
به کارگیری دعا در جهت مقاصد سیاسی
بخشی از دعاهای منقول امام سجاد (ع) دارای مضامین و ابعاد سیاسی هستند. در آن بحثها از عدالت، رهبری، معرفی و ارائهی اصول و تاکتیکهای مبارزه با خصم، عدم سکوت و عدم ترک وظیفه برابر مسئولیتهایی است که بر عهدهی آدمی است. همچنین در آن از مسألهی رهبری امت که واجد سه صفات و شرایطی باید باشد، بحث است.
از علمها و آگاهیهای لازم برای رهبر؛ احتراز مردم از قبول زمامدار ظالم و پرهیز از تملق نسبت به دستگاه جبار، طردها و ردها و عدم همکاری با آنها، خواستاری حکومت حق و عدل، فراهمسازی زمینههای آن، مقاومت در برابر دشمن، مصداق ربَّنا أفرغ علینا صبراً و ثبِّت أقدامنا بودن در آن مطرح است.
1) صلوات
الف) درودهای مکرر بر خاندان پیامبر (ص)- تأکیدی بر حقانیت بینش عقیدتی و سیاسی شیعه
پیامی که در همه و یا بیشتر دعاهای صحیفه، حضور دارد و از چشم و ذهن هیچ خوانندهای، مخفی نمیماند، صلوات و درود بر خاندان اوست.
تکرار این درودها قبل از مطرح ساختن هر آرزو و استدعا از درگاه خدا، تحلیلها و تفسیرهای متعددی را میتواند به دنبال داشته باشد.
بر این باوریم که تکرار صلواتها و اصرار امام بر مطرح ساختن نام خاندان پیامبر (ص)، آن هم قبل از هر درخواست و حاجتخواهی از درگاه خدا، دربردارندهی پیامی اعتقادی- سیاسی است.
درستی این اعتقاد و باور زمانی آشکار میشود که عصر تاریک حاکمیت امویان و اقدامهای ضدعلوی آنان در جهت محو تشیّع مورد توجه قرار گیرد.
در عصری که راویانِ وابسته به دربار و مغرض، کرامتهایی دروغین برای حاکمان ناصالح میتراشند و در خاموش ساختن نام و یاد خاندان پیامبر (ص) و علی (ع) تلاشی پیگیر دارند، مطرح ساختن نام ائمه (ع) به عنوان اذکار مقدسی که در استجابت دعا نقش دارد و موجب جلب رحمت و غفران و فضل الهی میشود، حرکتی صرفاً عبادی نیست بلکه عبارتی است سراسر سیاست و مناجاتی است سراسر پیام و قیام.
درورد بر خاندان پیامبر (ص) در عصری که امام (ع) میزیست، کوبندهترین شعار علیه حاکمیت غاصبان خلافت بود؛ شعاری که موضع سیاسی و بینش اعتقادی را در خود نهفته داشت.
بقیه در ادامه مطلب
ب) تصریح امام به جایگاه سیاسی ائمه (ع)
«ربّ صلِّ علی اطائب اهل بیته الذین اخترتهم لامرک و جعلتَهم... حفظـة دینکَ و خلفاءکَ فی ارضِک و حججک علی عبادک...»
«پروردگارا! بر پاکیزگان از خاندان پیامبر (ص) درود فرست؛ آنان را که برای امر دین و هدایت مؤمنان برگزیدی و ایشان را حافظ دین و جانشینان خویش در زمین و حجت بر بندگانت قرار دادی.»
امام سجاد (ع) در این عبارت به چند نکتهی اساسی تصریح کرده است:
1- الهی بودن منصب و مقام ائمه معصومین (ع)
کلینی در اصول کافی از امام محمّدباقر (ع) و همچنین دیگران در کتب خود با اختلافات کمی نقل کردهاند که پس از شهادت امام حسین (ع) بر سر مقام امامت میان محمّد حنفیّه و حضرت سجاد (ع) اختلاف و منازعه افتاد و آن موقع هر دو در مکّه بودند و خلاصهی داستان چنین بود که امام چهارم عمویش را به حکمیت حجرالاسود فراخواند و محمّد حنفیّه از این امر تعجب نمود بالاخره نزدیک حجر رفتند آنگاه حضرت سجاد (ع) به عمویش فرمود تو ابتدا در پیشگاه خداوند تضرّع کن و از او بخواه که حجر را برای تو به سخن درآورد.
محمّد حنفیّه جلو آمد و هر چه دعا و زاری نمود که حجر دربارهی امامت او سخن گوید جوابی نشنید. حضرت سجاد (ع) فرمود ای عمو اگر تو امام بودی پاسخ میشنیدی محمّد گفت ای پسر برادر پس تو دعا کن و از خواه بخواه آنگاه امام جلو آمد و پس از دعا به حجرالاسود خطاب کرد و فرمود به آن خدایی که عهد و میثاق پیغمبران را در تو نهاد امام پس از حسین بن علی (ع) را به ما خبر ده در آن موقع حجر جنبشی کرد که نزدیک بود از جا کنده شود و خداوند آن را به سخن درآورد و گفت بار خدایا وصیت و امامت پس از حسین بن علی (ع) به عهدهی علی بن الحسین (ع) است و به نقل بعضی گفت: ای محمّد بن حنفیّه امامت را به علی بن الحسین (ع) تسلیم کن. پس محمّد برگشت و پیرو امام گردید.
2- ویژگی ائمه (ع) و معصومین (ع) در میان خاندان پیامبر (ص) و اینکه همهی همسران و خویشاوندان پیامبر (ص) از مرتبهی طهارت و عصمت برخوردار نبودهاند.
3- معصومین (ع) از خاندان پیامبر (ص) پس از آن حضرت پاسدار دین و ارزشهای معنوی هستند.
4- معصومین (ع) علاوه بر رهبری معنوی، در نظام اجتماعی نیز برخوردار از مقام خلافت الهی هستند و تا زمانی که آنان در میان امت هستند رهبری دین و دنیای مردم، حق دیگران نیست.
به این مفهوم امامت در قالب دعا:
رسول خدا (ص) فرمود: (مَثَل اهل بیتی مثل سفینه نوح رکبهانجی و من تخلّف عنها غرق) مثل اهلی بیت بین مثل کشتی نوح است هر کس بر کشتی نجات ایشان سوار شود نجات خواهد یافت و هر کس تخلف کند و در مقابل آنها بایستد غرق خواهد شد. طریق مثلی که در کلام سید الساجدین (ع) آمده جز راه اهل بیت پیامبر (ص) نخواهد بود. زیرا که به خاطر رابطهی این بزرگواران با عالم غیب و دارا بودن شرایط عصمت میتوانند ما را به طریق مثلی راهنمایی کنند.
امام معصوم و جانشین پیغمبر (ص) هر کسی نمیتواند باشد. در احراز مقام امامت استعداد ذاتی و صفا و نورانیت باطنی و خدادادی لازم است. امامت یک عهد و پیمان خدایی است که به جعل و انتخاب و نصب و از طرف خدا اثبات میشود یعنی رفراندوم و آراء مردم در آن دخالت ندارد.
امامان رکن اسلام و پناهگاه مردم هستند. امامان راسخ در علم و اهل ذکر میباشند هر کس با آنها تمسک کند و در کشتی نجات ایشان سوار شود و از هلاک شدن نجات مییابد.
نقش امامان در تربیت معنوی انسانها همان نقش پیامبران الهی است همانطور که پیامبر اسلام اعمال و رفتارش قانون مجسّم و خلقتش عظیم و کلماتش هدایتگر جامعه بود امامان نیز چنین بودند.
امام علی بن موسیالرضا (ع) فرمودند: الامام مطهر من الذنوب مبرء من العیوب مخلوص بالعلم موسوم بالحلم نظامالدین و عزا المسلمین و غیظ المنافقین: امام پاکیزه و مظلوم از گناهان، از عیوب مبری است، پایگاه علم، معروف به جلم و نظمدهندهی به دین، عزت مسلمانان و باعث غیظ و بغض منافقین است.
ج) توجه دادن به اهل بیت (ع)
«... وَطَهَّرتَهم من الرِّجس وَ الدَّنَس تطهیراً بِارادَتک و جَعلتهم الوسیلَـةَ الیک وَ المسلکَ الی جَنَّتِک...»
«... آنها را از پلیدی و رجس بخواست خود تطهیر فرمودی و آنها را واسطهای بین خود و خلق قرار داده و از آنها راهی به سوی بهشت خود برگزیدهای...»
و نمونهی این عبارات در صحیفه سجادیه زیاد است. و همهی آنها خط سیاسی امام را در توجه دادن به اهل بیت (ع) نشان میدهد. و این درست در عصر و زمانی است که حتی بلند ادا کردن درود بر پیامبر (ص) جرم است. او اصرار داشت که اهل بیت (ع) زنده بماند زیرا بنیامیه در پی خاموش کردن نور آنها و قمع و قلع پیروان آنها بودند. او حتی فرموده بود خداوند درود بر خاندان پیامبر (ص) را واجب فرموده است. هر که بر پیامبر (ص) درود فرستاده و بر ما درود نفرستد خدای را ملاقات کرده است در حالی که درود او ابتر است و امر او را ترک کرده است. «انَّ الله فَرَضَ علی العالمِ الصواةَ علی رسولالله وَ فرّرِنا بِه- فَمَن صَلّی علی رِسولِالله (ص) و لَمْ یُصَلِّ علینا لَقِی الله تَعالی وَ قَد بَتَر اصَّلواة علیه وَ تَرَکَ اَوامِرهِ».
د) افشاگری امام علیه غاصبان خلافت
«اللّهم انّ هدا المقام (أی خلافّـة) لخلفائک و أصفیائک و مواضع أمنائک فی الدرجـة الرفیعه التی اختصصتهم بها قد ابتّروها...»
«خداوندا! این مقام (مقام خلافت و رهبری سیاسی امت) از آنِ جانشینان و برگزیدگان توست و در خور شخصیتهای امینی است که در جایگاه عالی ویژهی خود قرار دارند، ولی این مقام را از ایشان ربودند،... تا آنجا که برگزیدگان و جانشینان تو به وسیلهی غاصبان مقام امامت، مغلوب و مقهور شدند. حکم تو تغییر داده شد و کتاب تو پشت سر قرار گرفت و واجبات تو از شیوهی اصلیش منحرف شد و روشهای پیامبر (ص) ترک گردید.»
هـ) ترویج امام (ع) از آرمان حاکمیت ائمه (ع)
«اللّهم... و عجل الفرج و الروح و النصرة و التمکین و التأئیدلهم.»
«بارالها! در فرارسیدن فرج و گشایش دشواریها و نیز پیروزی و سر فرود آوردن مردم برای ائمه (ع) و قرار گرفتن امکانات در اختیار ایشان، تعجیل نما!»
امام سجاد (ع) در روزگار استبداد اموی و حرمان شیعه، به شیعیان خود با این پیامها میآموزد که روح انتظار و امید و آرمانخواهی را در خود زنده نگاه دارند و از درگاه خداوند امید فرارسیدن حاکمیت حق و حکومت الهی را داشته باشند.
2) حمایت از مظلوم و مقابله با ظالم
امام سجاد (ع) به گواهی تاریخ نه لحظهای در کنار ظالمان و حاکمان مستبد قرار گرفت، نه از ایشان حمایت کرد و نه حتی از حمایت مظلومات دریغ نمود ولی برای بیدار ساختن خفتگانی که با مشاهدهی بیعدالتیها و جباریتها چشم بر هم مینهادند و خود را به غفلت میزدند، با زبان دعا، به نکوهش یاوران ظلم و عناصر بیتفاوت در برابر بیعدالتیها پرداخته، چنین بیان داشتهاند:
«اللّهم انّی اعْتَذرُ الیک مِن مظلومٍ بحضرتی فَلم اَنُصْرهُ، ... و مِن حقٍّ ذی حقٍ لَزِسًنی لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ اُوَفِّرْهُ.»
«خداوندا! من از اینکه مظلومی در برابر چشمان من مورد ستم قرار گرفته باشد و او را یاری نکرده باشم، از درگاه تو پوزش میخواهم... و از هر حقی که از ناحیهی مؤمنی بر عهدهی من بوده است و من آن را به جای نیاوردهام، عذر میجویم.»
امام (ع) در نیایشی دیگر به خداوند چنین عرضه میدارد:
«وَ ذُبَّنی عنِ التماسِ ما عند الفاسقین، و لاتجعلنی للظالمین ظهیراً، و لا لهم علی محو کتابِکَ یداً و لانصیراً.»
«خداوندا! مرا از روی آوردن به فاسقان و اظهار نیاز نزد آنان، دور گردان و مرا یاور و پشتیبان ظالمان قرار مده و وسیلهی عملی ساختن اهداف خائنانهی ستمکاران در محو قرآن، مگردان.»
گاهی دعا میکند که خدای مشرکان را با مشرکان مشغول دارد: اللهم اشغل المشرکین بالمشرکینَ عَنْ تناوُلِ اطرافِ المُسلمینَ... خدایا مشرکان را با مشرکان مشغول دار تا دستشان از مسلمانان کوتاه باشد و در این راه گاهی به مناجات میپردازد و از نصرت خدا کمک میطلبد یا مَن قَرُبَتْ نُصْرَتُه مِن المظلومین وَ یا مَن بَعُدَ عَوْنُه عَن الظّالمینَ.
و هم در دعایش فرماید خداوندا به من توفیق ده تا باطل را ناچیز شمارم و آن را خوار سازم- حق را یاری کرده و آن را بزرگ دارم وَ انتقاضِ الباطلِ وَ اِذلالِهِ و نُصْرَةِ الحقِّ وَ اعِزارِه و هم دعا میکند خدای آنان را از پشتیبان محروم کند، از تعدادشان بکاهد، دلهایشان را از بیم و تردید پر کند. ... طوری که دیگر جرأت نکنند به مرزهای ما حمله کنند.