عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
ماه محرم فرا رسید با تمام حزن و اندوهش، با تمام خاطراتش؛ خاطراتی که برای تکرار آنها و برای اثبات عشق و محبتمان نسبت به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام روزشماری می کردیم تا هرکداممان در کنار درسها و عبرتها و معرفتهایی که از واقعه عاشورا می گیریم، به نحوی به این خاندان جود و کرم عرض ارادت کنیم و این عشق و محبت و عرض ارادتها چیزی است که اسلام عزیز روی آن تاکید دارد لذا در همین راستا و به تاسی از اهل بیت علیهم السلام و بزرگان دینی، مجالس و محافل و دستجات حسینی در جای جای کشورمان برپاست تا علاوه بر معرفت دهی، ذکر مصائب روز عاشورا هم بشود و چشمهایمان تر شود به مظلومیت مولایمان و هدف غالب این مجالس و محافل، اثبات همین عشق و تبلیغ نهضت حسینی است و چون همه این مجالس و دستجات مخصوص حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران باوفایش هست، لذا معیار همه این محافل هم باید رضایت حضرت و به تبع آن رضایت الهی باشد اما گاهی موارد و انحرافاتی مشاهده می شود که با این معیار سازگاری ندارد و آدمی احساس می کند که در این شیوه عزاداری، رضایت الهی وجود ندارد و نه تنها جاذبه ای برای نهضت و مکتب و مرام حسینی نیست که حتی دفع کننده هم می باشد؛ چیزی که ایجاد بدبینی نسبت به دین و مسایل دینی و اهل بیت علیهم السلام خصوصا نسبت به قشر جوان را هم به دنبال خواهد داشت. یک نمونه کوچک از این انحرافات که در بعضی دستجات حسینی دیده می شود، عبارت است از بستن راه مردم و عزادازی در آخر شب؛ آری اگر منیت ها و تعصبات کور محله ای و حب و بغضهای شخصی مطرح نباشد و هدف، فقط عشق به سالار شهیدان و تبلیغ نهضتش باشد، می توان دسته عزاداری را در در جایی و به نحوه و در ساعتی تشکیل داد که هیچ مزاحمتی نباشد و اگر از لحاظ مکان هیچ امکانی نیست، می توان هیئت خود را به هیئت محله پایین تر یا بالاتر که امکانش هست پیوند بزنیم و سبب رونق و شکوه هرچه بیشتر عزای حسینی هم بشویم؛ باور کنید آن کسی که در ماشین به هر علتی عجله رسیدن به مقصدش را دارد، آنهم همانند ما دلش به عشق حسین(ع) موج می زند و در دلش اندوه است که نمی تواند در این محافل شرکت کند اما چه کند که وظیفه اش چیز دیگری را اکتفا می کند که مهم تر از شرکت در عزاداری است یا آن پیرزن و پیرمردی که آخر شب داروهایش را می خورد تا با خوابی آرام به استراحت بپردازد، عمری همانند ما در این محافل شرکت کرده و حسین حسین گفته و گریسته اند اما چه کنند که دست روزگار غبار پیری و ناتوانی را بر آنها افشانده است و آنها علیرغم عشقشان به حضور در این محافل، مجبورند که در منزلشان استراحت کنند و هکذا آن مریض و سایر افرادی که به نحوی نمی توانند در این محافل شرکت کنند بااینکه همگی حسینی اند؛ حال روا نیست که ما کاری کنیم تا ظلمی در حق این افراد بشود و حقی از آنها ضایع شود. امامی که برای احیای حق و دین الهی و برای مبارزه با ظلم قیام کرده و مظلومانه شهید شدند، باید در مجلسی هم که منتسب به ایشان هست همینگونه باشد. آری مشاهده مریضی که به علت گیر افتادن در ترافیک این دستجات، مریضیش شدیدتر می شود یا مشاهده دعوای دو دسته عزاداری آنهم در حین عزاداری و مواردی از این قبیل، واقعا دردآور است حال بگذریم از بعضی دستجات که به یک شو بیشتر شبیه اند تا یک دسته عزاداری. خواهشا کمی در مورد این مسایل و هدف قیام حسینی بیندیشیم و به آنهایی که شکوه می کنند، سریع مارک مخالف نچسبانیم؛ همگی ما در هر عقیده ای عاشق سالار شهیدانیم و به عزاداری برای حضرت و قیامش افتخار می کنیم؛ قیامی که انسانیت را احیا کرد و هنوز که هنوز است، درسهای نهفته فراوانی برای بشریت دارد. بیایید با عقلانیت و معرفت برای حضرت بگرییم و مجالس عزا بگیریم و علاوه بر حضور در این محافل، به فکر اصلاح انحرافات موجود هم باشیم نه اینکه با اظهار عجز آنها را تعطیل کنیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته التماس دعا منبع : وبلاگ delsoozz.parsiblog.com [ پنج شنبه 94/7/23 ] [ 7:37 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |