عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
خداوند متعال در توصیف ویژگی های مردان الهی و مبلغان راه حقیقت، شجاعت و شهامت را یکی از بارزترین صفات و خصلت های آنان می شمارد و می فرماید: «الذین یبلغون رسالات الله ویخشونه ولا یخشون احدا الا الله وکفی بالله حسیبا»؛ (احزاب/39) «کسانی که رسالت های الهی را ابلاغ می کنند و تنها از خدا می ترسند و از غیر او هیچگونه واهمه ندارند و خداوند برای حسابرسی کافی است.» همچنین خداوند در سوره مائده جهادگران راه خدا را دلیر مردانی به شمار آورده است که در راه دفاع از حق و آرمان های والای اسلامی هیچگاه خسته نمی شوند و از سرزنش و ملامت سست عنصران و منافقان و مخالفان هرگز شک و دو دلی به خود راه نمی دهند و با روحیه قوی و شهامت بی نظیر خود تاج و تخت طاغوتهای زمان را به لرزه در آورده، به فضل و رحمت الهی دل می بندند: «یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومة لائم، ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم»(مائده/54)؛ آنان در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی ترسند و این [روحیه شجاعانه] فضل خداست که به هر کس که بخواهد عنایت می کند و خداوند وسعت دهنده دانا است.» بقیه در ادامه مطلب
امام حسین (علیه السلام) از همان دوران کودکی و نوجوانی به صراحت لهجه و بی باکی و شجاعت معروف بود . او این خصلت ستوده را از جدش رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) به ارث برده بود . امام (علیه السلام) در یکی از روزهای اوائل خلافت خلیفه دوم، در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بود . آن حضرت که دوران نوجوانی را سپری می کرد، متوجه شد که عمر بالای منبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قرار گرفته و در مورد آیه «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ » (احزاب/6) برای مردم سخن می گوید . امام حسین (علیه السلام) با شنیدن سخنان متناقض خلیفه از جایش بلند شده و با شجاعت تمام فرمود: «انزل عن منبر ابی رسول الله لا منبر ابیک؛ از منبر پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود آی؛ نه منبر پدرت .» امام حسین (علیه السلام) در عبادت و عرفان و کسب مقامات معنوی به درجه ای از معرفت رسید که مدال نفس مطمئنه به نامش ثبت گردید.
ابن خطاب از اعتراض شدیداللحن امام یکه خورده و گفت: راست می گویی . بلی این منبر پدر توست نه پدر من . چه کسی این سخن را به تو آموخت؟ آیا پدرت علی بن ابی طالب؟! امام حسین (علیه السلام) فرمودند: به جانم سوگند! اگر در این مورد از پدرم هم اطاعت کرده باشم، بیراهه نرفته ام؛ چرا که او هدایتگر و من ره یافته اویم . آنگاه در ادامه فرمود: ای پسر خطاب! اگر مردم از ما اهل بیت علیهم السلام پشتیبانی می کردند، تو نمی توانستی بر آل محمد مسلط شده و بر منبرشان بنشینی . خدا آنگونه که سزای توست، سزایت دهد و از بدعتی که پدید آوردی به سختی بازجوئیت کند. » خلیفه با خشم تمام از منبر پائین آمده و به همراه عده ای، نزد علی (علیه السلام) رفت و گفت: ای اباالحسن! امروز از فرزندت حسین چه چیزها که ندیدم! او در مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله با صدای بلند با ما سخن می گوید و اوباش و اهل مدینه را بر علیه من می شوراند. 1
از ویژگی های وجود مقدس حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) عشق به مناجات و عبادت است و این یکی دیگر از نشانه های بارز بندگان خاص الهی است . خداوند متعال در سوره فرقان درباره بندگان خاص خود می فرماید: «وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا »؛ (فرقان/64) «[آنان] کسانی هستند که شبها برای خدا بیدار مانده و به سجده و قیام می پردازند .» عبادت پروردگار دارای آثار ویژه تربیتی و مایه تکامل روحی و معنوی انسان است . عبادت و عرفان، روح و روان بندگان را با قدرت بی منتهای الهی و با کمال مطلق پیوند می دهد. انسان را از مرکب غرور و خودخواهی به زیر کشیده و در سلک خوبان عالم و دلدادگان حضرت حق قرار می دهد. خداوند متعال در آیه دیگری در مورد پارسایان و بندگان ستوده خویش می فرماید: «کَانُوا قَلِیلًا مِّنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ »؛ (الذاریات/17 و 18) «آنها مقدار اندکی در شب می خوابند و در سحرگاهان استغفار می کنند .» امام حسین (علیه السلام) در عبادت و عرفان و کسب مقامات معنوی به درجه ای از معرفت رسید که مدال نفس مطمئنه به نامش ثبت گردید.2 دعای عرفه امام حسین (علیه السلام) نمونه ای دیگر از عرفان آن سیمای ملکوتی است؛ آنجا که به درگاه خداوند عرض می کند: برادرم عباس! جانم به فدایت، سوار شو ... به سوی آنان برو و اگر توانستی جنگ را تا صبح فردا به تاخیر انداز و امشب آنان را از ما دور کن، شاید ما بتوانیم امشب در پیشگاه پروردگارمان به نماز و دعا و استغفار بپردازیم، او خوب می داند که من پیوسته نماز برای او و تلاوت قرآنش و بسیار دعا کردن و طلب آمرزش خواستن از درگاهش را دوست داشته ام.
«ماذا وجد من فقدک؟ وما الذی فقد من وجدک؟ لقد خاب من رضی دونک بدلا ولقد خسر من بغی عنک متحولا؛3 [پروردگارا! چه یافت آنکه تو را گم کرد؟ و آنکه تو را یافت دیگر چه گم کرده است؟ مطمئنا آن کسی که به دیگری به جای تو راضی شد زیانکار است و آنکه از تو روی گرداند در خسران خواهد بود!»
عصر روز تاسوعا عمرسعد فرمان حمله داد. حضرت ابوالفضل (علیه السلام) از سوی امام حسین (علیه السلام) مامور گردید تا شب عاشورا را از جفاکاران ستم پیشه مهلت بگیرد و جنگ به روز بعد موکول شود . حضرت اباعبدالله (علیه السلام) انگیزه خویش را از تاخیر انداختن جنگ، به برادرش عباس (علیه السلام) چنین بیان داشت: «یا عباس! ارکب بنفسی انت یا اخی ... ارجع الیهم فان استطعت ان تؤخرهم الی غدوة وتدفعهم عنا العشیة، لعلنا نصلی لربنا اللیلة وندعوه ونستغفره، فهو یعلم انی کنت احب الصلوة له وتلاوة کتابه وکثرة الدعاء والاستغفار؛4 برادرم عباس! جانم به فدایت، سوار شو ... به سوی آنان برو و اگر توانستی جنگ را تا صبح فردا به تاخیر انداز و امشب آنان را از ما دور کن، شاید ما بتوانیم امشب در پیشگاه پروردگارمان به نماز و دعا و استغفار بپردازیم، او خوب می داند که من پیوسته نماز برای او و تلاوت قرآنش و بسیار دعا کردن و طلب آمرزش خواستن از درگاهش را دوست داشته ام.» امام حسین (علیه السلام) آنچنان عشق به نماز و ذکر و دعا دارد که می خواهد شبی را از دشمن مهلت گرفته و به راز و نیاز و نیایش بپردازد و این در حالی است که با صلابت تمام در مقابل خواسته های نامشروع دشمن ایستاده و مقاومت می کند .
معاویه پس از شهادت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) و تحمیل قرارداد صلح بر امام حسن (علیه السلام)، به دنبال راهی بود که با خاندان نبوت پیوندی برقرار کند . به این جهت مروان را مامور ساخت تا از ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر برای یزید خواستگاری کند . او نیز در مجلسی که اعیان مدینه و سران بنی امیه حضور داشتند، ضمن تمجید از فرزند ناپاک معاویه، طی سخنانی آرزو کرد که این ازدواج سربگیرد . عبدالله بن جعفر همسر حضرت زینب علیها السلام تصمیم گیری نهایی را به دائی دختر؛ یعنی، حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) موکول نمود. امام حسین(علیه السلام) در همان جلسه به پاخاسته و خطاب به مروان و حضار چنین فرمود: حمد و سپاس خداوندی را که ما اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را برای پاسداری از دین خود و رهبری مردم برگزید، و قرآن و وحی خود را بر ما نازل کرد . ای مروان! تو سخن گفتی و ما گوش کردیم! اینکه گفتی پدر دختر هر چه پیشنهاد کند آن را مهریه ام کلثوم قرار خواهید داد، به جانم سوگند! ما اهل بیت در مقدار مهریه از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عدول نمی کنیم . آن حضرت مهریه دختران و همسرانشان را بیست اوقیه معادل 480 درهم تعیین می کردند. و اما اینکه گفتی قرض پدرش را نیز ادا خواهید کرد، چه زمانی زنان ما بدهی های ما را پرداخته اند که این دومی باشد؟! اما اینکه گفتی این وصلت ارتباط بین دو قبیله بنی هاشم و بنی امیه را تقویت کرده و موجب صلح و سازش و آرامش خواهد بود، به صراحت می گویم که دشمنی ما اهل بیت با سران بنی امیه در راه خدا و به خاطر دین خداست و هرگز برای رسیدن به دنیا با شما مصالحه نخواهیم کرد. روابط نسبی این دشمنی را از میان برنداشت، چگونه پیوند سببی موجب صلح و دوستی خواهد بود .» من حسین را گنجینه دار وحی خود قرار دادم و او را با شهادت گرامی داشتم و [زندگی اش را] با سعادت به پایان بردم . پس او برترین کسی است که به شهادت رسید و در درجه، بالاترین شهیدان است . کلمه تام خود را با او قرار دادم و حجت بالغه من در نزد اوست . میزان پاداش و کیفر در نزد من، خاندان حسین است .
سپس امام حسین (علیه السلام) تک تک سخنان مروان را با قاطعیت و استدلال کامل و منطقی پاسخ گفت و در پایان در مورد ازدواج دختر حضرت زینب علیها السلام فرمود: «ای مردم حاضر در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله! گواه باشید که من دختر خواهرم ام کلثوم، فرزند عبدالله بن جعفر را به عقد پسرعموی او قاسم بن محمدبن جعفر در آوردم و مهریه او را چهارصد و هشتاد درهم قرار دادم و زمین حاصلخیز خود در مدینه را به عنوان کمک هزینه زندگی به او بخشیدم.» 5 در زمینه پاسداری امام حسین (علیه السلام) از ناموس مسلمانان، واقعه نجات همسر عبدالله بن سلام توسط حضرت اباعبدالله (علیه السلام) نیز قابل توجه است . فجری در ظلمت امام صادق (علیه السلام) فرمود: «سوره فجر را در نمازهای واجب و مستجب خود بخوانید؛ زیرا این سوره حسین بن علی (علیه السلام) است و هر کس آن را بخواند، در روز قیامت با حسین بن علی (علیه السلام) در درجه او از بهشت خواهد بود.» 6 نکته قابل توجه در این روایت این است که از میان سوره های قرآن سوره فجر به آن حضرت مخصوص گشته است . فجر به معنای سپیده و روشنائی است و امام حسین (علیه السلام) در روزگار ظلمت و تاریکی زمامداران خودسر و مستبد بنی امیه که می رفت آثار و نشانه های روشن الهی به بوته فراموشی سپرده شود و ارزشهای الهی که با زحمات طاقت فرسای رسول گرامی اسلام در جامعه نوپای نبوی تدریجا فراموش می شد، با فداکاری و نثار هستی خویش همچون سپیده دم درخشیده و با ارائه تصویر روشنی از مبانی و احکام اسلام، شاهراه انسانیت را تا قیامت روشن نمود . خداوند متعال برای ارج گذاری از این همه جان نثاری امام حسین (علیه السلام) در راه پاسداری از ارزشهای الهی - که طبق عهد خود هستی اش را فدای آن نمود - هدیه ای آسمانی به آن حضرت عنایت کرد. در حدیث موسوم به حدیث لوح در مورد مقام بلند آن حضرت می فرماید: «جعلت حسینا خازن وحیی واکرمته بالشهادة وختمت له بالسعادة فهو افضل من استشهد وارفع الشهداء درجة . جعلت کلمتی التامة معه والحجة البالغة عنده، بعترته اثیب واعاقب؛ 7 من حسین را گنجینه دار وحی خود قرار دادم و او را با شهادت گرامی داشتم و [زندگی اش را] با سعادت به پایان بردم . پس او برترین کسی است که به شهادت رسید و در درجه، بالاترین شهیدان است . کلمه تام خود را با او قرار دادم و حجت بالغه من در نزد اوست . میزان پاداش و کیفر در نزد من، خاندان حسین است .» آن حضرت در تمامی آن دوران حساس و بحرانی به اقتضای اوضاع روز و شرایط زمان، بهترین و شایسته ترین شیوه را در حفظ مبانی اسلام و مبارزه با باطل و سردمداران نفاق در پیش گرفت و ثمره این تلاشهای خستگی ناپذیر و سراسر افتخار، شهادت عاشقانه ای بود که رضایت حق را در پی داشت. به همین جهت مصداق کامل آیه «یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی » ؛ (فجر/28 - 30) «ای نفس مطمئن! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که تو از او راضی هستی و او هم از تو . پس در ردیف بندگان من به بهشت داخل شو!» گردید. 8 1) الاحتجاج، ج 2، ص 14، باتلخیص . 2) تفسیر قمی، ج 2، ص 422 . 3) اقبال الاعمال، ج 2، ص 74 . 4) مقتل ابومخنف، ص 106؛ تاریخ طبری، ج 4، ص 315 . 5) العوالم، الامام الحسین (علیه السلام)، ص 87؛ المناقب، ج 4، ص 38 و 39 . 6) تفسیر مجمع البیان، ج 10، ص 341 . 7) کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 308 تا 311 . 8) تفسیر قمی، ج 2، ص 422 . [ دوشنبه 90/9/7 ] [ 3:53 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |