عوامل و ریشه های ماندگاری قیام کربلا در عصر حاضر
یکی از مسائل مهم در پایایی و مانایی قیام کربلا این است که بشناسیم و بیابیم که چه مؤلفه ای عامل خلوص، توانمندی و کارآمدی و ابدیت و جاودانگی نهضت کربلا در عصر جدید و در میان انسان معاصر و دنیای نوین خواهد شد.
به نظر می رسد غیر از احیای عوامل گذشته در یک نگاه کلی و کلان می توان عوامل ذیل را فهرست وار ذکر نمود:
1. تحلیل جامع و مانع یا منطقی از قیام کربلا، زمان و زمینه های نهضت حسینی علیه السلام و بیان آثار و لوازم احیاگرانه و سعادت بخش و عدالت آفرین و کرامت زای آن قیام الهی؛
2. بدعت زدایی و خرافه ستیزی از ساحت قیام کربلا و نهضت عاشورا به صورت عالمانه، واقع بینانه، دردمندانه و مخلصانه؛
3. احیای زیارت عاشورا بر محور معرفت و محبت صائب و صادق و به دور از تفرقه و تشتت افکنی در جامعه ی مسلمانان، خواندن توأم با تأنی و تأمل زیارت اربعین و مانند آن؛(1)
4. نشر کتب، مجلات و محصولات فرهنگی- هنری سازماندهی شده، عالمانه و با ادبیات نوآمد و جذاب و به دور از سطحی نگری، زواید و تحریفات لفظی و معنوی؛
5. مدیریت جامع فرهنگی در متن جامعه نسبت به « محرم و صفر» و منشورات علمی - فرهنگی به خصوص لغت نامه ها و دانشنامه هایی که نوشته و منتشر می شوند و همچنین واعظان، مبلّغان، مداحان، مرثیه سرایان، تعزیه خوانان و ...و حتی مجالس و محافل خانگی و شخصی که بایسته است مدیریت شوند.
در فرجام و انجام این مقاله، شایسته است به نکته ای محتوایی در « راز ماندگاری» و گسترش دائمی امواج نهضت کربلا اشارتی نماییم که راز اصلی در « محتوا و پیام»، شکل منطقی و مدیریت شده ی قیام کربلا و روح الهی- توحیدی داشتن و درد عدالت اجتماعی ورزیدن بود و این معنا عامل مهمی در برخورد امواج برگرفته از قیام کربلا با امواج فکری- سیاسی و اجتماعی رقیب در عرصه های عملی شده است و به تعبیر استاد شهید مطهری« امواج طبق خاصیت ذاتی خود، به محض پیدایش رو به وسعت و گسترش می نهند؛ متوالیاً بر وسعت دایره ی خویش می افزایند و فاصله ی محیط و مرکز را بیشتر می کنند و از طرف دیگر، به هر نسبت که بر وسعت دایره ی خود می افزایند، از قوت و شدت طول آنها کاسته می شود؛ تدریجاً ضعیف و ضعیف تر می گردند و طول شان کم و کمتر می شود تا آنکه به نیستی و نابودی- دست کم از نظر ما- می گرایند و به دنبال عدم می پیوندند.
برخورد امواج با یکدیگر سبب خنثی شدن موج ضعیف تر می گردد.
امواج قوی تر جلوی توسعه ی امواج ضعیف تر را می گیرند و آنها را به دیار نیستی می فرستند؛ از این رو برخورد با موانع و عوامل قوی تر عامل دیگری است برای نابود شدن امواج و حوادث و پدیده های جهان. حکماً این نوع از نیستی و نابودی را که در اثر برخورد با موانع است« موت اخترامی» و نوع اول را که از پایان یافتن نیروی بقا ناشی می شود، « موت طبیعی» می نامند... . آری برخی از امواج اجتماعی زنده اند؛ امواج زنده همان هاست که از جوهر حیات سرچشمه می گیرد؛ مسیرشان، مسیر حیات و جهت شان رقاء و تکامل است. پاره ای از نهضت های فکری، علمی، اخلاقی و هنری از آن جهت جاوید می مانند که خود زنده اند و از نیروی مرموز حیات بهره مندند...»(2).
نهضت کربلا یک نهضت دینی یک نهضت دینی و جنبش جامع اسلامی با دل مایه های توحیدی، عدالت خواهانه و با عناصری از عقلانیت و معرفت و عشق و محبت بود که در اثر درک و درد دینی و انجام رسالت الهی ظهور یافت و از محتوا و شاکله ای برخوردار بود که فطرت پذیر، عقل پسند، موقع شناسانه و دردمندانه با هدف احیای بینش و ارزش های اسلامی و اصلاح و بازسازی اندیشه و فضای اجتماعی امت اسلام صورت پذیرفت و لذا هرچه بر وسعت آن افزوده می شود، بر قوت و قدرت و طول آن نیز افزوده می گردد و جهان شمولی و جاودانگی اش بیشتر تضمین می شود، یعنی سرمایه ی اصلی مانایی قیام کربلا بیش از آنکه به « بیرون» قیام مربوط باشد، به « درون» آن برمی گردد و چون « انسان کامل» در حدوث و بقای آن نقش آفرین است و در پیدایی و پایایی آن ایفای رسالت کرده است و خون پاک و مقدسش را هدیه ی دوست و معبود نموده است، ضمانت استمرار و عامل بقاء مندی آن را امضا کرده است؛ لذا یک حادثه ی به ظاهر کوچک از حیث کمّی و ظاهری و از جهت کیفی و باطنی بسیار بزرگ وسیع بود؛ چه اینکه به فراخنای تاریخ نفوذ کرد و تا بیکرانه ها راه یافت و « مقدس» و « جاودانه» ماند و سرچشمه الهامات علمی و عملی شد؛ زیرا برای خدا و در راه خدا و با هدف گسترش « توحید» و اقامه ی « عدالت» به وجود آمد و از فلسفه ی بسیار روشن، فراگیر، عقلانی و دارای روح عاطفی، عاشقانه و بار معنایی و قدسی برخوردار است.
از دیگر سو، هرچه از عمر نهضت عاشورا می گذرد، کارآیی و کارآمدی آن از حیث آثار اجتماعی بیشتر می شود؛ البته به شرط اینکه زلال و خالص تفسیر و تبلیغ گردد؛ لذا « خون انسان کامل معصوم» ضامن پایایی و جاودانگی پیام و درس ها و عبرت های قیام انسان کامل شده است که برخی از پیام های معرفتی - رفتاری و یا بینشی و گرایشی آن عبارتند از:1. حق شناسی و حق گرایی؛ 2. عدالت خواهی و عدالت گستری؛ 3. کرامت شناسی و کرامت پذیری؛ 4. عزت مداری؛ 5. آزادگی و آزادی خواهی؛ 6. تکلیف شناسی و تکلیف محوری؛ 7. صبر و بصیرت در راه دینداری و ارزش مداری؛ 8. ولایت شناسی و ولایت پذیری؛ 9. توحید و خدا محوری در همه ی احوال؛ 10. اهل ایثار و نثار شدن؛ 11. اهل جهاد و شهادت بودن؛ 12. اهل هجرت آفاقی و انفسی گشتن؛ 13. محبت و عشق ورزی همراه با معرفت و عمل به انسان کامل و حجت الهی؛ 14. خلوص و صداقت ورزی؛ 15. آگاهی اجتماعی و بینش سیاسی همه جانبه و زمان آگاهی؛ 16. دشمن شناسی و دشمن گریزی؛ 17. رهایی از تعلقات دنیوی و تعینات نفسانی؛ 18. اطاعت پذیری و التزام به شریعت؛ 19. عبودیت پیشگی و تسلیم محض خداوند بودن؛ 20. خروج از گرداب تحجر و تحریف و جمود و سکون علمی و عملی و انحراف و التقاط اندیشی و ...(3).
نتیجه گیری
قیام کربلا از جامعیتی برخوردار است که می توان از آفاق گوناگون و مناظر مختلف به آن نگریست و آن را به تحلیل کشاند و چون چشمه ساری زلال و عمیق تمام نشدنی و نعمتی فزاینده است که به حقیقت مصداق « کوثر» است؛ کوثری که خدای سبحان به امام حسین علیه السلام بخشید و در قبال آن قربانی ها داد که « علی اکبرعلیه السلام» از زمره ی آنها بود و به تعبیری، مصداق این شعر است:
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جای آورد
پی به این معنا که امام حسین علیه السلام پیر مغانی است که علی اکبرش را اسماعیل وار به میدان نبرد فرستاد و هدیه ی محبوب و تحفه ی دین و دینداری نمود (4) و این کوثری که در کربلا و در « صبح و عصر عاشورا» تولد و تکون یافت، در بستر زمان و گردش ایام تکامل و توسعه یافت و هر زمان و زمین و شهر و شبستان را به خود اختصاص داد تا « گفتمان عاشورایی» زنده و پاینده بماند و دکترین مهدویت نیز « قرار» گیرد؛ قیامی که اسرار جاودانگی و رازهای ماندگاری اش را می توان در نموداری که در ادامه می آید، تصویر کرد:
پی نوشت ها :
1. ر.ک به: شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی؛ ص 227-255. حماسه و عرفان؛ ص 310-318 و علامه محمدتقی جعفری؛ حادثه کربلا در مثنوی؛ گردآوری محمدرضا جوادی، ص 24-77.
2. مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار؛ ج 16، ص 31-33.
3. ر.ک به: احمد خاتمی؛ رسالت خواص و عبرت های عاشورا و عبدالله جوادی آملی؛ بنیان مرصوص.
4. ر.ک به: علامه سیدمحمدحسین حسینی تهرانی؛ روح مجرد.