عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : عزادارى وگریه از سنّتهاى آفرینش : یکى از سنن الهى در انسان که جنبه فطرى و ذاتى هم دارد عکس العمل هاى روحى وروانى او در هنگام مواجهه وبرخورد با پیش آمدهاى شادى آور ویا اندوهگین است . که هنگام شنیدن خبر ویا روبرو شدن با پدیده اى غیر منتظره احساسات درونى تحریک و عکس العمل متناسب از او دیده مى شود. گریه پیامبر اسلام در روایات شیعه : روایات فراوانی از طریق شیعه در این باره نقل شده است که ما فقط به چند روایت اشاره می کنیم . مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در کتاب شریف عیون اخبار الرضاء علیه السلام می نویسد : گریه پیامبر اسلام در روایات اهل سنت : شمس الدین ذهبی که از استوانههای علمی اهل سنت به حساب میآید در کتاب تاریخ الإسلام مینویسد [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:20 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
روایاتی که فضیلت زیارت امام حسین (ع) را بیان داشته اند، هرچند دربیان ثواب با هم متفاوت اند، اما دریک نقطه اشتراک دارند و آن، این که آن را برتر ازحج ویا عمره دانسته اند،و برخی از آنها ثواب چندین حج را برای زیارت امام حسین(ع) برشمرده اند.دراین نوشتار، پس از بیان برخی از این روایات، به چرایی این برتری پرداخته شده است. درآمد دربرخی از روایات، فضیلت زیارت امام حسین(ع) ،با فضیلت های حج وعمره گزاردن، مورد سنجش و ارزشیابی قرار گرفته است.برخی از این احادیث، ثواب زیارت آن امام را برابر با ثواب حج وعمره ی پس از انجام دادن حج واجب می دانند وبرخی، آن را برابر با حج می دانند، برای کسی که نتوانسته حج بگزارد؛ ولی شماری از روایات، فضیلت زیارت امام حسین(ع) را بیشتر از حج گزاردن، بلکه فضیلت آن را برابر با یک هزار حج، مطرح کرده اند؛ روایاتی مانند: 1. اختلاف کیفیت زیارت ها ممکن است بگوییم که اختلاف روایات، ناظر به اختلاف کیفیت زیارت هاست؛ بدین معنا که هر چه معرفت زایر، بیشتر باشد وآداب زیارت را بهتر رعایت کند وهدف آن را بیشتر تأمین نماید، طبعاً زیارت او از کیفیت بهتری برخوردار خواهد بود وارزش بیشتری دارد. براین اساس، ممکن است زیارت زایری، برابر با یک حج، ارزش گذاری شود وزیارت زایری دیگر، معادل ده حج، وزیارت فردی دیگر، یک صد حج وزیارت دیگری، یک هزار حج وهمین طور تا بیش از یک هزار حج گزاردن. 2. مفهوم عددی نداشتن اعداد با تأمل درمتن احادیث یاد شده، مشخص می شود که عدد درآنها، مفهوم عددی ندارد؛ (10) بلکه مقصود از آن، کثرت است. به همین جهت، درشماری از این احادیث وقتی راوی از برتری زیارت امام حسین (ع) برحج، شگفت زده می شود، امام (ع) برتعداد آن می افزاید. تبیین روایات برتر بودن زیارت امام حسین (ع) از حج پیش از توضیح این روایات، توجه به چند نکته، لازم است: 1. موضوع سنجش نکته اوّل، این که بی تردید، موضوع سنجش، دراحادیثی که مقایسه میان حج واجب (حَجَّة الاسلام) و زیارت مستحب نیست؛ بلکه مقایسه میان حجّ مستحب وزیارت است. بدین جهت، دربرخی احادیث، تصریح شده که زیارت امام حسین زیارت امام حسین (ع) را برتر از حج مطرح کرده اند، نمی تواند جایگزین حَجه الإسلام شود؛ بلکه برای کسی که توان گزاردن حج را ندارد، تا هنگامی که توانِ گزاردن حج را پیدا کند. 2. توجّه دادن به امور سرنوشت ساز اجتماعی دومین نکته در فهم احادیث یاد شده، این است که مقصود از آنها، کاستن از اهمّیت حج به مفهوم حقیقی آن نیست؛ زیرا اگر حج اهمّیت نداشته باشد، معیار قرار گرفتن آن برای ارزیابی ارزش های دیگر، بی معناست، همان طور که مقصود از احادیثی نیز که پاداش اصلاح میان زن وشوهر یا شکیبایی در برابر مصائب را یک هزار برابر پاداش شهید ارزیابی کرده اند، این نیست که مردم را از جهاد در راه خدا، دل سرد گرداند، تا به جای جهاد، به اصلاح امور خانوادگی مردم بپردازند ویا شکیبایی درمصایب را پیشه سازند؛ بلکه هدف، بیان اهمّیت پیشگیری از متلاشی شدن خانواده ها، وهمچنین تشویق به مقاومت دربرابر سختی هاست. 3. توجه دادن به حقیقت حج مهم ترین نکته در روایاتی که زیارت امام حسین (ع) را برتر از حج معرّفی کرده اند، توجه دادن مسلمانان به روح حج وحقیقت آن است. 4. نهادینه کردن فرهنگ زیارت امام حسین (ع) بی تردید، زیارت امام حسین (ع)، نماد ونشانه بالندگی مکتب اهل بیت (ع) است. نهادینه کردن این فرهنگ، بویژه در فضای سیاسی بسته ی آن روز، مشکلات خاصّ خود را داشت واز باب «ثَوابُ العَمَلِ علی قَدرِ المَشَقَّةِ فیهِ؛ (24) پاداش عمل، به اندازه دشواری آن است» و«أفضَلُ الأعمالِ أحمَزُها؛ (25) برترین اعمال، سخت ترین آنهاست»، کسانی که درنهادینه کردن این فرهنگ، نقش بیشتری ایفا کرده اند، قطعاً از پاداش بیشتری برخوردارند. نتیجه از آنچه گذشت، معلوم شد که برشمردن فضیلتی همچون حج وعمره ویا افزودن برآن، اختصاص به زیارت امام حسین (ع) ندارد وبرای اعمال دیگری نیز چنین فضایلی تصور شده است و دلیل آن، نه کم ارزش بودن حج، بلکه به جا آوردن اعمال مستحب در زمان مطلوب بوده است .علاوه براین، دلایلی همچون توجه دادن به امور سرنوشت ساز اجتماعی، توجه دادن به حقیقت حج ونهادینه کردن فرهنگ زیارت امام حسین (ع) از اسباب صدور این روایات دانسته شده است. کتابنامه - أعلام الدین فی صفات المؤمنین، حسن بن محمد دیلمی (م 711ق)، تحقیق:مؤسسة آل البیت (ع)، قم:مؤسسة آل البیت (ع) پینوشتها: 1- کامل الزیارات، ص 298، ح 495؛ بحار الأنوار، ج 101، ص 39، ح 59. [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:19 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
دراین نوشتار، بحث برسر صحت زیارت عاشورا است واز دو روش بررسی و ثاقت راویان وبررسی صحت اسناد، برای این منظور استفاده شده است. در روش اول، با بررسی روایات المصباح شیخ طوسی، حکم به صحت این روایات شده ودر روش دوم نیز همدستی رایان در ساختن متنی واحد، به دلایل مختلف، منتفی دانسته شده است. درآمد به تازگی کتابی را خواندم که به وسیله ی یکی از پژوهشگران نوشته شده بود.نویسنده، درآن کتاب، در سند زیارت عاشورای معروف تشکیک کرده ومعتقد بود که بند پایانی زیارت، یعنی لعن های اختصاص یافته به پنج نفر، (1) به متنی که توسط شیخ طوسی در المصباح نقل گردیده ، اضافه شده ودر نسخه ی اصلی کتاب نبوده است. همچنین، این بند در متنی هم که ابن قولویه درکامل الزیارات نقل کرده، وجود ندارد و فقط درنسخه های چاپ شده ی مصباح المتهجد به چشم می خورد. فصل اول. بررسی صحت زیارت عاشورا روایت اول روی الشیخ فی المصباح، عن محمّد بن خالد الطیاسی ، عن سیف بن عمیرة، قال : خرجت مع صفوان بن مهران الجمّال وجماعة من أصحابنا إلی الغربی، بعد ما خرج أبو عبدالله (ع) فسر نا من الحیرة الی المدینة، فلما فرغنا من الزیارة ، صرف صفوان وجهه إبی ناحیة أبی عبدالله الحسین (ع) فقال لنا: تزورون الحسین (ع) من هذا المکان من عند رأس أمیر المؤمنین - صلوات الله علیه - ، ومن هاهنا وأومأ إلیه ابو عبدالله الصادق(ع) وأنا معه. قال: فدعا (3) صفوان بالزیارة التی رواها علقمة بن محمد الحضرمی، عن أبی جعفر (ع) فی یوم عاشوراء، ثم صلّی رکعتین عند رأس أمیر المؤمنین (ع) و ودع أمیر المؤمنین(ع) ، و أومأ إلی الحسین(ع) منصرفا بوجهه نحوهُ و ودّع ، وکان فیما دعا فی دبرها: «یا الله! یا الله ! یا الله! یا مجیب دعوة المضطرّین!» إلی آخر الدعا والزیارة؛ (4) سند روایت سیف بن عمیرة نخعی را نجاشی، شیخ طوسی (درالفهرست)، ابن شهر آشوب وعلامه، ثقة دانسته اند.صفوان بن مهران را نیز نجاشی توثیق کرده است. اما محمد بن خالد طیالسی و طریق شیخ طوسی به وی محل بحث است که به آن خواهیم پرداخت. طریق شیخ طوسی به محمد بن خالد طیالسی درطریق شیخ طوسی به محمد بن خالد طیالسی ، أحمد بن محمد بن یحیی واقع شده است. شیخ طوسی در الفهرست دربیان ترجمه ی محمد بن خالد طیالسی می گوید: ایراد اول درباره ی ایراد اول باید گفت که اعتماد به روایت، از توثیق راویان خبر می دهد. پس اعتماد به روایات، بدون وثوق راوی صحیح نیست، مگر آن که خلافش ثابت شود که اعتماد براساس اصالت العدالة باشد. واین، اِخبار از سوی اصحاب ما واز سوی ابن نوح است که راویانی را که نامشان دراین دو طریق ذکر شده، توثیق کرده است. ایراد دوم درباره ی اشکال دوم آیة الله خویی در خصوص دلالت سخن ابن نوح برتوثیق احمد بن محمد بن یحیی که:«این سخن درصورتی تمام است وبرتوثیق احمد بن یحیی دلالت دراد که طریق یاد شده، به روات احمد بن یحیی منحصر باشد؛ اما این گونه نیست...»، باید گفت که این دلالت، ظاهر کلام ابن نوح است ودلالتی جز این، خلاف ظاهر است.اگر کسی بگوید که برخبری به روایت فلانی به فلانی اعتماد می کند، ظاهر کلام او، این است که هر کدام از دو روایت و راویان درنزد او مورد وثوق اند واو در این کلام، به هر یک از دو نفر به انفراد واستقلال اعتماد می کند. محمد بن خالد طیالسی درباره ی محمد بن خالد طیالسی هیچ ذم وجرحی از سوی قدما ومتأخران مطلقاً وارد نشده است. روایت دوم درباره ی روایت دوم - که شیخ طوسی درالمصباح ، به سندش ازمحمد بن اسماعیل بن بزیع، از صالح بن عقبة وسیف بن عمیره ، از علقمة بن محمد حضرمی ، از امام باقر(ع) روایت کرده است- باید گفت: نجاشی درباره ی محمد بن اسماعیل بن بزیع گفته است که او از صالحان این طایفه وثقات ایشان است. شیخ طوسی نیز او را ثقه دانسته وطریق شیخ به او صحیح است. پینوشتها: 1- نام چهار نفر از آنها در زیارت عاشورا نیامده و فقط به نام یزدی بن معاویه- لعنت الله علیه -تصریح شده است. [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:17 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
فصل دوم. روش دوم برای تصحیح زیارت عاشورا درمقدمه ی این مقاله نوشتیم که برای تصحیح زیارت عاشورا از دو روش استفاده خواهد شد: استبعاد پیش از آن که به روش دوم بپردازیم، از آن رو، که ما دراین شیوه از کلمه «استبعاد» ، به صورت مکرر، استفاده می کنیم، ناگزیریم که ابتدا این کلمه را توضیح دهیم واز رابطه ی آن را با اطمینان سخن بگوییم. تعیین موضوع بحث ما دربرابر یک مسأله ی فقهی قرار نداریم وزیارت عاشورا حکم فقهی نیست ونیز مسأله ای اعتقادی نیز محسوب نمی شود. اگر مسأله ای اعتقادی بود، خبر واحد برای ما سودی نداشت، مگر هنگامی که با قرینه هایی که سبب قطع یا اطمینان می شوند، همراه باشد. سند اول و دوم درسند نخستین از سه سندی که شیخ طوسی برای زیارت عاشورا ذکر کرده است، امکان ندارد که صالح بن عقبه را به وضع متهم سازیم؛ زیرا صالح زیارت را در سند دوم به همراه سیف از علقمه ، به صورت مشترک روایت می کند. ودر سند دوم دیدیم که محمد بن اسماعیل زیارت را از صالح وسیف، هر دو، از علقمه روایت می کند. اشکالی در وثاقت راوی ومروی عنه، یعنی محمد بن اسماعیل وسیف ونیز صالح، شریک سیف در روایت از علقمه وبازگو کردن آن برای محمد بن اسماعیل نیست. سند سوم درباره ی سند سوم روایت کتاب المصباح - که درصدر آن محمد بن خالد طیالسی واقع است - باید گفت که با دیدگاه من درباره ی اعتبار روایاتش آشنایید، اما تشکیک درخصوص این روایت او، حتی بنابر دیدگاه دیگر نیز- که سلب اعتبار از روایات است -غیر ممکن است؛ یعنی امکان ندارد او را متهم سازیم که او این روایت را از زبان سیف بن عمیرة آن گونه که در سند سوم است، جعل کرده است. سند چهارم و پنجم درسند چهارم و پنجم کامل الزیارات ، محمد بن موسی همدانی متهم به وضع است. ما براساس روش پیشین، بعید می دانیم که اوعمداً متن این زیارت را ساخته باشد وآن را به محمد بن خالد طیالسی و محمد بن اسماعیل بن بزیع نسبت دهد. محمد بن اسماعیل بن بزیع این زیارت را از صالح بن عقبة وسیف بن عمیر، هر دو، از علقمه روایت می کند و سند آن، جز نسبت به محمد بن موسی تمام است. محمد بن موسی همدانی، به یقین از متنی که محمد بن اسماعیل، از صالح وسیف، از علقمه روایت کرده، آگاه بوده است؛ زیرا هر دو نص دربسیاری از فقرات آن، اگر چه دربرخی فقرات اختلاف دارند، مطابق است. وعادتاً ممکن نیست که محمد بن موسی از این نص آگاه نباشد ومتنی را بسازد وبه محمد بن خالد ومحمد بن اسماعیل نسبت دهد وتصادفاً با متنی که محمد بن اسماعیل روایت کرده یکی باشد. این اتفاق بسیار بعید است وممتنع عادی به نظر می رسد. پینوشتها: 1-کامل الزیارات؛بحارالأنوار،ج98،ص103. کتابنامه [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:17 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
نقش آمار در ارایه سیمای روشن?تر از هر موضوع و حادثه، غیرقابل انکار است؛ لیکن در حادثه کربلا و مسایل قبل و بعد از آن، با توجه به اختلاف نقلها و منابع، [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:16 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
حسین(ع)حقیقت اشک و ناله و نوحه است حضرت علی بن الحسین حضرت امام سجاد(ع)، در طول حیات مبارکشان، پس از شهادت پدر، روزگار را در حزن و اندوه و اشک می گذراندند. روزها روزه دار شب ها به نماز قیام می کردند، و چون افطار می نمودند، طعام شان، با اشک آن حضرت ممزوج می گشت، و به افراد خود، که او را در خوردن طعام و آب ترغیب می کردند می فرمود: فرزند رسول خدا(ص)تشنه و گرسنه به شهادت رسید و این جمله را کراراً و با اشک، تکرار می کرد، بطوریکه آب و غذای آن حضرت، به اشک مبارکشان ممزوج می گشت و این چنین بود، تا دعوت حق را لبیک گفتند.
گریه ملائکه آسمان، جنیان، وحوش، ماهیان، بادها و ابرها و مرغ های آسمان اگر مایل باشی، که بدانی چه گروهی از مخلوقات خداوند، بر مصیبت حسین(ع) در کربلا، و این فاجعه ایکه در آن دیار، اتفاق افتاد گریستند، به زیارت وارده از جانب حضرت حجت(عج)خطاب به حسین(ع) رجوع کن، در این زیارت، حضرت، اشاره به اقامه ماتم در أعلی علیین، حور العین بهشت، اشک آسمان ها و آنچه در آنست، و کوه ها و معادن آن، رشته کوه ها و اطراف آن، دریاها و ماهیان آن و.... می فرماید:و اقیمت لک الماتم فی أعلا علیین، و لطمت علیک الحور العین، و بکت السماء و سکانها، و الجبال و خزانها، و الهضاب و أقطارها، و البحار و حیتانها و مکه و بنیانها، و الجنان و والدانها، و البیت و المقام، و المشعر الحرام، و الجل و الإحرام و....
ای خرگه عزای تو این طارم کبود
تنها نه خاکیان به عزای تو اشگریز
از خون کشتگان تو صحرای ماریه
کی بر سنان تلاوت قرآن کند سری
نشکفت اگر برند تو را سجده سروران
تربت حسین(ع)شفاء است حال که، روایات منقول از انبیاء اولوالعزم و اوصیاء، و ائمه طاهرین را در باب میزان ثواب بر گریه بر حسین(ع) آوردیم، مناسب دیدم، که روایتی از امام رضا(ع) درباره شفاء تربت حسین(ع) به نقل از کتاب بحارالانوار نیز بیاورم، در کتاب أمالی طوسی جلد1 صفحه 326، از قول سعد بن سعد، به نقل از حسن ابن فضال می گوید: از امام رضا(ع) سئوال کردم، که خوردن خاک، چه حکمی دارد؟ حضرت فرمود: خوردن هر خاکی، همچون میته و خون، و هر آنچه هنگام ذبح، نام خدا، بر آن برده نشود، حرام است، مگر خاک قبر حسین(ع)، که خوردن کمی از آن، شفاء هر دردی است. و در کتاب علل الشرایع صفحه 533، به حسین(ع) آمده است، که ایشان فرمودند: خوردن خاک کوفه، همچون خوردن گوشت مردم است، [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:15 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
اگر چه درباب محرم و عاشورا و آثار این پدیده ی عظیم صحبتهای زیادی و افادات ارزشمندی شده است. لکن هر چه زمان پیش میرود. چهره ی بی زوال این خورشید منوّر، که می شود به خورشید شهادت، خورشید جهاد مظلومانه و غریبانه، تعبیر کرد و به وسیله ی حسین بن علی علیه السلام و یارانش برافروخته شد. بیشترآشکار می گردد و برکات عاشورا بیشتر معلوم می شود. ازهمان روز اوّلی که این حادثه اتفاق افتاد. تأثیرات بنیانی این حادثه بتدریج معلوم شد. ازهمان روزها عده ای احساس کردند که وظایفی دارند. ماجرای توابین، قضایای مبارزات طولانی بنی هاشم و بنی الحسن (علیهم الصلوة و السّلام) پیش آمد، حتی نهضت بنی عباس که علیه بنی امیه در اواسط قرن دوم هجری به پا خواستند و دعاتی را به همه اطراف عالم اسلام آن روز، بخصوص به مناطق شرق ایران، خراسان و غیره فرستادند و زمینه را برای ازاله حکومت ظالم و مستکبر نژاد پرست اموی فراهم کردند. حتی نهضت عباسی ها هم که بالاخره موفق شد. با نام حسین بن علی علیه السلام شروع شد. تاریخ را مطالعه کنید. مشاهده خواهید کرد که دعات بنی عباس وقتی در اطراف عالم اسلام می رفتند. از خون حسین بن علی علیه السلام و شهادت آن بزرگوار و انتقام خون فرزند پیغمبر و جگر گوشه فاطمه زهرا (علیهم السّلام) مایه می گرفتند. تا بتوانند تبلیغات خود را به راه بیندازند. مردم هم قبول می کردند. حتی لباس سیاهی که شعار و لباس عزای امام حسین انتخاب شد در ابتدا این لباس سیاه به مناسبت عزای امام حسین انتخاب شد و آن چنان که در ذهنم هست. می گفتند هذا حدادُ آل محمّد (صلی الله علیه و اله ) این لباس عزای ذریه ی پیغمبر است. بنی عباس، این چنین شروع کردند و آن تحوّل را به راه انداختند. البته خود آنان نیز منحرف شدند و دنباله ی کار بنی امیه را پیش بردند. اینها تأثیرات عاشورایی است. در طول زمان هم همین گونه بوده است. آنچه در زمان ما اتفاق افتاد. از همه ی اینها بالاتر بود. یعنی در عصر تسلط ظلم و کفر و الحاد بر سرتاسر عالم، درعصری که عدالت، خلاف قانون، و ظلم در سطح بین المللی، قانون شده است. . . . معرفت عاشورایی، اوج معارف اسلامی منبع زخّار این ارزشها و معارف اسلامی این جاست. و در قله و اوج این معارف، معرفت عاشورایی است. اینها را باید قدر داشت. ما می خواهیم این معارف را در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهیم، در این جا با تشکر از همه ی کسانی که در سال گذشته درخواست ما را اجابت و یک حرکت تحریف آمیز مربوط به عاشورا را از عزاداری عاشورا حذف کردند باز می خواهم بر روی همین قضیه تأکید کنم. عزیزان من، مؤمنین به حسین بن علی علیه السلام، امروز حسین بن علی می تواند دنیا را نجات بدهد.
بیان هدفهای امام حسین علیه السلام همان مطالبی که در کلمات خود آن بزرگوار است، که « ما خَرَجتُ عَشراً وَ لا بَطراً و لا ظالماً وَ لا مُفسداً بَل اِنّما خَرجت أریدُ الاصلاح فی اُمة جَدّی». یا این که فرمود: «یا ایُّها النّاس إنَّ رسول الله (ص) قال مَن رأی سلطاناً جائراً مستحلاً لِحُرم الله ناکثاً لِعَهد الله فَلم یُغَیِّرعلیهِ بِقَول وَ لا فعلِ کان حقاً علی الله ان یَدخله مَدخله ». این یک سرفصل و یک درس است. یا آن که می فرماید: « فمن کانَ باذلاً فینا محجته و موطناً علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا ». بحث ملاقات با خداست، هدف آفرینش بشر«انک کادح الی ربک کدحاً فملاقیه » است. همه این تلاشها و زحمتها همین است که ملاقات کند ( فملاقیه ). اگر کسی موطن در لقاء الله است، توطین نفس بر لقاء الله کرده است. «فلیرحل معنا ». باید با حسین راه بیفتد و نمی شود در خانه نشست نمی شود به دنیا و تمتعات دنیا چسبید و از راه حسین غافل شد باید راه بیفتیم. این راه افتادن از درون خود ما، از نفس ما واز تهذیب نفس شروع می شود و به سطح جامعه و جهان کشیده می شود اینها باید بیان بشود. اینها هدفهای امام حسین، خلاصه گیریها و جمع بندیهای نهضت حسین است.(1)
پی نوشت ها : 1- دیدار با علماء و روحانیون و طلاب- مبلغین و مداحان اهل بیت (علیهم السّلام) در آستانه ماه محرم 74/3/3. [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:13 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
این سؤال، تاریخی یا انسانی است؛ و جای طرحش همین جاست. در زندگی حسین بن علی علیه السلام، یک نقطه ی برجسته، مثل قله ای که همه ی دامنه ها را تحت الشّعاع خود قرار می دهد، وجود دارد؛ و آن، عاشوراست. درزندگی امام حسین علیه السلام، آن قدر حوادث و مطالب و تاریخ و گفته ها و احادیث وجود دارد، که اگر حادثه ی کربلا هم نمی بود، زندگی آن بزرگوار مثل زندگی هر یک از ائمّه ی دیگر، منبع حِکَم و آثار و روایات و احادیث بود. اما قضیه ی عاشورا آن قدر مهم است که شما از زندگی آن بزرگوار، کمتر چیز و نشانه دیگری را به خاطر می آورید. قضیه ی عاشورا هم آن قدر مهم است که به زبان این زیارتی که امروز -روز سوم- وارد است، یا این دعایی که امروز وارد است، درباره حسین بن علی علیه السلام، چنین آمده است که «بکته السماء و من علیها » یا «و من فیها »«و الارض و من علیها و لما یطأ لابتیها ». هنوز پا به این جهان نگذارده، آسمان و زمین بر حسین علیه السلام، گریستند. قضیه این قدر حایز اهمیت است. یعنی ماجرای عاشورا و شهادت بزرگی که در تاریخ بی نظیر است، در آن روز اتفاق افتاد. این، جریانی بود که چشمها به آن بود. به راستی این چه قضیه ای بود که از پیش تقدیر شده بود؟«المدعوّ لشهادته قبل استهلاله و ولادته. »قبل از اینکه حسین بن علی علیه السلام، چهره بنماید، با شهادت، نامیده و خوانده می شد. به نظر می رسد که در اینجا رازی وجود دارد، که برای ما آموزنده است. دو نوع آفت و راه مقابله با آنها اسلام یک پدیده است؛ و مثل همه ی پدیده ها، خطراتی آن را تهدید می کند، و وسیله ای برای مقابله لازم دارد. خدای متعال این وسیله را، در خود اسلام گذاشت. بیدار کردن وجدان مردم نکته ی دوم، به نظر من مهم تر است. برهه ای از زمان گذشته بود. دوران سختیهای اولیه ی کار طی شده بود. فتوحاتی انجام شده بود. غنایمی به دست آمده بود. دایره ی کشور وسیع تر شده بود، دشمنان خارجی، اینجا و آنجا سرکوب شده بودند. . . . غنایم فراوانی در داخل کشور به جریان افتاده بود. عده ای پولدار شده بودند و عده ای در طبقه ی اشراف قرار گرفته بودند. . . . یعنی بعد از آنکه اسلام، اشرافیت را قلع و قمع کرده بود، یک طبقه ی اشراف جدید در دنیای اسلام به وجودآمد. عناصری با نام اسلام، با سمتها و عناوین اسلامی -پسر فلان صحابی، پسر فلان یار پیغمبر، پسر فلان خویشاوند پیغمبر - در کارهای ناشایست و نامناسب وارد شدند؛ که بعضی از اینها، اسمهایشان در تاریخ ثبت است. کسانی پیدا شدند که برای مهریه ی دخترهایشان، به جای آن مهرالسّنه ی چهارصد و هشتاد درهمی که پیغمبر اکرم، صلی الله علیه وآله و سلّم، و امیرالمؤمنین، علیه السلام و مسلمانان صدر اسلام مطرح می کردند، یک میلیون دینار، یک میلیون مثقال طلای خالص قرار دارند! چه کسانی؟ پسر صحابیهای بزرگ، مثلاً مصعب بن زبیر و از این قبیل. وقتی می گوییم فاسد شدن دستگاه از درون، یعنی این!یعنی افرادی در جامعه پیدا شوند که به تدریج بیماری اخلاقی مسری خود- دنیا زدگی و شهوت زدگی- را، که متأسفانه مهلک هم هست، همین طور به جامعه منتقل کنند. در چنین وضعیتی، مگر کسی دل و جرئت یا حوصله پیدا می کرد که به سراغ مخالفت با دستگاه یزید بن معاویه برود؟ مگر چنین چیزی اتفاق می افتاد! چه کسی به فکر این بود که با دستگاه ظلم و فساد آن روز یزیدی مبارزه کند؟ در چنین زمینه ای، قیام عظیم حسینی به وجود آمد، که هم با دشمن مبارزه کرد و هم با روحیه ی راحت طلبی فساد پذیر رو به تباهی میان مسلمانان عادی و معمولی. این مهم است! یعنی حسین بن علی علیه السلام، کاری کرد که وجدان مردم بیدار شد. لذا شما می بینید بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، قیامهای اسلامی، یکی پس از دیگری، به وجود آمد. البته سرکوب شد. امّا مهم این نیست که حرکتی از طرف دشمن سرکوب شود. البته تلخ است. اما تلختر از آن، این است که یک جامعه به جایی برسد که در مقابل دشمن، حالِ عکس العمل نشان دادن پیدا نکند. این، خطر بزرگ است. نترسیدن ازخصم و مبارزه با او موضوع عاشورا، یک موضوع تمام نشدنی و همیشگی ست. چرا این حادثه، این قدر در تاریخ اسلام تأثیرات بزرگی گذاشته است؟ به نظر بنده، موضوع عاشورا، از این جهت کمال اهمیت را دارد، که فداکاری واز خودگذشتگی ای که در این قضیه انجام گرفت، یک فداکاری استثنایی بود. از اول تاریخ اسلام تا امروز، جنگها و شهادتها و گذشتها، همیشه بوده است، و ما هم در زمان خودمان، مردم زیادی را دیدیم که مجاهدت کردند و از خودگذشتگی به خرج دادند، و شرایط سختی را تحمل کردند. این همه شهدا، این همه جانبازان، این همه اسرای ما، آزادگان ما، خانواده هایشان و بقیه ی کسانی که در سالهای بعد از انقلاب یا اوان انقلاب فداکاری کردند، همه، جلو چشم ما هستند. در گذشته هم حوادثی بوده است، و در تاریخ آنها را خوانده اید. اما، هیچ کدام از این حوادث، با حادثه ی عاشورا، قابل مقایسه نیست؛ حتی شهادت شهدای بدر و احد و زمان صدر اسلام. انسان تدبّر که می کند، می فهمد چرا از زبان چند نفر از ائمه ما، علیهم السّلام، نقل شده است که خطاب به سید الشهدا، علیه الصّلاة و السّلام، فرموده اند که « لا یوم کیومک یا اباعبدالله. » یعنی هیچ حادثه ای مثل حادثه ی تو و مثل روز تو، نیست. چون عاشورا یک واقعه استثنایی بود. لُبّ و جوهرحادثه ی عاشورا این است که در دنیایی که همه جای آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسین بن علی علیه السلام، برای نجات اسلام قیام کرد؛ و در این دنیای بزرگ، هیچ کس به او کمک نکرد! حتّی دوستان آن بزرگوار، یعنی کسانی که هر یک می توانستند جمعیتی را به این میدان و به مبارزه با یزید بکشانند، هر کدام با عذری، از میدان خارج شدند و گریختند!ابن عباس یک طور؛ عبدالله بن جعفر یک طور، عبدالله بن زبیر یک طور؛ بزرگان باقی مانده از صحابه و تابعین یک طور. . . شخصیتهای معروف و نام و نشان دار و کسانی که می توانستند تأثیری بگذارند و میدان مبارزه را گرم کنند، هر کدام، یک طور از میدان خارج شدند و گریختند!ابن عباس یک طور؛ عبدالله بن جعفر یک طور؛ عبدالله بن زبیر یک طور؛ بزرگان باقی مانده از صحابه و تابعین یک طور. . . پیروزی کوتاه مدت و بلند مدت امام حسین علیه السلام سید الشهدا، علیه الصّلاة و السّلام، می دانست که بعد از شهادت او، دشمن تمام فضای جامعه و دنیای آن روز را از تبلیغات بر ضد او پر خواهد کرد. امام حسین علیه السلام، کسی نبود که زمان و دشمن او را نشناسد. می دانست دشمن چه خباثتهایی خواهد کرد. در عین حال، این ایمان و امید را داشت، که همین حرکت مظلومانه و غریبانه ی او، بالاخره دشمن را شکست خواهد داد؛ هم در کوتاه مدت، هم در بلند مدت. و همین طور شد. خطاست اگر کسی خیال کند که امام حسین علیه السلام، شکست خورد. کشته شدن، شکست خوردن نیست. در جبهه ی جنگ آن کس کشته می شود شکست نخورده است. آن کس که به هدف خود نمی رسد، شکست خورده است. هدف دشمنان امام حسین علیه السلام، این بود که اسلام و یادگارهای نبوت را از زمین براندازند. اینها شکست خوردند. چون این جور نشد. هدف امام حسین این بود که در برنامه ی یکپارچه ی دشمنان اسلام، که همه جا را به رنگ دلخواه خودشان در آورده بودند یا داشتند در می آوردند، رخنه ایجاد شود؛ اسلام و ندای مظلومیت و حقانیّت آن در همه جا سر داده شود، و بالاخره دشمن اسلام، مغلوب شود. واین، شد. هم در کوتاه مدت امام حسین علیه السلام، پیروز شد و هم در بلند مدت. در کوتاه مدت به این ترتیب که، خودِ این قیام و شهادت مظلومانه و اسارت خاندان آن بزرگوار، نظام حکومت بنی امیه را متزلزل کرد. بعد از همین حادثه بود که در دنیای اسلام پی در پی حوادثی پیش آمد - در مدینه، در مکه - و بالاخره منجر به نابودی سلسله ی آل ابی سفیان شد. به فاصله سه - چهار سال سلسله ی آل ابی سفیان به کلی برافتادند و از بین رفتند. چه کسی خیال می کرد این دشمنی که امام حسین علیه السلام، را مظلومانه در کربلا به شهادت رسانده بود، آن طور مغلوب انعکاس فریاد آن امام شود!؟ آن هم در سه یا چهار سال!؟در دراز مدت هم امام حسین علیه السلام، پیروز شد. شما نگاه کنید به تاریخ اسلام و ببینید چقدر دین در دنیا رشد کرد! چقدر اسلام ریشه دار شد! چگونه ملتهای اسلامی پدیدار شدند و رشد کردند!علوم اسلامی پیشرفت کرد، فقه اسلامی پیشرفت کرد؛ و بالاخره بعد از گذشت قرنها، امروز، پرچم اسلام بر فراز بلندترین بامهای دنیا، دراهتزاز است. آیا یزید و خانواده ی یزید به اینکه اسلام این طور، روز به روز رشد کند راضی بودند!؟آنها می خواستند ریشه ی اسلام را بکنند. می خواستند از قرآن و پیغمبر اسلام، اسمی باقی نگذارند. اما می بینیم که درست به عکس شد. پس، آن مبارز و مجاهد فی سبیل الله که آن طور مظلومانه در مقابل دنیا ایستاد و خونش ریخته شد و خاندانش به اسارت رفتند، از همه جهت، بر دشمن خود پیروز شد. این، برای ملتها یک درس است. لذاست که از رهبران بزرگ دنیای معاصر - حتی آنهایی که مسلمان هم نیستند - نقل می کنند که آنها گفته اند: «ما راه مبارزه را، از حسین بن علی علیه السلام، یاد گرفتیم. انقلاب خود ما هم یکی از همین مثالهاست. مردم ما هم از حسین بن علی علیه السلام، یاد گرفتند. فهمیدند که کشته شدن، دلیل مغلوب شدن نیست. فهمیدند که در مقابل دشمن علی الظّاهر مسلّط، عقب نشینی کردن، موجب بدبختی و روسیاهی است. و دشمن هر چه با عظمت باشد، اگر جناح مؤمن و فئه ی مؤمنه، با توکّل به خدا، در مقابل او مجاهدت کند. بالاخره شکست با دشمن است و پیروزی با فئه ی مؤمنه است. این را ملت ما هم فهمیدند. پی نوشت ها : 1-توبه؛ 73. [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:11 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
چکیده عوامل و مقدمات حادثه عاشورا الف ـ انحراف جامعه از مسیر اسلام عامل قیام سید الشهداء (ع) بود چگونه شد مردمی که امام حسین (ع) را بر روی دستان پیامبر (ص) دیده بودند و بارها مشاهده کرده بودند که هنگامیکه امام حسین (ع) وارد مجلس می شد، پیامبر (ص) از منبر پایین می آمدند و آن حضرت را در آغوش می گرفتند، اما این مردم چنین رفتاری با امام حسین (ع) انجام دادند، ریشه این انحراف را باید در زمان معاویه جستجوکرد.معاویه از سه عامل برای تقویت مقاصدشوم خود بهره برد: 1ـ تبلیغات معاویه بعد از شهادت امیرالمؤمنین (ع) ظاهر شد و دست به جعل احادیثی زد که عدد آن را کسی جز خدا نمی داند و به خاطر همین جعل احادیث همه جوانب و ارزشهای دینی را مسخ و نابود کرد و دین اسلام را تبدیل به یک دینی کرد که حکام ستمگر خواهان آن هستند. (4) لذا معاویه از راه جعل احادیث توسط امثال ابوهریره و نسبت دادن آنها به پیامبر(ص) افراد ساده لوح را فریب می داد. ب ـ عدم بصیرت عدم بصیرت دینی ازجمله عوامل انحراف جامعه از مسیر اسلام بود بصیرت به نگاهی گفته می شود که همراه تعقل و تفکر است این جمله عمر سعد، که در صبح عاشورا گفت: (یا خیلَ الله! اِرکبی و بالجنّّه ـ أبشِری) (5) ج ـ دعوت کوفیان سران شیعه در کوفه نامه هایی به امام حسین (ع) نوشتند و از امام (ع) دعوت کردند به کوفه برود. امام حسین (ع) با این استقبال عظیم نامه ها دعوت آنها را پذیرفت و پسر عموی خود حضرت مسلم بن عقیل (ع) را به نمایندگی خود فرستاد، تا مسلم (ع) شرح حال کوفیان را بیان کرده اگر چنانچه کوفیان به آنچه که در نامه ها نوشته اند وفادارند امام (ع) نیز به طرف کوفه حرکت کند. باید دانست که فرستادن مسلم به طرف کوفه یک اتمام حجت برکوفیان بود و عامل اساسی نهضت امام (ع) دعوت کوفیان نبوده است. امام (ع) با علم امامت می دانست که این سفر، سفر شهادت است آنچه ظاهرقضا یا نقل می کند امام حسین (ع) به طرف کوفه حرکت کرد و در اثر برخورد با حر و اجازه ندادن حر که امام (ع) از حوزه عراق خارج شود و حاضر نشدن امام (ع) که تحت حفظ حر به کوفه برود راهی پیش گرفتند تا به کربلا رسیدند. اما کوفیان هجده هزار با مسلم (ع) بیعت کردند تا اینکه با حیله عبیدالله بن زیاد اطراف اورا خالی کردند و عاقبت آن حضرت دستگیر شد و به شهادت رسید. این بود برخورد کوفیان با نماینده امام (ع) که اگر خود امام حسین (ع) نیز به کوفه رفته بود سرنوشتی بهتر از حضرت مسلم (ع) نداشت. امیرالمؤمنین (ع) در نکوهش کوفیان می فرماید: « و ماأنتم بِرکنٍ یُمالُ بکُم، ولازَوافِرُعِزًّیُفتَقَرُإلیکم. ما أنتم إلاّکإبلٍ ضَلَّ رُعاتُها، فَکُلَّما جُمِعَت مِن جانبٍ اِنتَشَرَت من آخَرَ.»(6) شما را (کوفیان) پشتوانه خود نمی پندارم، شما یاران شرافتمندی نیستید که کسی به سوی شما دست دراز کند، به شتران بی ساربان می مانید که هر گاه از یک طرف جمع آوری گردید، از سوی دیگر پراکنده می شوید. الف ـ پیام های احیاگری عاشورا از دیدگاه روایات 1ـ احیاءنماز: از جمله پیام های عاشورا احیاء نماز است سؤال: آنچه که تاریخ بیان می کند بیانگر آن است که جامعه زمان حضرت سید الشهداء (ع) اهل نماز بودند پس منظور از احیاء نماز چیست؟ جواب: خداوند در قرآن کریم می فرماید:« إنَّ الصّلاهُ تَنهی عَنِ الفَحشاءِو المُنکَرِ»(10) نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد حضرت علی علیه السلام می فرمایند:« الصَّلاهُ قربانُ کُلِّ تقیًّ»(11) نماز موجب نزدیکی هر پارسایی به خداست. بنابراین اگر کسی نماز بخواند و اورا از ارتکاب به محرمات بازندارد نماز حقیقی نیست یعنی نمازی که اسلام از مسلمین خواسته نیست نماز سپاه کوفه، نماز برای خود نمائی و تسلط بر امور بود، به همین جهت اثر وضعی نماز که دوری از محرمات باشد در لشکر عمرسعددیده نمی شد. چون اگر نماز آنها را از منکرات باز می داشت، مسلماًدر صف باطل قرار نگرفته و بر رخ فرزند پیغمبر خود شمشیر نمی کشیدند. در واقعه عاشورا گوشه هایی از پیام سید الشهداء نسبت به اقامه نماز به چشم می خورد موارد زیر از آن جمله است: ب ـ پیام های اخلاقی عاشورا از دیدگاه روایات پیام های عاشورا منحصر در احکام دینی نشد بلکه سید الشهداء (ع) درس زندگی سعادتمندانه به انسانها آموخت و همه اصول و جنبه های اسلامی عملاً در این حادثه تجسم پیدا کرده است. به گفته شهید مطهری:« امام (ع) انسان مافوق است نه ما فوق انسان؛ به همین دلیل می تواند سرمشق باشد، اگر ما فوق انسان می بود، به هیچ وجه سرمشق نبود. (18) [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:9 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
4ـ وفاداری: ازجمله پیامهای اخلاقی عاشورا وفای به عهد و پیمانی است که با کسی می بندیم. امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: «أَشرَفُ الخَلائِقِ الوَفاءُ»(29) با شرافت ترین مخلوقات وفاداری است. حضرت امیرالمؤمنین در فرمایشی دیگر می فرمایند: «مِن دَلائِلِ الایمانِ الوَفاءُ باالعَهد » (30) شخص با ایمان به عهد و پیمان خود پای بند است. ازجمله موارد نقاط ضعف اهل کوفه بی وفائی آنان است که در این امر (بی وفائی) مشهورند. ازجمله موارد بی وفائی کوفیان، بی وفائی نسبت به امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن (ع) و بی وفائی آنان نسبت به حضرت مسلم بن عقیل (ع) است که قول یاری دادند و نقض عهد کردند و هم بی وفائی آنان نسبت به خود سید الشهداء (ع) که نامه هایی به آن حضرت نوشتند و وعده یاری دادند ولی دروقت لازم نه تنها به وعده خود وفا نکردند بلکه شمشیر بر رخ امام حسین (ع) کشیدند. امام حسین (ع) در روز عاشورا در خطبه ای انتقاد آمیز از بی وفائی آنها یاد می کند. قال الحسین (ع): تَبّاًلَکُم أَیَّتُها الجَماعَهَ و تَرَحاً، إستَصرَختُمُونا والهِین َ فَأَصرَخنا کُم مُوجِفینَ، سَلَلتُم عَلَینا سَیفاً لَنا فی ایمانِکُم »(31) امام حسین (ع) فرمود: مرگ و پریشانی بر شما ای مردم که حیران و سرگردان بودید و مارا به دادرسی خویش خواندید. همین که ما شتابان برای یاری و دادرسی شما آمدیم شمشیری که باید طبق سوگندهایتان برای یاری ما بکشید، به روی ما کشیدید. امام حسین (ع)، خود مصداق بارزی از وفاداری است. سید الشهداء(ع)عهدی باخدا بسته بود وبه نحو احسن به عهد خود وفا کرد در زیارت اربعین می خوانیم:« أشهَدُ أنَّکَ وَفَیتَ بِعَهدِ اللهِ » (32) یاران آن حضرت نیز نسبت به خود امام (ع) تا پای جان وفاداری خود را نشان دادند مخصوصاً قمر بنی هاشم (ع) که در وفاداری مشهور شد؛در زیارت آن حضرت می خوانیم: « اَشهَدُ لَکَ باالتَّسلیمِ والتَّصدیقِ و الوفآءِ و النَّصیحَهِ لِخَلَفِ النَّبیِّ صَلَی اللهُ علیه و آلِهِ المُرسَل » (33) گواهی می دهم که تو مقام تسلیم و تصدیق و وفاداری و خیرخواهی را نسبت به حسین (ع) فرزند پیامبرکه درود خدا بر او وآلش باد در حد کمال داشتی. امام حسین (ع) در شب عاشورا دروصف یارانش فرمودند: قال الحسین (ع):«فأنّی لااَعلَمُ أصحاباً أَوفی ولاخیراً مِن أصحابی»(34) همانامن باوفاتر و بهتر از یاران خودم سراغ ندارم. پیام های عاشورا به وارثان عاشورا رسیده است. راهپیمائی های هر ساله مردمی در اعلان وفاداری به نظام جمهوری اسلامی در سالروز پیروزی انقلاب و شعار «مااهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» درسی است که مردم مسلمان ایران از وفاداران صحنه عاشورا آموختند. دـ پیام های عرفانی عاشورا از دیدگاه روایات 1ـ اخلاص: در فصل قبل به مهمترین پیام های سیاسی و اجتماعی عاشورا اشاره شد و لی دردرون این پیام ها، پیام های دیگری از حادثه عاشورا به چشم می خورد که از آن جمله جهاد فی سبیل الله است که خود از مصادیق نهی از منکر است. امام حسین (ع) عملا نشان داد که انسان دریک زمان می تواند هم عارف باشد و هم مجاهد، هم روح عرفانی داشته باشد وهم روح حماسی. مهلت گرفتن شب عاشورا برای راز ونیاز به درگاه حضرت حق، چهره عرفانی سید الشهداء(ع) است و جنگ دلیرانه آن حضرت در روز عاشورا با حال خستگی، تشنگی و داغ دیدگی از نمونه بارز چهره حماسی امام حسین (ع) است.ضد ریا، اخلاص است و آن عبارت است از خالص ساختن قصد از غیر خدا و پرداختن نیت ها از سوی ما سوی الله.(53) به عبارت دیگر کار را برای رضای خدا انجام دادن وغیر خدا را نادیده گرفتن اخلاص است. اسلام به اعمال خالصانه توجه دارد و عمل امیخته باخودنمائی را بی اعتبار می داند قال الصادق (ع) «لا یَصیرُ العَبدُ عَبداً خالِصاً لله عزوجل حتّی یَصیرَالمَدح ُ و الذَّمُّ عِندَهُ سَوادٌ».(54) بنده، بنده خالص خدا نمی گردد تا ستایش و نکوهش نزد او مساوی گردد. در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) افراد زیادی بودند که در جنگها در رکاب حضرت می جنگیدند اما در باره هیچکدام این حدیث واردنشد، «ضَربَهُ علیٍّ یومَ الخَندَق أفضَلُ من عبادهِ الثّقلین»(55) یک شمشیر زدن علی (ع) در جنگ خندق بالاتر از عبادت جن و انس است. این است معنای کمال اخلاص. امام حسین (ع) در وصیتنامه خود به محمد حنفیه فرمود: «وأنّی لَم أخرُجُ أشِراً، ولابَطِراً، ولا مُفسداً، ولا ظالماً، وانّما خَرَجت ُ لِطَلَبِ الأصلاح ِ فی أمَّهِ جَدّی»(56)من خروج نکردم برای راحت طلبی، و نه خوش گذرانی، ونه به منظور فساد، و نه از روی ستم، بلکه مقصودم اصلاح امت جدم می باشد. پی نوشت ها : 1. به نقل از وب سایت راسخون [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:9 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |