عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
3. پاسداری از اسلام و ارزش های اسلامی پاسداری از اسلام و ارزش های اسلامی یکی دیگر از درس های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی است . پیش از یادآوری این درس از سوی امام حسین (علیه السّلام) و دیگر عاشورائیان یادآوری این نکته مفید می نماید که: در فلسفه سیاسی، امروزه در باره نقش حکومت در تامین سعادت، اخلاق و معنویت گفت و گو بسیار است . برخی (حکومت های لیبرال) بر این باورند که این گونه امور در قلمرو مسائل خصوصی افراد جای دارد . از این روی، حکومت در این باره هیچ مسؤولیتی ندارد . اما در اندیشه سیاسی اسلام، با دلیل های بسیار این گونه امور جزو قلمرو حکومت است . نه تنها حاکم و همه کارگزاران حکومتی باید به اسلام و ارزش های اسلامی باور داشته باشند که همگان موظف به تبلیغ و پاسداری از آن می باشند . بر همین اساس هنگامی که اسلام و ارزش های آن از سوی امویان مورد تهاجم قرار گرفته بود و یزید و کارگزارانش به روشنی بر خلاف احکام اسلام و دستورهای آن عمل می کردند ولی در عین حال رفتار خودرا در برابر اسلام می نمایاندند، امام حسین (علیه السّلام) برای پاسداری از اسلام قیام کرد چرا که اگر امام حسین (علیه السّلام) قیام نمی کرد دیری نمی پایید که از اسلام جز نامی باقی نمی ماند . حکومت یزید درصدد نابودی اصل اسلام بود . از این روی وقتی که امام حسین (علیه السّلام) دعوت به سازش و بیعت با یزید شد فرمود:
4 . شهادت در راه خدا سیاست مداران حرفه ای در مبارزه دو گروه با یکدیگر بر توازن قوا تاکید می کنند و از درگیری مبارزان با دشمنی که از جهت عده و عده برتر است، بر حذر می دارند و آنان را به سکوت و گوشه گیری فرا می خوانند . روشن فکران آن زمان نیز امام حسین (علیه السّلام) را از درگیری با یزید که تا بن دندان مسلح بود بر حذر می داشتند، اما منطق آن بزرگوار چیز دیگری بود . او و دیگر عاشورائیان از ایستادگی در برابر یزید و حکومت اموی هرگز تردیدی به خود راه ندادند و با ایثار جان خود درخت اسلام را آبیاری کردند . کشته شدن در راه خدا هر چند از سوی انسان های ظاهر بین جدا شدن از دنیا و لذایذ آن است، ولی از نگاه انسان های وارسته، شهادت پایان رنج ها و سختی ها و رسیدن به لقاء الله است . آخرین آرزوی این گونه انسان ها شهادت است .
5 . جمع بین سیاست و معنویت جمع بین حضور در عرصه های سیاسی و توجه به معنویات یکی دیگر از درس های عاشورا است . غفلت از نیازهای روحی و معنوی به ویژه برای کسانی که درگیر کارهای مهم و سنگین اند و مسؤولیت های بالایی دارند خطرساز و خطرآفرین است که باید در برابر آن هشیار بود . امام حسین (علیه السّلام) در آن هنگام که رویاروی دشمن ایستاده و حتی در آن هنگامی که در محاصره دشمنان است، هرگز از این مساله غفلت ندارد . از این روی، در تاریخ آمده است که در شب عاشورا در میان خیمه امام حسین (علیه السّلام) جنب و جوش عجیب و نشاط فوق العاده ای به چشم می خورد; یکی مشغول دعا و مناجات با خداست و آن دیگری مشغول تلاوت قرآن:
6 . امر به معروف و نهی از منکر از درس های مهمی که در عرصه رفتار سیاسی می توان از رویداد عاشورا آموخت، درس امر به معروف و نهی از منکر است . همان گونه که رفتار امت اسلامی با یکدیگر بر اساس امر به معروف و نهی از منکر است با حاکمان نیز بر همین مبنا استوار است . ولت حاکم بر مسلمانان، اگر ستمگر باشد باید بر اساس مراحل امر به معروف و نهی از منکر با او برخورد کرد . امام حسین (علیه السّلام) در وصیت نامه سیاسی الهی خود یکی از انگیزه های قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر می داند:
عبرت های عاشورا در تفاوت درس ها و عبرت ها اشاره کردیم که در عبرت ها تنها به الگوهای شایسته و خوبیها نگاه نمی کنیم، بلکه بدیها و زشتیها و رذالت ها را نیز می بینیم . در این بحث از عوامل زمینه ساز این رویداد، علت سکوت و بی تفاوتی مردم در برابر قیام امام حسین (علیه السّلام) و یا بالاتر، ضدیت با آن، و چگونگی بهره گیری از این حادثه بحث می شود . عبرت گیری از حادثه عاشورا را مقام معظم رهبری چنین ترسیم می کند:
مفهوم ارزش ها جامعه شناسان، ارزش ها را این گونه تعریف کرده اند:
ارزش های حاکم بر جامعه نبوی پیش از اسلام اعراب از نظر عقیدتی بت پرست بودند . شناختی نسبت به معارف الهی چون خدا و پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و معاد نداشتند . مردم در حیرت و ضلالت و گمراهی زندگی می کردند . نژادپرستی و تکاثرطلبی از ارزش های آنان بود . عرب ها در جاهلیت غیرت و شجاعت را بسیار می ستودند اما حقیقت این است که غیرت و شجاعت مورد ستایش آنان همان درنده خویی و بی باکی در جهت تامین منافع مادی و حمایت از هم قبیلگی خود به حق و یا ناحق بود . عواطف انسانی در میان آنان بسیار کمرنگ بود . دخترکشی اعراب نمونه ای از آن است .
بازگشت به ارزش های جاهلی بزرگترین و مهم ترین خطری که هر نهضت انقلابی را تهدید می کند «ارتجاع» است . این خطر آفتی است که متاسفانه نهضت انقلابی پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز، گرفتار آن شد . پس از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باورها و ارزش های الهی رنگ باختند و به تدریج باورها و ارزش ها و اعمال جاهلی احیا شدند . مردمی که در روزگار پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ارزش های الهی: چون ایثار و فداکاری در روح آنان تا آن جا نفوذ داشت که در رفتن به سوی جهاد و میدان جنگ بر یکدیگر پیشی می گرفتند، در زمانی که بدن پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هنوز روی زمین بود در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند و شعار «منا امیر و منکم امیر» (48) سردادند و حکومت اسلامی را غنیمتی پنداشتند که باید در میان آنان تقسیم شود . متاسفانه کار بازگشت ارزش های جاهلی به جایی رسید که چهره های برجسته ای چون: ابی ذر، عمار و حجربن عدی آزار و شکنجه و تبعید شدند . در برابر، کسانی که به وسیله پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تبعید شده بودند جزو مشاوران و کارگزاران خلیفه شدند . تبعیض و غارت بیت المال، گناه و معصیت در جامعه اسلامی رواج یافت . احساس مسؤولیت، امر به معروف و نهی از منکر جای خود را به بی مسؤولیتی و سهل انگاری و بی تفاوتی داد . ارتجاع و بازگشت از ارزش ها به جایی رسید که در حکومت عثمان درآمد عمومی و بیت المال، درآمد خلیفه و بستگان و همدستان او پنداشته شد .
زمینه های دگرگونی ارزش ها چرا پس از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به تدریج ارزش ها و آرمان های اسلامی رنگ باختند و دگرگون شدند؟ پاسخ این پرسش نیاز به شناخت یک نکته تربیتی و دقت در اوضاع آن روزگار دارد . همان گونه که روان شناسان گفته اند: تربیت کاری تدریجی است . پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای تربیت انسان ها و تثبیت ارزش های اسلامی تلاش بسیار کردند . اما ده سال برای تربیت مردمی که درست بر ضد این خصوصیات بار آمده بودن زمان خیلی کمی بود . درست است که مردم اسلام را پذیرفته بودند، اما هنوز نتوانسته بودند ارزش های جاهلی را به کلی فراموش کنند و ارزش های الهی را با جان و دل بپذیرند به ویژه که بسیاری از مسلمانان پس از فتح مکه و در سال هشتم هجری به اسلام گرویده بودند و پیامبر نیز دو سال پس از آن از این جهان رحلت کرده بودند .
پی نوشت ها : 29) اللهوف، سید بن طاووس، ص 20 . [ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 6:2 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
عوامل زیادی زمینه ساز این وضعیت بودند; از باب نمونه به پاره ای از آنها اشاره می کنیم: 1 . جدایی مردم از اهل بیت (علیه السّلام) انحراف رهبری از مسیری که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) معین کرده بود و انزوای علی (علیه السّلام) به مدت 25 سال یکی از مسائلی است که زمینه را برای دگرگونی ارزش ها فراهم ساخت . چون در جامعه ای که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خطوط کلی آن را ترسیم کرده بود، آشناسازی مردم با دین و ارزش های آن یکی از مناصب اهل بیت (علیه السّلام) بود . که این نقش با انزوای علی (علیه السّلام) و منع از ترویج احادیث نبوی از آن ها گرفته شد . با این وضعیت مردم برای این که رفتار خود را با اسلام راستین و ارزش های آن هماهنگ کنند دچار مشکل شدند . متاسفانه در جهت حل این مشکل نه تنها اقدامی نشد که اقداماتی در جهت عکس آن صورت گرفت. مسلمانان برای شناخت احکام دین به ابوهریره ها و کعب الاحبارها ارجاع شدند .
2 . تبدیل امامت به پادشاهی تبدیل امامت به پادشاهی یکی دیگر از زمینه های دگرگونی ارزش ها و فاجعه عاشورا بود . بدون تردید هر جامعه ای به حکومت نیاز دارد تا امور آن جامعه سامان گیرد . از سوی دیگر جامعه اسلامی، زمانی شاهد حاکمیت اسلامی و ارزش های آن است که حکومت اسلامی بر پا باشد . بر این اساس اگر پس از رحلت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) امامت عدل علوی استقرار می یافت همان جو ایمان و تقوا و جهاد در راه خدا ادامه می یافت . ولی متاسفانه با جریان سقیفه حکومت اسلامی ادامه نیافت و حکومت به صاحبان اصلی آن نرسید و با فراز و نشیب های بسیار به حکومت و پادشاهی معاویه و یزید انجامید . خاندانی که امام علی (علیه السّلام) در باره آنها می فرماید:
مفهوم خواص و عوام مردم در جامعه های گوناگون به اعتبار قدرت نفوذ و تاثیر گذاری بر اندیشه ها و رفتار دیگران و همچنین میزان تاثیر پذیری متفاوتند . در هر جامعه تعدادی اندک به دلیل موقعیت ویژه ای که دارند بر رفتار و ارزش های دیگران تاثیر می گذارند . این گروه، با نام های: خواص، نخبگان، برگزیدگان ... شناخته می شوند . گروه دیگر که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند از آنان به عنوان: توده یا عوام یاد می شود .
تقسیم بندی خواص مرز میان خواص و عوام همان بصیرت و آگاهی است . خواص بر دو گونه اند: خواص جبهه حق و خواص جبهه باطل . عوام نیز به همین دو قسم تقسیم می شوند .
نقش خواص در رویداد عاشورا بحث اساسی و مهم در باب «خواص » نقش آنان به عنوان یکی از عوامل زمینه ساز عاشورا است . خواص طرفدار حق به ویژه کسانی که به حقانیت امام حسین (علیه السّلام) باور داشتند، در عرصه سیاسی باید با آن بزرگوار همراه شده و با دشمنان می جنگیدند . چه عامل و یا عواملی سبب شد که اینان از امام حسین (علیه السّلام) حمایت نکردند، بی تفاوت ماندند و یا در برابر آن حضرت ایستادند . تعداد آنان که امام حسین (علیه السّلام) را به خوبی می شناختند ولی بر اساس شناخت خود عمل نکردند کم نبودند . بسیاری از کسانی که در مدینه یا مکه به آن حضرت نصیحت می کردند که به سوی کوفه نرود از همین قبیل بودند . (69) بسیاری از کسانی که نماینده امام حسین (علیه السّلام) مسلم بن عقیل را در کوفه تنها گذاشتند از همین ها بودند . تجزیه و تحلیل بی تفاوتی اینان و دستیابی به عواملی که آنان را از انجام وظیفه بازداشت در عرصه رفتار سیاسی برای ما درس آموز و عبرت انگیز است .
دنیاگرایی خواص هر چند عواملی چون: قومیت گرایی، نفاق و دورویی و غفلت سبب لغزش و انحراف برخی از خواص شد، ولی دنیا و جلوه های آن چون مقام خواهی، رفاه طلبی، ثروت، شهرت از مهم ترین و خطرناک ترین عواملی بود که در لغزش خواص و رویداد عاشورا نقش اساسی داشت . با نگاهی به تاریخ اسلام می یابیم که اساس همه انحراف ها، فتنه ها، جنگ هایی که از سوی خواص صورت گرفته، دنیاپرستی آنان بوده است . بر همین اساس پیامبر اسلام فرموده است: [ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 6:0 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
نخستین گام ها دنیاگرایی خواص هر چند در روزگار خلیفه سوم اوج و شدت گرفت ولی پیش از آن نیز جلوه هایی داشته است . در روزگار پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در جنگ بدر، احد و پاره ای از حوادث دیگر هر چند دنیا گرایی برخی از خواص ظهور پیدا کرد ولی با حضور آن حضرت خیلی زود جبران و شعله های آن فرو کش کرد . ولی از آن روز که آن بزرگوار در بستر قرار گرفت انحراف خواص و عدول آنان از موضع حق نیز آشکا رشد . تخلف از لشگر اسامه، با این که این کار موجب ناراحتی آن حضرت شد . (74) افزون بر این، آن حضرت بر کسانی که می خواستند از سپاه او جدا شده و در مدینه بمانند لعنت فرستادند . در عین حال برخی از خواص چون خلیفه اول و دوم از این دستور سرباز زدند . (75)
دنیاگرایی خواص در روزگار خلفای ثلاثه پس از رحلت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در دوره ابی بکر دگرگونی محسوسی در زندگی اقتصادی مردم دیده نمی شود، اما در روزگار خلیفه دوم و به ویژه خلیفه سوم در وضعیت زندگانی مردم دگرگونی ایجاد شد و کم کم طبقه ای بسیار ثروتمند با امتیازهایی که از بیت المال به آنان داده شد به وجود آمدند . خلیفه دوم با این که سخت مراقب کارگزارانش بود ولی روشی برای پخش بیت المال ایجاد کرد که عده ای از خواص به ثروت های زیادی دست یافتند . در استفاده از بیت المال نه تنها عرب ها بر غیر عرب ها که در بین خود عرب ها نیز، برخی از تیره ها بر برخی دیگر، امتیازهای چشم گیری داشتند . در سال به برخی دوازده هزار درهم و به برخی دیگر سیصد درهم و یا دویست درهم داده می شد . (79) عملکرد خلیفه سخت مورد اعتراض قرار گرفت . تا جایی که تصمیم گرفت این تبعیض ها را از میان بردارد . خود او می گفت:
دنیا گرایی خواص در روزگار علی (علیه السّلام) با سپری شدن روزگار خلفای ثلاثه و به خلافت رسیدن علی (علیه السّلام) انتظار می رفت که جامعه اسلامی کژی ها و انحراف ها را راست و ارزش های دگرگون شده را احیا نماید . ولی با نگاهی گذرا به تاریخ آن مقطع، می یابیم که امام علی (علیه السّلام) در گامهای نخستین با مشکلات زیادی از سوی خواص روبه رو شد . مهم ترین و اساسی ترین مشکل علی (علیه السّلام) در مدت حکومت خود همین روحیه دنیا گرایی خواص بود . خواصی که انتظار داشتند همانند خلیفه پیشین با آنان رفتار شود و امتیازهای نامشروع آنان از بیت المال همچنان ادامه داشته باشد . ولی علی (علیه السّلام) در برابر خواسته های نامشروع آنان ایستاد و آنان نیز نتوانستند عدل آن حضرت را تحمل کنند، شماری از آنان به معاویه پناهنده شدند، و گروهی در برابر او ایستادند و جنگ جمل و صفین را راه انداختند .
دنیاگرایی خواص پس از امام علی (علیه السّلام) پس از شهادت امام علی (علیه السّلام) دنیاگرایی خواص آشکارتر شد به گونه ای که حتی بسیاری از یاران نزدیک امام حسن (علیه السّلام) یکی پس از دیگری به معاویه پیوستند و امام (علیه السّلام) به ناچار با شرایطی با معاویه صلح کرد . تصویر و ترسیم دنیاگرایی خواص پس از شهادت امام علی (علیه السّلام) و امام حسن (علیه السّلام) در این مقال نمی گنجد، از این روی به چند نمونه بسنده می کنیم:
پی نوشت ها : 54) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 11، ص 44 . [ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 5:59 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
عظمت و محتوای عاشورا، انگیرهها، اهداف و دستاوردهای فرهنگی غنی و ناب آن همواره در متن زندگی شیعیان و عمق باورهایشان جریان دارد. مسلمانان مظلوم جهان نیز برای نجات از جور ستمگران، قیام اباعبدالله(علیه السّلام) را سرمشق و الگوی خود قرار میدهند. البته حادثه عاشورا چنان شکوهمند است که حتی بر اندیشه غیر مسلمانان نیز اثر گذاشته و سبب برانگیخته شدن عشق وعلاقه و احترام آنان به امام حسین(علیه السّلام) شده است . *1. عاشورا و امام حسین(علیه السلام) از دیدگاه اندیشمندان بزرگ جهان عظمت قیام، اوج فداکاری و ویژگیهای دیگر امام حسین(علیه السلام) و یارانش، سبب شده که نویسندگان و اندیشمندان بزرگ جهان، در بارة این نهضت و حماسهآفرینان عاشورا اظهار نظرهای بسیاری داشته، حتی برخی از نویسندگان غیرمسلمان دربارة این واقعه کتاب بنویسند. اکنون به برخی از این دیدگاهها اشاره میکنیم
* جرج جرداق (دانشمند و ادیب مسیحی) وقتی یزید، مردم را تشویق به قتل امام حسین(علیه السلام) و مأمور به خونریزی تشویق میکرد، آنها میگفتند: چه مبلغی به ما میدهی؟ امّا انصارحسین(علیه السلام) به او گفتند: ما با تو هستیم و اگر هفتاد بار کشته شویم، باز میخواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم .
*آنطون بارا (اندیشمند مسیحی) اگر حسین از آنِ ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر میافراشتیم و در هر روستایی، برای او منبری برپا میکردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیّت فرا میخواندیم .
*تاملاس توندون (رئیس سابق کنگرة ملّی هندوستان ) این فداکاریهای عالی از قبیل شهادت امام حسین(علیه السلام) ، سطح فکر آدمی را ارتقاء بخشیده، و شایسته است خاطرة آن همیشه باقی بماند و یادآوری شود .
*فردریک جِمس درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا، اصول ابدی عدالت و ترحم و محبّت وجود دارد که تغییرناپذیرند و همچنین میرساند که هر گاه کسی برای این صفات مقاومت کند و در راه آن پافشاری کند، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند
* بنت الشاطی (نویسندة معروف مصری) زینب، خواهر حسینبن علی، لذّت پیروزی را در کام ابن زیاد و بنیامیّه خراب کرد و در جام پیروزی آنان قطرات زهر ریخت. در همة حوادث سیاسی پس از عاشورا همچون قیام مختار و عبدالله بن زبیر و سقوط دولت امویّان و برپایی حکومت عباسیّان و ریشه دواندن مذهب تشیّع، زینب ـ قهرمان کربلا ـ نقش برانگیزاننده داشت .
*عباس محمود عقّاد (نویسنده و ادیب مصری ) جنبش حسین، یکی از بینظیرترین جنبشهای تاریخی است که تاکنون در زمینة دعوتهای دینی یا نهضتهای سیاسی پایدار گشته است... دولت اموی پس از این جنبش، به قدر عمر یک انسان طبیعی، دوام نیاورد و از شهادت حسین تا انقراض آنان بیش از شصت و اندی سال نگذشت .
*چارلز دیکنز (نویسندة معروف انگلیسی) اگر منظور حسین، جنگ در راه خواستههای دنیایی بود، من نمیفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم میکند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد .
*محمد علی جناح (رهبر بزرگ پاکستان ) هیچ نمونهای از شجاعت بهتر از این که حسین از لحاظ فداکاری و شهامت نشان داد، در عالم پیدا نمیشود. به عقیدة من، تمام مسلمانان باید از این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد، پیروی کنند .
*ل. م. بوید در طول قرون، افراد بشر همیشه جرئت و پردلی، عظمت روح و بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشتهاند و به خاطر همینهاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمیشود. شهامت و این بود عظمت امام حسین و من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا میگویند، شرکت کردهام، هر چند که 1300 سال از آن تاریخ گذشته است .
*توماس کارلایل (دانشمند انگلیسی) بهترین درسی که از تراژدی کربلا میگیریم، این است که حسین و یارانش به خدا ایمان استوار داشتند. آنها با عمل خود روشن کردند که تفوّق عددی در جایی که حق و باطل روبهرو میشوند، اهمیّت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیّتی که داشت، باعث شگفتی من است.
*توماس ماساریک : اگر چه کشیشان ما هم از ذکر مصایب حضرت مسیح، مردم را متأثّر میسازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین یافت میشود، در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب، این باشد که مصایب مسیح در برابر مصایب حسین، پر کاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر
*ادوارد براون (پروفسور) حتی غیر مسلمانان نیز نمیتوانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی تحت لوای آن انجام گرفت، انکار کنند.
*واشنگتن ایرونیگ (تاریخنگار امریکایی) در زیر آفتاب سوان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیدة عراق، روح حسین فنا ناپذیر است. ای پهلوان و ای نمونة شجاعت و ای شهسوار من، ای حسین.
*موریس دوکبرا : اگر مورّخان ما حقیقت روز (عاشورا) را میدانستند و درک میکردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمیپنداشتند، زیرا پیروان حسین به واسطة عزاداری حسین میدانند که پستی و زیر دستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کنند و شعار پیشرو و آقای آنها، تن به ظلم و ستم ندادن بود.
*بروکلمان کارل (خاورشناس و پژوهشگر آلمانی) شهادت حسین علاوه بر نتایج و اثرات سیاسی، موجب تحکیم و اشاعة مذهب8 شیعه گردید و این مذهب، مرکز و مظهر تمایلات ضدّ غرب شد .
*2. اثر گذاری قیام عاشورا بر جنبشهای آزادیبخش جهان قیام کربلا به صورت یک حادثه هر چند جانکاه در دل تاریخ مدفون نگشت و دیری نپائید که به یک حماسة جاویدان تبدیل شد. قیام حسینی به صورت قیام و انقلابی الگو آفرین و تاریخ ساز درآمد و الهام بخش جنبشهای گوناگون در تاریخ گردید . یکی از دستاوردهای مهمّ قیام کربلا، تبیین شیوهای اصولی و بسیار مؤثّر در مبارزه با حکومتهای سلطهگر و زورمدار بوده است. حادثة کربلا، یک قیام اسوه و یک سیرة عام برای تئوری انقلاب و یک پیام انقلابی ـ تاریخی است که برای هر عصری، پیام ویژهای دارد. بر اساس ویژگیهای شاخص نهضت امام حسین(علیه السلام)، میان جنبشهای اسلامی در سراسر جهان اسلام، پیوند به وجود آمد و موج بیداری و انقلاب، مناطق وسیعی از جهان اسلام مانند مصر، سوریه، لبنان، عراق، ترکیه، افغانستان، پاکستان، الجزایر، تونس، مراکش، حجاز، اندونزی، هندوستان و ایران را در بر گرفت . در بیشتر کشورهای اسلامی، ویژگی مردمی بودن روحانیّت، رسالت رهبری حرکتها و جنبشها را بر دوش رهبران دینی نهاد. «شاه ولیالله دهلوی» و فرزندش، «سیّد احمد خان هندی»، «سیّد جمال الدّین اسدآبادی»، «اقبال لاهوری»، «محمّد علی جناح»، «شیخ محمد عبده»، «شیخ عبدالرّحمان کواکبی»، «حسن البنا» و امام خمینی(ره)، نمونههایی برجستة مبارزه بر ضدّ استکبار و طاغوت بر اساس نظام هدفمند انقلاب حسین بودند . برخی از جنبشها عبارتند از :
*نکته : در تمامی این فیلمها، بر اساس نظریة فوکویاما، امام حسین(علیه السلام) و کربلا، یک طرف و سوی دیگر، شمر است. لباس هم بر اساس الگوی شیعی انتخاب شده است. لباس سربازان امریکایی، سبز رنگ و لباس سربازان مقابل، قرمز است. در بعضی از این فیلمها خون سربازان آمریکایی سبز است؛ آن هم به دلیل تقدّس این رنگ در آرمانهای شیعی. هنر پیشهها تا پایان فیلم ناشناختهاند و همچنین تا آخر فیلم فقط نقشهای قدسی بازی میکنند . [ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 5:44 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
دیباچه در طول تاریخ، حکومتهای ستمگر برای تثبیت قدرت خود، برنامههایی را به مرحله اجرا میگذارند؛ در این میان، «حذف رقیبان و مخالفان» در سرلوحه اقدامات آنان بوده است. حال اگر شخصیت رقیب و مخالف، از جایگاه بالا و والایی در عرصههای سیاست، دیانت، دانش و اقتصاد برخوردار باشد؛ در مرحله نخست به «ترور شخصیتی» او میپردازند تا «افکار عمومی» را برای ترور فیزیکیاش راضی و قانع کنند.
شورای برنامهریزی یزید از جمله عوامل تثبیت و تحکیم حکومتها، پیوند اندیشمندان با حاکمان است؛ معاویه نیز در دستگاه حکومتی خود با «عالمان دنیاپرست و ساده لوح» ارتباط صمیمی برقرار کرده بود و در مواقع لزوم، از وجهه دینی و اجتماعی آنان کمال استفاده را میبرد که در این میان، برخی از اصحاب پیامبر و بستگان آنها، جایگاه ویژهای داشتند. معاویه به خوبی میدانست که عالمان درباری را میتوان در پستهای گوناگون شکار کرد و یا در آن مشاغل گماشت؛ مانند: قضاوت، تدریس، امامت جمعه و جماعت، خطابه و سخنرانى، شعر،[1] تألیف و ترجمه، تلاوت قرآن، ادّعای زهد و عرفان،[2] بیوت شخصیتهای مشهور و محبوب.
سازمان اطلاعاتی بنیامیه معاویه برای آگاهی از رخدادها، توطئهها و غیره، سازمانی به نام «العین» تأسیس کرد و ریاست آن را به عهده «ثابت بن ارطاة»[8] نهاد. این سازمان کسب خبر و اطلاعات در تمام شهرهای مهم، شعبه داشت و مأموران آن مراقب رفتار و گفتار مردم بودند. یزید در دوره حکومتش «سلیم بن اعشا» را به سرپرستی العَیون گماشت.
آنتنهای برون مرزى هنگامی که امام حسین(علیه السلام) به مکه رسید، مورد استقبال مردم و زائران قرار گرفت؛ آن حضرت هم ضمن برگزاری نماز جماعت، در دیدارهای عمومی و خصوصی به ناهنجاریها و مشکلات حکومت و مردم اشاره میکرد. یزید که به تازگی بر تخت خلافت نشسته بود، بعد از آگاهی از حضور و سکونت امام حسین(علیه السلام) در شهر مقدس مکه، نامهای به عبدالله بن عباس نوشت. یزید در این نامه، ضمن بیان عدم بیعت امام حسین(علیه السلام) و عبدالله بن زبیر با وی و نامه نگاریهای کوفیان به حضرت، از ابن عباس خواست که به عنوان «شخصیت ممتاز و قابل احترام» در میان بنیهاشم و مسلمانان، برای پیشگیری از بحران و فتنه اجتماعى، نزد امام حسین(علیه السلام) برود و حضرت را به «سازش» و «صلحی مطمئن» دعوت کند...
استخدام شخصیتها در ماجرای قیام امام حسین(علیه السلام) برخی از اصحاب و علمای خائن نیز شریک جرم میباشند؛ زیرا درباری بودن آنان، باعث هموار شدن جنگ روانی و نظامی یزید، شد. «چون حسین بن علی بر خلیفه وقت (یزید) خروج و شورش کرده است، دفع او بر مسلمانان واجب است».[14] روزی ابن زیاد همراه نیروهای نظامیاش وارد مسجد جامع کوفه شد و بالای منبر رفت و مردم را از نافرمانی یزید ترساند... ناگهان همهمهای شد؛ پرسید: چه خبر است؟ گفتند: ای امیر! هم اکنون مسلم بن عقیل با گروه کثیری از یارانش به جانب کاخ فرمانداری میآیند. ابن زیاد سراسیمه از منبر پایین آمده و داخل قصر شد و دستور داد که درب را ببندند. مسلم بن عقیل با بیش از هجده هزار نیرو، کاخ را محاصره کرده بود و تعداد اندک سربازان ابن زیاد هیچ گونه توانایی مقابله نظامی با انقلابیون نداشتند. ابن زیاد که از روحیه کوفیان آگاهی کامل داشت، «عملیات روانی و جنگ رسانهای» را بهترین راهکار نجات خود دانست؛ لذا عوامل تبلیغیاش را سازماندهی کرد تا با ارسال «اخبار و آمار دروغین» دلهای انقلابیون را دچار ترس و شک کنند. یکی از کارگزاران (کُثَیر بن شهاب) از بام و دیوار قصر با آوازی بلند گفت: شهید پیام رسانی بعد از رسیدن نامه مسلم بن عقیل به دست امام حسین(علیه السلام) و نیز آگاهی حضرت از توطئه ترور وی در ایّام برگزاری مناسک حج، امام(علیه السلام) یاران خود را برای حرکت به سوی کوفه فراخواند. آن حضرت پیشاپیش خطاب به بزرگان و اهالی کوفه، نامهای نوشت و ضمن یادآوری دعوتهای کتبی و شفاهی آنان، بشارت داد که به خواست الهی عازم عراق است و میطلبد که به بیعت و پیمان خود وفادار بمانند.
فراخوان نیرو و جارچیان یزید یکی از سربازان حر بدون اطلاع او به کوفه آمد و موضوع محاصره کاروان حسینی در دشت کربلا را برای یزید بازگو کرد. به دستور ابن زیاد، در شهرهای کوفه و بصره «جارچیان» این پیام حکومتی را به آگاهی عموم رساندند:
تیتر مشترک در رسانههای یزیدى بعد از ماجرای قتل خلیفه سوم (عثمان بن عفّان) توسط اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و مسلمانان، معاویه که از عشیره و کارگزاران عثمان بود، از اوامر حکومتی خلیفه جدید (امام علی(علیه السلام) سرپیچی کرد و برای رسیدن به آرزوهایش به بهانه «خونخواهی عثمان» در زیر پرچم خونخواهی و کنار «پیراهن خونین عثمان» به سوگواری و تحریک عواطف مردم شام و غیره پرداخت.[21]
وجدان رسانهاى عمر بن سعد در راستای جلوگیری از جنگ، دست به اقداماتی زد. وی برای گشودن باب «مذاکره»، جویای «نامه رسان» و «سخنگویی» شد، اما هیچ یک از نیروهایش این مسئولیت را نپذیرفتند؛ چرا که همه آنان پیشتر برای آمدن امام حسین(علیه السلام) دعوتنامه نوشته بودند و از روبروشدن با نوه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شرمنده میشدند. سرانجام شرورترین آنها (کُثَیر بن عبدالله شعبی) حاضر شد به عنوان «پیک» این مأموریت را انجام دهد. [ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 5:43 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
ارسال پارازیت در «قیام حسینی» نیز سعی دشمنان بر این بود که پیام و آوای حق از حنجره صداقت، به گوش غافلان نرسد. در اینجا نمونهای از شگردهای سانسور و بایکوت خبری یزیدیان را یادآور میشویم.
تلقین و سحر افکار و دلها گر چه بسیاری از نیروهای عمر بن سعد، اهل کوفه بوده و نسبت به شخصیت حقیقی و حقوقی امام حسین(علیه السلام) شناخت قبلی داشته و حتّی جزو دعوت کنندگان حضرت به کوفه بودند؛ امّا به دلیل حجم سنگین تبلیغات ابن زیاد و تهدیدهای قولی و عملی دیکتاتور عراق، گویا قلب و ذهن خود را برای یک شست و شو و تلقین مسموم در اختیار فرماندهان بیرحم و بعضاً ظاهر الصلاح، واگذار کرده بودند.
رسانههای دشمن پس از واقعه عاشورا زمانی که خبر آمدن اسیران به ابن زیاد رسید، وی دستور داد «جارچیان» در سطح شهر کوفه این مطالب را به آگاهی مردم برسانند:
تهمت به خدا سیاست مداران بنی امیه برای پیشگیری از هر نوع «واکنش مردمی» و بیتأثیرکردن «افشاگری بازماندگان عاشورا»، اقدامات گوناگون و حساب شدهای را در پیش گرفتند که میتوان مهمترین آنها را، «جبرگرایی» و «انتساب جنایات به خداوند متعال» بر شمرد. حال، به برخی از گفتار و نوشتار جبرگرایانه اشاره میکنیم:
همصدایی با رسانههای یزیدى ابن زیاد برای فرستادن اسیران و سرهای شهیدان به دمشق، مسیرهایی را مشخص کرد و به نیروهای خود دستوراتی داد تا پیش از رسیدن به هر منزلگاهى، چه اقداماتی انجام پذیرد و در صورت مواجهه با واکنشهای مردمی، چه سیاست و راهکارهای تبلیغی و نظامی را در پیش بگیرند.
عذر تراشی پس از حادثه عاشورا دستگاه تبلیغی و سخن پراکنی یزید، برای در امان ماندن از هجوم انتقادات و اعتراضات مردمى، به تکاپو افتاده و در محافل و مجالس گوناگون نیروهای رسانهای را فرستاده تا هر یک به شیوه و شگردی «جنایات یزید» را توجیه و تفسیر کنند. در اینجا به برخی از عناوین و تیترهای عملیات روانی بنیامیه، اشاره میکنیم:
پی نوشت ها :
1 . شام سرزمین خاطرهها، مهدی پیشوائى، ص190 و 191، دفتر آموزش و تبلیغات حج و زیارت، تهران، چ1، 1369ش؛ قیامهای شیعه در تاریخ اسلام، دکتر صادق آئینهوند، ص101، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران، چ1، 1367ش. [ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 5:42 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
رویداد جاوید با گذشت قرون متمادی، حماسه عاشورا همچنان مورد توجه اهل نظر و محور ژرفکاوی اندیشمندان حق طلب است. جامعیت و امتیازات ویژه این رویداد جاوید، آن را بر فراز قله تاریخ بشریت نشانیده و از سویی با زوایای متنوع و پیچیده اش در ظرف ذهن و اندیشه اهل تفکر نمی گنجد. از این روی هزاران محقق، مورخ، محدث، متکلم و ادیب اعم از مسلمان و غیرمسلمان در طول تاریخ بلندی که بر این قیام گذشته به پژوهش درباره اش پرداخته اند و هر یک از آنان به زاویه و صحنه ای از آن نقبی زده اند، گرچه از رهگذر این کوشش های ارزشمند آثار جالبی عرضه شده است، اما هنوز جنبه هایی از این مبارزه شکوهمند بر علاقه مندان ناشناخته مانده است. به گفته مولوی: گر بریزی بحر را در کوزه ای با این وجود: آب دریا را اگر نتوان کشید و به قول صائب تبریزی: یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت چشمه اشک در کویر غم هر چه در ماتم او دیده خود تر کردم امام صادق «ع» فرموده اند: امام حسین «ع» اشک آور هر مومنی است (1). و به راستی نام بزرگ آن امام همام بر دل هر مومنی غم می نشاند و گریه بر دیدگانش می آورد، اندوهی که دل را پاک می کند و لذتی آسمانیِ را به ارمغان می آورد. ریشه های استوار سوگواری در تاریخ زندگی ائمه هدی، شهادت مظلومانه ی سید الشهدا از همه دردناکتر و غم انگیزتر است و حتی یاد آن صحنه های رقت انگیز، اندوهی جانگزا و سرشکی سوزناک را به دنبال دارد. خود آن حضرت فرموده اند: من کشته اشک و اندوهم، هیچ مومنی مصائب مرا به یاد نمی آورد مگر آنکه اندوهناک و اشکش جاری می شود.(2) کاوشی در نهانخانه ی روح شیعه که صیمانه برای امام حسین مجالس سوگ و ماتم برپا می کند، نشان می دهد این عزاداری ها و گریه ها دلایل عقلی، سرشتی و قرآنی دارد. تنها از طریق حسین و سوگواری اوست که می توان به ذوق و حضوری رسید که آدمی با آن خود را از دیوارهای پوچی می رهاند و از عهد فطری ازلی غافل نمی ماند؛ همان عهدی که قرآن درباره اش می فرماید: وَ اذ اخذ ربُّک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی شهدنا ان تقولوا یوم القیامه انا کنا عن هذا غافلین. (3) این عهد لاهوتی را می توان در کره ی زمین از طریق ارتباط با حماسه عاشورا همیشه در یاد داشت و اگر سید شهیدان حضرت اباعبدالله از زندگی انسان ها برود بدون شک حیات آنان، محتوای خود را از دست می دهد. (4) خاستگاه عاطفی عاشورا این حماسه باشکوه به دلیل شخصیت عالیقدر امام و حرکت قهرمانانه اش که به شهادت او و یارانش منجر شد و اسارت خانواده اش را نیز به دنبال داشت، قلب ها و احساسات انسان ها را تسخیر کرده است. آنچه بر آن عزیزان گذشت تا اعماق روح و روان آدمی پیش رفت و با قطره های اشک همراه شد و نهال محبت به او را در دشت انسانیت استوار ساخت. آن یکی پرسید اشتر را که هی! گفت: از حمّام گرم کوی تو چون ز چشمه آمدی چونی تو خشک؟! گر تو می آیی ز گلزار جَنان ائمه هدی برای این جهت ما را به گریه و ماتم تشویق کردند که فکر و راه امام حسین «ع» را برپا داریم، جای پای او حرکت کنیم، در پرتو معنویت و صلابت او زندگی نمائیم و به اوج عزت برسیم. عزاداری ها، طهارت و تقوا، پاکدامنی، حقیقت خواهی ایمان و سعادت راستین را به جامعه تزریق می کنند و انسان ها را در برابر معاصی، خلاف و فساد مصون می سازند. (20) فراتر از تحلیل های استنباطی برای ماندگاری حادثه عاشورا صرفاً گزارش های تاریخی مقتل نویسان و نیز اخبار سینه به سینه کفایت نمی کرد. آنچه که لازم بود بدین منظور وجود آید پیوند عاطفی قوی میان نسل های بعد از آن واقعه است. لذا نوحه سرایی، مرثیه سرایی، همسرایی های سوزناک که احساسات را تحریک می کند و دل ها را متحول می سازد باید استمرار یابد، اما نباید از سروده ها و متون مراثی، بوی ذلت و نوعی استهجان استشمام شود. (21) پی نوشت: 1. نفس المهموم و نفئه المصدور، محدث قمی، ترجمه کمره ای، (تهران، کتابچی، 1373). [ پنج شنبه 90/10/22 ] [ 5:29 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
ـ رأس مبارک امام حسین علیه السلام در کجا مدفون شد؟ درباره محل دفن سر مبارک امام حسین علیه السلام به خصوص و سر دیگر شهدای کربلا، اقوال متفاوتی در منابع شیعه و اهل سنت ذکر شده است. اما قول مشهور که مورد قبول جامعه شیعی قرار گرفته، این است که سر مبارک ایشان پس از چندی به بدن ملحق شد و در کربلا دفن گردید.
ـ منشأ زنجیرزنی، تعزیه و علامت، از کدام یک از فرهنگ ها و ملل است؟ زنجیرزنی از هندوستان و پاکستان به ایران آمده است.
ـ آیا مراسم عزاداری از زمان صفویه رواج یافت؟ عزاداری امام حسین علیه السلام از زمان شهادت او بوده و تا زمان آل بویه (253ق)به صورت مخفیانه برگزار می شده. از نیمه دوم قرن چهارم عزاداری برای امام حسین علیه السلام به صورت آشکار و در کوچه و بازار انجام می گرفت و پس از صفویه به دلیل ترویج تشیّع، عزاداری شکل عام و علنی تری به خود گرفت.
ـ فلسفه عزاداری برای اهل بیت(ع) و فواید آن چیست؟ الف- محبت و دوستی: قرآن و روایات، دوستی خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت را بر مسلمانان لازم می داند.
ـ علت اهمیت زیارت عاشورا چیست؟ از آن جا که زیارت نوعی اعلام موضع و مشخص کردن خط فکری است و آثار سازنده و عجیبی دارد، آنچه به عنوان متن زیارتی خوانده می شود از نظر محتوا و جهت دهی، از حساسیت خاصی برخوردار است. زیارت عاشورا نیز که از تعالیم امام باقر علیه السلام است به سبب همین آثار سازنده و بیان مواضع فکری و عقیدتی شیعه و نشانه گرفتن خط انحراف، اهمیت ویژه ای دارد. چند دستاورد مهم این زیارت: [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:25 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
اگر چه درباب محرم و عاشورا و آثار این پدیده ی عظیم صحبتهای زیادی و افادات ارزشمندی شده است. لکن هر چه زمان پیش میرود. چهره ی بی زوال این خورشید منوّر، که می شود به خورشید شهادت، خورشید جهاد مظلومانه و غریبانه، تعبیر کرد و به وسیله ی حسین بن علی علیه السلام و یارانش برافروخته شد. بیشترآشکار می گردد و برکات عاشورا بیشتر معلوم می شود. ازهمان روز اوّلی که این حادثه اتفاق افتاد. تأثیرات بنیانی این حادثه بتدریج معلوم شد. ازهمان روزها عده ای احساس کردند که وظایفی دارند. ماجرای توابین، قضایای مبارزات طولانی بنی هاشم و بنی الحسن (علیهم الصلوة و السّلام) پیش آمد، حتی نهضت بنی عباس که علیه بنی امیه در اواسط قرن دوم هجری به پا خواستند و دعاتی را به همه اطراف عالم اسلام آن روز، بخصوص به مناطق شرق ایران، خراسان و غیره فرستادند و زمینه را برای ازاله حکومت ظالم و مستکبر نژاد پرست اموی فراهم کردند. حتی نهضت عباسی ها هم که بالاخره موفق شد. با نام حسین بن علی علیه السلام شروع شد. تاریخ را مطالعه کنید. مشاهده خواهید کرد که دعات بنی عباس وقتی در اطراف عالم اسلام می رفتند. از خون حسین بن علی علیه السلام و شهادت آن بزرگوار و انتقام خون فرزند پیغمبر و جگر گوشه فاطمه زهرا (علیهم السّلام) مایه می گرفتند. تا بتوانند تبلیغات خود را به راه بیندازند. مردم هم قبول می کردند. حتی لباس سیاهی که شعار و لباس عزای امام حسین انتخاب شد در ابتدا این لباس سیاه به مناسبت عزای امام حسین انتخاب شد و آن چنان که در ذهنم هست. می گفتند هذا حدادُ آل محمّد (صلی الله علیه و اله ) این لباس عزای ذریه ی پیغمبر است. بنی عباس، این چنین شروع کردند و آن تحوّل را به راه انداختند. البته خود آنان نیز منحرف شدند و دنباله ی کار بنی امیه را پیش بردند. اینها تأثیرات عاشورایی است. در طول زمان هم همین گونه بوده است. آنچه در زمان ما اتفاق افتاد. از همه ی اینها بالاتر بود. یعنی در عصر تسلط ظلم و کفر و الحاد بر سرتاسر عالم، درعصری که عدالت، خلاف قانون، و ظلم در سطح بین المللی، قانون شده است. . . . معرفت عاشورایی، اوج معارف اسلامی منبع زخّار این ارزشها و معارف اسلامی این جاست. و در قله و اوج این معارف، معرفت عاشورایی است. اینها را باید قدر داشت. ما می خواهیم این معارف را در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهیم، در این جا با تشکر از همه ی کسانی که در سال گذشته درخواست ما را اجابت و یک حرکت تحریف آمیز مربوط به عاشورا را از عزاداری عاشورا حذف کردند باز می خواهم بر روی همین قضیه تأکید کنم. عزیزان من، مؤمنین به حسین بن علی علیه السلام، امروز حسین بن علی می تواند دنیا را نجات بدهد.
بیان هدفهای امام حسین علیه السلام همان مطالبی که در کلمات خود آن بزرگوار است، که « ما خَرَجتُ عَشراً وَ لا بَطراً و لا ظالماً وَ لا مُفسداً بَل اِنّما خَرجت أریدُ الاصلاح فی اُمة جَدّی». یا این که فرمود: «یا ایُّها النّاس إنَّ رسول الله (ص) قال مَن رأی سلطاناً جائراً مستحلاً لِحُرم الله ناکثاً لِعَهد الله فَلم یُغَیِّرعلیهِ بِقَول وَ لا فعلِ کان حقاً علی الله ان یَدخله مَدخله ». این یک سرفصل و یک درس است. یا آن که می فرماید: « فمن کانَ باذلاً فینا محجته و موطناً علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا ». بحث ملاقات با خداست، هدف آفرینش بشر«انک کادح الی ربک کدحاً فملاقیه » است. همه این تلاشها و زحمتها همین است که ملاقات کند ( فملاقیه ). اگر کسی موطن در لقاء الله است، توطین نفس بر لقاء الله کرده است. «فلیرحل معنا ». باید با حسین راه بیفتد و نمی شود در خانه نشست نمی شود به دنیا و تمتعات دنیا چسبید و از راه حسین غافل شد باید راه بیفتیم. این راه افتادن از درون خود ما، از نفس ما واز تهذیب نفس شروع می شود و به سطح جامعه و جهان کشیده می شود اینها باید بیان بشود. اینها هدفهای امام حسین، خلاصه گیریها و جمع بندیهای نهضت حسین است.(1)
پی نوشت ها : 1- دیدار با علماء و روحانیون و طلاب- مبلغین و مداحان اهل بیت (علیهم السّلام) در آستانه ماه محرم 74/3/3. [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:13 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
این سؤال، تاریخی یا انسانی است؛ و جای طرحش همین جاست. در زندگی حسین بن علی علیه السلام، یک نقطه ی برجسته، مثل قله ای که همه ی دامنه ها را تحت الشّعاع خود قرار می دهد، وجود دارد؛ و آن، عاشوراست. درزندگی امام حسین علیه السلام، آن قدر حوادث و مطالب و تاریخ و گفته ها و احادیث وجود دارد، که اگر حادثه ی کربلا هم نمی بود، زندگی آن بزرگوار مثل زندگی هر یک از ائمّه ی دیگر، منبع حِکَم و آثار و روایات و احادیث بود. اما قضیه ی عاشورا آن قدر مهم است که شما از زندگی آن بزرگوار، کمتر چیز و نشانه دیگری را به خاطر می آورید. قضیه ی عاشورا هم آن قدر مهم است که به زبان این زیارتی که امروز -روز سوم- وارد است، یا این دعایی که امروز وارد است، درباره حسین بن علی علیه السلام، چنین آمده است که «بکته السماء و من علیها » یا «و من فیها »«و الارض و من علیها و لما یطأ لابتیها ». هنوز پا به این جهان نگذارده، آسمان و زمین بر حسین علیه السلام، گریستند. قضیه این قدر حایز اهمیت است. یعنی ماجرای عاشورا و شهادت بزرگی که در تاریخ بی نظیر است، در آن روز اتفاق افتاد. این، جریانی بود که چشمها به آن بود. به راستی این چه قضیه ای بود که از پیش تقدیر شده بود؟«المدعوّ لشهادته قبل استهلاله و ولادته. »قبل از اینکه حسین بن علی علیه السلام، چهره بنماید، با شهادت، نامیده و خوانده می شد. به نظر می رسد که در اینجا رازی وجود دارد، که برای ما آموزنده است. دو نوع آفت و راه مقابله با آنها اسلام یک پدیده است؛ و مثل همه ی پدیده ها، خطراتی آن را تهدید می کند، و وسیله ای برای مقابله لازم دارد. خدای متعال این وسیله را، در خود اسلام گذاشت. بیدار کردن وجدان مردم نکته ی دوم، به نظر من مهم تر است. برهه ای از زمان گذشته بود. دوران سختیهای اولیه ی کار طی شده بود. فتوحاتی انجام شده بود. غنایمی به دست آمده بود. دایره ی کشور وسیع تر شده بود، دشمنان خارجی، اینجا و آنجا سرکوب شده بودند. . . . غنایم فراوانی در داخل کشور به جریان افتاده بود. عده ای پولدار شده بودند و عده ای در طبقه ی اشراف قرار گرفته بودند. . . . یعنی بعد از آنکه اسلام، اشرافیت را قلع و قمع کرده بود، یک طبقه ی اشراف جدید در دنیای اسلام به وجودآمد. عناصری با نام اسلام، با سمتها و عناوین اسلامی -پسر فلان صحابی، پسر فلان یار پیغمبر، پسر فلان خویشاوند پیغمبر - در کارهای ناشایست و نامناسب وارد شدند؛ که بعضی از اینها، اسمهایشان در تاریخ ثبت است. کسانی پیدا شدند که برای مهریه ی دخترهایشان، به جای آن مهرالسّنه ی چهارصد و هشتاد درهمی که پیغمبر اکرم، صلی الله علیه وآله و سلّم، و امیرالمؤمنین، علیه السلام و مسلمانان صدر اسلام مطرح می کردند، یک میلیون دینار، یک میلیون مثقال طلای خالص قرار دارند! چه کسانی؟ پسر صحابیهای بزرگ، مثلاً مصعب بن زبیر و از این قبیل. وقتی می گوییم فاسد شدن دستگاه از درون، یعنی این!یعنی افرادی در جامعه پیدا شوند که به تدریج بیماری اخلاقی مسری خود- دنیا زدگی و شهوت زدگی- را، که متأسفانه مهلک هم هست، همین طور به جامعه منتقل کنند. در چنین وضعیتی، مگر کسی دل و جرئت یا حوصله پیدا می کرد که به سراغ مخالفت با دستگاه یزید بن معاویه برود؟ مگر چنین چیزی اتفاق می افتاد! چه کسی به فکر این بود که با دستگاه ظلم و فساد آن روز یزیدی مبارزه کند؟ در چنین زمینه ای، قیام عظیم حسینی به وجود آمد، که هم با دشمن مبارزه کرد و هم با روحیه ی راحت طلبی فساد پذیر رو به تباهی میان مسلمانان عادی و معمولی. این مهم است! یعنی حسین بن علی علیه السلام، کاری کرد که وجدان مردم بیدار شد. لذا شما می بینید بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، قیامهای اسلامی، یکی پس از دیگری، به وجود آمد. البته سرکوب شد. امّا مهم این نیست که حرکتی از طرف دشمن سرکوب شود. البته تلخ است. اما تلختر از آن، این است که یک جامعه به جایی برسد که در مقابل دشمن، حالِ عکس العمل نشان دادن پیدا نکند. این، خطر بزرگ است. نترسیدن ازخصم و مبارزه با او موضوع عاشورا، یک موضوع تمام نشدنی و همیشگی ست. چرا این حادثه، این قدر در تاریخ اسلام تأثیرات بزرگی گذاشته است؟ به نظر بنده، موضوع عاشورا، از این جهت کمال اهمیت را دارد، که فداکاری واز خودگذشتگی ای که در این قضیه انجام گرفت، یک فداکاری استثنایی بود. از اول تاریخ اسلام تا امروز، جنگها و شهادتها و گذشتها، همیشه بوده است، و ما هم در زمان خودمان، مردم زیادی را دیدیم که مجاهدت کردند و از خودگذشتگی به خرج دادند، و شرایط سختی را تحمل کردند. این همه شهدا، این همه جانبازان، این همه اسرای ما، آزادگان ما، خانواده هایشان و بقیه ی کسانی که در سالهای بعد از انقلاب یا اوان انقلاب فداکاری کردند، همه، جلو چشم ما هستند. در گذشته هم حوادثی بوده است، و در تاریخ آنها را خوانده اید. اما، هیچ کدام از این حوادث، با حادثه ی عاشورا، قابل مقایسه نیست؛ حتی شهادت شهدای بدر و احد و زمان صدر اسلام. انسان تدبّر که می کند، می فهمد چرا از زبان چند نفر از ائمه ما، علیهم السّلام، نقل شده است که خطاب به سید الشهدا، علیه الصّلاة و السّلام، فرموده اند که « لا یوم کیومک یا اباعبدالله. » یعنی هیچ حادثه ای مثل حادثه ی تو و مثل روز تو، نیست. چون عاشورا یک واقعه استثنایی بود. لُبّ و جوهرحادثه ی عاشورا این است که در دنیایی که همه جای آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسین بن علی علیه السلام، برای نجات اسلام قیام کرد؛ و در این دنیای بزرگ، هیچ کس به او کمک نکرد! حتّی دوستان آن بزرگوار، یعنی کسانی که هر یک می توانستند جمعیتی را به این میدان و به مبارزه با یزید بکشانند، هر کدام با عذری، از میدان خارج شدند و گریختند!ابن عباس یک طور؛ عبدالله بن جعفر یک طور، عبدالله بن زبیر یک طور؛ بزرگان باقی مانده از صحابه و تابعین یک طور. . . شخصیتهای معروف و نام و نشان دار و کسانی که می توانستند تأثیری بگذارند و میدان مبارزه را گرم کنند، هر کدام، یک طور از میدان خارج شدند و گریختند!ابن عباس یک طور؛ عبدالله بن جعفر یک طور؛ عبدالله بن زبیر یک طور؛ بزرگان باقی مانده از صحابه و تابعین یک طور. . . پیروزی کوتاه مدت و بلند مدت امام حسین علیه السلام سید الشهدا، علیه الصّلاة و السّلام، می دانست که بعد از شهادت او، دشمن تمام فضای جامعه و دنیای آن روز را از تبلیغات بر ضد او پر خواهد کرد. امام حسین علیه السلام، کسی نبود که زمان و دشمن او را نشناسد. می دانست دشمن چه خباثتهایی خواهد کرد. در عین حال، این ایمان و امید را داشت، که همین حرکت مظلومانه و غریبانه ی او، بالاخره دشمن را شکست خواهد داد؛ هم در کوتاه مدت، هم در بلند مدت. و همین طور شد. خطاست اگر کسی خیال کند که امام حسین علیه السلام، شکست خورد. کشته شدن، شکست خوردن نیست. در جبهه ی جنگ آن کس کشته می شود شکست نخورده است. آن کس که به هدف خود نمی رسد، شکست خورده است. هدف دشمنان امام حسین علیه السلام، این بود که اسلام و یادگارهای نبوت را از زمین براندازند. اینها شکست خوردند. چون این جور نشد. هدف امام حسین این بود که در برنامه ی یکپارچه ی دشمنان اسلام، که همه جا را به رنگ دلخواه خودشان در آورده بودند یا داشتند در می آوردند، رخنه ایجاد شود؛ اسلام و ندای مظلومیت و حقانیّت آن در همه جا سر داده شود، و بالاخره دشمن اسلام، مغلوب شود. واین، شد. هم در کوتاه مدت امام حسین علیه السلام، پیروز شد و هم در بلند مدت. در کوتاه مدت به این ترتیب که، خودِ این قیام و شهادت مظلومانه و اسارت خاندان آن بزرگوار، نظام حکومت بنی امیه را متزلزل کرد. بعد از همین حادثه بود که در دنیای اسلام پی در پی حوادثی پیش آمد - در مدینه، در مکه - و بالاخره منجر به نابودی سلسله ی آل ابی سفیان شد. به فاصله سه - چهار سال سلسله ی آل ابی سفیان به کلی برافتادند و از بین رفتند. چه کسی خیال می کرد این دشمنی که امام حسین علیه السلام، را مظلومانه در کربلا به شهادت رسانده بود، آن طور مغلوب انعکاس فریاد آن امام شود!؟ آن هم در سه یا چهار سال!؟در دراز مدت هم امام حسین علیه السلام، پیروز شد. شما نگاه کنید به تاریخ اسلام و ببینید چقدر دین در دنیا رشد کرد! چقدر اسلام ریشه دار شد! چگونه ملتهای اسلامی پدیدار شدند و رشد کردند!علوم اسلامی پیشرفت کرد، فقه اسلامی پیشرفت کرد؛ و بالاخره بعد از گذشت قرنها، امروز، پرچم اسلام بر فراز بلندترین بامهای دنیا، دراهتزاز است. آیا یزید و خانواده ی یزید به اینکه اسلام این طور، روز به روز رشد کند راضی بودند!؟آنها می خواستند ریشه ی اسلام را بکنند. می خواستند از قرآن و پیغمبر اسلام، اسمی باقی نگذارند. اما می بینیم که درست به عکس شد. پس، آن مبارز و مجاهد فی سبیل الله که آن طور مظلومانه در مقابل دنیا ایستاد و خونش ریخته شد و خاندانش به اسارت رفتند، از همه جهت، بر دشمن خود پیروز شد. این، برای ملتها یک درس است. لذاست که از رهبران بزرگ دنیای معاصر - حتی آنهایی که مسلمان هم نیستند - نقل می کنند که آنها گفته اند: «ما راه مبارزه را، از حسین بن علی علیه السلام، یاد گرفتیم. انقلاب خود ما هم یکی از همین مثالهاست. مردم ما هم از حسین بن علی علیه السلام، یاد گرفتند. فهمیدند که کشته شدن، دلیل مغلوب شدن نیست. فهمیدند که در مقابل دشمن علی الظّاهر مسلّط، عقب نشینی کردن، موجب بدبختی و روسیاهی است. و دشمن هر چه با عظمت باشد، اگر جناح مؤمن و فئه ی مؤمنه، با توکّل به خدا، در مقابل او مجاهدت کند. بالاخره شکست با دشمن است و پیروزی با فئه ی مؤمنه است. این را ملت ما هم فهمیدند. پی نوشت ها : 1-توبه؛ 73. [ شنبه 90/9/26 ] [ 1:11 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |