انقلاب عاشورا، بی شبهه بزرگترین جریان اعتقادی پس از هجرت نبی اکرم(ص) در تاریخ اسلام محسوب می شود که وقایع ما بعد خود را شدیداً تحت تأثیر قرار داد. ماجرا آنچنان پرعظمت است که از ابعاد گوناگون می توان به آن پرداخت؛ اما آنچه که در این مقاله مورد بحث و امعان نظر قرار خواهیم داد، نقش پیام رسانی زینب کبری(س) و تأثیرات آن خواهد بود. اما آنچه انقلاب سیدالشهداء را از جهت تأثیر عمیق و گسترده در تاریخ اسلام مورد پرسش قرار می داد، محدود ماندن آن در مرزهای جغرافیایی رخداد، یعنی کربلا بود. به بیان دیگر با توجه به محدودیت های ارتباطی در قرن اول هجری این خطر وجود داشت که همه رخدادهای پرعظمت انقلاب عاشورا در حیطه جغرافیایی آن محدود و محصور بماند و اسلام عزیز از تأثیر عمیقی که این تحول عظیم می توانست در سرنوشت و آینده آن داشته باشد، محروم بماند. بخصوص که محل رخداد انقلاب عاشورا از قطب های جمعیتی آن روز به دور بود و این می توانست احتمال یاد شده را تقویت کند. باقی ماندن ماجرای عاشورا در حصار کربلا، همان چیزی بود که جریان انحرافی سلطه امویان در پی آن بود. آنها به زعم خود حضرت اباعبدالله (ع) و یارانش را به بیابان های نینوا کشانده بودند تا به دور از چشم امت اسلامی خیال خود را از حق طلبی آل الله راحت کنند؛ اما تقدیر اینگونه نبود و مقدر شده بود که خون به ناحق ریخته امام حسین و 72 تن از یاران و اقربایش، به نخستین انقلاب اسلامی جهان تبدیل شود.
نگاه تاکتیکی حضرت زینب(س)
درست لحظه ای که واقعه عاشورا با شهادت کاروانسالار آن، حضرت سیدالشهداء(ع) به نقطه اوج خود رسید و در لحظه ای که عمر سعد می پنداشت قافله کربلا با به شهادت رسیدن قافله سالار آن، از هم فروپاشیده است و گزارش این فتح بزرگ را برای یزید فرستاد، آری درست در همان لحظه زینب کبری(س) با درک آسمانی خویش سرپرستی و سالاری کاروان بازماندگان عاشورا را بر عهده گرفت و به سرعت به طراحی تاکتیک های ادامه حرکت، که همانا جنگ تبلیغاتی علیه بنی امیه و یزید بود، پرداخت و کاروان عاشورا در اوج فروپاشی سر و سامان گرفت. برخی وقایع ثبت شده تاریخی درباره قیام عاشورا نشان می دهد پس از به شهادت رسیدن حضرت اباعبدالله(ع) در ظهر عاشورا و حمله سپاه پسر سعد به خیمه ها، برخی از سپاهیان او با این استدلال که زن و فرزندان خروج کنندگان بر حاکم اسلامی، خونشان هدر است، در صدد کشتن اهل بیت حضرت سیدالشهداء(ع) و دیگر شهدا بودند که با نهیب حضرت زینب(س) و یادآوری این نکته که جدم رسول خدا(ص) در هیچ جنگی حتی در جنگ با یهودیان بنی قریظه بر روی آنان تیغ نکشید، مانع از رخداد این فاجعه بزرگ شدند نه اینکه آن حضرت از شهادت می هراسیدند، چه، وقتی شیرزنانی چون او، پسران نوجوان و جوان خود را با دست خویش کفن می پوشیدند و به میدان شهادت می فرستادند، دیگر واهمه ای از شهید شدن خود نداشتند. آنچه پس از ماجرای عاشورا باعث صیانت حضرت زینب(س) از جان خود و دیگر زنان شد. درک دقیق مأموریتی بود که تقدیر آسمانی بر عهده ایشان گذارده بود و الحق که این مأموریت چه نیکو به سرانجام رسید.
بازسازی روحی بازماندگان
زنان بازمانده از قیام خونین عاشورا، وظیفه ای عظیم تر از اصل قیام داشتند و آن انتشار و ابلاغ پیام این انقلاب عظیم اسلامی در جهان بود. برای انجام چنین رسالتی، زنان قافله کربلا، باید از قابلیت های لازم روحی بهره مند باشند. همچنین رسالت عظیمی نمی توانست به وسیله زنانی که شاهد فاجعه خون بار کربلا بوده و نزدیک ترین عزیزان خود را در این راه تقدیم اسلام کرده بودند، به نحو احسن انجام گیرد. لذا بازسازی روحیه زنان، موضوعی بود که حضرت زینب(س) از نخستین ساعات پس از شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) مدنظر داشتند و علیرغم داغ بزرگی که از شهادت برادری که یک عمر عاشقش بودند و دیگر نزدیکان و عزیزان بر دل داشتند، تلاش کردند با مؤثرترین شیوه های روانی( روش بازسازی روحی بر مبنای اعتقادات دینی) به تقویت روحی زنان بپردازند و آنان را برای انجام وظیفه سترگ ابلاغ پیام عاشورا، مهیا کنند. روایات بسیاری از گفتگوهای مؤثر حضرت زینب(س) با زنان بازمانده از قافله کربلا نقل شده است که هریک مصداقی روشن از این حرکت هوشمندانه آن حضرت است.
استراتژی انتقال حضوری پیام
در شرایطی که قافله بازماندگان عاشورا به اسارت سپاه سعد درآمده بود و کمترین اختیار تصمیم گیری برای حضرت زینب(س) به عنوان سرپرست این کاروان متصور نبود و در حالی که هیچ ابزار ارتباطی برای ابلاغ پیام خون سیدالشهداء و یارانش وجود نداشت، طراحی استراتژی مؤثر و کارآمد« ابلاغ چهره به چهره پیام» با توجه به حرکت قافله اسرا در شهرها، روستاها و سکونتگاه های مختلف آن روز، آنچنان مؤثر واقع شد که در اندک زمانی، همه جهان اسلام در جریان انقلاب عاشورا و مظلومیت اباعبدالله(ع) و ستم هایی که بر ایشان و یارانشان رفته بود، قرار گرفت و نخستین واکنش ها، به صورت پشیمانی همراهان این ستمگری ها در قالب « توابین» به سرعت بروز داده شد و دنیای اسلام را به تقابل با بنی امیه کشاند. استراتژی تبلیغاتی حضرت زینب(س) در عین سادگی، بسیار کارا و مؤثر بود. ایشان در مسیر حرکت کاروان، از کوچکترین توقف ها بهره می جست و کسانی را که برای تماشای اسرای خارج شدگان از دین دعوت شده بودند تا به زعم یزیدیان، عبرتی باشند برای مخالفت حکومت، با چند جمله سخنرانی به سفیران پیام خون بنا حق ریخته حسین(ع) تبدیل می کرد و هریک از ایشان خود با انتقال پیام این مظلومیت و اسارت به ترویج گسترده و سریع آن کمک می کردند. حضرت زینب(س) به خوبی از موقعیت های احساسی ایجاد شده از اسارت آل الله بهره می جست و با بیان علی وار خویش، در همان چند جمله اول سخنرانی کسانی را که تا چند دقیقه قبل، به سوی شان سنگ پرتاب می کردند، چنان به شیون و زاری می کشاند که برای حرکت دهندگان قافله، قابل تصور نبود. با رسیدن قافله اسرا به شام و پس از چندین روز حرکت در مسیر، گزارش های مسؤولان قافله اسرا و نیز خطبه زینب(س) در مجلس یزید، ایشان را به اشتباه عظیم شان واقف کرد و باعث متوقف کردن حرکت قافله اسرا و بازگرداندن آنها به مدینه شد. این کار بسیار دیرهنگام می نمود، چه حرکت های بعدی مسلمانان، از جمله جریان توابین و سپس قیام « مختار ثقفی» نشان داد که زینب کبری(س) وظیفه ابلاغ پیام خون برادر را به بهترین وجه ممکن به انجام رسانیده و با فراست آسمانی خود در ابلاغ پیام انقلاب عاشورا، بزرگترین خدمت را به عالم اسلام کرده است. از این روست که تعبیر زیاد او در مجلس یزید برای همیشه در گوش تاریخ طنین انداز خواهد بود که پس از ذکر همه مصائب کربلا از سوی یزید، بانگ برآورد:« و ما رأیت الا جمیلا».