عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
امام سجاد(علیهالسلام) روزی در بازار شام با منهال بن عمرو الطائی که از شیعیان او بود برخورد کرد. (بعضی هم گفتهاند این ملاقات بعد از خطبه حضرت سجاد(علیهالسلام) در مسجد دمشق بوده است.)منهال به امام عرض کرد: «ای پسر رسول خدا حال شما چطور است؟ و چگونه شب را به صبح میآورید؟»امام سجاد(علیهالسلام) فرمود: « وای بر تو، آیا وقت آن نرسیده که بدانی حال ما چگونه است؟ ما در این امت، همانند بنی اسرائیل گرفتار فرعونیانیم!! مردان ما را کشته و زنان ما را زنده نگه داشتهاند!ای منهال، عرب بر عجم میبالد که محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله) عرب است و قبیله قریش بر دیگر قبایل مباهات میکند که رسول خدا قریشی است؛ و اینک ما فرزندان اوییم که حقمان غصب شده و خونمان به ناحق روی زمین ریخته شده است. ما را از شهر و دیارمان آواره کردهاند!! پس انالله و انا الیه راجعون از این مصیبت که بر ما گذشته است.» برگرفته از: بحارالانوار، ج 45، ص 84، 143،162،175/ تاریخ طبری، ج 5، ص 232 . [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 10:55 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
برخی از مورخان معتقدند که امام زین العابدین(علیهالسلام) در واقعه جانگداز و خونین کربلا 24 ساله بوده است و بعضی دیگر نوشتهاند که از سن مبارکش 22 سال میگذشت. محمد بن سعد در کتابش مینویسد:«علی بن الحسین(علیهماالسلام) در واقعه کربلا همراه پدرش بود و در آن هنگام از عمر شریفش 23 سال(1) میگذشت. فرزند ایشان، امام محمدباقر(علیهالسلام) که از کربلا تا شهادت همراه پدر بود، سه یا چهار ساله بود. امام زین العابدین در آن هنگام به سبب بیماری در جهاد شرکت نکرد و خداوند او را برای هدایت مسلمانان نگه داشت و نسل رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از فاطمه(علیهاالسلام) در ذریه امام حسین(علیهالسلام) به امام سجاد(علیهالسلام) و اولاد او منحصر گردید.»(2) شیخ مفید در این باره میگوید:«همین که امام حسین(علیهالسلام) شربت شهادت نوشید، شمر به قصد کشتن امام سجاد (علیهالسلام) نیز حمله برد. امام زین العابدین(علیهالسلام) در بستر بیماری به سر میبرد و حمید بن مسلم به دفاع پرداخت و مانع حمله شمر شد. عمر بن سعد آن حضرت را در حالی که از بیماری رنج میبرد با اهل بیت به کوفه انتقال داد.»(3) بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 10:54 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
از آنجا که شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران با وفایش از منظر عمومی، آثار ویرانگری برای حکومت بنی امیه داشت و مشروعیت آن را زیر سؤال برده بود و نیز برای این که این تراژدی غمبار به دست فراموشی سپرده نشود، امام چهارم با گریه بر شهیدان کربلا و زنده نگه داشتن یاد و خاطره جانبازی آنان اهداف شهیدان کربلا را دنبال میکرد.حادثه کربلا و قیام جاودانه عاشورا به قدری دلخراش بود که شاهدان آن مصیبت عظیم تا زنده بودند آن را فراموش نکردند. هر وقت امام سجاد(علیهالسلام) میخواست آب بیاشامد، تا چشمش به آب میافتاد، اشک از چشمانش سرازیر میشد. هنگامی که سبب گریه آن حضرت را میپرسیدند میفرمود: «چگونه گریه نکنم، در حالی که یزیدیان آب را برای وحوش و درندگان بیابان آزاد گذاشتند ولی به روی پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند.»بزرگ مُبلغ قیام عاشورا، حضرت امام سجاد(علیهالسلام)، با سخنرانی و خطبههای آتشین خود توانست نهضت حق طلبانه سالار شهیدان را از هجوم تحریف نجات بخشد. اینک بعد از گذشت پانزده قرن همچنان این قیام، پرشکوه و جاودانه است.
حضور ایشان در جمع اسرای اهل بیت(علیهمالسلام) پینوشتها: 1- ریاض القدس بحدائق الانس، ج 2، ص 227. 2- مقتل الحسین، مقدم، ص 355 / بحار الانوار، ج 45، صص 114 و 196. 3- بحارالانوار، ج 45، ص 132. 4- ارشاد، ج 2، ص 123/ انساب الاشراف، ج 3، ص 206 / امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 90. 5- ناسخ، ج 3، ص 30. 6- امام حسین و ایران، ص 480. گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی . [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 10:46 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
امام سجاد(علیه السلام) پس از جریانات کربلا به عنوان اسیر به شام برده شدند. در یک روز جمعه که یزید در مسجد اموری بود، حضرت را به مسجد بردند تا به عنوان یک اسیر در مقابل مردم ایشان را خوار و خفیف نمایند. امام (علیه السلام) در آن مجلس خطبه فصیحی را ابراز فرمودند که به خطبه ای تاریخی مبدّل گردید و توانست پایه های حکومت اموی را سست و لرزان نماید. بخشی از این خطبه به ویژگی های اهل بیت (علیه السلام) می پردازد که خداوند به واسطه برخی خصلت ها ایشان را به سایرین برتری دارد. شناخت این ویژگی ها سبب می شود اهل بیت و اسوه های حیات را بهتر و بیشتر بشناسیم. از این رو، اکنون در این نوشتار به توصیفی تحلیلی از این بخش از خطبه حضرت(علیه السلام) می پردازیم.. فضایل هفت گانه امام زین العابدین (علیه السلام) برای معرفی خویش به مردم بی خبر شامی به توصیف ویژگی های خویش می پروراند و خود را صاحب 6 عطیه الهی و 7 فضیلت می دانند که سبب برتری ایشان بر سایر مردم گردیده است. آن فضایل هفت گانه که بواسطه آنها خداوند اهل بیت را بر سایر مردم برتری داد عبارتند از اینکه پیامبر برگزیده حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) از ایشان است و صدیق و نخستین ایمان آورنده به او امیرالمؤمنان علی (علیه السلام) از ایشان است. جعفر طیّار از ایشان است و شیر خدا حمزه از ایشان است. دو سبط پیامبر امام حسن و امام حسین(علیه السلام) نیز از ایشان است. امام(علیه السلام) بواسطه این فضایل هفت گانه خود و خاندانشان را به مردم معرفی می نمایند تا غاصبان امر و حکومت الهی را رسوا نمایند. چراکه با چنین ویژگی هایی عمل یزید در غصب خلافت و ظلم به اهل بیت واضح و آشکار می گردد. 6 عطیه الهی امام سجاد(علیه السلام) همچنین به 6 موهبت و عطیه الهی اشاره می فرمایند که مخصوص ایشان است. شناخت این عطایای الهی به طور ویژه و خاص به اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از آن رو اهمیت دارد که سبب می شود به سرچشمه بودن ایشان در خوبی ها و فضایل ایمان یابیم و به یاری خداوند در این مسیر استوارتر قدم برداریم. بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 1:54 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
22حادثه و رخداد دوران حیات امام سجاد(ع) 1. وفات شهربانو، مادر امام زین العابدین (ع) به هنگام تولد آن حضرت، در سال 38 هجرى. 2. شهادت امام على (ع) در دو سالگى و شهادت امام حسن مجتبى (ع) در سیزده سالگىِ امام زین العابدین (ع). 3. همراهىِ امام زین العابدین (ع) با پدرش، امام حسین (ع)، در عدم بیعت با یزیدبن معاویه و حرکت اعتراضآمیز از مدینه به مکه، در رجب سال 60 هجرى. 4. همراهىِ امام سجاد (ع) با کاروان حسینى در حرکت از مکه به کربلا، درذىحجه سال 60 هجرى. 5. حضور امام زین العابدین در نهضت خونین کربلا، در سن 23 سالگى. 6. ابتلاى امام زین العابدین (ع) به بیمارىِ شدید، در روز عاشورا، و عدم توانایىِ جهاد در راه خدا. 7. تحمل مصیبت شهادت امام حسین (ع) و یاران و اصحاب آن حضرت، از سوى امام زین العابدین(ع) در روز عاشورا. 8. جنایتهاى لشکریان یزید در جدا کردن سرها از بدن شهدا و بر نیزه کردن آنها، اسب دوانى بر بدنهاى شهدا و غارت و آتش زدن خیمهها پس از شهادت امامحسین (ع)، در عصر عاشورا. 9. آغاز اسارت امام زین العابدین (ع) و سایر بازماندگان قافله حسینى به دست لشکریان عمر بن سعد از عصر روز عاشورا. 10. تحمل سختىها و مشقتهاى امام زین العابدین(ع) و دیگر بازماندگان در اسارت، کوفه و شام. 11. خطبه خواندن امام سجاد(ع) براى اهالى کوفه، در حالى که در غل و زنجیر و اسارت دشمنان بود. 12. خطبه خواندن امام سجاد(ع)، در مجلس بزرگ مسجد اموىِ شام، در حضور یزید و تأثیر شگفت آن بر شامیان. 13. بازگشت امام زین العابدین(ع) به همراه سایر بازماندگان نهضت کربلا از اسارت کوفه و شام به مدینة الرسول(ص). 14. حزن شدید و گریههاى طولانىِ امام سجاد(ع) در مصیبت شهادت امام حسین(ع) و اهل بیت آن حضرت. 15. قیام مردم مدینه بر ضد یزید بن معاویه و اخراج بنى امیه از این شهر و وقوع نبردى خونین در این واقعه (معروف به واقعه حره)، در سال 63 هجرى. 16. شکست مقاومت اهالىِ مدینه در برابر لشکریان شام، و کشتار فجیع سپاهیان یزید به سرکردگىِ مسلم بن عقبه، در مدینه، و محفوظ و مصون ماندن امام زینالعابدین(ع) و خانواده او از این کشتار. 17. قیام عبدالله بن زبیر در مکه بر ضد بنى امیه و تصرف حجاز (مکه و مدینه) و برخى از سرزمینهاى اسلامى، در سال 64 هجرى. 18. فشار و سختگیرىِ آل زبیر بر خاندان امیرالمؤمنین و اهل بیت(ع). 19. قیام مختار بن ابى عبیده ثقفى، در کوفه، بر ضد بنى امیه براى خونخواهى از قاتلان امام حسین (ع). 20. مجازات قاتلان امام حسین (ع) توسط مختار بن ابى عبیده و شادمانىِ امام زینالعابدین (ع) و سایر اهل بیت(ع) از کردار مختار. 21. شهادت امام زین العابدین (ع)، در دوازدهم (یا 18 و یا 25) محرم سال 95 هجرى، به وسیله زهرى که ولید بن عبدالملک به آن حضرت خورانیده بود. 22. به خاک سپردن بدن مطهر امام زین العابدین (ع)، در قبرستان بقیع، در جوار قبر عمویش، حضرت امام حسن مجتبى (ع)، زیر قبه مقبره عباس بن عبدالمطلب. [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 1:49 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
امامان بزرگوار در دوران حیات خود به عنوان اسوه های زندگی و کارشناسان دین در بین مردم شناخته میشدند و رفتار و گفتار و کردارشان نزد دیگران به عنوان حجت شرعی تلقی میشد. خاندان اهل بیت عصمت و طهارت در مواجهه با مسائل عصر خود راهکارهای ویژهای داشتند و برای ماندگاری اثرات رفتارشان، میراث شفاهی و کتبی از خود به یادگار گذاشتند. نوع برخورد ائمه اطهار با مسائل پیرامونیشان متناسب با شرایط خاص زمانی و مکانی متفاوت بود. برخورد متناسب با زمان ومکان برخی از این رفتارها به همان دوره تاریخی محدود بود و برخی دیگر از اقدامات فراتر از زمان و مکان بود و جنبه عام پیدا میکرد. این میراث گرانبها بخصوص در مورد 2 امام همام یعنی امیرمومنان و امام سجاد از اهمیت بیشتری برخوردار است. وجود آثاری چون نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه نمونههای معتبر برجای مانده از میراث گرانبهای شیعی است که دقت در محتوا و مضامین آن، خواننده را با میزان توجه ائمه اطهار نسبت به رعایت حقوق مردم آشنا میسازد. امام علی بن الحسین(ع) چهارمین امام شیعیان در 61 هجری پس از شهادت پدرش امام حسین(ع) در واقعهکربلا، امامت را عهدهدار شد و تا سال 94 یا 95 راهبری جامعه شیعی را بر عهده داشت. امام سجاد(ع) در این زمان با 5 خلیفه اموی به نامهای یزیدبن معاویه، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک مروان و ولید بن عبدالملک همزمان بود. بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 1:47 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
ائمهی ما دوازده امام هر کدام یک نقشی دارند. حالا نمیدانم جسارت است یا نه؟ میگویند: در مثل مناقشه نیست. یعنی آدم یک چیزی را که میخواهد مثل بزند دیگر نباید گیر بدهیم که این مثل قشنگ است یا نه. معل وقتی می خواهد مثل و موضوعی را بیان کند ، برای . برای یک بچه هفت ساله، ده ساله تا یک استاد دانشگاه ، برای هرکدام باید به روش خاص خودش متوسل شود . در بازی فوتبال مثلاً ده یازده نفر هستند، هرکدام یک نقشی دارند. یکی با سر، یکی با پا، یکی توپ را روی پای خودش نگه میدارد، یکی... به هر حال هدف اینها گل زدن است. ولی حرکتهایشان یکنواخت نیست، هر کدام یک طور حرکت میکنند ولی در نهایت همه آنها یک هدف دارند. نقشهای متفاوت امامان در تبلیغ دین گاهی حرکتها متضاد است مثل لبه قیچی. لب قیچی یکی از بالا پایین میآید، یکی از پایین بالا میرود. اما هدف این است که پارچه را قیچی کند. گاهی حرکتها مختلف است. ائمه ما هم همینطور هستند. دعای امام سجاد در رشد کمالات مثلاً انسان حالاتش متفاوت است یا بدیها در وجودش نهادینه شده است. یا بدیها نهادینه نشده است ؛ بلکه عارض شده است ،عبور میکند. یا اینکه بدی ندارد اما کمالاتش هم کمرنگ است و نیازمند تقویت کننده ای می باشد . امام سجاد (ع) در یکی از دعاهای خود می فرماید: خدایا اگر بدیهایم در من فرو رفته و نهادینه شده و خصلت من شده است، (مثل بعضی پارچهها هست چرک در آن فرو رفته است، دیگر با هیچ صابونی پاک نمیشود.) «اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا » (صحیفه سجادیه/ص92) «أَصْلَحْتَهَا» اصلاح کن. «وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا» اگر بد هستم ولی بدی خیلی در روح من فرو نرفته که نهادینه شود و فطرت شود، اما بر من عارض شده است، «حَسَّنْتَهَا» یعنی تغییرش بده ،به حُسن تبدیل کن. اگر خوب هستم، سالم سالم هستم. منتهی نمیتوانم مثلاً ده کیلومتر بدوم، میگوید: توفیقم بده ده کیلومتر بدوم ،«وَ لَا أُکْرُومَةً فِیَّ نَاقِصَةً» یعنی یک کرامتهایی در من هست، سواد دارم. دکتر هستم، ولی میخواهم متخصص شوم. متخصص هستم میخواهم پروفسور شوم. آیت الله هستم میخواهم آیت الله العظمی شوم. یعنی کمال دارم سالم سالم هستم، میخواهم مثلاً عوض یک کیلومتر ده کیلومتر بدوم. کرامت من کم است، میگوید: «وَ لَا أُکْرُومَةً فِیَّ نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا» کمکم کن که در مواردی که ناتوان هستم کامل شوم. کرامت هم آفت دارد. «الهی هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلَاق» اخلاق کریمانه به من بده. اما «وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْر» از افتخار کردن به خود و فخر فروشی مرا حفظ کن. بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 1:46 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
فلسفه وجودى امام سجاد در بینش شیعه در دو بعد اصولى نهفته است : 1- تعلیم ، 2- تربیت ؛ زیرا امامت معصومان تداوم بخش رسالت پیامبر - صلى الله علیه وآله - است . امام همان خطى را دنبال مى کند و همان وظایفى را بر عهده دارد که پیامبر خداوند به وسیله جبرئیل وحى مشده ولى بر ائمه - علیه السلام - وحى نمى شده است بلکه آنان علوم خویش را سینه ! سینه به امامان بعدى منتقل مى ساخته اند. آن گونه که پیامبر - صلى الله علیه وآله - علوم خویش را سینه على - علیه السلام - منتقل کرد و فرمود: انا مدینة العلم و على بابها فمن اراد المدینة فلیاءتها من بابها. یعنى ؛ من شهر علمم و على در آن شهر است . پس هر کس مى خواهد به این شهر وارد و آگاهى دست یابد بر اوست که از طریق على - علیه السلام - کسب آگاهى کند و سیرت و سنت مرا جویا شود. بدیهى است که انتقال علم پیامبر - صلى الله علیه وآله - به على بن ابى طالب - علیه السلام - به گونه اى عادى و تدریجى نبوده است بلکه طبق مشیت خداوند برنامه اى فوق طبیعى را طى کرده ، چنان که از امام سجاد - علیه السلام - نقل شده است : رسول خدا - صلى الله علیه وآله - کلمه اى به على - علیه السلام - آموخت که از آن کلمه هزار کلمه گشوده شد و از هر کلمه آن هزار کلمه گشوده شد. (384) بنابراین ، همان گونه که تعلیم و تزکیه دو وظیفه اصلى پیامبر - صلى الله علیه وآله - بوده و خداوند فرموده است : یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکتة . (385) یعنى ؛ خداوند پیامبر اکرم را برانگیخت تا آیات الهى را بر مردم تلاوت کند، ایشان را تزکیه نماید و رشد و دهد و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد. ائمه معصومین - علیه السلام - نیز همواره در تلاش بودند تا این دو وظیفه را درمیان امت اسلامى ایفا کنند ولى موانع سیاسى - اجتماعى که پس از رحلت رسول خدا پدید آمد و مشاجرات و رقابتهاى قبیله اى که بر جامعه آن عصر چون ابرى تیره سایه افکند و تا جایگاه خلافت نیز پیش رفت ، سبب تا براى همیشه آزادى بیان و عمل از اهل بیت سلب شود و آنان به گونه اى که مى خواستند نتواند در تعلیم و تربیت امت حضورى رسمى و گسترده داشته باشند. آنچه مانع حضور آنان در صحنه هاى گسترده تعلیم و تربیت امت بود، ناهمسازى تعالیم و رهنمودهاى عقیدتى - سیاسى - عبادى آنان با ایده ها و عملکردها و پندارهاى حاکمان زمانشان بود. حاکمان هرگز نمى توانستند تعالیم و رهنمودها هشدارهاى معصومین - علیه السلام - را تحمل کنند، از این رو با ارعاب و تهدید، با قتل و غارت ، با زندان و شکنجه ایشان و پیروانشان قلمرو فعالیت آنان را محدود و محدودتر مى ساختند و چه بسا گاه تلاشهاى علمى و معرفتى آنان به صورت تعالیم سرى در مى آمد و شیعیان در ابراز و انتقال آنها موظف به تقیه مى شدند. امام سجاد - علیه السلام - در یکى از این دورانها دشوار، امامت امت را بر عهده داشت اما انبوه مشکلات و دشواریها و نابسامانیهاى سیاسى - اجتماعى که در فتنه عبدالله بن زبیر و سختگیریهاى وى بر بنى هاشم ونیز هجوم مسلم بن عتبه به مدینه و... رخ داد، هیچ یک سبب نشد تا امام به طور کلى از تربیت و تعلیم شاگردان بازمانده و روح تشنه امت را از معارف ناب الهى خویش محروم سازد! امام در همان شرایط بحرانى شاگردانى را پرورید که با توجه به شرایط آن حضرت ، شمارشان اندک نیست . بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 1:36 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
71-زیدبن الحسن بن على بن ابى طالب - علیه السلام - 72-زیادبن سوقة الجریرى 73-زید العمى البصرى 74- زید بن اسلم عدوى 75- سعید بن مسیب 76- سعید بن جبیر 77- سعید بن عثمان 78- سدیربن حکیم بن صهیب 79- سرى بن عبدالله 80- سلیم ین قیس الهلالى الکوفى 81- سالم بن ابى الجعد 82- سالم (مولى عمروبن عبدالله ) 83- سلمة بن کهیل 84- سعد بن سعید بن قیس 85- سلمة بن دینار 86- سلمة بن ثبیط 87- سماک بن حرب 88- سلیمان بن ابى مغیره 89- سالم بن ابى حفصة 90- سعید بن مرزبان 91- سعید بن طریف حنظلى 92- سعدبن ابى سعید مقبرى 93- سعید بن حرث مدنى 94- سعید بن مرجانه مدنى 95- سلیمان (ابو عبدالله بن سلیمان العبسى ) 96- سلام بن المستنیر الجعفى 97- سعید (ابوخالد الصیقل ) 98- سعید بن حکیم 99- شیبة بن نعامة الضبى 100- شر حبیل بن سعد 101- صالح ین کیسان 102- صالح بن ابى حسان 103- صالح بن خوات 104- صالح بن خوات 105- صفوان بن سلیم زهرى 106- صهیب ابوحکیم الصیرفى 107- ضحاک بن مزاحم 108- ضحاک بن مزاحم عبدالله المشرقى 109- طلحه بن نضر مدنى 110- طارق بن عبدالله الرحمان 111- طاووس بن کیسان 112- طلحة بن عمور المدنى 113- ظالم بن عمرو (ابوالاسود دئلى ) 114- عبدالله بن على الحسین (فرزند امام سجاد - علیه السلام -) 115- عبدالله بن عقیل بن ابى طالب 116- عبدالله بن سلیمان العبسى 117- عبدالله بن دینار 118- عبدالله المستورد المدنى 119- عبدالله بن ابى ملکیة المخزومى 120- عبدالله بن عطا الهاشمى 31113 121- عبدالله بن ذکوان (ابوالزناد) 122- عبدالله بن ابى بکر بن عمرو 123- عبدالله بن عبیدة الزهرى 124- عبدالله بن زبید هاشمى 125 عبدالله بن عبد الرحمن مدنى 126- عبدالله بن عبدالرحمان مدنى 127- عبدالله بن شرمة 128 عبدالله بن جعفر 129- عبد الله بن سعید بن ابى شرمة 130- عبدالله بن على بن ابى رافع 131- عبدالله بن محمد بن عمربن على - علیه السلام - 132 عبید الله بن ابى الوشیم 133- عبید الله بن مسلم العمرى 134- عبید الله بن عبدالرحمان 135- عبدالله بن ابى الجعد 136 عامربن واثلة الکنانى (اباالطفیل ) 137- عامربن المسمط (ابایحیى ) 138- عبید الله بن المغیره 139- على بن ثابت 140- عیسى بن على 141-عایذ الاحمسى 142-عمران بن میثم التمار 143 عبدالله بن محمد الجعفى 144- عبدالملک بن عطا بن ابى الرباح 145- عقبة بن بشیر 146- عبد الرحمان القصیر 147- عبدالمؤمن (بن قاسم بن قیس ... ) 148- عمارة الانصارى 149- عبدالله بن البرقى 150- عبدالغفار بن القاسم 151- فرات بن احنف العبدى 152- فلیح بن بکیر الشیبانى 153- فرزدق شاعر ابافراس 154- القاسم بن عوف الشیبانى 155- القاسم بن عبدالرحمان 156- القاسم بن محمد بن ابى بکر 157- کیسان بن کلیب 158- کنکر ابوخالد کابلى 159- محمد بن جبیر بن معطم 160-محمد بن على بن الحسین - علیه السلام - امام باقر 161- منهال بن عمرو اسدى 162- مسلم بن على البطین 163- محمد بن شهاب الزهرى 164- محمد بن عمربن على - علیه السلام - 165- مالک بن عطیة 166- محمد بن قیس الانصارى 167- منذر الثورى 168- میمون القداح 169- میمون البان 170- معروف بن خربوذ 171- یحیى بن ام الطویل المطعمى 172- ام الرا گفته شده است و همان جبابه والبیه مى باشد (387) [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 1:35 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
شیخ مفید ره (388) در کتاب اختصاص تنها نام پنج تن از تن از اصحاب امام سجاد - علیه السلام - را به این شرح یاد کرده است : ابو خالد الکابلى ، یحیى بن ام الطویل ، معطم (محمد بن جبیربن مطعم ) سعید بن المسیب المخزومى ، حکیم بن جبیر. (389) علت این که شیخ مفید تنها به ذکر پنج تن از شاگردان امام سجاد - علیه السلام - اکتفا کرده است ، چه بسا روایتى باشد که فضل بن شادان نقل کرده است . او مى گوید: در نخستین مراحل امامت امام على بن الحسین - علیه السلام - اولین اصحاب آن حضرت تنها پنج نفر بودند: سعید بن جبیر، سعید بن المسیب ، محمد بن جبیربن مطعم ، یحیى بن ام طویل ، ابو خالد الکابلى که نام او وردان و لقبش کنکر بوده است . (390) فرقى که عبارت مفید با عبارت روایت فضل بن شاذان مشهود مى باشد این است که در عبارت مفید به جاى سعید بن جبیر نام حکیم بن جبیر آمده است و البته هر دو از اصحاب امام سجاد - علیه السلام - بوده اند. ابن آشوب در کتاب مناقب ضمن این که نام گروهى از اصحاب امام سجاد - علیه السلام - را بر شمرده است مى گوید: آن دسته از کسانى که از شاگردان امام سجاد - علیه السلام - بوده و قبلا محضر رسول خدا - صلى الله علیه وآله - را درک کرده و از اصحاب پیامبر - صلى الله علیه وآله - به شمار مى آیند عبارتند از: جابربن عبدالله ، عامربن واثلة کنانى ، سعید بن مسیب (ابن ) حزن و سعید بن جهان الکنانى . (391) ممتازترین اصحاب امام سجاد - علیه السلام - از روایتى استفاده مى شود که امام صادق - علیه السلام - سه نفر از اصحاب امام سجاد - علیه السلام - را مبرزترین و آشناترین چهره در میان اصحاب آن حضرت دانسته است . 173- ابو خالد الکابلى 174- یحیى بن ام الطویل 175- جبیربن مطعم (392) از این روایت چنین استشمام مى شود که پس از شهادت حسین - علیه السلام - امر امامت على بن الحسین بر بسیارى از شیعیان مخفى بوده ، و بحران فکرى بر ایشان مستولى گشته است به گونه اى که در مرحله نخست سه نفر پیشگام طریق معرفت امام بوده اند و بتدریج ، دیگران به آنان پیوسته اند. در روایتى دیگر از امام موسى بن جعفر - علیه السلام - چنین نقل شده است : هنگامى که قیامت بر پا شود، منادى یکایک اصحاب ائمه را فرا مى خواند... تا آنجا که ندا مى دهد: کجایند یاران و اصحاب على بن الحسین - علیه السلام -! پس در پاسخ او جبیرین معطم ، یحیى بن ام الطویل ، ابو خالد کابلى و سعید بن مسیب مى ایستند. (393) روایت فضل بن شاذان که در چند سطر قبل آن را یاد آور شدیم نیز پیشگام ترین چهره ها را در میان اصحاب امام ، پنج نفر دانسته است . بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 1:34 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |