عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
غم توتا شعله هجران تو خاموش کنم
بسیار بکوشیدم و نتوانستم
ای کاش، دمی دهد امانم این اشک
آخر چه شود، شبی به خوابم آیی
بنشینی و در برت، مرا بنشانی
گر بار دگر مرا در آغوش کشی
سجاده تو، که میدهد بوی تو را
چون درد فراق تو، ز حد درگذرد
از حمله غارت به دلم آتشهاست
گویند به من، یتیم غارت زده ام
دیگر اگر ای پدر نخواهی برگشت
این داغ حسین، جاودان است حسان بزن مرا که یتیمم ، بهانه لازم نیست ...مرا که دانه اشک است دانه لازم نیست
[ پنج شنبه 90/10/8 ] [ 3:47 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |