند روز و شب به غمت انبیا حسین
خون آب غسل و کفن گَرد رهگذر
تشییع توست زیر سُم اسب‏ها حسین
سنگم اگر زنند، به جایی نمی‏روم
آخر تو خود بگو که روم در کجا حسین؟
تن خسته، پشت خم شده، بار گنه به دوش
رحمی به حال «میثم» بی دست و پا حسین
غلامرضا سازگار (میثم)

* * *
روز حسین علیه‏السلام

روز جان‏بازی یاران حسین است امروز
کربلا عرصه میدان حسین است امروز
آسمان محو تماشای فداکاری اوست
ما سوا واله و حیران حسین است امروز
صولت حیدری و آیت تسلیم و رضا
روشن از چهره تابان حسین است امروز
روی هفتاد و دو ملّت ز پی عرض نیاز
سوی هفتاد و دو قربان حسین است امروز
تا به عشّاق دهد درس فداکاری یاد
عشق شاگرد دبستان حسین است امروز
نه پریشان شده تنها دل ما در همه‏جا
صحبت از جمع پریشان حسین است امروز
نام پاک شهدای ره آزادی و حق
زنده از نام درخشان حسین است امروز
ای «رسا» دامن شه‏گیر که از شاه و گدا
همه را دست به دامن حسین است امروز
رسا

* * *
مقتدا

عالم همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب خداخدا بایدمان
تا پاک شود زمین ز ابنای یزید
همواره حسین مقتدا بایدمان
سیدحسن حسینی

لهجه خون

گر بر ستم قرون برآشفت حسین
بیداری ما خواست به خون خفت حسین
آن‏جا که زمان محرم اسرار نبود
با لهجه خون سِرّ گلو گفت حسین
سیدحسن حسینی

* * *
نگاه پیغمبر

آن سو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود
ای تیغ بلند می‏شکستی ای کاش
آن حنجره بوسه‏گاه پیغمبر بود
ساعد باقری

* * *
امام عاشقان

آن امام عاشقان، پور بتول
سرو آزادی ز بستان رسول
اللّه، اللّه، بای بسم اللّه، پدر
معنی ذبح عظیم آمد پسر
سرخ‏رو، عشق غیور از خون او
شوخی این مصرع از مضمون او
خاست آن سر جلوه خیر الامم
چون سحاب قبله‏باران، در قدم
بر زمین کربلا، بارید و رفت
لاله در ویرانه‏ها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
تیغ بهر عزّت دین است و بس
مقصد او حفظ آیین است وبس
ای صبا ای پیک دورافتادگان
اشک ما بر خاک پاک او رسان
اقبال لاهوری

* * *
خون خدا

ای آن‏که اقدم از همه ماسوی تویی
محرم به خلوت حرم کبریا تویی
ای مظهر خدا تو خدا نیستی ولی
اندر محیط علم خدا ناخدا تویی
تا وصف طلعت تو شنیدم به خویشتن
گفتم که معنی قسم «والضحی» تویی
تا نقش بست صورت تو در خیال من
معلوم شد حقیقت «بدرُ الدجی» تویی
مرآت جسم مصطفایی و هم روح مصطفی
مرآت و مظهر علی مرتضی تویی
نور دو چشم و زاده زهرایی ای حسین
یکتا برادر حسن مجتبی تویی
وصف صفات ذات تو برتر ز فهم ماست
مدح تو بس که خامسِ آل عبا تویی
روز جزا به «ذاکر» عاصی شفیع باش
از بهر آن‏که شافع روز جزا تویی
ذاکر

* * *

خاک حرمت ، مهر نماز است حسین (ع)
راه تو ، همیشه چاره‌ساز است حسین (ع)
ای خون تو دشنه بر گلوگاه ستم
از خون تو شیعه ، سرافزار است حسین(ع)

* * *

مه بارقه‌ای است در شبستان حسین (ع)
شب ، حادثه‌ای ز درد پنهان حسین (ع)
هر صبح ، ز دامن افق ، خون آلود
خورشید بر آید از گریبان حسین (ع)
(مشفق کاشانی )

* * *

او روز شهود خویش را می‌دانست
گودال فرود خویش را می‌دانست
چون شاعر چیره‌ای از آغاز سخن
پایان سرود خویش را می‌دانست
(محمدرضا محمدی نیکو )

* * *

ازبهر ستیز و مرگ ، آماده شوید
در محضر عشق دوست ، افتاده شوید
از خون حسین بشنوید این پیغام
در طول زمان همیشه آزاده شوید
(سید هاشم نبی زاده )

* * *

بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز
خورشید ، فرا ز نیزه‌ها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون
از رونق دشت کربلا مانده هنوز
(محمد پیله ور )

* * *


[ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 8:36 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]

یک قافله غم ، زکربلا آوردم
صد شور و نوا ، زنینوا آوردم
بر روشنی تیره دلان کوفه
یک ماه ، به روی نیزه‌ها آوردم
(محمود تاری )

* * *

همواره تجّسم قیام است حسین (ع)
در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)
در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز
دل چسب‌ترین شعر کلام است حسین (ع)
(معصومه جمهوری )

در باور شب ، شهاب بودن ، عشق است
هم صحبت آفتاب بودن ، عشق است
در کرب و بلا به روی لب‌های حسین (ع)
یک جرعه زلال آب بودن ، عشق است
(مژگان دستوری )

* * *

عالم ، همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب ، خدا خدا بایدمان
تا پاک شود ، زمین ز ابنای یزید
همواره حسین ، مقتدا بایدمان
(زنده یاد سید حسن حسینی )

* * *

از خون تو شمشیر ، وضو بگرفته است
مرگ از تو هزار آبرو بگرفته است
زان بادة خونین که تو بر لب زده‌ای
آتش به دل جام و سبو بگرفته است
(سید هاشم نبی زاده )

* * *

تیغ از رخ او ز ترس ، گریان گردید
مرگ از نگهش به خویش لرزان گردید
آوخ ، چه سیه کاری و ننگی ابدی
از مرگ حسین (ع) ، سهم انسان گردید
(سید هاشم نبی زاده )

* * *

گر بر ستم قرون ، بر آشفت حسین (ع)
بیداری ما خواست ، به خون خفت حسین (ع)
آنجا که زمان ، محرم اسرار نبود
با لهجة خون ، سرّ گلو گفت حسین (ع)
(زنده یاد سید حسن حسینی )

* * *

الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بی‌ریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟
(سید هاشم نبی زاده )

* * *

آن روز که آهنگ سفر داشت حسین (ع)
از راز شهادتش خبر داشت حسین (ع)
از بهر سرودن یکی قطعة سرخ
(زنده یاد سید حسن حسینی )
هفتاد و دو واژه در نظر داشت حسین (ع)


هم «حیّ علی الفّلاح » او خونین بود
هم سجده بی سلاح او خونین بود
افسوس که چند ساعتی بعد نماز
پیشانی ذوالجناح او خونین بود
(علیرضا دهقانیان )

* * *

در دشت عطش ، لاله صفت سوخت حسین (ع)
تا مشعل آزادگی افروخت حسین (ع)
بر لوح فلق ، تا به قیامت ، نقش است
درسی که زخون ، به خلق آموخت حسین (ع)
(احمد ده بزرگی )

* * *

عشق است که سوی کربلا می‌آید
با پرچم خون و بانگ «لا » می‌آید
تا نقش کند، ستارة صبح سپید
بر قامت نیزه ، سر جدا می‌آید
(یونس رنجکش )

* * *

ما حلقه به گوش عشق روح افزاییم
سرمست زشور جام عاشوراییم
گشتیم چو قطره ، محو در عشق حسین (ع)
اکنون به طفیل عشق او دریاییم
(محمود شاهرخی )

* * *

هر چند که مضمون غریبت تنهاست
نام تو سرِود موج موج دریاست
بالی ز علی (ع) است با تو ، بالی زحسین (ع)
پرواز تو از غدیر تا عاشوراست
(مصطفی محدثی خراسانی )

* * *

هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند
با سرورِ آفتاب بیعت کردند
رفتند و به دریای ابد پیوستند
چون رود ، به اصل خویش رجعت کردند
(روزبه فروتن پی )

* * *
آخرین منزل

او گفت: «اینجاست!»
در موج پررنگ صدایش
زنگ شترها بی‏صدا شد
پای شترها ماند در راه
در کاروان خسته ناگاه
موج هیاهویی به‏پا شد
از خاک صحرا
یک مشت برداشت
آن وقت، آرام
تکرار کرد او گفته‏اش را:
«اینجاست! اینجا
رنج سفر کوتاه شد
چون آخرین منزل همین‏جاست
این خاک ما را می‏شناسد
این آسمان، این خاک تبدار!»
این وسعت دشت...
در چشمهایش اشک لرزید
آرام برگشت:
«هرکس نمی‏خواهد بماند
هرکس نمی‏خواهد بمیرد
در چشم شب، آسوده راه خویش گیرد
شب یار او باد
هرکس که می‏خواهد بماند
باید بداند
فردا صدای نیزه‏ها می‏پیچد اینجا»
فردای آن روز
در چشم سرخ آسمان محشر به‏پا بود
بر سینه دشت
بر خاک گلرنگی که نامش «کربلا» بود
ملیحه مهرپرور

* * *
آب یعنی بی‏وفایی

به روی نیزه ذکر یا حبیب است
هوا آکنده «أمّن یجیب» است
نه تنها کودکان تو، خدا هم
پس از مرگ غریب تو، غریب است
تو مثل دست خود افتاده بودی
به قدر مهربانی ساده بودی
در آن هنگامه از خود گذشتن
عجب دستی به دریا داده بودی
پریشان یال و بی‏زین و سوارم
غریب کوچه‏های انتظارم
صدای «العطش آقا» بلند است
به خیمه روی برگشتن ندارم
سر خورشید برنی آشیان زد
علم بر بام قلب عاشقان زد
غروب کربلا رنگ فلق بود
مگر خورشید را سر می‏توان زد
بیا و حاجت ما را روا کن
دو دستت را ستون خیمه‏ها کن
به دریا می‏روی یادت بماند
لبی با سوز دریا آشنا کن
نمی‏دانم چرا اکبر نیامد
چراغ خانه مادر نیامد
نمی‏دانم چرا بانگ عطش از
گلوی نازک اصغر نیامد؟
نمی‏دانی چه بی‏تابم عموجان!
غمت را برنمی‏تابم عموجان!
هلاک دیدن روی توام من
که گفته تشنه آبم عموجان؟
مدد کن عشق، دریا یار من نیست
فلک در گردش پرگار من نیست
مدد کن دیده از دنیا ببندم
عموی آب بودن کار من نیست
عموی مهربان من کجایی؟
الهی بشکند دست جدایی
بیا با تشنگی‏هامان بسازیم
عموجان، آب یعنی بی‏وفایی
علم از دست و دست از من جدا شد
و مشک آب از دندان رها شد
قیامت را به چشم خویش دیدم
دمی که قامت خورشید تا شد
کریم رجب‏زاده

سبز بخت سرخ او

تا شقایق را به دست عشق بر کردیم ما
زیر دوش آفتاب خون وضو کردیم ما
همچو قوی مست دست افشان وجود خویش را
در شط سرخ شهادت شستشو کردیم ما
گر چه دست از جان و سر شستیم پاکوبان ولی
دست دشمن را برای خلق رو کردیم ما
می‏دهد از حنجر ما بوی تاولهای داغ
بسکه چون ققنوس آتش زیر و رو کردیم ما
غنچه غنچه، زخم زخم پیکر ما چون شکفت
عطرافشان خنده بی‏های و هو کردیم ما
در بلا با سوزن مژگان و رشته رشته اشک
جامه صد پاره جان را رفو کردیم ما
چون گل اشکی سر سجاده در دشت عطش
با دعای ندبه کسب آبرو کردیم ما
تا نماز عشق بندد نقش بر لوح وجود
با دهان زخم با حق گفت‏وگو کردیم ما
فخر ما این بس که همچون ماه در طی طریق
اقتدا بر قائد خورشید خو کردیم ما
احد ده‏بزرگی

* * *
کشتی نجات

ای آن که در عزای تو آدم گریسته
از داغ تو پیمبر خاتم گریسته
بر پاره های پیکرت ای کشتی نجات
ارواح انبیا همه با هم گریسته
زینب به قتلگاه و ره کوفه تابه شام
با قامت شکسته در این غم گریسته
ترشد زمین ز اشک ملائک به سوگ تو
در آسمان فرشته دمادم گریسته
لب تشنه تا شهید شدی بر لب فرات
شط فرات و کوثر و زمزم گریسته
ای شیعه خون ببار که بر جسم بی سرش
شمشیر آب دیده و مرهم گریسته
شهید اسماعیل مؤذنی

* * *
فراز عشق

سلطان کربلا شه عاشق نواز عشق
آن پادشاه کون و مکان، شاهباز عشق
شاهی که بوده طالب قرب وصال دوست
ماهی که خواند نزد خدایش نماز عشق
مشتاِ دیدن رخ آن ماه پاره ام
تا درد ما دوا بکند چاره ساز عشق
از جام دوست شهد محبّت چشیده ام
دارم امید آنکه بسوزم به ساز عشق
آتش گرفت جان و دل من به بزم دوست
جانم فدای شعله هستی گداز عشق
پرواز مرغ جان «شریفی» به سوی اوست
شاید به قرب او برسد برفراز عشق
شهید علیرضا شریفی حسینی

* * *
لب تشنگان خیمه خورشید

شوری به اشک می دهد آوای یاحسین(ع)
امشب شب دعا، شب پرواز تا حسین(ع)
امشب که میهمان گل و نور می کند
لب تشنگان خیمه خورشید را حسین(ع)
نجوای زینب است در آشوب اشک ها
با پاره های آن تن تبدار با حسین(ع)
می گفت نیزه ها مگر از یاد برده اند
جاری است در وجود تو خون خدا، حسین(ع)
این سو کبود می شود از درد، گونه ها
آن سوی دشت زیر سم اسب ها حسین(ع)
این سو کبوتران حرم، تشنه و اسیر
آن سو وداع زینب بی یار، با حسین(ع)
فردا، خراب خطبه تقدیر کوفه ها
فردا، شکوه جاری فریادها، حسین(ع)
فردا که روح تازه به پرواز می دهند
پروانه های سوخته در کربلا، حسین(ع)
محبوبه برزم آرا

* * *
کیست حسین علیه السلام؟

کیست حسین؟ آن که با شجاعت و عزت گذشت از سر و جان نداد تن به مذلت
کیست حسین؟ آن که برگزیده احرار فروغ مشعل آزادگی و علم و فضیلت
کیست حسین؟ آن که از عدالت و تقوی به دست حاکم جابر ندارد دست به بیعت
کیست حسین؟ آن که می‌شود تلألوء همی به چهره زیبای خود به صحنه خلقت
کیست حسین؟ آن که فخر آدم وخاتم(ص) چراغ چشمان محبان خاندان نبوت
کیست حسین؟ آن که محوه جلوه معشوق شهید عشق خدا پاکباز نزد محبت
کیست حسین؟ آن که پا نهاد فراتر زعقل و فهم بشر در مقام صبر مصیبت
کیست حسین؟ آن که سر نهاده چو خامه به سرنوشت غم‌ انگیز خود به غایت رغبت
کیست حسین؟ آنکه هر چه داشت به یک روز نثار کرد به راه بقای حق و حقیقت
کیست حسین؟ آن که سر به نوک سنان داد به سربلندی اسلام و اعتلای شریعت
کیست حسین؟ آن که در سجود به دشمن نموده جلوه انگشتری ز وجود و مروت
کیست حسین؟ آن که می‌نهد به اخلاص به آستانه قدسش شهنشهان سر خدمت
کیست حسین؟ آن که خاک درگه او را کنند سرمه به چشم علویان به رغبت و منت
کیست حسین؟ آن که قبله دل ناصر عزیز حضرت زهرا و مفخر بشریت
سید جلال یاسینی

* * *

بر نیزه،سری به نینوا مانده هنوز
خورشید فراز نیزه‏ها مانده هنوز
در باغ سپیده،بوته بوته گل خون
از رونق دشت کربلا مانده هنوز
محمد پیله‏ور

* * *

زان فتنه خونین که به بار آمده بود
خورشید«ولا»بر سر دار آمده بود
با پای برهنه دشتها را زینب
دنبال حسین،سایه‏وار آمده بود
حسین اسرافیلی

* * *

روزی که در جام شفق،مل کرد خورشید
بر خشک چوب نیزه‏ها گل کرد خورشید
شید و شفق را چون صدف در آب دیدم
خورشید را بر نیزه،گویی خواب دیدم
خورشید را بر نیزه؟آری این چنین است
خورشید را بر نیزه دیدن،سهمگین است
بر صخره از سیب زنخ،بر می‏توان دید
خورشید را بر نیزه کمتر می‏توان دید
علی معلم

* * *

شب بود و من به مطبخ آن خانه آمدم
مطبخ نه،سوی راز نهانخانه آمدم
دیدم که نور می‏زند از دخمه‏ای برون
دل خسته‏ام کشاند به دنبال رد خون
خون در میان نور چه می‏کرد؟یا علی
خورشید در تنور چه می‏کرد؟یا علی‏«ع‏»
نادر بختیاری(کیهان 6/5/73).

* * *

تا جهان باشد و بوده است،که داده است نشان
میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور
سر بی تن که شنیده است‏به لب سوره کهف؟
یا که دیده است‏به مشکات تنور آیت نور
نیر تبریزی

* * *

از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می‏مکید
حاتم ز قحط آب،سلیمان کربلا
محتشم کاشانی

* * *

بسیار گریست تا که بی تاب شد،آب
خون ریخت ز دیدگان و خوناب شد،آب
از شدت تشنه کامی‏ات،ای سقا
آن روز ز شرم روی تو آب شد،آب
سهرابی نژاد

* * *

آب،شرمنده ایثار علمدار تو شد
که چرا تشنه از او اینهمه بی‏باک گذشت
بود لب تشنه لبهای تو صد رود فرات
رود بی‏تاب،کنار تو عطشناک گذشت
بر تو بستند اگر آب،سواران سراب
دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت
نصر الله مردانی

* * *

بر توسن موج خشم،آوا زده بود
مانند علی بر صف هیجا زده بود
آبی مگر آورد حرم را ز فرات
سقای حسین،دل به دریا زده بود
سقای کربلا و علمدار شاه دین
فرزند شیر حق و هژبر کنامها
با کام تشنه آب ننوشیدی از فرات
یاد لب حسین و دگر تشنه کامها
افسوس شد امید تو از آب،نا امید
با اینکه شد ز جانب تو اهتمامها
دستت جدا شد از تن و دست‏خدا شدی
حق در عوض سپرد به دستت زمامها
سیدرضا بهشتی

* * *

شیعه باید آبها را گل کند
خط سوم را به خون کامل کند
خط سوم خط سرخ اولیاست
کربلا بارزترین منظور ماست
شیعه یعنی تشنه جام بلا
شیعگی یعنی قیام کربلا
شیعه یعنی بازتاب آسمان
بر سر نی جلوه رنگین کمان
از لب نی بشنوم صوت تو را
صوت‏«انی لا اری الموت‏»تو را
شیعه یعنی امتزاج ناز و نور
شیعه یعنی راس خونین در تنور
شیعه یعنی هفت وادی اضطراب
شیعه یعنی تشنگی در شط آب
از مثنوی بلند«شیعه‏نامه‏»محمدرضا آقاسی،کیهان،تاریخ 12/6/71.

* * *

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
نه بقا کرد ستمگر،نه به جا ماند ستم
ظالم از دست‏شد و پایه مظلوم بجاست
زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست
بلکه زنده است‏شهیدی که حیاتش ز قفاست
تو در اول،سر و جان باختی اندر ره عشق
تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست
فواد کرمانی

* * *

کاش می‏گشتم فدای دست تو
تا نمی‏دیدم عزای دست تو
خیمه‏های ظهر عاشورا هنوز
تکیه دارد بر عصای دست تو
از درخت‏سبز باغ مصطفی
تا فتاده شاخه‏های دست تو
اشک می‏ریزد ز چشم اهل دل
در عزای غم‏فزای دست تو
یک چمن گلهای سرخ نینوا
سبز می‏گردد به پای دست تو
درشگفتم از تو ای دست‏خدا
چیست آیا خونبهای دست تو؟
صادق رحمانی

* * *

بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
حسین مظهر آزادگی و آزادی است
خوشا کسی که چنینش مرام و آیین است
نه ظلم کن به کسی نی به زیر ظلم برو
که این مرام حسین است و منطق دین است
همین نه گریه بر آن شاه تشنه لب کافی است
اگر چه گریه بر آلام قلب تسکین است
ببین که مقصد عالی وی چه بود ای دوست
که درک آن سبب عزو جاه و تمکین است
ز خاک مردم آزاده بوی خون آید
نشان شیعه و آثار پیروی این است
خوشدل تهرانی


[ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 8:34 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ
لینک دوستان
امکانات وب

حرم فلش-طراحی-کد وبلاگ-کد جاوا
style="display:none; text-align:center">??? ???-?????-?? ?????-?? ????