خورشید چهارم
زیباتر از تو، چه کسی پروردگارش را ستوده؟ عاشقانه تر از تو، چه کسی دعا کردن می داند؟
خدا را سپاس که تو را آفرید تا ستایش و حمد خالق را از تو بیاموزیم. خدا را سپاس که تو را به دنیا هدیه داد تا زبان عاشقانه ترین شکرها را در کام تو بگذارد و بی بدیل ترین نیایش ها را از زبان تو به گوش عالمیان برساند. خداوند تو را برای خویش آفرید. برای آنکه روز و شب ستایشش کنی و پیراهن نیایش بر تن و پیشانی سجده گزار بر خاک، توحید در زیباترین خلعت عبادت، پیش تمام چشم ها به تصویر درآوری.
آه ای روح عاشقانه دعا! ای شیرین زبان ستاینده! کاش فرصت آن باشد تا درتمام حاجت هایمان، به دعاهای مستجاب تو اقتدا کنیم. کاش بتوان پشت سر سجده های مستدام تو خداپرستی کرد. کاش شمه ای از سجاده شبانگاه تو را برای خویش به امانت بگیریم و به بهشت وصل شویم.
ای مضمون یگانه پرستش! ای اشک بی پایان تهجد! گویا تمام بغض های غریبانه علی و زهرا از حنجره معصوم تو سردرآورده اند. گویا تمام معرفت بی شباهت حسین در رگ های تو به جوش و خروش در آمده است. گریه های بی پایان علی و شب زنده داری های پیوسته فاطمه، اقیانوس عبادت تو را آفرید. تو فرزند مناجات عارفانه حیدری. فرزند بی خوابی های سجاده نشین کوثر. فرزند روزه های مداوم رسول. چگونه در این همه توحید تو حیران شویم؟ بعید نیست که فرزند عاشورا، زینت عبادت کنندگان عالم باشد. بعید نیست تو در آستین یکتا پرستی ات جز دست دعا نداشته باشی.
سجده، تضرع خاکساری است که نامش را ازنام تو گرفته. سجده آبرویش را مدیون توست... سجده به تو می بالد و هستی اش را از آن تو می داند، ای سجاد! که پیشانی موحدت، همه عمر آشنا به خاک بود و لب های زمزمه گرت یک نفس نیایش می سرود. سر از سجده های عاشقانه ات برندار که تداوم هستی به یمن این سجده هاست.. که رحمت و لطف پروردگار بر کاینات به خاطر آبروی سجده های توست... سراز سجده برندار که خداوند، سجده هایت را سخت دوست دارد.
صدایت را می شنوم. از دانه دانه هر تسبیح، از تار و پود هر چه سجاده ، از خمیدگی قامت هرچه محراب، از خاک هر سجده گاه، صدای تو را می شنوم. هر جا دست دعایی به سوی آسمان بلند می شود، هر گاه آرزومند بی قراری پروردگارش را صدا می زند، این تویی که شنیده می شوی. تویی که کلمات دعا را بر لب ها تلقین می کنی.تویی که زیباترین خواهش ها را در هیئت حرفی قشنگ در دهان ها می گذاری و آن گاه خودت برای این دعاهای عاجزانه ، آمین می گویی. صدای تو را می شنوم: «خداوندا تو حتی بر آنان که از تو درخواست نمی کنند و با خداوندی ات به جدل بر می خیزد نعمت می بخشی. پس چگونه بر من عطا نکنی. منی که سائل در گاه توام و یقین دارم که تو خالق و خداوند عالمی».(1)
امام راستان
قبله اهل سجود و رکن ایمان
آن که سبقت برد پاکان جهان را
در روانش، صد فروغ از نور سبحان
در جمالش، صد نشان آن بی نشان را
آن صحیفه سر سجادی است کاشف
راز عشق آن امام راستان را
الهی قمشه ای
در منقبت حضرت سجاد(علیه السلام)
پور عبدالملک به نام هشام
در حرم بود با اهالی شام
می زد اندر طواف کعبه قدم
لیکن از ازدحام اهل حرم؛
استلام حجر ندادش دست
بهر نظاره گوشه ای بنشست
ناگهان نخبه نبی و ولی
زین عباد، بن حسین علی
در کسای بها و حله و نور
بر حریم حرم فکند عبور
هر طرف می گذاشت بهر طواف
در صف خلق می فتاد شکاف
زد قدم بهر استلام حجر
گشت خالی ز خلق راه گذر
شامی ای کرد از هشام سؤال!
کیست با این چنین جمال و جلال؟
از جهالت در آن تعلل کرد
در شناسایی اش تجاهل کرد
گفت نشناسمش، ندانم کیست
مدنی یا یمانی یا مکی است
بو فراس، آن سخنور نادر
بود در جمع شامیان حاضر
گفت: من می شناسمش نیکو
زو چه پرسی؟ به سوی من کن رو
آن کس است این که مکه و بطحا
زمزم و بوقبیس و خیف و منا؛
حرم و حل و بیت ورکن و حطیم
ناودان و مقام ابراهیم؛
هر یک آمد به قدر او عارف
بر علو مقام او واقف
قرةالعین سید الشهداست
زهره شاخ دوحه زهراست
میوه باغ احمد مختار
لاله داغ حیدر کردار
عبدالرحمان جامی
سجاد
نویسنده:سودابه مهیجی
در سجده های خویش اگر چشم تر کنی
سجاده های هستی را شعله ور کنی
بی شک، ستون هفت فلک می شود اگر
دستی از آستین نیایش به در کنی
داوود، طفل مکتب آوای سبز توست
تا در گلوی مرثیه خوانش اثر کنی
برخیز ای پرستش توحید، عبد تو!
باید جهان بی خبری را خبر کنی
آن قدر خطبه خطبه، دعا در دعا شوی
آن قدر خون بباری و قرآن به سرکنی؛
تا خشت خشت ظلم و ستم را هر آینه
در کاخ های معرکه زیر و زبر کنی
سجاده را که پیرهن عصمتت شده
پرچم برای قصه این خیر و شر کنی
یعنی به رغم نعره مستانه ستم
گوش زمانه را زمناجات کر کنی
... باید که روزگار بترسد زکفر خویش
او را از آه نیمه شبت بر حذر کنی
ای وای بر زمانه «لبیک ناشناس»
سجاد اگر تو باشی و نفرین اگر کنی
کوتاه و گویا
-میلاد سیدالساجدین، امام زین العابدین برهمگان مبارک باد.
-ولادت سرچشمه هدایت و تقوا و پناهگاه محرومان مبارک باد.
-ولادت فرزند هدایت، عدل، عفت، کرم و شجاعت امام زین العابدین بر پیروان آن حضرت خجسته باد.
-امام سجاد(علیه السلام)، باران رحمت حق است و بر نسل ها فیض مقدسی می بارد.
-صحیفه سجادیه، نور آسمانی، شکوه عصمت و چراغ راه اهل ایمان است.
-نیایش های امام سجاد (علیه السلام)، چشمه حیات و شیرینی معنویت است که روح ها را به تکاپو می اندازد.
-شهد شیرین عبادت و بندگی را می توان در روح لطیف امام سجاد (علیه السلام) احساس کرد که بر زبان و دعا جاری شده است
-ولادت سید عابدان، پیشوای زاهدان، زیور صالحان، مهتر پرهیزگاران، امام مؤمنان، حضرت امام سجاد(علیه السلام) فرخنده باد.
پی نوشت :
1-دعای ابوحمزه ثمالی.