عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
جایزه به معلم نقل شده : عبدالرحمن سلمی ، سوره حمد به فرزند امام حسین (علیه السلام) آموخت ، وقتی که آن فرزند سوره حمد را نزد امام حسین (علیه السلام) به خوبی خواند. امام (علیه السلام) هزار دینار و هزار حله به معلم او جایزه و انعام داد، و دهان او را پر از در کرد. بعضی از این موضوع تعجب کردند، امام (علیه السلام) دو شعر زیر را خواند: سخن گفتن نوزاد صفوان گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: دو نفر مرد، همراه یک زن و یک نوزاد نزاعی داشتند، بحضور امام حسین (علیه السلام) آمدند. مرد اول گفت : زن مال من است (در نتیجه بچه نیز مال من است). مرد دوم گفت : این فرزند مال من است . امام حسین (علیه السلام) به مرد اول فرمود: بنشین ، او نشست . آنگاه امام رو به زن کرد و فرمود: راست بگو قبل از آنکه پرده ها بالا رود. زن گفت : این مرد که نشسته همسر من است و فرزند مال او است اما این مرد ایستاده را نمی شناسم . امام (علیه السلام) به بچه شیرخوار رو کرد و فرمود: به اذن خدا سخن بگو و خود را معرفی کن . نوزاد با زبان گویا گفت : پدر من نه این مرد است نه آن مرد، بلکه پدر من چوپان فلان طایفه می باشد. به این ترتیب روشن شد که آن دو مرد هر دو در ادعای خود در مورد اینکه بچه مال آن ها است دروغ می گفتند. بقیه در ادامه مطلب حب و بغض برای خدا معاویه برای فرماندار خود در مدینه یعنی مروان نامه نوشت که از ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر (علیه السلام) برای پسرم یزید خوستگاری کن . مروان نزد عبدالله رفت و جریان را گفت ، عبدالله در پاسخ گفت : اختیار این دختر با دائیش مولای ما حسین (علیه السلام) است . بعد عبدالله جریان را به عرض امام حسین(علیه السلام) رساند، امام فرمود: از درگاه خداوند خشنودی خدا را خواستارم . تا اینکه مردم در مسجد، اجتماع نمودند، مروان همراه عده ای از بزرگان قوم خود به حضور حسین (علیه السلام) آمد و جریان دستور معاویه را به عرض رساند و اضافه کرد، مهریه اش به حکم پدرش معاویه هر چه باشد می پردازیم و قرضهای پدرش را ادا می کنیم و به اضافه اینکه این وصلت باعث صلح بین دو طایفه بنی هاشم و بنی امیه می شود. امام حسین (علیه السلام): پس از حمد ثنای الهی فرمود: ای مروان ! آنچه گفتی شنیدم ، اما در مورد، مهریه سوگند به خدا ما از سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله) تجاوز نمی کنیم که دوازده وقیه معادل 480 درهم بود. اما در مورد ادای قرض پدرش ، دختران ما هر جا باشند قرضهای دنیوی ما را ادا می کنند. اما صلح و آشتی بین ما و طایفه شما، این را بدان که ما برای رضای خدا و در راه خدا با شما دشمنی داریم ، بنابراین برای دنیا با شما سازش نمی کنیم ، سوگند به جانم ، خویشاوند نسبی (بخاطر خدا) بهم زده شد تا چه رسد به خویشاوندی سببی (یعنی خویشی از ناحیه داماد). مروان و همراهانش مایوس شده برخاستند و رفتند. شیوه کمک مالی شخصی از انصار (مسلمین مدینه) به حضور امام حسین (ع) برای درخواست کمک مالی آمد و تقاضای کمک کرد. امام حسین (ع) فرمود: ای برادر انصاری آبرو و شخصیت خود را از سؤ ال رودررو، حفظ کن ، درخواست خود را در نامه ای بنویس ، که من به خواست خدا آنچه را که موجب شادی تو است انجام خواهم داد. مرد انصاری در نامه ای نوشت : ای حسین (ع) پانصد دینار به فلانی بدهکارم ، و اصرار می کند که طلبش را بپردازم ، با او صحبت کن تا وقتی که پولدار شدم ، صبر کند. وقتی امام حسین (ع) نامه او را خواند، به منزل تشریف برد و کیسه ای حاوی هزار دینار آورد و به آن مرد انصاری داد و فرمود: با پانصد دینار، بدهی خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر، زندگی خود را سروسامان بده ، و حاجت خود را جز نزد سه نفر نگو 1- دیندار 2- جوانمرد 3- صاحب اصالت خانوادگی چرا که در مورد آدم دیندار، دین ، نگهدار او است (و مانع آنست که آبروی تو را ببرد) و در مورد جوانمرد، او بخاطر جوانمردی ، حیا و شرم می کند، و در مورد کسی که اصالت خانوادگی دارد، او بخاطر نیازت ، آبروی تو را نمی ریزد، بلکه شخصیت تو را حفظ می کند و بدون برآوردن حاجتت ، رد نمی شود. [ یکشنبه 90/9/6 ] [ 9:32 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |