سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
 

9- اصل شجاعت و دلیری :
حماسه حسینی حماسه‌ای برخاسته از پایگاه شجاعت انسانی است. زندگی حسین(ع) در تمام مراحل لبریز از صحنه‌های بروز شجاعت در جلوه‌های مختلف آن است. ادامه صلح حسن(ع) و ایستادن در برابر معاویه پس از شهادت رساندن حجربن عدی و یارانش و افشاکردن ماهیت امویان در آن دوران سخت دهشتناک از نمونه‌های والای شجاعت حسینی است.
در روز عاشورا پس از آنکه همه یاران حسین(ع) به شهادت رسدند و کسی برای یاری او باقی نماند و آن همه مصیبت استوارترین انسانها را می‌شکست و همه چیز در اطراف او موجب ضعف قلب وانکسار روح و تزلزل در اراده بود، اما اینها هیچ تأثیری در شجاعت و دلیری حسین(ع) نکرده بود.
ابومخنف از قول عبدالله بن عمار در این باره می‌گوید:
به خدا سوگند هرگز شکست خورده و مغلوبی را ندیده‌ام که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند و او چنان استوار و بدون ترس و با آرامش خاطر و با جرأت و باشهامت باشد.[23]
10- اصل پرواپیشگی و خودنگهداری :
زندگی انسان به معنای دقیق کلمه، یعنی دورنگهداشتن خود از مناسبات و روابط حیوانی، و پرواداشتن از زشتی و پلیدی و پایبندی به مناسبات و روابط عقلانی و دینی که این مهم، جز با تربیت نیروی درونی وحالتی معنوی و روحانی حاصل نمی‌شود. بر این مبنا امام حسین(ع) پیروان خود را بر رعایت تقوی دعوت و بر آن تاکید می‌نماید و می‌فرماید:
«اوصیکم بتقوی الله، فان الله قدضمن لمن اتقاه ان یحوله عما یکره الی ما یحب و یرزقه من حیث لایحتسب…».[24]
«شما را به تقوای الهی سفارش می‌کنم زیرا خداوند ضمانت داده است کسی را که تقوای الهی پیشه کند، از آنچه ناخوش باشدش به آنچه او را خوش اید انتقال دهد و از جایی که حسابش را نمی‌کند به او روزی رساند…».
11- اصل کرامتمندی و عزت‌مندی :
مکتب حسین، مکتب کرامتمندی و عزتمندی است و حسین(ع) مظهر کامل کرامت انسانی و عزت ایمانی است. از اهداف مهم تربیت این است که انسان به گونه‌ای تربیت شود که اعتلای روحی بیابد و خود را از پستی و فرمایگی به دور دارد و حرمت و شرافت و شخصیت برای خود قائل شود و بزرگواری خود رادر همه حال حفظ نماید و نیز به گونه‌ای تربیت شود که در برابر حوادث شکست‌ناپذیر گردد و به صلابت و محکمی و استواری دست یابد. چنین انسانی است که هرگز به پستی و خواری، فرومایگی و زبونی تن نمی‌دهد و در برابر سخت‌ترین سختیها و بزرگترین مصیبتها پایدار می‌ماند. چنانکه حسین(ع) این گونه بود، انسانی که به هیچ وجه به خواری و زبونی تن نسپرد و دارایی‌اش برباد رفت، فرزندان و یارانش کشته شدند، خاندانش به اسارت درآمد، بدنش با شمشیر قطعه‌قطعه شد، اما روحش استوار و محکم ماند. چنین سربلندی و عزتی، از آن خداوند است که به دوستدارانش می‌بخشد و آنان را ارجمند و شکست‌ناپذیر می‌سازد خدای عزیز خود فرموده است:
«ولله العزه و لرسوله و للمؤمنین»[25]
و عزت از آن خداو از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است.
حسین(ع) بر حفظ کرامت مردمان بسیار تأکید می‌کرد و می‌آموخت که کرامت آدمیان نباید شکسته شود و راه حقارت بر آنان گشوده گردد. امام حسین(ع) وقتی از او مالی درخواست می‌شد ضمن اجابت و اعطای مال، تلویحاً به فرد یاداور می‌شوند که اگر آبرویت را نگهداری آن نفس بهتر است و به او ارائه طریق می‌نمودند تا با حفظ عزت و آبرو با زحمت خود نیازش را مرتفع نماید. لذا مردم را دعوت به مکارم اخلاقی می‌نماید و در خطبه‌ای می‌فرماید:
«ایها الناس نافسوا فی‌المکارم»[26]
ای مردم در مکارم اخلاق بر یکدیگر پیشی گیرید.
و یا امام حسین در برابر فشارهای حکومت یزید و یا تصمیمات او، فریاد می‌زند:
«لا أعطی الدنیه من نفسی ابداً»[27]
هرگز تن به پستی نخواهم داد.
«لاوالله لا اعطیهم بیدی اعطائ الذلیل، ولااقر اقرار العبید»[28]
نه، به خدا سوگند که نه مانند ذلیلان تسلیم می‌شوم، و نه مانند بردگان گردن می‌نهم.
بنابراین منطق و سلوک حسینی(ع) پرچمی است برافراشته بر قله کرامتمندی و عزتمندی تا همیشه در اهتزاز باشد و همگان آن را ببینند و بدان تأسی کنند.
12- اصل پایبندی به عهد و پیمان و وفاداری :
علی(ع) می فرماید:
«أصل الدین أداء الامانه، والوفاء بالعهود»[29]
بنیاد دینداری، امانت را به جای آوردن و پایبندی به عهد و پیمان است.
سلوک حسین(ع) در تمام احوال مبتنی بر پایبندی به عهد و پیمان و وفاداری و امانتداری بود؛ حتی بر پیمان برادر با معاویه و صلحنامه منعقد شده، پایدارماند و خلاف عهد و پیمان نکرد.
وفاداری در مکتب حسینی از درخشانترین ویژگیهاست، چنانکه یاران حسین(ع) در شب عاشورا علیرغم اینکه اجازه داد بروند اما آنان سخن از پایبندی به عهد و پیمان و وفاداری به میان آوردند و تا آخر نیز به عهد و پیمان پای فشردند و معتقد بودند پایبندی به مکتب حسینی، پایبندی به زیباترین اصول زندگی است.
13- اصل تنسّک و عبادت‌پیشگی :
نیایش حسین(ع) در عرفان و عرضه بندگی در دعای عرفه، براساس معرفتی کامل به حق نشان می‌دهد که جایگاه عبادت پیشگی در مکتب حسین (ع) چگونه جایگاهی است. روایت شده است که در پسین روز عرفه در سرزمین عرفات حسین(ع) از خیمه خود بیرون آمد و با گروهی از خاندان و شیعیان خود در نهایت تذلل و خشوع در جانب چپ کوه ایستادند و روی به سوی کعبه گردانیدند و دستها را برابر دیدگان برداشتند و مانند مسکینی که طعام طلبد، نیایش کردند و عبارات آن حضرت در دعای عرفه‌اش، خود مدرسه‌ای است برای آموزش نیایش و پرستش.
حسین(ع) بنده‌ای تمام عیار بود و به عبادت پیشگی عشق می‌ورزید چنانکه روایت شده است که بیست و پنج بار پای پیاده برای مراسم حج ازمدینه به مکه رفت و در شبانه‌روز بسیار نماز می‌گزارد و بسیار مناجات می‌کرد و می‌فرمود:
«البکاء من خشیه الله نجاه من النار»[30]
گریه از خشیت خدا مایه نجات از آتش است.
تنسک و عبادت‌پیشگی چنان با جان حسین(ع) آمیخته بود که وجود او مظهر بندگی خدا بود و او دلبسته نمازگزاردن و قرآن خواندن بود. در کربلا چون حسین و یارانش در محاصره کامل قرار گرفتند و دشمن آماده حمله بود، حسین(ع) بوسیله عباس(ع) از انان خواست تا جنگ را به روز بعد موکول کنند و آن شب را فروگذارند تا او و یارانش آن شب را به نماز و نیایش و طلب آمرزش سپری سازند.
آخرین جلوه راز و نیاز و نیایش و نماز حسین(ع) در ظهر عاشورا و در گرماگرم پیکار بود که آن حضرت به نماز ایستاد.
14- اصل تواضع و فروتنی :
سلوک و رفتار حسین(ع) سرشار از جلوه‌های زیبای تواضع و فروتنی است تا دوستداران او به راه و رسمش تأسی نمایند. روایت شده است که روزی حسین(ع) بر گروهی از مستمندان گذشت که سفره‌ای حقیرانه برپا کرده بودند و از تکه‌های نان که در آن گردآورده بودند می‌خوردند. چون حسن(ع) را دیدند او را به همنشینی و هم‌سفره‌شدن دعوت کردند. پس آن حضرت درودشان گفت و در کنارشان نشست و با آنان هم‌غذا شد و فرمود:
ان الله لایحب المتکبرین
همانا خداوند گردنفرازان را دوست ندارد.
آنگاه به آنان فرمود آیا شما نیز دعوت مرا می‌پذیرید؟ گفتند آری، ای فرزند رسول خدا و پس برخاستند و همراه آن حضرت به منزل او رفتند و حسین(ع) از همسرش رباب خواست تا آنچه در خانه دارند برای آن میهمانان فراهم نماید.[31]
15- اصل نفی خودکامگی و خودکامگلی‌پذیری :
قیام حسین(ع) قیامی بود بر ضد خودکامگی‌پذیری، روند قیام حسین(ع) از زمانی که ولیدبن عتبه بن ابی‌سفیان، والی مدینه به فرمان یزید از آن حضرت بیعت خواست تا زمانی که حسین(ع) درروز عاشورا یکه و تنها ماند و به استقبال شهادت شتافت، روندی بود بر ضد انواع خودکامگی. حسین(ع) در همان آغاز نهضت خویش با نفی بیعت با یزید به همگان آموخت که نباید تن به خودکامگی سپرد و سر در برابر استبداد فرود آورد. از این رو فرمود:
مثلی لایبایع لمثله
همچون منی با چون او بیعت نمی‌کند.
آخرین سخنان حسین(ع) در روز عاشورا را نیز بیانگر مبارزه سخت او با خودکامگی بود که خطاب به ابن زیاد فرمود:
آگاه باشید که این فرمایه، فرزند فرومایه، مرا میان دوراهی شمشیر و خودخواهی قرار داده است و هیهات که ما تن به خواری دهیم.
لذا حسین(ع) با قامتی به بلندای تاریخ در برابر این خودکامگی ایستاد و برای همیشه تکلیف را روشن کرد که در اسلام هیچ جایی برای خودکامگی و خودکامگی‌پذیری نیست.
16- اصل غیرت دینی :
غیرت دینی تلاش در نگاهبانی دین از آفت، و حمیّت در حفظ آن از بدعت و کوشش در ترویج آن است.[32]
از مهمترین علل قیام حسین(ع) این بود که دین مورد تعرض قرار گرفته بود و امویان تلاش می‌کردند که دین را بتمامه از محتوی تهی کنند و جز پوستی از آن باقی نگذارند و به نام دین مردمان را به بندگی خود گیرند و تحت لوای دین به حقوق و حیثیت و شرافت مردمان تعدی نمایند و داراییهای ایشان را به غارت برند و دست به دست بگردانند. چنانکه علی(ع) در این باره می‌فرماید:
«ای مردم به زودی بر شما روزگاری خواهد آمد که اسلام را از حقیقت آن خالی نمایند، همچون ظرفی واژگونش کنند و آن را از آنچه درون دارد تهی‌سازند»[33]
قیام حسین(ع) بر ضد چنین مناسبات و روابط و این گونه دین را به تباهی کشاندن بود. او خود پس از ورود به مکه در نامه‌ای به مردم بصره این امر را به صراحت اعلام نمود:
«من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) دعوت می‌کنم که سنت را میرانده‌اند و بدعت را زنده کرده‌اند».[34]
بنابراین قیام حسین(ع) قیامی بود براساس غیرت دینی، بر ضد تحریف اسلام و بر ضد برپاکردن مناسبات خودکامانه و مستبدانه به نام دین.
زیباترین جلوه غیرت دینی، در مکتب حسین(ع)، وجود مبارک حضرت عباس(ع) است که چون دست راستش را ناجوانمردانه قطع کردند شمشیر به دست چپ گرفت و با تمام وجودش از دین حمایت نمود.
17- اصل ازخودگذشتیگی و فداکاری :
انسان تا از خود نگذرد و به فراتر از خویش نرود، و حق را و انسانیت و ارزشهای والای دین و مردم را بر خود مقدم ندارد، به امر مقدس ونیکوییهای حقیقی واصل نمی‌شود. بدین خاطر است که حسین(ع) در راه آرمان مقدس همه چیزش را فدا نمود تا حقیقت زنده بماند و عدالت رخ نماید و مردم باعزت زندگی کنند. اما حسین(ع) زمانی که تصمیم گرفت از مکه به سوی عراق حرکت کند پیش ازحرکت خطبه‌ای درمیان خاندان و جمعی از شیعیان و یاران خود ایراد کرد و در آن خطبه این راه را بر آنان گشود و فرمود:
«اکنون هر یک از شما که آماده است در راه‌مان از خون خویش بگذرد و جان خود را در راه لقای خدا نثار کند، پس با ما همسفر شود.»[35]
این دعوتی است فراتاریخی و فراجغرافیایی تا هر کس که می‌خواهد با حسین(ع) همسفر شود و تا قله انسانیت پیش رود، بداند که باید اهل فداکاری در راه خدا و دین او وجامعه انسانی باشد.
ا نتیجه‌گیری :
آنچه بواسطه ضیق مجال در این مختصر مقال بیان گشت برایند سخن و کلام در علت ماندگاری اندیشه‌های بزرگ این بود که مردان بزرگ، بزرگ مردانی هستند که بزندگانی شخصی خود اهمیت نداده بلکه گستره مشی و منش آنان فراتر از یک زندگی شخصی بوده که هدف عالی آنان ترقی و اعتلای قوم و ملت و جلوگیری از سقوط و اضمحلال آن می‌باشد. در این راه فداکاری و کوشش لازم را تا حد توانایی خود بعمل می‌آورند. به همین دلیل نام آنان پس از مرگشان زبانزد خاص و عام گشته و اهمیت بزرگی‌شان به نسبت بزرگی خدمات و میزان اثربخشی‌شان درحیات انسانها جلوه می‌کند.
در میان مردان نامی تاریخ به اذعان و عقول منصف، تنها کسی که شهرتش گوی سبقت را از همگان برده و فداکاری و رسالت وظیفه‌مندی و فداکاری بی‌نظیرش عقول انسانی را حیران و مبهوت ساخته است همیشه قهرمان تاریخ حسین‌بن علی(ع) می باشد. که تمام مردم دنیا در عظمت روح و علو او سرتسلیم و خضوع فرود آورده‌اند زیرا کارهایی که این وجود مقدس بویژه در آخرین ماههای زندگی خود انجام داده است چنان بزرگ و بی‌نظیر و خارق‌العاده است که چشم روزگار مانند آن را تاکنون ندیده و تا ابد نیز نخواهد دید.
باز به شواهد تاریخ مهمترین حوادث جهان پس از گذشت اندک زمانی کهنه می‌گردد و نام بزرگترین قهرمانان و نام‌آوران دنیا پس از چندی در بوته فراموشی مانده و چنانچه گاهی هم بر زبان آورده شود چندان تأثیری در دلها نمی‌کند پس چه سری است که نام زیبای حسین(ع) پس از گذشت قرنها بر سر زبانها بوده و ذکر مصائب، جوانمردی و فداکاری او دلهای هر خواننده و هر شنونده‌ای را در طپش می‌افکند. اگر تحقیق و بررسی گردد معلوم خواهد گردیدکه جانبازی این قهرمان اسلام با اعمال سایر مردان تاریخ قابل قیاس نیست، زیرا شهرت و بزرگی او از این نظر است که بقای دین اسلام مدیون فداکاری و جانبازی اوست و این نوع فداکاری و از خودگذشتگی و استقبال مصائب غیرقابل تحمل و از لحاظ حوادث تاریخ کاملاً بی‌سابقه است.
نتیجه این سخن اینکه نام و اندیشه‌ای در دلها و زمانه تاریخ ماندگار وجاوید است که اولاً به جاویددار وجود و اندیشه، مؤمن و اعتقاد کامل و راسخ داشته باشد بدین معنی که اگر آن خدای عزیز ابدی و ازلی نخواهد هیچ نام و وجودی عزیز و ازلی و ابدی نخواد بود ثانیاً فهم این معنا که تنها خداوند عزیز و صاحب عزت است و اوست که به بنده‌اش به میزان تقرب و معرفتش عزت و کرامت می‌بخشد و هر آنکس را او عزت و کرامت بخشد نتیجه‌اش ماندگاری و جاودانگی است. ثالثاً لازمه عزت‌مندی سخت‌کوشی، از خودگذشتگی، ایثا و جانبازی در راه حق و اعتلای دینی و احساس وظیفه و تکلیف‌مندی در برابر حیات انسانها و بشریت است که این مستلزم امر به معروف و نهی ازمنکر و مبارزه و جهاد با ناقصین و غاصبین و متعدیان بر حقوق انسانها و حدود الهی است.
رابعاً این امر محقق نمی‌وشد جز در سایه ایمان به قدرت خداوند، تقوی و عبادت‌پیشگی و وارستگی و والاهمتی خامساً رضامندی و پسند الهی بر هر پسند و رضایتی اولی و مقدم دانستن، که این امر موجب می‌شود انسان علیرغم دوست داشتن زندگی، زن و فرزندان برای کسب و جلب رضای الهی همه را تقدیم دوست نماید. خلاصه کلام اینکه حسین(ع) چون مستجمع جمیع این کمالات و صفات عالیه بود، اراده خداوند بر این قرار گرفت که نام و اندیشه حسین(ع) برا ی همیشه تاریخ تا قیام قیامت ماندگار و جاوید بماند.
پیشنهادات :
برای اینکه جامعه و انسانها و نسل عزت‌مند و صاحب کرامت داشته باشیم و در برابر هجمه نظامی و فرهنگی زرمداران و زورمداران عالم متزلزل نباشیم و بر دغدغه‌ها، اضطرابها و نگرانیهای زندگی فائق آئیم و همواره زندگی و جامعه سعادتمند و پرافتخار و سربلندی را داشته باشیم، با استناد به مطالب گذشته و به تاسی از زندگی بزرگان دین موارد ذیل پیشنهاد می‌گردد:
1- تعمیق باورهای دینی و ایمان مذهبی در جامعه بویژه نسل جوان
2- تقویت روحیه امید به زندگی و توکل و اعتماد بر خداوند
3- آگاه‌مندسازی جامعه ونسل جوان با آرمان و اهداف و سیره متعالی اولیای دین و تبیین نقش کارآمد پیشوایان دین در احیا و حفظ دین و حدود الهی و ارزشهای والای انسانی و جهاد و مبارزه آنان با طاغوتهای زمان بمنظور اقامه عدل و قسط و حاکمیت حکومت الهی.
4- تقویت غیرت دینی در دفاع از ارزشهای دینی و انحرافات
5- تقویت روحیه فداکاری،‌ایثار، سخت‌کوشی و والاهمتی در نسل جوان
6- تقویت روحیه دشمن‌شناسی و حربه‌های آنان و آمادگی برای مقابله با توطئه‌های دشمنان
7- تقویت روحیه تقوی و عبادت‌پیشگی و وارستگی از مشتهیات نفسانی
8- آشنا ساختن جامعه بویژه نسل جوان با انگیزه و اهداف نهضت امام حسین و علل ماندگاری نام و اندیشه ایشان در تاریخ و کاربست مشی و منش آن امام در زندگی فردی واجتماعی
9- عزت و کرامت پیشگی درحیات فردی و اجتماعی
10- تقویت روحیه وفاق، همدلی، انسجام و وحدت در میان آحاد جامعه اسلامی و دوری از هرگونه تفرق و تشتت
11- تکریم انسانها
12- تقویت روحیه وظیفه‌مندی و تکلیف‌گرایی در قبال جامعه و افراد آن
13- تقویت روحیه امر به معروف و نهی از منکر و احساس مسئولیت در مقابل سرنوشت جامعه
14- احترام به حقوق افراد
15- استفاده از توان ملی و استعدادهای ملی در ایجاد جامعه مترقی و عزت‌مند اسلامی
16- تقویت روحیه آخرت‌گرایی و آرمانخواهی درجامعه و نسل جوان

1- قرآن
2- نهج البلاغه
3- ابن سعد، ابوعبدالله محمد، ترجمه الامام الحسین و مقتله من الطبقات الکبری، تحقیق السید عبدالعزیز الطباطبایی، الطبعه الولی، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم 1415 ق
4- ابن طاووس، المهوف، چاپ اول، دارالاسوه
5- ابن طاووس، مهج الدعوات، چاپ سنگی، تهران 1330 ق
6- ابن ابی الحدید، شرح ابن ابی الحدید، ج 3، چاپ اول، داراحیاء الکتب الربیعه، مصر
7- ابن شعبه الحرانی، تحف العقول، مکتبه بصیرتی، قم 1394 ق
8- ابن عبد ربه اندلسی، ابوعمر احمدبن عمر، العقد العزیر، ج3، چاپ اول، دارالاندلس، بیروت
9- ابن عیسی الاربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، مکتبه بنی هاشم، تبریز، ج2
10- ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج8، چاپ اول، دار احیاء التراث العربی، بیروت
11- ابن شهر آشوب، ابوجعفر محمدبن علی، مناقب آل ابی طالب، دارالاضواء، بیروت، ج4
12- ابن داوود الدینوری، ابوحنیفه احمد، الاخبار الطوان، چاپ اول، دار احیاء الکتب العربیه، قاهره
13- ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج 5، دارالندوه الجدیده، بیروت
14- این اثیر، الکامل فی‌التاریخ، ج 4، دارصادر، بیروت
15- ابن مسعود السلامی، العیاشی، ابونصرمحمد، تفسیر العیاشی، تحقیق هاشم رسولی محلاتی، المکتبه العلمیه الاسلامیه، تهران، ج2
16- امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج2، دارالتعارف، بیروت
17- بلاذری، انساب الاشراف، ج3، دارالفکر، بیروت
18- خمینی، روح الله، صحیفه نور، چاپ اول، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1361-1371- ج 4
19- سامانی، عمان، گنجینه اسرار، کتابفروشی محمودی، 1369 ش
20- السیوطی، جلال‌الدن عبدالرحمن، الجامعالصغیر احادیث البشیر النذیر، الطبقه الاولی، دارالفکر، بیروت 1401 ق
21- الشوشتری، القاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، مع التعلیقات السید شهاب الدین المرعشی النجفی، مکتبه المرعشی النجفی، قم، ج11
22- الطبری، ابوجعفر محمدبن جریز، تاریخ الطبری، چاپ چهارم، دارالمعارف، القاهره، 1379 م، ج 5
23- الطوسی، ابوجعفر محمدبن الحسن، الامالی، المطبقه الحیدریه، النجف، ج 1
24- عمید، حسن، فرهنگ عمید، ج1، چاپ اول 1363، چاپخانه سپهر
25- قمی، عباس، مفاتیح الجنان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1364
26-قمی، عباس، نفس المهموم،تحقیق رضا استادی، مکتبه بصیرتی قم 1405 ق
27- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 78، چاپ سوم، دار احیاء التراث العربی، بیروت
28- مجله الغری، چاپ نجف، شماره ماه ربیع الاول، 1381 ق، به نقل از محمدرضا حکیمی، قیام جاودانه، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
29- نراقی، محمد مهدی، جامع السنوات، ج 1، چاپ سوم، منثورات جامعه النجف


[ جمعه 90/9/4 ] [ 1:39 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ
لینک دوستان
امکانات وب

حرم فلش-طراحی-کد وبلاگ-کد جاوا
style="display:none; text-align:center">??? ???-?????-?? ?????-?? ????