مقدمه
حادثه عاشورا، بی شک از عظیم ترین رخدادهایی بود که در تاریخ بشری موجی عظیم پدید آورد و مسلمانان و غیرمسلمانان را با ارزش های متعالی و مفهوم حیات هدفدار آشنا ساخت و انگیزه های مبارزه برای حفظ کرامت انسان و نفی سلطه ی ستم را در انسان ها ایجاد یا تقویت نمود. هر اندازه که مسلمانان و انسان های حق طلب با درس های نهفته در آن حرکت خونین و عمیق آشناتر شده، از آن بهره برده اند، به همان میزان عزتمند و بزرگوار زیسته و پایه های حکومت طاغوت ها را لرزانده اند. درس هایی که از عاشورا
می توان گرفت، در سخنان امام حسین و یارانش، عملکرد و روحیات آنان، تأثیر آن واقعه در فکر و زندگی مسلمانان و ماندگاری آن حماسه و آثارش در طول زمان نهفته است و کسی که به دقت در مجموعه این واقعه بنگرد، با این درس ها آشنا می شود.
با نگاه جستجوگرانه از صفحات رنگین محرم و عاشورای خونین حسین تا سال 1341 و 1342 و عاشورای آن سال که به قیام 15 خرداد ماه منتهی شد و در نهایت 22 بهمن ماه سال 1357 که پرچم تشنه ی اسلام سیراب از اتحاد و دفاع و شهادت شد، رد پای حسین را می یابیم که آکنده از بوی احیای اسلام است و راهبری راستین چون خمینی را که مفهوم زیبای ثقلین محمد را دریافته و تنهای تنها، برای اسلامی که اسیر و زخمی دست های آلوده بیگانه و آشناهای اسیر هواهای نفسانی، قدم در جای پای حسین می نهد و تنها با شعار « واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا»(1)تاریخ را می شکافد و اندیشه والای فدا شدن برای اسلام را می افرازد... .
با نگاهی که به انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی بنیانگذار این تحول بزرگ و شخصیت معنوی ایشان و با نگاهی به اندیشه و راه کسانی که در پی اعتلای پرچم مقدس اسلام زندگی باقی را برگزیدند و چه آنهایی که لذت اسارت را خداوند روزی ایشان قرار داد تا مفهوم آزادی واقعی را دریابند و چه آنهایی که سوداگران برتری بودند و با خدای خویش معامله کردند و از نعمت های بزرگ خداوندی، نعمت سلامتی خویش را هدیه پیشگاه اسلام و قرآن نمودند، می شود فهمید تأثیر سیره و سنت نبوی در اندیشه و افکار این پیروان واقعی چه بوده است.
از انقلاب بزرگ حسین تا انقلاب حسینی خمینی... از اندیشه ی حسین- این هدیه آسمانی زمین خلیل الهی- که خلیل الله اسماعیل ها را به قربانگاه برد بی رمی، حتی یک جمر، تا اندیشه خمینی فرزانه- مردی که در تار و پود وجودش جز آیه آیه قرآن چیزی نهفته نبود- قرن ها فاصله است و چه نزدیک به هم و هم معنی و هم هدف... دو فریاد، دو فریاد هم ریشه در قرآن و برخاسته از وسعت اندیشه هایی خالص و پاک و عقبایی...
در این مقاله به برخی از مشخصات حماسه حسینی به صورت گذرا اشاره می شود و تأثیر آن در انقلاب اسلامی ایران تحلیل و مورد بررسی قرار می گیرد. امید است گامی هرچند کوچک در راستای گسترش و تبلیغ تفکر عاشورایی حضرت اباعبدالله الحسین باشد.
1. اصلاح طلبی و ظلم ستیزی
نهضت عاشورا به لحاظ ماهیت اسلام خواهی، اصلاح طلبی و ظلم ستیزی اش، همواره الهام بخش انقلابیون و حرکت های اصلاحی بوده است. انقلاب اسلامی ایران نیز از آن سرچشمه سیراب شد و از محتوای عاشورا الهام گرفت، این الهام گیری هم از سوی رهبر انقلاب بود و هم از ناحیه مردم؛ چه اینکه شرایط سیاسی و اجتماعی ایران قبل از انقلاب، شبیه دوران بنی امیه بود. فساد و ظلم حاکمیت داشت. اسلام در حال نابودی بود. تبلیغات ضد اسلامی در اختیار طاغوت بود. ابتذال فرهنگی و غربزدگی، معروف شدن منکر، منکر شدن معروف، به زندان افتادن آزادمردان، حیف و میل بیت المال در راه عیاشی های طاغوت، همه، شرایطی را به وجود آورده بود که اصلاحی عمیق می طلبید تا زور به عنوان عامل استقرار حکومت نفی شود و معیارها و هنجارها حاکم گردد.
امام امت، با الهام از عاشورا، روح حماسه و غیرت دینی را در مردم دمید و آنها را به حکومت اسلامی و حاکمیت ارزش های قرآنی فراخواند. مفاسد رژیم طاغوت را برشمرد و در دوران تبعید هم از این راه دست بر نداشت. مردم، مبارزات خود را علیه یزید زمانه می دانستند و از تبیین مفاسد معاویه، یزید، ابن زیاد و ... ذهن ها به مفاسد و مظالم طاغوتیان منتقل می شد. مجالس محرم، منبرها، وعظ ها، نوحه ها رنگ و حال و هوای سیاسی و انقلابی گرفت؛ حتی شعارهای مردم در راهپیمایی های ضد طاغوتی، پیوند انقلاب و عاشورا را می رساند( رهبر ما خمینیه، نهضت ما حسینیه). عاشورا محور بسیج مردم و شورگستری علیه طاغوت شد. عنصر شهادت به مبارزه مردم جان و روح بخشید.
خانواده ها شهدای خود را به فرمان حسین زمان و محشور با شهدای کربلا می دانستند. امام امت در سخنرانی هایش و نیز در مصاحبه ها، مشروعیت حکومت شاه را زیر سؤال برد و خواستار تشکیل حکومت اسلامی بود. آنگونه که سیدالشهدا نیز با امتناع از بیعت، خلافت یزید را نامشروع و غاصبانه دانست.
نگرش سیاسی به حادثه ی کربلا و درس آموزی از قیام عاشورا، سرلوحه دعوت امام خمینی و همفکران او بود و اعلام اینکه همه جا کربلا و هر روز عاشوراست، تأکیدی بر این برداشت بود. قتل عام 15 خرداد، گرچه به ظاهر سرکوب نهضت امام بود، اما خون های شهدا و افشاگری ها و مبارزات بعدی، اذهان را برای یک انقلاب آماده ساخت. عاشورای حسینی هم در ظاهر، با شهادت امام و یارانش به پایان رسید؛ ولی همان حادثه، بذر تحرک ها و بیدارگری های عظیمی را افشاند و به بار نشست.امام امت، با توجه به قدرت جذب، الهام، سازماندهی و شورآفرینی کربلا و عزاداری های ایام محرم و
دسته های عزاداری، این سنت دیرین را به شدت حمایت کرد.
همچنان که خطابه امام خمینی در 15 خرداد(12محرم) آغاز این نهضت بود، راهپیمایی های تاسوعا و عاشورا نیز در آخرین سال حکومت رژیم پهلوی، ضربه ی نهایی را بر آن زد. امام تأکید داشت روحانیون و خطبا، حد اعلای بهره را از منابر حسینی در ماه محرم و صفر ببرند؛ چه اینکه بهره هایی که عاشورای حسینی را به پیروزی انقلاب رساند، فراوان بود.
به تعبیر امام امت:« اگر قیام حضرت سیدالشهدا نبود، امروز ما هم نمی توانستیم پیروز شویم»(2). « واقعه عظیم عاشورا از سال 61 هجری تا خرداد 61 و از آن زمان تا قیام جهانی بقیة الله ارواحنا لمقدمه الفداء، در هر مقطع انقلاب ساز است».(3)
این مسئله درباره ی عاشورا و جبهه های جنگ تحمیلی هم دیده می شود؛ چه اینکه پس از پیروزی انقلاب نیز، آنچه ملت را در مقابل استکبار جهانی مقاوم و بی باک ساخت و امت انقلابی و رهبری انقلاب، تن به سازش ندادند، همان درس عزتی بود که از « هیهات منا الذله» اباعبدالله آموخته بودند و آنچه که در سال های دفاع مقدس، جبهه ها را گرم نگه می داشت و سیل نیروی عظیم انسانی به جبهه ها سرازیر می شد و فتح الفتوح ها می آفرید، درس های آموخته از کربلا و مکتب شهادت بود. امام امت فرمود:« انقلاب اسلامی ایران، پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است»(4) و فرمود:« این خون سیدالشهداست که خون های همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد.»(5)
آنچه عاشورا داشت، یک بار ایدئولوژیکی و انگیزه ی مکتبی برای مبارزه بود. این محتوا در ذهن رهبر انقلاب و در دل پیروان او شکل گرفت و نهضت را پدید آورد و پس از پیروزی هم هشت سال دفاع خونین از انقلاب را اداره و تغذیه کرد. فرهنگ عاشورا و الهام از اسوه های کربلایی، حتی در وصیت نامه، پیشانی بندها، شعارها، سرودها، نوحه ها، تابلوهای جبهه، رمز عملیات و مجالس ختم شهدا متجلی بود. وقتی فرماندهی می گفت:« ما یک بار حسین را در کربلا تنها گذاشتیم و چهارده قرن تحقیر و تازیانه و توهین و شکنجه چشیدیم، هرگز مبادا این بار حسین را تنها بگذاریم»(6)، این عمق تأثیر عاشورا را در دفاع مقدس ما نشان می داد.
رزمندگان اسلام، به عشق حسین در جبهه ها تشنه، جان می دادند. انتظار و امید حضور اباعبدالله را بر بالین خود داشتند. آنچه به پیشانی بندها یا پشت لباس های رزم خود می نوشتند، پیوند جبهه و کربلا را می رساند، از قبیل: مسافر کربلا، زائر کربلا، یا زیارت یا شهادت، هیهات منا الذله، با قمر بنی هاشم، یا ثارالله، یا حسین شهید، یا سیدالشهدا، عاشقان کربلا، کل یوم عاشورا، یا اباعبدالله، لبیک یا حسین و ... تابلو نوشته های جاده های جبهه نیز الهام از فرهنگ عاشورا داشت. غیر از تعبیرات یاد شده که گاهی در تابلونوشته ها هم دیده می شد، عباراتی اینچنین نیز، گویای این حقیقت است:« هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله؛ اگر خسته جانی بگو یا حسین؛ وعده گاه حزب الله صحن اباعبدالله؛ رزمندگان تا کربلا راهی نمانده؛ راه قدس از کربلا می گذرد؛ پیش به سوی حرم حسینی؛ بسیجی
مسافر جاده های پر پیچ و خم کربلا و ... ده ها جمله دیگر»(7).
نامگذاری برخی از عملیات نیز با الهام از نهضت عاشورا بود. عملیات محرم، مسلم بن عقیل، عاشورا، ثارالله، کربلای 1 تا 10 و ... از جمله این نمونه هاست. رمز عملیات نیز گاهی از اسامی مبارک حماسه سازان کربلا بود که در رزمندگان، شوری عاشورایی پدید می آورد؛ همچون:« یا حسین فرماندهی»، یا اباالفضل العباس، یا زینب، یا اباعبدالله الحسین.
همین که رزمندگان خود را در مسیر اهداف عاشورا می دیدند، شور می گرفتند و همین که خانواده های آنان به جبهه حسینی سرباز می فرستادند، صبور و مقاوم می شدند و شهیدان جبهه ها را مسافران بازگشته از کربلا می دانستند( این گل پرپر از کجا آمده؟ از سفر کرب و بلا آمده) و عزیمت به جبهه را حرکت به سوی حرم حسینی می دیدند( گرفته ایم جان به کف و به کربلا می رویم، پیش به سوی حرم حسینی) جانبازان بی دست را اقتداکنندگان به قمر بنی هاشم می دانستند و مادران و خواهران و دختران شهدا را درس آموخته از زینب و سکینه می یافتند و مادر چند شهید را به « ام البنین» تشبیه می کردند و در حمایت از رهبری انقلاب و اطاعت فرمان جهاد او شعار « ما اهل کوفه نیستیم، حسین تنها بماند» سر می دادند. شب های حمله، با نوحه خوانی و سینه زنی و عزاداری برای امام حسین روحیه می گرفتند.
در آن سال ها، عزیمت به جبهه، پاسخ به ندای « هل من ناصر» حسین زمان بود و جبهه های غرب و جنوب کشور، « کربلای ایران» محسوب می شد و شهدایی که به عاشوراییان تاریخ می پیوستند، سیراب شدگان از فرات عشق
و علقمه ی یقین بودند و حتی « مفقودالاثر» ها گمشدگانی در « حریم کربلا» تلقی می شدند. این باورها و برداشت ها بود که به امت ما آرامش و اطمینان می بخشید و رزمندگان را برای رفتن به جبهه، بی تاب می ساخت. انقلاب اسلامی ایران و دفاع مقدس، در اهداف، انگیزه ها، شیوه ی مبارزه، روش های دفاع، روحیه مردم، شهادت طلبی و صبر، همه و همه، الهام گرفته از عاشوراست تا پایان نیز به این فرهنگ وفادار می ماند.
پینوشتها:
*عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور.
1.آل عمران: 102.
2.صحیفه نور؛ ج 17، ص 60.
3.همان؛ ج 16، ص 219.
4. همان؛ ج 18، ص 12.
5. همان؛ ج 15، ص 204.
6.چکیده مقالات کنگره امام خمینی و فرهنگ عاشورا؛ ص 104.
7. در این زمینه ر.ک به: مهدی فهیمی؛ فرهنگ جبهه.