عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
 

نجات امام سجاد (ع) و پناهندگی چهار صد خانواده به او

امام سجاد (ع) در حادثه ی دل خراش حره، سالم ماند و به مرقد مطهر پیامبر (ص)
پناهنده شد و این دعا را خواند: «خدایا! ای پروردگار آسمان های هفت گانه و آن چه در سایه ی آنهاست و ای پروردگار زمین های هفت گانه و آن چه در پشت آنهاست، ای پروردگار عرش عظیم و پروردگار محمد (ص) و دودمان پاکش، پناه می برم به تو از گزند او (مسلم بن عقبه) و من تو را در برابر او قرار دادم و از درگاهت می خواهم که خیر او را به من برسانی و مرا از شر او کفایت نمایی.»
آن گاه امام سجاد (ع) نزد مسلم به عقبه رفت. مسلم، تا یک لحظه قبل از ورود ایشان با کمال خشم و عصبانیت به خاندان نبوت ناسزا می گفت ولی همین که امام سجاد (ع) را مشاهده کرد، بر اثر ترس، لرزه بر اندامش افتاد، در برابر آن حضرت برخاست و احترام شایانی کرد و او را در کنار خود نشاند و با نهایت خضوع گفت: آن چه را شما بخواهید پذیرفته است. امام سجاد (ع) از جمعی شفاعت کرد و مسلم آنها را آزاد نمود. (24)
آن حضرت، چهار صد نفر از مردم مظلوم مدینه را با اهل و عیالشان نزد خود آورد و به آنها پناه داد.

قیام مختار

مختار، فرزند ابوعبیده بن مسعود ثقفی در سال اول هجرت در شهر طائف متولد شد. وی در دوران خلافت عمر، همراه پدرش به مدینه آمد.
مختار قبل از واقعه ی کربلا، یکی از شیعیان معروف کوفه بود و لذا هنگامی که مسلم بن عقیل به کوفه فرستاده شد، در منزل او اقامت کرد و در زمان حکومت نظامی ابن زیاد به زندان افتاد.
در تمام مدتی که واقعه ی کربلا رخ داد مختار در زندان بود تا این که با وساطت «عبدالله بن عمر»، شوهر خواهرش، از زندان رهایی یافت. مختار در زندان ابن زیاد بسیار شکنجه شد و بر اثر شلاق هایی که خورده بود یک چشم خود را از دست داد. و این به دلیل وحشتی بود که ابن زیاد از تحریکات مختار علیه امویان داشت. بنابراین دستور داد ظرف سه روز کوفه را ترک کند. مختار پس از آن به مکه رفت و با ابن زبیر (حاکم وقت کوفه) بیعت کرد تا با همکاری هم علیه امویان اقدام کنند، اما وجود اختلاف نظرها مانع همکاری آنها شد.
مختار مجددا به کوفه بازگشت. آمدن او به کوفه مصادف با آمادگی توابین برای خروج از شهر بود، اما چون مختار اعتقادی به اقدام سلیمان نداشت به صراحت گفت: سلیمان، با جنگ و سیاست آشنا نیست.
تبلیغات مختار سبب کندی کار توابین شد و عده ای از آنان به مختار پیوستند. هنگامی که خبر شکست و بازگشت توابین به کوفه رسید، مختار در زندان بود. او ضمن نوشتن نامه ی تسلیتی برای رفاعه بن شداد، رحمت و درود بر سلیمان فرستاد و با تمجدید از او، از بازماندگان توابین خواست تا آماده ی قیام شوند.
در محیطی که مختار برای قیام زمینه چینی می کرد، گرایش های شیعی از ویژگی های آشکار آن بود. مردم آن سامان علی رغم همه ی بی وفایی ها و عقب گردهایی که در حمایت از خاندان علی (ع) از خود نشان داده بودند، قلبا شرافت و فضیلت خاندان علی (ع) را باور داشتند و از سوی دیگر، سستی ها و کندی های گذشته، آنان را ملامت می کرد.
مختار شرایط را به درستی دریافته بود، از این رو می بایست حرکت خویش را به گونه ای با خاندان علی (ع) مرتبط سازد. چنین بود که در آغاز کار، خود را نماینده ی محمد حنفیه (فرزند علی بن ابی طالب) معرفی کرد. حمایت محمد حنفیه باعث پشتیبانی شیعیان از مختار گردید و چیزی نگذشت که هفده هزار نفر با او بیعت کردند.
شورش مختار در تاریخ چهاردهم ریبع الاول سال 66 آغاز شد. مختار گروهی را به فرماندهی ابراهیم بن اشتر نخعی به جنگ حاکم کوفه فرستاد که آنها با شعار «یا منصور امت» و «یالثارات الحسین» که جهت گیری اصلی جنبش مختار بود، توانستند عبدالله بن مطیع، والی کوفه را شکست داده و کوفه را پایگاه مرکزی قیام خود قرار دهند.
در مرحله ی بعد، مختار به موصل لشکر کشید و بر آن نواحی تسلط یافت. پس از آن از قاتلان واقعه ی کربلا انتقام گرفت که در اولین اقدام 284 اسیر را که در جنگ کربلا حضور داشتند، کشت و در مرحله ی بعد، سه هزار نفر دیگر از کسانی را که در واقعه ی کربلا شرکت داشتند، به قتل رسانید که از جمله ی آنان، شمر بن ذی الجوش، عمر سعد و پسرش بود.

موضع امام سجاد (ع) در برابر قیام مختار

در زمان جنبش مختار، امام سجاد (ع) در مدینه به سر می برد. گفته اند هنگامی که مختار موفق شد در کوفه شیعیان را به سوی خود جذب کند، از امام سجاد (ع) استمداد جست، اما امام روی خوش نشان نداد. (25) چنین موضعی از جانب امام با توجه به سیاستی که تا به آخر دنبال کرد، منطقی به نظر می رسید. امام پس از حادثه ی کربلا دریافته بود که امکان احیای این جامعه ی مرده با در دست گرفتن رهبری آن وجود ندارد . به علاوه، درگیر شدن در یک حرکت سیاسی ، با وجود قدرت دیگر احزاب، خطراتی در پی داشت که به ریسک آن نمی ارزید.
برخی روایات، در مدح مختار است و نشان می دهد که امام سجاد (ع) از او و کارهایش راضی بوده است. از آن حضرت روایت شده که فرمود: سپاس خدای را که انتقام خون ما را از دشمنانمان گرفت و خداوند به مختار جزای خیر دهد.» (26)
از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود: «به مختار ناسزا نگویید، زیرا از قاتلان ما انتقام گرفت و زمینه ی ازدواج زنان بی سرپرست ما را فراهم آورد و در شرایط سختی و تنگ دستی به ما کمک رساند.» (27)

عبادت و بندگی امام سجاد (ع)

امام زین العابدین (ع) در عبادت و بندگی خدا، گوی سبقت را از همگان ربود، تا آن جا که همه معترفند او آقا و زینت عبادت کنندگان است. آن قدر پیشانی بر خاک سایید که همه ی مواضع سجده اش پینه بست و به همین دلیل آن بزرگوار را «ذوالثفنات» (دارای پیشانی پینه بسته) نامیدند. (28) چون می خواست وضو بگیرد، رنگ چهره اش دگرگون می شد، وقتی از علت آن جویا می شدند، می فرمود: «اتدرون بین یدی من ارید أن أقوم؛ (29) آیا می دانید در مقابل چه کسی می خواهم بایستم؟»
وقتی از کنیز او خواستند تا آن بزرگوار را به طور مختصر توصیف کند، چنین گفت: «من هیچ گاه در روز برای وی طعامی نیاوردم و در شب برای او بستری نگستراندم.» (30)
امام سجاد (ع) آن قدر به عبادت و راز و نیاز با خدا انس داشت که حتی افرادی چون زهری - که مدتی شاگرد امام بود و بعدها از علمای درباری شد - به عبادت و خلوص حضرت سجاد عشق می ورزید؛ چنان که نقل شده: «کان الزهری اذا ذکر علی بن الحسین، یبکی و یقول: زین العابدین». (31)
زهری می گوید: «در روز قیامت ندا می دهند که سید عابدان زمان خود، برخیزد؛ در آن وقت علی بن الحسین (ع) بر خواهد خاست.»
شیخ مفید از طاووس یمانی نقل می کند که: «شب هنگام داخل حجر اسماعیل شدم. علی بن الحسین (ع) نیز وارد حجر شد و به نماز ایستاد، وقتی به سجده رفت، با خود گفتم: یکی از بهترین افراد اهل بیت (ع) به نماز ایستاده، گوش کنم چه می گوید. پس شنیدم که در سجده می فرمود: بنده ی کوچک تو نیازمند درگاه تو وگدای تو خواهنده از تو در پیش گاه توست.
طاووس گوید: این دعا را در هیچ اندوهی نخواندم، مگر آن که بر طرف شد. (32)

پیوند محراب با میدان نبرد

حضرت امام سجاد (ع) هر گاه آماده ی نماز و عبادت خداوند می شد، رنگ چهره اش گاه زرد و گاه گل گون می گشت و بیم از خداوند در اندامش متجلی می شد و چنان نماز می گزارد که گویی آخرین نماز اوست. چون به سجده می رفت تا دیر زمان در سجده می ماند و چون سر بر می داشت قطرات عرق بر بدنش جاری بود. هماره تربت پاک پدرش سید الشهدا (ع) را همراه داشت و جز برآن، پیشانی نمی نهاد. (33)
امام سجاد (ع) این گونه محراب را با میدان نبرد و نماز را با شهادت و مناجات نیمه شب را با مناجات حسین (ع) بر خاک های تفتیده ی کربلا و یاد خدا را با یاد راهیان راه حق پیوند می زد و این چنین به نماز و عبادتش جهت می بخشید.
عبادت های طولانی امام سجاد (ع) برای مردم پیام بیداری و رهنمایی به سوی عزت و آزادی و دین داری و ظلم ستیزی داشت، چرا که وقتی سر بر خاک شهیدان کربلا می نهاد به همگان اعلام می کرد که نماز من، نماز انزوا، نماز رهبانیت، نماز فرار از واقعیت های زمان نیست؛ نمازی است چونان نماز حسین (ع) در نیم روز گرم کربلا و در میدان شهادت.

اهمیت صحیفه ی سجادیه

از آثار معنوی ارزشمندی که از امام سجاد (ع) به یادگار مانده، کتاب های گران سنگ صحیفه ی سجادیه و رساله الحقوق می باشد.
هنگامی که از حوزه ی علمیه ی قم یک نسخه صحیفه ی سجادیه برای دانشمند بزرگ اهل تسنن و صاحب تفسیر «الجواهر» ارسال شد و او با این کتاب ارجمند مواجه گردید، درباره ی آن نوشت: کتاب را به دست تکریم گرفتم و آن را کتابی یگانه یافتم که مشتمل بر علوم و معارف و حکمت هایی است که در غیر آن یافت نمی شود. حقا از بدبختی ماست که تاکنون به این اثر گران بهای جاوید از میراث های نبوت و اهل بیت، دست نیافته ایم. (34)
بسیاری از مردم بی خبر، امام را با لقب بیمار می شناسند و فکر می کنند که ایشان همواره در تمام عمر در بستر بوده اند. اما این واقعیت ندارد؛ آن بزرگوار فقط مدت کوتاهی، آن هم در کربلا بیمار بودند و این مسئله نیز یکی از حکمت های خداوند متعال بود تا ایشان زنده بمانند و برای آینده ی اسلام مفید باشند.
«در حقیقت، خداوند بزرگ او را به وسیله ی بیماری اش حفظ فرمود تا یزیدیان از او دست باز دارند و با ماندن او رشته ی امامت ادامه یابد و آینده ی اسلام و امت تأمین گردد.» (35)

حج های حضرت سجاد (ع)

یکی از عبادت هایی که امام سجاد (ع) به شدت به آن علاقه داشت و در طول حیات خود بارها بدان اقدام کرد، تشرف به خانه ی خدا و انجام مناسک حج بود.
آن حضرت هنگام شروع حج چهره شان تغییر می کرد و رنگ صورتشان عوض می شد. نقل است که وقتی امام سجاد (ع) «لباس احرام می پوشیدند رنگش از یاد خدا و جلال او تغییر می کرد و چنان در جذبه ی معنویت حق قرار می گرفت که از گفتن «لبیک» نیز ناتوان می گشت. همراهان حضرت با دیدن وضع معنوی وی به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و می پرسیدند، چرا «لبیک» نمی گویید؟ و امام در پاسخ می فرمود: «بیم آن دارم که لبیک بگویم ولی خداوند در جوابم ندا دهد: «لا لبیک».

امام سجاد (ع) و مسائل فرهنگی

در عصر امامت زین العابدین (ع) جامعه ی اسلامی در یک بحران فکری و عقیدتی وحشتناکی فرو رفته بود. سه عامل اساسی در این بحران نقش داشت:
1) فاصله گرفتن جامعه از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و ایجاد محدودیت های سیاسی به وسیله ی جلوگیری از گفتن و نوشتن حدیث؛
2) توطئه ی دستگاه های حکومتی در جهت دامن زدن به اختلافات فکری و مشغول کردن مردم به مسائل کم اهمیت؛
3) گسترش دامنه ی فتوحات و در پی آن، مسلمان شدن سریع و بدون برنامه ی قوم ها و ملت های گوناگون با فرهنگ های متفاوت.
مهمترین فعالیت های آن حضرت در این شرایط به پنج بخش اساسی تقسیم بندی می شود:
الف) هشدار درباره ی عقاید غالیان
امام، هم بر جریان های منحرف فکری درون جامعه ی شیعه نظارت داشت و هم بر جریان های انحرافی دیگران. حضرت وقتی می دید که بعضی از شیعیان گرفتار عقیده ی غلو شده اند و ممکن است امامان را از شأن بندگی بالاتر برده و به الوهیت آنها معتقد شوند، سخت با آنان مبارزه کردند. به گروهی از شیعیان فرمودند: آن طور که اسلام را دوست دارید، ما را نیز دوست داشته باشید و ما را از حد خودمان بالاتر نبرید. (36)
ب) مبارزه با جبرگرایی
از جریان های خطرناک در زمان امام سجاد (ع)، رواج اعتقاد به جبر از طرف دستگاه حاکم بود. از مروجان این تفکر می توان به معاویه اشاره کرد، زیرا وقتی عایشه از او پرسید: چرا یزید را به جانشینی خویش برگزیدی، گفت: «خلافت یزید قضا و حکم الهی است و بندگان خدا حق دخالت در آن را ندارند.» (37)
هم چنین وقتی یزید کشته شدن امام حسین (ع) را مشیت و کار خدا معرفی کرد، حضرت فرمود: «پدرم را مردم کشتند، نه خدا.» (38)
ج) مبارزه با مشبهه
در عصر امام سجاد (ع)، توحید خالص؛ یعنی منزه دانستن خداوند از تشبیه به مخلوق به دست فراموشی سپرده شد و با بهره گیری از عالمان دین فروش، عقیده به تجسیم و تشبه رواج یافت.
آن حضرت وقتی می شنید گروهی ذات مقدس حق تعالی را به مخلوقات تشبیه کرده و قائل به جسمیت خدا شده اند، ناراحت می شد و نزد قبر رسول خدا (ص) می رفت و دست به دعا بر می داشت و در آن دعا، بطلان این عقیده را نیز اعلام می کرد.
د) مبارزه با متصوفه و زاهد نمایان
یکی از کارهای بسیار مهم امام (ع)، خط بطلان کشیدن بر روش زاهد نمایانی بود که از دنیا بریده بودند و در برابر مردم عصر خویش، هیچ گونه احساس مسئولیتی نمی کردند و فقط به عبادت و ریاضت می پرداختند.
در سالی که مردم مکه و حاجیان برای طلب باران به گروهی از همین عابدان زاهد نما متوسل شدند و آنان دعا کردند ولی اجابت نشد، امام نزد آنان رفت و خطاب به آنان فرمود: آیا در بین شما کسی نیست که خداوند رحمان او را دوست داشته باشد؟
گفتند: «ای جوان! ما فقط دعا داریم و اجابت از اوست.»
امام (ع) فرمود: «از کعبه دور شوید! چه این که اگر یکی از شما محبوب خداوند رحمان می بود، دعایش اجابت می شد.» سپس حضرت نزدیک کعبه رفت و به سجده افتاد و دعا کرد. هنوز دعایش تمام نشده بود که باران گرفت. (39)
هـ) مبارزه با عالمان درباری
حاکمان ستم گر اموی برای آن که بتوانند بر مسلمانان حکومت کنند، چاره ای جز جلب اعتقاد قلبی آنان به مشروعیت آن چه انجام می دادند، نداشتند. در جامعه ی اسلامی آن روزگار، افراد زیادی بودند که دستگاه خلافت را اسلامی می پنداشتند و این به دلیل اقدامات بسیار دستگاه های اموی، برای مشروع جلوه دادن حاکمیت خویش بود.
یکی از این اقدامات، جذب محدثان و عالمان دینی به دربار بود تا حدیث هایی را از زبان پیامبر (ص) یا صحابه ی بزرگ آن حضرت به نفع خویش جعل کنند تا بدین وسیله زمینه ی فکری پذیرش حکومت آنان در جامعه آماده شود.
محمد بن مسلم زهری، یکی از عالمان درباری بود که به نفع حکومت اموی کتاب می نوشت و جعل حدیث می کرد و از این طریق به اهداف شوم آنان کمک می نمود. (40)

پی نوشتها:

1- حسین عماد زاده، چهارده معصوم، ص 673.
2- فصول المهمه، ص 183.
3- حسین عماد زاده، چهارده معصوم، ص 183.
4- همان، ص 672.
5- شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 137.
6- سیوطی، تاریخ الخلفا، ص 216.
7- آل عمران (3) آیه ی 145.
8- بحارالانوار، ج 45، ص 117 و 118 و مقتل خوارزمی، ج 2، ص 44.
9- سید غلامحسین حسینی، «سرفصل هایی از حرکت سیاسی امام سجاد (ع) در نهضت کربلا»، مجله ی حکومت اسلامی، سال هفتم، زمستان 1381، ص 368.
10- همان، ص 372-370.
11- اعیان الشیعه، ج 1، ص 636؛ بحارالانوار، ج 46، ص 138؛ کامل ابن اثیر، ج 4، ص 113-112؛ به نقل از: تاریخ اسلام، (چاپ سپاه پاسداران)، ص 107.
12- امالی سید مرتضی، ج 1، ص 66؛ اعیان الشیعه (ده جلدی)، ج 1، ص 634؛ بحارالانوار، ج 46، ص 127-125؛ به نقل از: تاریخ اسلام، (چاپ سپاه پاسداران)، ص 108-107.
13- تاریخ یعقوبی، تعلیق از: سید محمد صادق بحرالعلوم، ج 3، ص 27 و 29.
14- بحارالانوار، ج 46، ص 108.
15- شیخ مفید، الارشاد، ص 260.
16- سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین، ص 188.
17- ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج 1، ص 230.
18- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 250.
19- ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، تحقیق از: علی شیری، ص 232؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ص 372.
20- تاریخ یعقوبی، ص 250؛ بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق از: سهیل زکار و ریاض زرکلی، ص 364.
21- بلاذری، انساب الاشراف، ج 5، ص 348.
22- ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج 1، ص 231.
23- تتمه المنتهی، ص 39-38.
24- همان، ص 40-39.
25- رسول جعفریان، تاریخ خلفا، ص 546.
26- اعیان الشیعه، ج 1، ص 636.
27- همان.
28- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ص 303.
29- شیخ مفید، الارشاد، ص 143.
30- شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 272.
31- ابونعیم اصفهانی، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج 3، ص 135.
32- شیخ مفید، الارشاد، ص 144-143.
33- احمد ترابی، امام سجاد جمال نیایشگران، ص 64.
34- زندگانی امام سجاد (ع)، تهیه و تنظیم از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص 29.
35- رضا شیرازی، شام غریبان، ص 18.
36- ابن فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص 218.
37- ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج 1، ص 205.
38- طبرسی، الاحتجاج، ص 311.
39- همان، ص 317-316.
40- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 261.


[ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:4 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ
لینک دوستان
امکانات وب

حرم فلش-طراحی-کد وبلاگ-کد جاوا
style="display:none; text-align:center">??? ???-?????-?? ?????-?? ????