عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
امروزبه مناسبت روز عاشورا نیت کردم که درباره ی نهضت حسینی (علیه الصّلاة و السّلام ) حرف بزنم. چیز عجیبی است؛ همه ی زندگی ما از یاد حسین علیه السلام لبریز است - خدا را شکر-درباره ی نهضت این بزرگوار هم زیاد حرف زده شده است؛ اما در عین حال انسان هر چه در این باره می اندیشد، میدان فکر و بحث و تحقیق مطالعه، گسترده است. هنوز خیلی حرفها درباره ی این حادثه ی عظیم و عجیب و بی نظیر وجود دارد که ما باید درباره ی آن فکر کنیم و برای هم بگوییم. بیش از صد درس مهم در یک حرکت چند ماهه خوب، اگر این حادثه را در نظر بگیرید، حضرت ابی عبدالله صلی الله علیه و اله و سلم از آن روزی که از مدینه خارج شد و به طرف مکه آمد، تا آن روزی که در کربلا شربت گوارای شهادت را نوشید، شاید بشود گفت که انسان می تواند در این حرکت چند ماهه، بیش از صد درس مهم بشمارد -نخواستم بگویم هزارها درس؛ می شود گفت هزارها درس هست - بله، ممکن است هر اشاره ی آن بزرگوار، یک درس باشد؛ اما این که می گویم بیش از صد درس، یعنی اگر ما بخواهیم این کارها را مورد مداقّه قرار بدهیم، از آن می شود صد عنوان و سرفصل به دست آورد، که هر کدام برای یک امت، برای یک تاریخ و یک کشور، برای تربیت خود و اداره ی جامعه و قرب به خدا درس است. به خاطر این است که حسین بن علی(ارواحنا فداه و فدا اسمه و ذکره ) در دنیا مثل خورشیدی در میان مقدسین عالم، این گونه می درخشد. انبیاء و اولیاء و ائمه و شهدا و صالحین را در نظر بگیرید. اگر آنها مثل ماه و ستاره ها باشند، این بزرگوار مثل خورشید می درخشد. این به خاطر همینهاست؛ ولی این صد درس به کنار، یک درس اصلی دراین عمل هست.
درس اصلی: چرا امام حسین علیه السلام قیام کرد؟ من امروز سعی خواهم کرد آن درس اصلی را در این قضیه، به شما عرض بکنم. همه ی آنها حاشیه است و این متن است؛ چرا قیام کرد؟ این درس است.
آیا قیام حضرت برای تشکیل حکومت بود؟ دوست دارند این طور بگویند که حضرت خواست حکومت فاسد یزید را کنار بزند و خودش یک حکومت، تشکیل بدهد؛ این هدف قیام ابی عبدالله علیه السلام بود. این حرف، نیمه درست است؛ نمی گویم غلط است. اگر مقصود از این حرف، این است که این بزرگوار برای تشکیل حکومت قیام کردند، به این نحو که اگر ببینید نمی شود انسان به نتیجه برسد، بگویند نشد دیگر، برگردیم؛ این غلط است.
آیا حضرت قیام کردند که شهید بشوند؟ این حرف را هم ما در اسناد و مدارک اسلامی نداریم - که برو خودت را به کام کشته شدن بینداز- ما چنین چیزی نداریم. ما شهادت را که در شرع مقدس می شناسیم و در روایات و آیات قرآن از آن نشانی می بینیم، معنایش این است که انسان به دنبال هدف مقدسی که واجب، یا راجح است، برود و در آن راه، تن به کشتن هم بدهد. این، آن شهادت صحیح اسلامی است؛ اما این که آدم، اصلاً راه بیفتد برای این که من بروم کشته بشوم، یا یک تعبیر شاعرانه ی این جوری که خون من پای ظالم را بلغزاند و او را به زمین بزند! اینها آن چیزی نیست که مربوط به آن حادثه ی به آن عظمت است؛ دراین هم بخشی از حقیقت هست، اما هدف حضرت، این نیست
حکومت و شهادت دو نتیجه بود نه هدف بنده به نظرم این جور می رسد: آن کسانی که گفته اند «هدف، حکومت بود »؛ یا «هدف، شهادت بود »، میان هدف و نتیجه، خلط کرده اند؛ نخیر، هدف، اینها نبود. امام حسین علیه السلام هدف دیگری داشت؛ منتها رسیدن به آن هدف دیگر، حرکتی را می طلبید که این حرکت، یکی از دو نتیجه را داشت حکومت، یا شهادت. البته حضرت برای هر دو هم آمادگی داشت؛ هم مقدمات حکومت را آماده کرد و می کرد هم مقدمات شهادت را آماده کرد و می کرد. هم برای این توطین نفس می کرد، هم برای آن. هر کدام هم می شد، درست بود، ایرادی نداشت؛ اما هیچ کدام، هدف نبود، دو نتیجه بود. هدف، چیز دیگری است.
انجام واجب بزرگی که تا آن زمان به آن عمل نشده بود هدف چیست؟ اول آن هدف را به طور خلاصه، در یک جمله عرض می کنم؛ بعد یک مقداری توضیح می دهم.
زمینه ی انجام این واجب، در زمان امام حسین علیه السلام پیش آمد حالا چرا امام حسین، این کار را بکند؟ چون زمینه ی انجام این واجب، در زمان امام حسین پیش آمد. اگر این زمینه در زمان امام حسین پیش نمی آمد، مثلاً در زمان امام علی النقی علیه السلام پیش می آمد، همین کار را امام علی النقی علیه السلام می کرد؛ حادثه ی عظیم و ذبح عظیم تاریخ اسلام، امام علی النقی (علیه الصّلاة و السّلام ) می شد. اگر در زمان امام حسن مجتبی یا در زمان امام صادق (علیهما السلام) هم پیش می آمد، آن بزرگواران عمل می کردند. در زمان قبل ازامام حسین، پیش نیامد؛ بعد از امام حسین هم در تمام طول حضور ائمه تا دوران غیبت، پیش نیامد! [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 3:38 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |