عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
-«امام سجاد(علیه السلام)هرگاه در میان راه به کلوخی بر می خورد، از مرکب پیاده می شد و آن را از راه دور می کرد».(1) امام باقر(علیه السلام): -«اثر سجده در تمام مواضع هفت گانه او نمایان بود. به این سبب، سجاد نامیده شد».(2) امام صادق(علیه السلام): -«روز قیامت، منادی ندا می دهد: «زیور عبادت کنندگان کجاست؟» گویا علی بن حسین (علیه السلام) را می بینم که میان صف ها با ابهت گام بر می دارد».(4) پی نوشت : 1-مجلسی، بحارالانوار، ج75، ص 50. [ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 12:37 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
بار خدایا تو مرا درست اندام و موزون ساختی، و در کودکی پروردی، و روزیم را متکفل شدی. بار الها من در کتابت که نازل کرده ای و در آنچه بندگانت را به آن بشارت دادی یافته ام که فرموه ای: "این بندگان من که در حق خود اسراف کرده اید از رحمت خدا ناامید مشوید زیرا خداوند همه گناهان را مورد مغفرت قرار می دهد" و از من کارهایی صادر شده که تو می دانی و از من به آن داناتری، پس وای از این رسوایی که در پرونده من ثبت است و اگر نبود مواقفی که به بخشش فراگیرت در آن امید بسته ام به کلی از رحمتت ناامید می شدم، و اگر قدرت فرار از پروردگارش بود هر آینه من به فرار از تو سزاوارتر بودم و تویی که نه در زمین از تو چیزی پوشیده است و نه در آسمان مگر آنکه همه را گرد می آوری و تو بسنده جزا دهنده ای هستی، و از محاسبی بی نیازی، خداوندا تو جوینده منی اگر فرار کنم، و دریابنده منی اگر بگریزم، پس اینک منم در پیشگاهت خاضع و ذلیل و سرشکسته، اگر عذابم کنی سزاوار آنم و آن از ناحیه توـ پروردگاراـ عین عدالت است، و اگر از من عفو کنی پس از دیرباز عفوت شامل حالم بوده، و لباس عافیت را بر من پوشانده ای. [ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:13 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
کودکی در سفر عبدالله مبارک در یکی از سالهایی که به سفر حج می رفت ، در میان راه ، کودک هفت یا هشت ساله ای را بدون توشه و مرکب دید . بر او سلام کرد و گفت : «با چه کسی بیابانها را پیموده ای ؟» . گفت : «با خدای متعال ». سخن کودک که نشانه ی نیکی مقام او بود ، در نظر عبدالله جالب بود . سپس درباره ی زاد و توشه اش پرسید. کودک پاسخ داد : «توشه ام تقوا و مرکبم ، پاهایم و مقصدم پیشگاه مولاست » . تعجب عبدالله بیشتر شد و بزرگی مقام و عظمت معنوی او بر وی آشکار گشت و بر آن شد که از نسب وی سئوال کند ، لذا از آن کودک پرسید : «از چه طایفه ای ؟» گفت : «از خاندان مطلب». از او خواست توضیح بیشتری بدهد. گفت : «هاشمی هستم » از او خواست تا بیشتر خود را معرفی کند. گفت : «از خاندان علی (ع) و فاطمه (س) هستم». معرفی جانشینان وقتی علی (ع) در مسجد کوفه ضربت خورد ، امام حسن را به امامت معرفی کرد ، فرزندانش را به گواهی گرفت و به امام حسین (ع) فرمود : «تو پس از برادرت ، به امامت قیام می کنی.» بعد هم دست امام سجاد را که سه ساله بود ، گرفت و گفت : «تو را نیز رسول خدا (ص) امر می کند که برای بعد از خود ، فرزندت محمد باقر (ع) را به امامت برگزینی . سلام من و رسول خدا (ص) را به او برسان .» (2) شوخی صحابی بزرگ پیامبر (ص) جابر بن عبدالله انصاری می گوید : در خدمت رسول خدا (ص) نشسته بودم ، در حالی که امام حسین (ع) نیز در دامن آن حضرت بود و با او شوخی می کرد . فرمود : «ای جابر ، از این پسرم فرزندی به نام علی به دنیا می آید. وقتی که روز قیامت شود ، منادی ندا می دهد : «سرور عابدان از جا برخیزد. پسر او از جا بر می خیزد. بعد از او نیز پسری به نام محمد (ص) متولد می شود که تو ای جابر ، اگر او را درک کردی ، سلام مرا به او برسان .» (3) جانشین زهری می گوید در خدمت حضرت حسین (ع) بودم. ناگهان امام سجاد (ع) که خردسال بود ، وارد شد. امام حسین (ع) او را به سینه چسبانید و پیشانی اش را بوسید. من رو به امام حسین (ع) کرده عرض کردم : «یابن رسول الله ! پناه بر خدا ، اگر دستمان به تو نرسید ، به چه کسی مراجعه می کنیم ؟». امام حسین (ع) فرمود : «به این پسرم مراجعه کنید ، که او امام و پدر دیگر امامان است ». (4) کناسه کوفه ابوحمزه ثمالی می گوید : سالی یک بار در موسم حج ، خدمت امام سجاد (ع) می رسیدم . سالی خدمت آن حضرت رسیدم ، در حالی که کودکی را بر روی زانویش نشانده بود . وقتی من وارد شدم ، کودک از جا برخاست و می خواست از در خانه بیرون برود ، که پایش به در خورد و بر زمین افتاد و خون از صورت مبارکش جاری شد. امام سجاد (ع) با عجله جلو رفت و خون از سر و صورت او پاک کرد و فرمود : «تو را به خدا می سپارم و پناه به خدا ، از آن که تو را در کناسه به دار آویزند.» شکافنده علوم جابر به در خانه امام زین العابدین (ع) آمد و در آنجا امام باقر (ع) را در میان جمعی از نوجوانان بنی هاشم دید. پی نوشت : 1. زندگانی امام زین العابدین ، عبدالرزاق مقرم ، ترجمه ی حبیب روحانی ، ص 357 (به نقل از : من لا یحضره الفقیه ، ص 148) . [ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:13 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
ولادت چهارمین اختر آسمان ولایت، در نیمه ی جمادی الآخر، سال 38 هجری در مدینه دیده به جهان گشود. (1) نام آن بزرگوار «علی»، کنیه اش «ابوالحسن» (2) و مشهوترین لقبهایش «زین العابدین» و «سجاد» است. پدر بزرگوارش امام حسین (ع) و مادرش «شهربانو» (3) دختر «یزدگرد» پادشاه ایران بود. (4) مکارم اخلاقی امام (ع) امام چهارم (ع) در همه ی فضائل و کمالات، سرآمد مردم زمان خود بود. اینک گوشه ای از فضائل و مکارم اخلاقی آن حضرت: عبادت فزونی عبادت و نیایش امام چهارم (ع) در پیشگاه خدا به حدی بود که آن حضرت به سرور و زینت بخش عبادت کنندگان (سید العابدین، زین العابدین) و بسیار سجده کننده (سجاد) ملقب گشت. عفو و گذشت پیشوای چهارم در عفو و گذشت چنان بود که پاسخ هر بدی را به نیکی می داد و در این باره می فرمود: وجود و بخشش امام سجاد (ع) زندگی تعداد زیادی (10) از خانواده های مستمند را تأمین می کرد و هر شب با انبانی انباشته از نان و خرما و ... به طور ناشناس به خانه ی آنان می رفت. تا وقتی که آن حضرت رحلت کرد، کسی نفهمید که زندگانی آنان را چه کسی تأمین می کند. پس از شهادت آن حضرت دریافتند که آن فرد ناشناس، «علی بن الحیسن (ع)» بوده است. (11) آزاد کردن بردگان امام چهارم (ع) برده های زیادی را می خرید و آنان را بر آیین اسلام تربیت می کرد. سپس در راه خدا آزاد می ساخت و برای رفع نیازمندی آنان، زندگیشان را در سطح سایر مردم تأمین می فرمود. (14) شجاعت شاید برخی بر این باور باشند که امام سجاد (ع) از شجاعت و قوت روح، برخوردار نبوده است؛ در حالی که این پنداری بیش نیست. امام چهارم (ع) همچون سایر امامان علیهم-السلام، شجاع و ظلم ستیز بود. در برابر «یزید»: ... ای پسر معاویه و هند و صخر! تو می دانی که جدم «علی بن ابیطالب» در روز «بدر»، «احد» و «احزاب» پرچمدار پیامبر (ص) بود؛ ولی پدر و جد تو پرچمدار کافران بودند. (16) امامت پیشوای چهارم (ع) همراه همسر و فرزند خردسالش «محمد باقر (ع)» در کربلا حضور داشت؛ ولی به خاطر شدت بیماری نتوانست در نبرد شرکت کند. وی، پس از شهادت پدر بزرگوارش در سن 23 سالگی (18) عهده دار «امامت» شد. پی نوشت : 1. اعلام الوری، ص 251 و مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 175. تاریخهای دیگری مانند 15 جمادی اولی، سال 36 هـ، پنجم و نهم شهبان سال 38 هم ذکر شده است. (ر.ک. عوالم، علی بن الحسین (ع)، ج 18، ص 12-14). [ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:12 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
به سوی شام ابن زیاد، اهل بیت رسالت را در بیستم محرم سال 61 هجری به سوی دمشق روانه ساخت. ایفای رسالت در کاخ یزید یزید، سرمست از پیروزی، فرمان داد بزرگان شام در مجلس او حاضر شوند. سپس دستور داد تا بازماندگان امام حسین (ع) و دیگر شهیدان کربلا را نزد او آورند. امام زین العابدین (ع) را در حالی که به زنجیز بسته شده بود، در کنار دیگر اسیران در بند، وارد کاخ یزید کردند. امام (ع) با شهامت و دلیری، خطاب به یزید فرمود: سخنان حضرت زینب (برای مطالعه) زینب (س)، دختر علی علیه السلام، پیام آور کربلا در پاسخ یاوه سراییها و گستاخیهای یزید لب به سخن گشود و فرمود: پاسخ امام سجاد (ع) به یزید یزید با بی شرمی و گستاخی، خطاب به امام زین العابدین گفت: خطابه ی امام سجاد علیه السلام بهترین فرصتی که در شام نصیب امام چهارم شد، روزی بود که خطیب رسمی خلیفه به دستور یزید در مسجد جامع شام بالای منبر رفت و در بدگویی علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزندان او و خوبی و شایستگی معاویه و فرزندان وی داد سخن داد. بازگشت به مدینه تلاشهای روشنگرانه امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها در شام موجب شد که یزید نتواند بیش از چند روز خاندان پیامبر (ص) را در مرکز خلافت خود نگهدارد از این رو، پس از سخنرانی امام سجاد (ع) در حضور انبوه مردم، تغییر موضع داد و علاوه بر آنکه رفتار خود را نسبت به اسرا عوض کرد، گناه فاجعه ی کربلا را بر عهده «عبیدالله بن زیاد» انداخت و گفت: ورود به مدینه امام سجاد (ع) و اهل بیت عصمت پس از چند روز توقف در کربلا و سوگواری بر سالار شهیدان، کربلا را به قصد مدینه ترک کردند. خطابه ی امام سجاد (ع) در برابر مردم مدینه مردم در برابر خیمه ی امام (ع) اجتماع کردند. امام سجاد (ع) در حالی که قطرات اشک از دیدگان مبارکش بر گونه هایش می غلطید از خمیمه بیرون آمد و روی منبر کوچکی ایستاد. پی نوشت : 1- مقتل الحسین، خوارزمی، ج 2، ص 55. [ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:11 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
مزدوران «یزید» پس از شهادت امام حسین (ع) خیمه گاه حمله کرده و آنچه در آنجا بود به غارت بردند و زنان و کودکان را به اسارت گرفتنند و آنان را بر شترانی بدون محمل سوارکرده و روز یازدهم به سوی «کوفه» حرکت دادند. (1) در کوفه هنگام ورود اسرا به «کوفه» گروه زیادی از کوفیان برای تماشا در مسیر اسیران گرد آمده بودند؛ ولی هنگامی که آنان را بدان وضع دیدند گریستند. امام سجاد (ع) فرمود: خطابه ی امام سجادی (ع) امام زین العابدین (ع) نیز که مردم را آماده یافت به جمعیت که بلند بلند گریه می کردند، اشاره کرد تا ساکت شوند. سپس به پا خاست و پس از حمد پروردگار و ستایش پیامبر (ص) فرمود: در کاخ ابن زیاد «عبیدالله» در کاخ فرمانداری مجلسی ترتیب داد و به عموم اجازه داد که در این مجلس شرکت کنند. اشراف کوفه و فرماندهان سپاه «یزید» گرد او را گرفته بودند. سر مقدس «حسین بن علی (ع)» را آوردند و در مقابل «ابن زیاد» بر زمین نهادند. «پسر مرجانه» در حالی که لبخند پیروزی بر لب داشت، با چوب به دندانهای امام (ع) نواخت و مغرورانه گفت: «... این، به عوض نبرد «بدر»». (9) در مسجد «عبیدالله» که در جبهه ی رویارویی با پیام رسانا «عاشورا» شکست خورده بود، تصمیم گرفت به مسجد رود و ضمن خطابه ای پیروزی خود را به رخ مردم بکشد و در غیاب بازماندگان حادثه ی «کربلا» عقده ی حقارتش را بگشاید؛ از این رو، بر فراز منبر برآمد و گفت: کسب تکلیف از «یزید» سخنان افشاگرانه ی «زینب کبری (س)» و امام سجاد (ع) در برابر کوفیان، موضع قاطع و پیروزمندانه ی آن دو بزرگوار در کاخ فرمانداری در برابر دژخیم کوفه و مزدوران وی در پاسخ دندان شکن «عبدالله بن عفیف» در انتظار جمعیت به «امیر کوفه» و حمایت «ازدیان» و «یمنیان» از وی و جنگ با نیروهای حکومتی، جنایتکار کوفه را سخت به وحشت انداخت و او را بر آن داشت تا دست به دو اقدام بزند: پی نوشت : 1. ر.ک. بحارالانوار، ج 45، ص 107. [ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:10 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
امام سجاد(ع) در عصر عاشورا و پس از شهادت پدرش حسین بن علی( ع ) به مقام امامت نایل آمد. آن حضرت(ع) از آن پس تا زمان شهادت، در مدت 34 سال حضوری ویژه داشت که با دوره های سه امام پیش از خود متفاوت بود. 1-4. فعالیتهای فرهنگی بحث از علم امام سجاد (ع) و سروری او بر عالمان، محدثان و فقیهان زمان خود، آگاهی امام از اسرار پنهان هستی و ارتباط مردم با سرچشمه زلال حکمت و علم الهی، از مباحث بسیار مهمی به شمار می آید که رسالت ما در این نوشتار، جز آن است. در بینش وسیعی، امام کسی است که در عقل، علم، ایمان و کردار ارزشی، سرآمد همهى خلق باشد. علم او چون دانش پیامبران، برگرفته از علم خداست، نه علوم بشری.(2) عصر فقاهت گفته شد که سیاست امویان اقتضا میکرد مردم را به نادانی سوق دهند و آنان پایه های حکومت خود را بر جهل استوار کرده بودند و آگاه شدن مردم، ستونهای نظام حکومتشان به لرزه در می آورد. امام سجاد(ع) یکی از ارکان مهم و زیربنایی را، بالا بردن سطح علمی مردم و جامعه می دانست و به دنبال توسعه فرهنگی و علمی، جهاد فرهنگی را پی ریخت و خود طلایه دار آن بود و مدرسهى اهل بیت(ع) را تأسیس کرد. پس از آن، مدرسهى تابعین در مدینه راه اندازی شد و شخصیتهایی نظیر سعید بن مسیب، عروة بن زبیر، قاسم بن محمد بن ابی بکر، ابوبکر بن عبدالرحمان بن حارث، سلیمان بن یسار، عبیدالله بن عتبة بن مسعود و خارجة بن زید، متولیان آن بودند که به «فقهای سبعه» شهرت یافتند. لازم به یادآوری است که برخی از این دانشمندان، افتخار شاگردی امام سجاد(ع) را دارا بودند.(12) 2-4. فعالیتهای اجتماعی امام سجاد(ع) در طول مدت پربار امامت خویش، برای اصلاح امت و پیراستن و پالایش جامعه و مردم از مظاهر فساد و فحشا و فقر، و نیز دفع تبعیضها و محرومتیهای گوناگونی که از سوی حاکمان اموی بر همهى مردم و در مواردی بر ضد شیعیان اعمال شده بود، اهتمام ورزید. پیش از این گفته شد که جامعه از شکل جامعه اسلامی، به نظام قبیلگی جاهلی تغییر کرده بود و دوران جاهلیت جدیدی را می گذراند. [ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:9 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
یک، سوق دادن جامعه به سوی اهداف بالا و والای معنوی مهم ترین هدفی که امام سجاد(ع) با ابزار گوناگون فرهنگی و اجتماعی تعقیب می کرد، به کارگیری شیوه های تربیتی برای هدایت و رهنمون شدن مردم به تعالیم دینی بود. دو، ویژگی ممتاز امام سجاد(ع) از ویژگی های ممتاز امام سجاد(ع)، اخلاق نیکو بود. او مظهر عفو خدا بود و به سادگی از مجرمان می گذشت. مردم تحت تأثیر تبلیغات امویان، از او عیب جویی کرده و زبان به بدگویی و درشت گویی زده و خاطر حضرت را می رنجاندند، اما هر بار ملایمت و بردباری و برخورد محبت آمیز او رامی دیدند و از کردهى خود شرمگین می شدند.(19) سه رسیدگی به تهیدستان و بینوایان بسیاری از خانواده های محروم و نیازمند مدینه، از لطف و بخشش مردی ناشناس و در تاریکی شب بهره مند می شدند و هرگز او را نشناختند، مگر زمانی که علی بن الحسین(ع) درگذشت و انتظار محرومان بی پاسخ ماند؛ آنگاه بینوایان دانستند آن ناشناس درد آشنا، همو بوده است.(20) چهار، آزاد سازی بردگان امام سجاد(ع) به آزاد سازی بردگان و مستخدمان اهتمام زیاد داشت؛ چنانکه در روایات آمده است که حضرت هزار بنده را در راه خدا آزاد کرد.(21) امام(ع) بردگان را می خرید و آنان را تحت پوشش خویش قرار می داد. آنان از نزدیک با امام پرهیزگاران آشنا شده و از گفتار و رفتار آن حضرت تأثیر می پذیرفتند. هنگامی که برده ای آزاد می شد، در حقیقت انسانی آزاده، آگاه، دانش آموخته، شیعه و مرید اهل بیت(ع) از مرکز علم و اخلاق فارغ التحصیل شده بود. جذبهى امام به حدی بود که برخی از بردگان، بندگی در خدمت امام را بر آزادی ترجیح می دادند. امام زین العابدین(ع) افزون بر آنکه خود تلاش می کوشید بردگان را خریداری کرده و پس از مدتی آزاد سازد، دیگران را به این امر مهم ترغیب می کرد و می فرمود: 3-4. فعالیتهای سیاسی - عبادی در این قسمت، فعالیتهای امام سجاد(ع) را در این دو بعد مورد بررسی قرار می دهیم: الف) فعالیتهای عبادی بخشی از عبادتهای که جنبه سیاسی زیادی دارد، مورد توجه امام سجاد(ع) بوده است. اهتمام آن حضرت در مورد مراسم باشکوه حج از آن شمار قلمداد می شود. امام سجاد(ع) بیست بار سفر حج را پیاده برگزار کردند و در طول مدت 34 ساله امامت خود، همواره به این عبادت توجه داشتند. حج، کنگره عظیم مسلمانان بود که همه ساله در مکه برگزارمی شد. حضور امام سجاد(ع) در میان مردمان، بهترین فرصت برای رساندن پیام اسلام و اعلان مواضع شیعیان در قبال ظالمان و ستمگران بود. ب ) فعالیتهای سیاسی - بیان مرجعیت، تبیین جایگاه امامت و تصریح به نقش سیاسی امامان شیعه پی نوشت : 1- توضیح این مطلب ضروری است که موضع گیری سیاسی، و اقدامات سیاسی لزوما مبارزات مسلحانه و نزاع داغ و تند بر سر تصاحب حکومت نیست. در قاموس اهل بیت(ع) اقدام سیاسی گاه به همان شکل است که گذشت و زمانی در قالب رهبری فکری و اقدام فرهنگی، ارشاد، تبیین افکار اصیل، و روشن کردن محدودهى معارف اسلامی و گسترش آشنایی با قوانین حاکم بر روابط فردی و اجتماعی. [ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:7 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
در دوره امامت امام سجاد(ع)، قیامهای چندی رخ داد و امام نیز موضع گیری متفاوتی با آنها داشت. در این پرسشها و بحثهای گوناگون مطرح است. نمونه هایی از مهم ترین آن عبارت اند از: 1- قواعد و ملاکهایی برای تعیین هویت قیامها برای تعیین هویت شیعی و غیر شیعی بودن قیامها، قواعد و ملاکهای قابل توجهی وجود دارد که معرفی می گردد: 2- قیامهای عصر امام سجاد(ع) نخستین قیامهای مردمی، از زمان نخستین خلفای اسلامی شروع شد و شورش مردم کوفه بر ضد زمامداران آن، شورش مردم علیه عثمان، و نیز قیام حجر بن عدی بر ضد معاویه از این دست قیامهاست.(2) نقطه عطف و سرآغاز مهم ترین قیامها، نهضت عاشوراست که الگوی انقلابهای اسلام خواهی شد. الف) قیام مدینه(واقعه حره) قیام حره، سه روز مانده به پایان ذی الحجه سال 63 ق، اتفاق افتاد.(3) هیئتی همراه عبدالله بن حنظله از مدینه به شام رفت و پس از بازگشت ، گزارشی از مفاسد یزید و دستگاه حاکمه ارائه دادند و اعلان برائت کردند، سر از اطاعتش برتافتند ومردم را به مبارزه با آنان فراخواندند و از آنان بیعت گرفتند.(4) عبدالله بن حنظله وعبدالله بن مطیع رهبران مهاجران و انصار، و معقل نیز فرماندهی تیره های مختلف مهاجران غیر قرشی را برعهده گرفته و فرماندهی نیروهای مدینه را در مقابل سپاه شام برعهده داشتند.(5) شهادت امام حسین(ع)، کشتار اهل بیت(ع)، گزارش هیأت نمایندگی مدنیها از دربار و دستگاه یزید، آگاهی مردم از فساد و فحشای دستگاه حاکمه، و نیز اعلام و اعلان بی کفایتی یزید برای منصب خلافت، مهم ترین زمینه های قیام اهل مدینه بر ضد امویان درسال 63 ق، بود. آنان در آغاز قیام، عثمان بن محمد بن ابی سفیان، والی مدینه و زمامداران اموی مدینه را از شهر بیرون راندند. و با پیوستن به حکومت خود مختار زبیریان در مکه، علم مبارزه برافراشتند و شعارشان دعوت به رضا و شورا بود.(6) طولی نکشید که سپاه اموی به فرماندهی مسلم بن عقبه مدینه را در محاصره در آوردند و با شدت عمل و کشتار فراوان در منطقه حره در کنارهى مدینه، قیام را سرکوب کردند و پس از پیروزی، جان، مال و ناموس اهل مدینه را برای سه روز بر سربازان شامی مباح گردانیدند. از مردان و صحابیان اسیر، بر بردگی یزید بیعت ستاندند و چون چهارپایان بر گردنشان مهر بردگی گذاشتند. ب) قیام توابین یکی دیگر از قیامهای مهم این دوران، قیام توابین است. کوفیان از سال 61 هـ. به بعد، در آتش ندامت از کوتاهی در حادثه کربلا می سوختند و سرآمدان کوفه، از بی وفایی و پیمان شکنی خویش نادم گشته و بر گناه خود افسوس می خوردند و به فکر توبه و تدارک آن بودند. آنها تحرکات پنهانی و مخفیانه ای داشتند و خود را برای شورش و قیامی آماده می کردندف تا خبر مرگ یزید به ایشان رسید. توابین کنار قبر مطهر سالار شهیدان جمع شدند و با ناله و انابه پیمان بستند که بر ضد امویان بشورند و تا سرحد شهادت بتازند و خون خود را به کفاره گناه خویشتن بریزند. آنان از آنجا به سوی شام حرکت کردند و در عین الورده، با سپاه عبیدالله بن زیاد به پیکار پرداختند. پنج هزار تن از کوفیان شیعه و مخالفان بنی امیه با سلیمان بن صرد همراه شدند و از این تعداد، حدود یک هزار تن به فرماندهی رفاعه بن شداد موفق شدند از معرکه جان به سلامت ببرند و بازگردند. ستاره قیام توابین در عین الورده غروب کرد و باقی مانده آنان، بعدها به مختار پیوستند. بقیه در ادامه مطلب [ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:6 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
ولادت امام سجاد (ع) چهارمین امام معصوم شیعیان است. پدرش امام حسین (ع) و مادرش بانویی از بانوان شاه زاده و ملکه ی ایران، دختر یزدجرد بود که در جنگ بین اسلام و امپراتوری ایران، اسیر شد. نقل شده است که وی قبل از اسارت، نحوه ی به اسارت در آمدنش را در خواب دیده بود و این که همسر کسی شده که بسیار نورانی است. (1) القاب و کنیه ها زین العابدین، زین الصالحین، وارث علم النبیین، المجتهد، الزکی، الامین، البکاء و...، از القاب امام سجاد (ع)، و ابوالحسن، الخاص، ابومحمد، ابوالقاسم (4) و... از کنیه های آن بزرگوار می باشد. فرمانروایان دوران امام سجاد (ع) یزید بن معاویه (64-61 هـ . ق)؛ عبدالله بن زبیر (73-61 هـ .ق) معاویه بن یزید (چند ماه از سال 64 هـ . ق)؛ مروان بن حکم (نه ماه از سال 65 هـ .ق)؛ عبدالملک بن مروان (85-65 هـ . ق)؛ و ولید بن عبدالملک (94 - 86 هـ .ق) از جمله فرمانروایان عصر امامت آن حضرت بودند. حکومت عبدالملک در دوران امامت امام سجاد (ع)، سردم داران حکومت، آشکارا به مقدسات اسلامی توهین می کردند و حکومت اسلامی به حکومتی خودکامه تبدیل گردیده بود. از طرف دیگر، حاکمان نیز بی احترامی های زیادی در حق مردم روا می داشتند . حماسه ی امام سجاد (ع) در کوفه با آن که امام سجاد (ع) فاصله ی کربلا تا کوفه را در آن شرایط سخت با سکوت گذراند و زبانش به یاد حق، مترنم بود و با کسی جز اهل بیت (ع) حرف نمی زد، اما با ورود به شهر کوفه، زبان به سخن باز کرد و مخصوصا در کاخ ابن زیاد چهره ی پلید یزیدیان را بر ملا ساخت. وضعیت سیاسی - اجتماعی شام شام از هنگامی که به قلمرو مسلمانان درآمد تا عصر امام سجاد (ع)، فقط حاکمان و فرمانروایان طایفه ی بنی امیه را در خود دیده بود. مردم این سرزمین نه محضر پیامبر (ص) را درک کرده بودند و نه روش اصحاب صالح آن حضرت را. شامیان، اسلام را در چهره ی امویان دیده بودند و فقط آنان را بازماندگان و خاندان پیامبر می دانستند. تمام تلاش حکومت این بود که مردم شام را در جهل و بی خبری نگاه دارند. منشور جاوید در معرفی اهل بیت (ع) از درخشان ترین صفحات زندگی امام سجاد (ع)، سخنان شکننده و افشا گرانه ی او در مسجد اموی بود. امام علی بن الحسین (ع) در لباس اسارت همان جهاد عظیمی را انجام داد که حسین بن علی (ع) در کربلا در قالب خون و شهادت به انجام رسانده بود. او با یک خطبه ی غرا، انقلابی شگفت در قلمرو امپراتوری شام به وجود آورد و تحولی بزرگ در مردم آن سامان ایجاد نمود. عظمت و شخصیت امام سجاد (ع) شخصیت و عظمت آن حضرت به اندازه ای بود که دوست و دشمن را تحت تأثیر قرار داده بود. یزید بن معاویه پس از واقعه ی «حره» دستور داد تمام مردم مدینه در مقابل برده با وی بیعت کنند، امام سجاد (ع) از این فرمان استثنا شده بود. (11) دوره ی تاریک و سیاه در آن روزی که حسین بن علی (ع) شهید شد، در سراسر جوامع اسلامی بیش از یکی دو سه تن مسلمان واقعی باقی نمانده بود. امام صادق (ع) می فرماید: «ارتد الناس بعد الحسین الا ثلثه؛ پس از حسین (ع) تمام مردم به سوی کفر بازگشتند، مگر سه نفر که هنوز در عقاید خود استوار بودند.» تجدید حیات اسلام بیشترین دوران امامت حضرت سجاد (ع) مصادف بود با دوران خلافت عبدالملک بن مروان که مدت 21 سال طول کشید. با توجه به فضای سیاسی آن زمان که رعب و اختناق شدیدی در جامعه حکم فرما شده بود و با کنترل و تسلط شدیدی که حکومت جبار اموی برقرار ساخته بود، مسلما هر گونه جنبش و حرکت مسلحانه، محکوم به شکست بود و لذا امام سجاد (ع) با تدبیری سنجیده کوشید احساسات سطحی مردم را مهار کند وسعی داشت تا ابتدا مقدمات لازم را فراهم آورد و عناصری صالح را برای شروع کاری بزرگ (تجدید حیات اسلام و بازآفرینی جامعه ی اسلامی) تأمین کند و جان خود و تعداد بسیار معدود یاران قابل اتکای خود را حراست نماید و میدان را در برابر حریف رها نکند. تا زنده است و تا از چشم جست و جوگر و هراسان دستگاه بنی امیه پنهان است، به مبارزه ای بی امان، ولی پنهان مشغول باشد و آن گاه ادامه ی این راه را که بی گمان به سرمنزل مقصود بسیار نزدیک تر بود، به امام پس از خود بسپارد. زنده نگه داشتن خاطره ی عاشورا از آن جا که شهادت امام حسین (ع) و یاران آن حضرت، برای حکومت اموی بسیار گران تمام شده و مشروعیت آن را زیر سؤال برده بود و برای آن که فاجعه فراموش نشود، امام با گریه بر شهیدان و زنده نگه داشتن خاطره ی آنان، مبارزه ی منفی خویش را ادامه می داد. پند و ارشاد امت از آن جا که امام چهارم در عصر اختناق زندگی می کرد و نمی توانست مفاهیم مورد نظر خود را به صورت آشکار و صریح بیان کند، از این رو از شیوه ی موعظه استفاده می کرد. نشر احکام و آثار تربیتی و اخلاقی یکی دیگر از فعالیت های امام (ع) در عصر خویش، نشر احکام اسلام و تبیین مباحث تربیتی و اخلاقی بود. امام در این زمینه، گام های بلند و بزرگی برداشتند، به طوری که دانشمندان را به تحسین و اعجاب وا داشته است؛ چنان که دانشمند بزرگ جهان تشیع، شیخ «مفید» در این زمینه می نویسد: «فقهای اهل تسنن، به قدری علوم از او [امام سجاد (ع)] نقل کرده اند که به شمارش نمی گنجد، و مواعظ و دعاها و فضایل قرآن و حلال و حرام، به حدی از آن حضرت نقل شده است که در میان دانشمندان مشهور است و اگر بخواهیم آنها را شرح دهیم، سخن به درازا می کشد... .» (15) امام سجاد (ع) و واقعه ی حره از جمله وقایع اسف بار عصر امام سجاد (ع) که به دست عمال جنایت کار اموی در مدینه صورت گرفت، «واقعه ی حره» بود. پس از واقعه ی عاشورا، اهل مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله، امویان و یاران و موالیان آنان را که قریب به یک هزار نفر بودند و نیز خانه ی مروان بن حکم را محاصره کردند و سپس وی و اطرافیان او را به خفت و خواری از شهر راندند. بزرگان بنی امیه هنگام خروج، قسم یاد کردند که اگر توانستند مانع یورش لشکر یزید به مدینه شوند و اگر قادر نبودند، به شام بروند و با لشکر یزید همراهی نکنند. (17) همراهی نکردن امام سجاد (ع) با قیام مدینه هر چند قیام حره جهات مثبتی چون ضدیت با بنی امیه و عهده داری قیام به دست مردمانی عابد و زاهد را با خود به همراه داشت، اما جهاتی منفی نیز داشت که موجب شد امام سجاد (ع) از شرکت در آن، امتناع ورزد: [ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 4:4 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |