عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
مقدمه وجود آدمی همواره همنشین سختیها و مصائب است. «لقد خلقنا النسان فی کبد : هر آدینه آدمی را در سختی و رنج آفریده ام »(بلد90/4). «آری انسان از آغاز زندگی ، حتی از آن لحظه ای که نطفه او در قرارگاه رحم واقع می شود، مراحل زیادی از مشکلات و درد و رنجها را طی می کند ت متولد شود و بعد از تولد در دوران طفولیت و سپس جوانی و از همه مشکل تر دوران پیری ، مواجه به انواع مشقتها و رنجهاست و این است طبیعی زندگی دنیا.مکارم شیرازی ، 1379 ج 27 ص 10 گوهر وجودی آدمی بدون مواجه با سختیها و رنجها به کمال غایی خویش دست نخواهد یافت زیرا مصائب و سختیها صیقل دهنده روح و جان آدمی است باوجود این ، بدون سلامت روان ، این مصائب نه تنها عامل تعالی انسان نخواهد بود ، بلکه به عنوان عاملی مخرب ، تعادل روح و جان انسان را بر هم می زند واو را با تنشهای فراوانی مواجه می سازد به گونه ای که این تنشها گاه زندگی انسان را تهدید می کند. یکی از مهمترین عوامل مؤثر در سلامت روان عزت نفس است خودباوری و عزت نفس بالا هموارکننده مسیر زندگی آدمی در سختیها و مصائب است یکی از پیامدهای مهم عزت نفس آرامش روان است این آرامش روان خود کنترلی را در انسان افزایش می دهد و نتیجه افزایش خود کنترلی مواجه عاقلانه و کارامد با شرایط موجود است انسانی که از عزت نفس بالایی برخوردار است نه تنها تسلیم شرایط سخت و ناگوار نمی شود بلکه از شرایط موجود بیشترین بهره برداری را می کند بارزترین تجلی عزت نفس در مصائب و سختیها در واقعهعاشورا تبلور یافته است واقعه ای که بنا به فرمایش امام صادق سوگناک ترین روزهاست با وجود این تبلور عزت نفس در سپاه به ظاهر مفلوب امام حسین و بازماندگان ایشان آنها را به فاتحان همیشه تاریخ مبدل نمود بدون شک عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) از جمله تأثیر گذارترین شخصیتهای این واقعه است که با عزت و اقتدار رسالت شهدای کربلا رابه سر منزل مقصود رساند. مفهوم شناسی عزت یکی از اهداف مهم تربیت این است که انسان به گونه ای تربیت شود کخه اعتلای روحی بیابد و خود را از پستی و فرومایگی رها ساخته ، حرمت شرافت و شخصیت برای خود قائل شود و بزرگواری خود را در همه حال حفظ نماید آملی 1369 ص 21-23 حاصل این نوع تربیت انسان با صلابتی است که سختی و راحتی و شکست و پیروزی او را به سستی و تباهی نخواهد کشاند و هرگز تن به خواری و زبونی نخواهد داد این عزت و اقتدار که منشأ الاهی دارد ارمغان خداوند است به دوستانش هر کس سر بلندی و عزت می خواهد سربلندی و عزت یکسره از آن خداست فاطر 35/10 خداوند خود را متکفل تدبیر و برآوردن عزت انسان می سازد از این رو یکی از اوصاف خود را رب العزه می داند صافات37/180 این وصف نشانگر آن است که خداوند مالک و صاحب عزت تدبیرگر و عزت و عزت پرور است 4:ص192 عزت که همواره با صلابت و شکست ناپذیری متقارن است عبارت است از : حالتی که به انسان استواری می بخشد تا مغلوب هیچ چیز و هیچکس نگردد.11:ص332-333 عزت نفس یکی از مهمترین عوامل مؤثر در سلامت روان است عزت نفس بالا مانع مقهور شرایط شدن است تحقیقات کوپر اسمیت بیانگر این نکته است که افرادی که از عرت نفس بالایی برخورداند با بهره گیری از استعدادهای خود به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند همین ابراز وجود از تسلیم شدن انسانهای با عزت نفس بالا ممانعت می کند زیرا عزت نفس ، اعتماد به توانایی خود دراندیشیدن است اعتماد به توانایی خود در کنار آمدن با چالش های زندگی است احساس ارزشمند بودن و شایسته مداری است 5:ص 2 انسانی که ارزش وجودی خویش را بشناسد هرگز تن به مذلت و خواری نخواهد داد.
تبلور عزت در حماسه حسینی واقعه کربلا تجلی گاه عزت است سرور شهیدان همواره در گفتار و کردار خویش عزت مداری را سرلوحه خویش قرار داده بود ایشان پیش از حرکت به سوی کربلا در جواب برادرشان محمد حنیفه که از او می خواست برای حفظ جانش با یزید بیعت کند فرمود انه لا اعطی الدنیه من نفسی ابدا و حقیقت این است که هرگز تن به پستی ندهم 13:ص27 عزت ومداری در کلیه شئون قیام کربلا مشهود است زیرا مکتب حسین بر پایه عزت و کرامت انسان استوار شده و اساس شکل گیری آن صیانت و حفاظت از کرامت انسانی است در تاریخ آمده است آن هنگام که ولیدبن عتبه در مدینه قصد بیعت گرفتن از امام را داشت امام او را موزد خطاب قرار داد و فرمود: ما خاندان پیامبر وکانون رسالت هستیم و آستانه ما محل رفت و آمد فرشتگان است دفتر هستی به وسیله ما باز می شود و صراط کمال به وسیله ما ختم می گردد یزید مردی فاسق و شرابخوار آدم کش و جنایتکار گستاخ است ومثلی لا یبابع بمثله : شخصی مثل من با فردی مثل او بیعت نمی کند (اشتهاردی 1377 ص 48 عزت محوری در جریان حوادث کربلا مشهورتر و قابل لمس تر می شود تا آنجا که حضرت سید الشهدا در منازل گوناگون و در جای جای خطبه های خود بر ذلت ناپذیری خود تأکید می کنند همانا زنازاده فرزند زنازاده مرا بین دو چیز قرار داده : یا مرگ با شرافت و جنگ یا پذیرفتن ذلت و خواری چه دور است ذلت از ما خدا ذلت را برای ما روا ندارد و هکذا رسول او و مؤمنان و دامنهای پاک و پاکیزه و شخصیتهای والا و جانهای گرانمایه از اینکه طاعت فرومایگان بر شهادت ارجمندی ترجیح یابد (14:ص138 امام عزت محوری را در نوع پوشش خود در هنگام شهادت نیز مدنظر دارد آنگونه که درتاریخ نقل شده است پیش از آنکه امام به معرکه جنگ برود درخواست لباس کرد تا زیر لباسهایش بپوشد تا در هنگام تاراج دشمنان برهنه نماند روای گوید حسین (ع) فرمود: ایتونی بثوب لایرغب فیه أجعله تحت ثیابی لئلا أجرد منه پیراهن کهنه ای به من دهید تا زیر لباسم اهل ذلت است همان ص154
زندگی آگاهانه مبتنی بر شناخت عنصر آگاهی و شناخت در میزان عزت نفس تاثیر بسزایی دارد. با اینکه حضرت زینب ( س ) به عنوان پرورش یافته ی خانه ی امامت در دامان مادرش زهرا و با تربیت علوی ، عزت و کرامت را در درون خویش پرورانده بود. اما حضور آگاهانه اش در جریان حادثه ی کربلا و عملکرد مدبرانه ی امام در آماده سازی ایشان برای مواجهه با مصائب یکی از علل رفتارهای مدیریت شده و مدبرانه ی ایشان محسوب می شود. این آگاهی علاوه بر یاری ایشان در بررسی اوضاع و انتخاب راهکارهای مناسب مانع از اقدامات شتاب زده و نادرست می شد.
مسئولیت پذیری برتری و کرامت و منزلت انسان در قرآن کریم به واسطه ی متصف شدن به صفت علم و عقل است. این عقل است که اختیار را برای انسان به ارمغان می آورد و پیامد این اختیار مسئولیت است. « کل نفس بما کسبت رهنیه » هر نفسی در گرو دستاورد خویش است. ( مدثر ، 74/38 ) مسئولیت پذیری ، پذیرفتن نوعی تعهد در راستای تحقق اهداف متعالی است و پذیرفتن تعهد به معنای خودباوری است و خودباوری از یک سو حاصل عزت نفس است و از سوی دیگر پدید آورنده ی عزت نفس. در حادثه ی کربلا رسالت شهدا در نیمروز دهم محرم سال 61 هجری پایان یافت و این پایان آغازی بود بر رسالت عظیم عقیله ی بنی هاشم. صیانت از بازماندگان شهدا یکی از وظایف زینب کبری است. از این رو در راستای حمایت از آنها خود را سپر تازیانه های دشمن می کند. فاطمه دختر امام حسین می گوید : مشاهده کردم که تمام بدن عمه ام از ضربات دشمن سیاه شده است. ( 23، ج 45 ، ص 160 ) از سوی دیگر مسئولیت پاسداری از جان امام سجاد نیز بر عهده ی زینب است. لذا در هنگام حمله ی دشمن به خیام « در کنار بستر امام سجاد می ماند » ( 9 :ج 2 ، ص 88 ) اما عظیم ترین مسئولیت او پیام رسانی نهضت عاشوراست که تداوم این قیام در گرو این پیام رسانی است. پذیرش این مسئولیت های خطیر از یک سو ،حاکی از عزت نفس بالای حضرت زینب است و از سوی دیگر بر اقتدار و هیبت ایشان می افزاید. از همین روست که ایشان مقتدرانه اعمال و گفتار خود و دیگران را در راستای تحقق اهداف نهضت مدیریت می کنند.
قاطعیت و ابراز وجود قاطعیت و ابراز وجود به معنای تن به خطر دادن در راستای تحقق اهداف خویش است. زینب که پرورش یافته ی مکتب علوی است هدفی جز رضای خدا و پاسداری از دین جدش ندارد. این در حالی است که عشق به ولایت در قالب عشق حضرت زینب به برادرش امام حسین متجلی گشته است. بنابراین با عزمی راسخ در راستای تحقق هدف متعالی خویش که همان یاری امام معصوم زمان خویش است مدبرانه برای ازدواج خویش شرطی تعیین می کند. این شرط بیانگر قاطعیت او در همراهی و یاری امام خویش و همچنین تدبیر و دور اندیشی اوست. زینب به همسری پسر عمویش عبدالله بن جعفر درآمد مشروط بر آنکه هر گاه برادرش حسین خواست به مسافرتی برود و زینب خواست با او همراهی کند عبدالله از او جلوگیری نکند . ( 24 : ص 290 ) قاطعیت و صلابت زینب در مواجهه با دشمنان ملموس تر است. در کاخ یزید با وجودی که حضرت در لباس یک اسیر ظاهر شده است یزید را خطاب قرار داده می فرماید : حالا که حوادث تلخ روزگار مرا به اینجا کشانده است که با تو هم صحبت شده ام تو را بسیار خوار و حقیر می دانم و سرزنش تو را کاری ارزشمند می دانم و تو را به خاطر عملی که انجام دادی بسیار توبیخ می کنم.
زندگی هدفمند زندگی اگر هدفمند نباشد انسان دچار سر در گمی و تشویش می شود و به این دلیل فرد نمی تواند استعدادهای درونی خود را جهت بخشد و به خوبی از آنها استفاده کند. کسانی که قاطع و هدفمند هستند با توجه به توانمندیهایی که دارند مسیر زندگی را به سوی آن اهداف هدایت و برای دستیابی به آن تلاش می کنند.
عملکرد عزت محور حضرت زینب ( س ) زینب به عنوان پیام رسان عاشورا تنها زنی است که در یک مقطع زمانی به عنوان نایب امام معصوم انجام وظیفه نموده است. در اثبات الوصیه ی مسعودی آمده است : حسین به خواهرش زینب وصیت کرد و در زمان امام چهارم علوم آل محمد از زبان زینب دختر علی نشر می شد برای پرده پوشی بر امام چهارم و حفظ جان او . (20:ص 311 ) انجام این وظایف خطیر نیازمند صلابت علی گونه ای است که دوست و دشمن را مقهور خود سازد. در ناسخ التواریخ در احوالات حضرت زینب آمده است : « چنان خطبه ای را که فصحای بلاغت آثار و بلغای فصاحت شعار از اتیان شطری بلکه سطری عاجزند به آن تسلط و قدرت بیان فرمود و در ضمن آن مراتب شهدا و مقامات سید الشهدا را باز نمایاند و مرتکبین آن اعمال ناخجسته منوال را توبیخ و ملامت نمود. » (12:ص 305 )
توکل و اتصال به سرچشمه ی عزت رودی که از سرچشمه بگسلد دیر یا زود رو به زوال و خشکی می نهد. راز ماندگاری و حیات هر چیز ارتباط با منبع و سرچشمه است. سرچشمه ی عزت حقیقی خداوند عزیز است که از سر لطف و کرم دوستان خود را نیز از آن بهره مند می گرداند. « عزت از آن خدا و رسول و مؤمنان است» ( منافقون ( 63/18) زینب (س ) هرگز خود را از سرچشمه ی عزت جدا نکرد به گونه ای که حتی سخت ترین مصائب او را از برپایی نافله ی شب بازنداشت. امام سجاد در این مورد فرموده اند : « در آن شب ( شب یازدهم ) عمه ام را دیدم که نشسته مشغول عبادت و نماز است. » ( محلاتی ، 1384 ، ج 3 ، ص 62 )
صبر در مصائب طوفان مصائب از هر سو به زینب هجوم آورده است و تنها در یک نیمروز فرزندان ، برادران ، فرزندان برادر و از همه مهمتر امام و ولی خویش را از دست داده است. هر یک از این مصائب به تنهایی شکوه و اقتدار یک انسان را در هم می شکند و عنان اختیار از کف او می گیرد. زینب در حالی با این مصائب رو به رو بود که دشمن اجازه ی سوگواری و گریه بر شهدا را از بازماندگان آنها سلب کرده بود. از علی بن حسین نقل شده است که « اگر از دیده ی هر کدام از ما اشکی سرازیر می شد سرش را با نیزه می کوفتند. » (20:ص 346 ) این در حالی است که اصل فراهم کردن مجال برای ماتم یکی از راهکارهای کمک به مصیبت زدگان برای مواجه با بحرانهای ناشی از فقدان عزیزان است. (28:ص 80 ) با وجود این زینب که از یک سو داغدار عزیزان خویش است و از سوی دیگر با هجوم بی رحمانه ی دشمنان به خیام مواجه است به گونه ای مدبرانه اعمال و رفتار خویش را در راستای حمله به دشمنان مدیریت می کند. نمونه ی بارز این رفتارهای هدفمند پس از شهادت امام حسین در گودال قتلگاه قابل مشاهده است. در آن زمان که از هر سو وجود مقدس حضرت زینب آماج تیرهای مصیبت بود « بالای سر امام حسین ناله می زد و با صدای غمگین و قلبی شکسته فریاد می زد وا محمداه ! خدای آسمان بر تو درود فرستد! این حسین توست که عریان و خون آلود با اعضای قطعه قطعه بیفتاده. وای از این مصیبت. دختران تو اسیرند. شکایتها را به نزد خدا و نزد محمد مصطفی و نزد علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سید الشهدا می برم. وا محمداه! این حسین است که در این بیابان که باد صبا بر آن خاک پاشد کشته ی زنازادگان است. امان از این همه حزن و اندوه و این همه سختی و بلا بر تو ای اباعبدالله. گویا جدم رسول الله امروز دنیا را ترک فرمود. ای اصحاب محمد اینان ذریه ی مصطفی اند که چون اسیران برده شود. (14:ص159-160)
حق گرایی و ظلم ستیزی مادامی که ظلم و ستم بر جامعه حاکم باشد و مناسبات اجتماع بر مبنای خودکامگی و خودکامه پذیری تنظیم شود حرمتی برای عزت افراد باقی نمی ماند. چنین جامعه ای برای دوام خودکامگی حاکمانش ذلیل پرور است . با این حال در چنین جوامعلی نیز عزت واقعی از آن افرادی است که خود را به منبع لایزال عزت متصل نمایند. اینان تقوای الاهی را در پیش می گیرند که « هیچ عزتی بالاتر از تقوا نیست » ( نهج البلاغه ، حکت 371 ) تقوای الاهی نیز آنها را به حق طلبی و حق گرایی سوق می دهد. هیچ ناتوانی حق را نگرفت مگر این که عزیز و نیرومند شد. ( 23:ج78، ص 374 ) حق گرایی مانع تسلیم شدن در برابر فرومایگان می گردد. از همین رو سید الشهدا معلم بزرگ عزت و آزادگی می فرماید : آگاه باشید این فرومایه ( ابن زیاد ) فرزند فرومایه مرا میان دو راهی شمشیر و خواری قرار داده است و هیهات که ما تن به خواری دهیم. (10: ج 2 ، ص 7 ) زینب نیز که رشد یافته ی مکتب عزت محور حسین است در برخورد با ابن زیاد و یزید به گونه ای رفتار می کند که هیبت دروغین آنها در هم شکسته می شود زیرا عزت و اقتدار عقیله ی بنی هاشم از حق گرایی او نشئت گرفته است و انسان حق طلب از عزت و اقتدار بالایی برخوردار است و عزت نفس بالا در رفتار و گفتار و حتی حالات فیزیکی او متبلور می شود.
شجاعت جنگی نا برابر به پایان رسده است و زینب(س)داغدار فرزندان و برادران و خویشان خویش گشته است. اما این پایان مصیبت نیست که آغازی است بر ددمنشیهای دشمنان. تا جایی که «آن لشکر برای غارت خیمه ها آل رسول و نور دیدة بتول بر هم پیشی می گرفتند و حتی سرپوش زنان را می ربودند.» (20: ص 335) با این همه ، این پرورش یافتة خاندان وحی ، آن هنگام که تعدی و سوء قصد دشمن را به جان امام زین العابدین می بیند، چون کوهی استوار در برابر آنها می ایستد و انبوه مصائب و سختیها خللی در عزم و ارادة این بانوی بزرگ وارد نیاورده بود و خطاب به آنها می فرماید : « به خدا او را نخواهید کشت تا اینکه مرا بکشید.»(26:ص 371) همچنان با عزت و اقتدار در برابر دشمن می ایستد که : « مؤمن عزیز است و دلیل نیست . مؤمن از کوه نیرومند تر است.»(18:ج 6، ص 179) ایستادگی در برابر دشمن به ظاهر پیروز و دفاع از حق، مستلزم شجاعت است. شجاعت علی(ع) در کالبد زینب(س) متجلی شده است و او با صلابت ، در برابر سپاه دشمن می ایستد که به گفته مولا علی (ع) شجاعت یکی از دو عزت است. (آمدی ، 1385، ص 259) همین شجاعت و دلاوری است که به زینب (س) آن چنان هیبت و عظمتی می دهد که در اوج مصائب دشمن را وادار به تسلیم می نماید.
بحث و نتیجه گیری حماسة حسینی احیای کرامت و عزت انسانی است و سیدالشهداء و یارانش مظهر عزت و کرامت اند چرا که در راستای زندگی شرافتمندانه، از جان و مال و عزیزان خویش گذشتند. عملکرد امام حسین (ع) به عنوان رهبر قیام، بر مبنای عزت محوری و در راستای صیانت از کرامت انسانی شکل گرفته است. این عزت مداری و عزت محوری پس از شهادت امام در میان اسراء متجلی می شود و حضرت زینب(س) به عنوان قافله سالار این کاروان ، نقش به سزایی در حفظ عزت و کرامت اسراء دارد. عملکرد عزت مدار حضرت زینب(س) به گونه ای است که نه تنها مردم کوچه و بازار را به تکریم شهدا و بازماندگان آنها وادار می سازد، بلکه با عملکرد مقتدرانة خویش در برابر یزید و ابن زیاد که هیبت و شکوه ظاهری آنها لرزه بر اندام همگان می انداخت، اقتدار دروغین آنها را در هم می شکند و آنها را به ذلت و خواری می کشاند . [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:34 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |