عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
بعد از اسارت تا وفات حضرت زینب تشکیل مجلس عزادارى یزید تغییر مسلک داد. به روایت ابى مخنف و دیگران ، وى امام سجاد(علیه السلام) را بین ماندن شام و حرکت به سوى مدینه مخیر نمود. آن حضرت به پاس تکریم علیا مخدره زینب (سلام الله علیها) فرمود: بایستى در این باب با عمه ام زینب (سلام الله علیها) صحبت کنم ، چون پرستار یتیمان و غمگسار اسیران اوست . زینب (سلام الله علیها) کنار قبر برادر در اربعین روایت شده است : زنان مدینه چون به نزدیکى مدینه رسیدند محمل ها را فرود آورده ، شتران را یک سو خوابانیده و خود مشغول نوحه سرایى بشدند و اسباب شهدا را پیش روى خود پهن نمودند. ناگاه غلغله اهل مدینه بر پا شد و زنان مهاجر و انصار نمایان شدند. حضرت سجاد (علیه السلام) بفرمود تا آنها را استقبال نمودند. خبر شهادت حسین به پیامبر (صلی الله علیه واله) راوى مى گوید: هنگامى که حضرت زینب (علیه السلام) به در مسجد پیامبر(ص ) رسید، چارچوب در را گرفت و فریاد زد: ((یا جداه ! انى ناعیة الیک اخى الحسین و هى مع ذلک لا تجف لها عبرة و لا تفتر من البکاء و النحیب . و کلما نظرت الى على بن الحسین (علیه السلام) تجدد حزنها و زاد و جدها)). اى جد من ! خبر شهادت برادرم حسین (علیه السلام) را براى تو آورده ام . راوى گوید: هرگز اشک از چشمان حضرت زینب (سلام الله علیها) نمى ایستاد و گریه و ناله اش کم نمى شد و هرگاه حضرت على بن الحسین (علیه السلام) را مى دید داغش تازه و غم او افزون مى گشت .(23) شیون هنگام ورود به مدینه در روایت دیگر آمده : حضرت زینب (سلام الله علیها) در میان کاروان ، به خواهران و کودکان سفر کرده ، رو کرد و فرمود: ((از هودجها پیاده شوید که اینک روضه منوره جدم رسول خدا (صلی الله علیه واله) نمایان است .)) ملاقات ام البنین با زینب (سلام الله علیها) روایت شده : وقتى که اهل بیت (علیه السلام) وارد مدینه شدند، ام البنین مادر حضرت عباس (علیه السلام) در کنار قبر رسول خدا (صلی الله علیه واله) با زینب (سلام الله علیها) ملاقات کرد. یاد جانسوز زینب (سلام الله علیها) در مدینه از رقیه روایت شده است که وقتى حضرت زینب (سلام الله علیها) با همراهان به مدینه بازگشتند زنهاى مدینه براى عرض تسلیت ، به حضور زینب (سلام الله علیها) آمدند آن حضرت حوادث جانسوز کربلا و کوفه و شام را براى آنها بیان مى کرد و آنها گریه مى کردند، تا اینکه به یاد حضرت رقیه (سلام الله علیها) افتاد و فرمود: ((اما مصیبت وفات رقیه در خرابه شام ، کمرم را خم کرد و مویم را سفید نمود.)) سوگوارى کنار قبر مادرش زهرا(سلام الله علیها) روایت شده است که حضرت زینب (سلام الله علیها) و همراهان ، کنار قبر مادرشان زهرا(سلام الله علیها) (یعنى حدود و سمت قبر آن حضرت ) رفتند. در آن جا نیز شیون به پا شد، زنان و مردان مدینه ، آن چنان مى گریستند که گویى محشر شده است . دستور به سیاه پوش کردن محمل ها براى رفتن اهل بیت (علیه السلام) به مدینه ، همه نوع امکانات تهیه شد: محملهاى زرین ؛ لباسهاى تجملاتى و رنگین ؛ اسبها و وسایل سوارى ؛ توشه راه براى اهل بیت (علیه السلام) و ماموران محافظ، که سیصد و به روایتى پانصد نفر بودند؛ و هر نوع امکانات دیگرى که لازم بود تام آنها به دستور یزید آماده شد و مسئولیت تمام آنها را به عهده ((عمرو بن خالد قریشى )) و بنابر روایتى ، به عهده ((نعمان بن بشیر)) که از صحابه رسول خدا (ص ) و معروف به صلاح و خوبى بود گذاشت ، و دستور داد با کمال احترام و به هر نحو که خود آنان مى پسندند با ایشان رفتار کنند، تا به مدینه برسند. پى نوشت: 1- زینب کبرى ، ص 240. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:50 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
غنچه گل یاس بوستان عصمت نبوی چشم به راه شکفتن غنچه دیگری است بر شاخه گل یاس؛ همان یاسی که بر دامانش کوثر عصمت جاری است و بر شاخسارش گلهای امامت هویدا. اگرچه پیامبر در مدینه حضور ندارند، امّا برای آمدن این میهمان لحظهشماری میکنند. چشمها در انتظارند و ملایک جای جای خانه به خدمت ایستادهاند. بوی عطری بهشتی در فضای خانه زهرا میپیچد و زینب دختر علی بن ابیطالب، علیه السّلام، بانویی از جنس نور و زاده فاطمه زهرا علیهاالسلام ، چشم به دنیا میگشاید و عالم را به حضورش نوری تازه میبخشد. میلاد این نور تابان، گل خوشبویِ خاندان عصمت بر شیعیان و شیفتگان آن بانوی بزرگ مبارک باد. بشارت ولادت جناب سلمان خبر ولادت نورسیده مولا علی بن ابیطالب علیهالسلام ، را به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، میرساند و در انتظار میماند تا شادی و شعف این بشارت را در چهره ایشان ببیند. امّا اشک مجال شادی به چشمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نمیدهد و در پاسخ حیرت سلمان، پیامبر به مصیبتهایی اشاره میکند که آن کودک شیرین و نو رسیده باید در آینده تحمّل کند. میلاد مبارک و خجسته او آغاز راه صبوری بود و زینب علیهاالسلام ، اسوه صبر الهی و بانوی بردباری و رضا، آمده بود تا از همان کودکی دشواری را تحمّل کند و دلش را از صبر و تحمل لبریز سازد. نامی از آسمان در خانه نورانی و آسمانی مولا علی علیهالسلام شادیِ آمدنِ نورسیدهای برپاست. حضرت فاطمه علیهاالسلام ، نوزاد را در آغوش مولا نهاده، از او میخواهد اکنون که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در مدینه حضور ندارند، ایشان نامی برای کودک برگزیند. امام علی علیهالسلام ، میفرمایند: «من بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، در نامگذاری او پیشی نمیگیرم». چند روزی از تولد نوزاد میگذرد تا آنکه پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، به مدینه بازگشته و چون همیشه، ابتدا به خانه دردانهاش فاطمه زهرا علیهاالسلام ، وارد شدند. اندکی بعد نوزاد در آغوش جدّش آرام خفته است و چشمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر آسمان است. فرشته مقرب خدا، جبرئیلِ امین، نازل میشود. سلام و تهنیت خدا را میرساند و میفرماید: «نام این مولود را زینب بنه که این نام را خدا در لوح محفوظ نوشته است». وصیت فراموش شده زینت پدر خوش آمدی ای زینت پدر؛ ای مایه فخر عالم؛ ای تسلای دردهای مادر؛ خدا نام تو را زینب نهاد که تو زینت پدری. تو نگین زیبا و درخشان خلقتی؛ گل خوشبوی زیباترین بوستان آفرینشی؛ پدر خود زلال حیات در عالم است و تو زینت و مایه فخر او. در همه نیکیها از پدر میراث بردهای، در شجاعت و شهامت، در فصاحت و بلاغت، در ادب و کمال و در عبودیت و تسلیم خدا بودن. پدر به تو فخر میکند و تو شایسته این افتخاری. راهنمای سعادت امروز روز ولادت بانوی بزرگ اسلام زینب کبری علیهاالسلام ، نمونه کامل زن مسلمان و مسلمان راستین، الگوی خداپرستی و تسلیم امرِ ولایت بودن، اسوه حیا و تقوا، ایمان و اطمینان درونی و عصاره توکل و عشق به خداست. روز میلاد خجسته و نیک او فرصتی است تا جوانان و بانوان ما به راهی که او روشن کرد و شناساند قدم نهند. از دریای وجودش مروارید کمال برگیرند و در نسیم یادش سرمست کمال و سعادت شوند. باشد که این سرمستی بهانه دلهامان باشد برای قدم نهادن در وادی سعادت. فردایی نه چندان دور زینب کبری ـ که سلام و درود خدا بر او باد ـ امروز میآید؛ میآید در فردایی نه چندان دور، در روز رحلت جدش پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، مونس مادر باشد و چند روزی بعد شاهد پهلوی شکسته مادر و رنجوری او گردد. زینب چهار ساله آنروز صبر میکند و میماند تا در فردایی نه چندان دورتر پرستار فرق شکافته و محاسن بخون خضاب شده پدر باشد. امّا صبر میکند و میماند تا در غربت و تنهایی برادرش حسن یاوری استوار و غمخواری همدم گردد. او میماند تا در عاشورا با صبوری خویش صبر را خجل نماید و سرود جاودانه «ما رَأیْتُ الاّ جَمیلاً» را به تاریخ هدیه کند. آری او ماند تا پاسدار حریم آل اللّه باشد و تیماردار کاروانی زخم دیده و مصیبت کشیده، اما سربلند و سرافراز گردد. بهانه قساوت عافیتطلبی، نشستن در کنج آسایش، شیفته زندگی آرام و دلخواه بودن، دل باختن در برابر برق سکههای سرخ و زرد و تمایل به اندکی بیشتر از دنیا بهره بردن، چشم بستن به روی حقایق و گوش سپردن به خواهش نفس، همان انگیزهای بود که کوفیان را به جنگ با خاندان رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، کشانید، چنان که در پیِ آن همه سفارش پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، حرمت زینب علیهاالسلام دُردانه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بشکنند، گوشواره از گوش دختران رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم بکشند و در همان حال از آنچه بر اهل بیت میرود بگریند و در پاسخ حیرت زینب علیهاالسلام ، که فرمود: «اگر میدانی و میشناسی چرا چنین میکنی؟» ابلهانه پاسخ گوید: اگر من گوشواره را نَبَرم دیگری میبرد! راستی شیطان تا کجا در دل انسان حاکم میشود و هوای نفس تا چه حد سرکش و ظلمانی است! مِهر مادری مادری که از فرزند دل برکَنَد و او را به وادی شهادت بسپارد و در راه خدا فدا کند، در ایثارگری گوی سبقت ربوده و در فداکاری پرچم فتح برگرفته است. امروز ما میلاد مادری را جشن گرفتهایم که معلم فداکاری و آموزگار مکتب ایثار است. در تمام رنجها و مصایب زینب کبری علیهاالسلام ، آن قدر صبوری و بردباری جاری است که کمتر از دو فرزند شهید او یاد میشود داغ مصایبی که بر دل زینب علیهاالسلام نشست آن قدر سنگین و دشوار بود که داغ دو فرزندش را از یاد میبرد. سوز مظلومیت بیحد مولایش و امام زمانش حسین علیهالسلام ، درد جهالت اسلامیان و عافیتطلبیشان، رنج مهجوری حق و فزونی باطل، آتشی است که لحظه به لحظه در جانش شعلهور میشود و او که در وادی ایثار پیشتاز بود، در شهادت فرزند حتی به سوگ ننشست تا مبادا ذرهای شرم یا اندوه بر دل عزیز برادرش حسین علیهالسلام بنشیند. درود خدا بر او و بر اهل بیت عصمت. نسیم مهر روز عاشورا با همه دردها و رنجهایش گذشته است. کاروان با تنها امیدی که برایش مانده است به سوی کوفه به راه میافتد. امام سجاد علیهالسلام ـ تنها حجّت خدا بر زمین، همه امید زینب علیهالسلام به ماندن و بودن و همه بهانه خلقت در برجا ماندن و پایداری کردن ـ رنجور و داغدیده و بیمار است. آن قدر بیمار که دشمن سنگ دل از کشتن او دست کشیده و به خیال خود به بیماریاش وا نهادهاند. کاروان به راه میافتد و امام به سوی قتلگاه چشم میدوزد که این گونه ساکت و آرام است و از آن همه غوغایش دیگر خبری نیست. بدن عزیزترین بندگان خدا را میبیند که تکه تکه بر زمین افتاده است؛ اشک امان نمیدهد؛ سینه امام تنگ میشود؛ زینب علیهاالسلام هراسان خود را به امام میرساند؛ اینک او نه تنها از تن بیمار امام پرستاری میکند که دل زخمدیده امام را نیز مرهم مینهد. او با یادآوری حدیثی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در رضایت خدا از اهل بیت و پاداش بی نهایت آنها و عذاب دشمنان آنها، روحی تازه در کالبد بی رمق امام جاری میکند. اینک زینب علیهاالسلام ، در پس آن همه رنج و مصیبت صبور و مقاوم به امام و اهل کاروان دلداری میدهد. بندگی و تسلیم محض بنده محض خدا بودن یعنی یکسره تسلیم امر او شدن، از غیر او دل بریدن و به او پناه جستن؛ و زینب کبری علیهاالسلام ، پیشتاز در وادی رضایت و تسلیم و علمدار عبودیت و بندگی محض خدا، تجلی روشن این معناست. آن جا که آن بانوی بزرگ در بند اسارت دشمن، پس از تحمل داغ گران شهادتِ برادران و فرزندان و یاران و پس از آن همه قساوت دشمن با اهل کاروان، پس از آنکه از سوز درون سر به چوبه محمل زده و به خون سر آتش دل را آرام کرده است، در دربار یزید چنین تسلیم محض خدا بودن را متجلی میکند. او میگوید: «سپاس و ستایش خدایی را که در ابتدا سعادت عطایمان کرد و در پایان رحمت و شهادت نصیبمان فرمود». آری درون کمال یافته زینب علیهاالسلام چیزی جز نیکی از سوی خدا نمیبیند و تواضع زینب او را به سوی سائیدن سرِ تسلیم و سپاس بر درگاه خدا میکشاند. عرفان زینبی دریای عرفان زینبی آن چنان ژرف و پرگهر است که میارزد همه عمر در آن غوص کنی. اینک همه از عشق بی حد زینب کبری علیهاالسلام به برادرش امام حسین علیهالسلام آگاهند. در ظهر عاشورا جز این برادر کسی دیگر برای او نمانده است. حسین علیهالسلام محور هستی زینب علیهاالسلام است و بی او جان در بدن زینب علیهاالسلام آرام نمیگیرد. امّا در مقام بندگی خدا، زینبِ آسمانی، این بنده پاک و خالص خدا، هیچ جز معبود، نمیبیند. پس آن گاه که برادر جان فدای معبود میکند، او در برابر معبود زانو میزند، و از خدا میخواهد که این قربانی را از اهل بیت بپذیرد. طوفان عفاف زینب کبری علیهاالسلام بزرگ میراثدار حیا و عفت فاطمی و شهامت و فصاحت علوی اسوه حضور پاک و روشن زن مسلمان در جامعه است. آن دم که دفاع از ولایت و زنده داشتن پیام خون برادرش حسین علیهالسلام مطرح است او آگاهانه و مقتدر طوفان به پا میکند. در مقابل جبّارترین حاکم زمان مردانه میایستد و چنان بر او فریاد میزند که مستی پیروزی از سر او برون میشود و خوار و بی مقدار زبان به ندامت میگشاید. این شیر بیشه شجاعت و این سدّ پولادین دفاع از ولایت و حمایت از اسلام همان زینب عفیف سراپا آزرم است که گاهِ زیارت مزار جدّش در مدینه در پس حجاب حضور دو برادر و در پناه آنان به کوچه قدم مینهد. همان فریادگر عفاف و تقوا که از ساربان کاروان اسرا میخواهد که سرهای شهدا را از میان کاروان بیرون برد تا مردم کمتر به آنان چشم بدوزند. این همان زینب است که در دفاع از اسلام مردانه میخروشد و شجاعانه قد علم میکند. درود خدا بر او و بر اهل بیت عصمت باد. آتش ندامت اینک دُردانه علی مرتضی علیهالسلام ، پاره قلب فاطمه زهرا علیهاالسلام ، بانوی قهرمان کربلا، داغدار و مجروح و دل شکسته، امّا لبریز از شهد ولایت و سرشار از عشق به اسلام، در مجلس یزید، در مقابل این حاکم جبّار ایستاده است و آتش ندامت بر دامن او میافکند: «هان ای یزید! به خدا قسم که پوست خود را شکافتی و گوشت خود را بریدی. به زودی بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم وارد شوی در حالی که گناهِ ریختن خون اولاد او برگردن توست و تاوان هَتک حرمت او بر دوش تو» پردهدار لوح عفاف این بانوی بزرگ عالم، پردهدار لوح عفاف و یکهتاز وادی ایمان و توکل، زینب کبری علیهاالسلام است که اینک در برابر فرومایهترین حاکمان زمان ایستاده است در حالیکه در بند اسارت و سوخته دل از هجران برادر است. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:48 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
ای شیر زن کربلا! تو مهر روشن و اوج خصال آینهای 1ـ پاسدار عفت و پاکدامنی عفّت و پاکدامنی، برازندهترین زینت زنان، و گران قیمتترین گوهر برای آنان، و اصلی و اساسیترین صفات بانوان است که تمام کمالات و پیشرفتهای زنان در پرتو آن معنی مییابد، و موجب پیشرفت و شایستگی میشود، و اگر زنی از عفّت و پاکدامنی عاری گشت هرچند از جهات علمی و مدیریتی، ورزشی و قهرمانی و... در اوج باشد جز زیان و ضرر به کمالات انسانی و جامعه بشری چیزی در پی نخواهد داشت. داستان عجیب هرگاه زنی عفیف باشد در موارد لازم امدادهای غیبی نیز به کمک او میرسد، زینب از کسانی است که مورد حمایت الهی قرار گرفت و امداد غیبی الهی باعث شد که مردم بیگانه نتوانند او را ببینند. در حکایتی میخوانیم: روزی مرحوم علّامه شیخ جعفر کاشف الغطا در سوگ حضرت زینب (س) اشعاری میسرود و بر روی کاغذ نوشت که ترجمه آن چنین است: 2ـ بر کرسی تدریس راه کسب دانش فراوان است، برترین علم و بهترین راه آن است که دانش مستقیماً از ذات الهی به شخصی اضافه شود، یعنی علم «لدنّی» باشد. خداوند متعال در مورد حضرت خضر میفرماید: «و علّمناه من لدنّا علماً؛(5) علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم». 3ـ ایثار و بخشش یکی دیگر از صفات حسنه انسانهای برتر، مقدّم داشتن دیگران بر خود است. امام علی(ع) فرمود: «الایثار اعلی الایمان؛(10) ایثار بالاترین درجه ایمان است.» و فرمود: «الایثار اعلی الاحسان؛(11) ایثار برترین احسان است.» و 4ـ روحیه بخشی در تمام دوران زندگی و فراز و نشیبهای آن، مخصوصاً در حوادث تلخ و مسافرتها آن چه بیش از هر چیز برای انسان لازم و کارساز است روحیه و دلگرمی است. اگر انسان برای کارهای مهم و حساس زندگی روحیه نداشته باشد، آن کار با موفقیّت انجام نشده و به نتیجه نخواهد رسید و چه بسا که با شکست نیز مواجه شود. 5 ـ عبادت و بندگی از مهمترین نیازهای هر انسانی مخصوصاً قشر بانوان که نیاز به سکونت و آرامش بیشتری دارند، عبادت و بندگی خداوند انسان را تا اوج کمالات پرواز میدهد. امّا عبادات و بندگی یک زن علاوه بر آن که خود او را به کمالات و قرب الهی ترقّی میدهد میتواند بر فرزندان و همسرش تأثیر شگرفی داشته، و از این طریق کل جامعه را به سوی سعادت سوق دهد، چرا که هدف از آفرینش و خلقت انسان رسیدن به قلّه کمال بندگی است: «ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون؛(16) من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادت کنند.» پىنوشتها: 21. شیخ ذبیح اللّه محلّاتی، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ج 3، ص 46. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:47 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
نام نهادن زینب(سلام الله علیها) چشم اهل مدینه، روزی به جمال زینب کبری روشن شد که پیامبر گرامی اسلام(ص) در سفر بودند. فاطمه زهراء(س) به امیر مؤمنان(ع) عرض کردند: چون پدرم در مسافرت هستند، نامی برای این دختر برگزین. علی(ع) فرمودند: من بر پدرت پیشی نمیگیرم. صبر میکنیم تا رسول خدا(ص) از سفر باز گردند. پس از بازگشت رسول خدا(ص) از ایشان خواستند تا نامی برای نو رسیده انتخاب کنند. پیامبر فرمودند: فرزندان فاطمه اگرچه اولاد من هستند، ولی امر آنها با خدا است و من منتظر دستور الهی میمانم. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند میفرماید: نام این دختر را زینب بگذارید، چرا که این نام را در لوح محفوظ نوشتهایم. القاب زینب(سلام الله علیها) حضرت زینب را «عقیله بنی هاشم» نام نهادهاند و عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که در بین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد. دیگر لقب ایشان صدیقه صغری است. به زن بسیار راستگو، صدیقه گویند، و چون فاطمه زهرا را صدیقه کبری میخواندند و علی(ع) را صدیق اکبر، زینب را صدیقه صغری نامیدهاند. کمالات حضرت زینب (سلام الله علیها) زینب کبری را کمالاتِ بسیار بود: در جمال و سکینه و وقار، همانند خدیجه کبری بود و در عصمت و حیا، به فاطمه زهرا میمانست. در فصاحت و بلاغت، هم چون علی مرتضی بود و در حلم و بردباری، هم سانِ امام مجتبی و در شجاعت و قوت قلب، بسانِ حضرت سید الشهدا. تربیت حضرت زینب (سلام الله علیها) زینب کبری در حصنِ حصینِ نبوت و خاندان والا مقامِ ولایت و امامت تربیت یافت. از لبان آموزگار وحی، دانش اندوخت و در دامان کرامت، پرورش یافت و از تربیت خمسه طیبه، ادب آموخت. یگانه پرستی زینب(سلام الله علیها) حضرت زینب در دوران طفولیت در دامان پدر مینشست و حضرت علی(ع) با لطف و مهربانی، به او سخن گفتن میآموخت. روزی امام به دختر عزیزش فرمود: بگو «یک». گفت: یک. فرمود: بگو «دو» زینب ساکت ماند. فرمود: نور دیده من! بگو دو. ناگهان زینب زبان گشود و عرض کرد: پدر جان! زبانی که به گفتنِ یک گردش کرد، چگونه میتواند «دو» بگوید؟! امام که میدانست مراد فرزندش اذعان به توحید و یگانگی خدا است، او را به سینه چسبانید و بوسید. بندگی خدا شهامت، شجاعت و قوت قلب زینب، از ارتباط و اتکای او به خدا سرچشمه میگیرد. سخنان کوبندهاش در کاخ یزید، نهی از منکر در آن فضای مسموم، حمایت و پاسداری از حیا و عفت در همه مراحل سفر، و عمل به وظیفه در همه جا، جلوههایی از بندگی حضرت زینب(س) است. دوستی زینب(سلام الله علیها) و حسین(علیه السلام) علاقه و محبت امام حسین و زینب(ع) به یکدیگر در تمام مراحل زندگیشان جلوهگر است: در طفولیت، زینب جز در آغوش حسین آرام نمیگرفت و همواره به او چشم میدوخت. گویند: موقع ازدواج، زینب کبری با شویش، عبد اللّه شرط کرد که همه روزه به او اجازه دهد تا حسین(ع) را زیارت کند و کمتر روزی بود که زینب حسین را نبیند. هم سفر حسین(علیه السلام) بعضی از سیره نویسنان گفتهاند: در هنگام ازدواجِ زینب کبری، علی(ع) با عبد اللّه شرط کرد که هر گاه حسین به سفر رفت، زینب هم اجازه داشته باشد با او مسافرت کند. عبد اللّه شرط را پذیرفت و به پیمان خود همواره پایبند بود. دانش زینب(سلام الله علیها) حضرت زینب از نظر دانش در آن مرتبه بود که بسیاری از زنان مدینه نزد ایشان میآمدند و از درس تفسیر او بهره میبردند. البته دانش او برگرفته از مدرسه و مکتب نبود، بلکه ـ چنان که امام سجاد(ع) در مسجد کوفه بعد از ایراد خطبه معروف حضرت زینب فرمودند ـ او دانشمندی الهی است و خداوند چشمههای زلال معرفت را بر قلب مبارکش جاری ساخته است. عبادت زینب کبری(سلام الله علیها) زینب(س) در خشوع و خضوع و عبادت و بندگی مانند پدر و مادر بزرگوارش بود: شبها را به تهجد صبح میکرد و مدام قرآن تلاوت میفرمود. آن بانوی بزرگ اسلام در میدان دشوار کربلا و از آن جا تا شام، در مشکلترین حالات، نماز شب و عبادتِ خدا را ترک نگفت. فصاحت و بلاغت ابن عباس، پسر عموی پیامبر(ص) درباره زینب کبری چنین گوید: عقیله ما زینب، دختر علی(ع) در فصاحت و بلاغت و شجاعت ادبی، بی نظیر بود. هنگامی که سخن میگفت، میپنداشتی علی(ع) سخن میگوید گواه این مطلب سخنرانی او در مجلس یزید است. این سخنان در حدّ اعلای فصاحت و در اوج شیوایی و رسایی قرار دارد. بصیرت در امور سیاسی محمد غالب شافعی از علمای اهل سنت میگوید: زینب(س) دختر علی بن ابیطالب در بهترین مکتب اخلاقی پرورش یافت و از سرچشمه آیات الهی سیراب گشت؛ در حلم و کرم و بصیرت در امور سیاسی بین خاندان بنی هاشم مشهور شد و جمال و جلال، سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت را به هم آمیخت. او شبها در عبادت بود و روزها در روزه. صبر و شکیبایی مرحوم سپهر، سیره نویس معروف میگوید: در مراتب فضل زینب کبری(س) سخن بسیار است: به فصاحت و بلاغت او، همگان معترفند؛ هر گاه لب به سخن میگشود، گویی علی بن ابیطالب سخن میگفت. عفت و عصمت، و درایت و دانش آن بانوی بزرگ فراتر از آن است که به قلم در آید و در وصف بگنجد. در صبر و شکیبایی چنان بود که همگان را متحیر میساخت. اگر اندکی از سنگینیِ مصایب او، بر دوش کوهها و آسمان و زمین قرار گیرد، آنها را متلاشی میکند. به راستی از آغاز آفرینش انسان تا کنون زنی به بردباری، ایثار و شجاعت او دیده نشده است. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:46 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
حضرت زینب کبری علیها السلام در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری در شهر مدینه منوره متولد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند. نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامی شان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدیقه الصغری، عصمه الصغری، ولیه الله العظمی، ناموس الکبری، شریکه الحسین علیها لسلام، عالمه غیر معلمه، فاضله، کامله و... پدر بزرگوار آن حضرت، اولین پیشوای شیعیان، حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام، و مادر گرامی آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می باشد. نام گذاری حضرت در آن زمان که صدیقه کبری سلام الله علیها به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری سلام الله علیها متولد گشت، صدیقه طاهره سلام الله علیها به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر کن که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح بدانند بر این کودک می نهند. سه روز گذشت، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مراجعت نمود و همان گونه که رسم و سیره رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بود، نخست به منزل حضرت زهرا سلام الله علیها وارد گشتند. امام علی علیه السلام خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لیکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی می باشم. در این حال جبرئیل نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! حق، تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را «زینب» بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشته ایم. هوش و ذکاوت صاحب کتاب «اساور من ذهب» در باره حافظه و ذکاوت آن بانوی بزرگوار چنین می نویسد: «در اهمیت هوش و ذکاوت آن بانوی بزرگوار همین بس که خطبه طولانی و بلندی را که حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا صلوات الله و سلامهعلیها در دفاع از حق امیرالمومنین علیهالسلام و غصب فدک در حضور اصحاب پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ایراد فرمودند، حضرت زینب علیها السلام روایت فرموده است.» و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عنوان عقیله تعبیر می کند. چنانچه ابوالفرج اصفهانی در مقاتل مینویسد: «ابن عباس خطبه حضرت فاطمه سلام الله علیها را از حضرت زینب سلام الله علیها روایت کرده و می گوید: حدثتنی عقیلتنا زینب بنت علی علیهالسلام..» فصاحت و بلاغت کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایی که از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوی بزرگوار می باشد. همان بانویی که امام سجاد علیه السلام در حق ایشان فرمودند: «ای عمه! شما الحمد لله بانوی دانشمندی هستید که تعلیم ندیده، و بانوی فهمیده ای هستید که بشری شما را تفهیم ننموده است.» حضرت زینب (س) بزرگ بانوی جهان اسلام، بیدارگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانش های دو جهان و به گفته امام سجاد (ع)؛ «دانای بدون آموزگار و فهمیده بدون فهماننده» بود. الگوی راستین وی، بانوی دو جهان، حضرت فاطمه (س) مادر وی بوده است. زینب (س) در دامان پرمهر و معنویت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامی و قرآنی سیراب گشت. رسالت راستین زینب هنگامی آغاز گردید که پس از به شهادت رسیدن امام حسین(ع) و هفتاد و دو تن از یارانش با ایراد سخنان آتشین به بیدارگری مردم کوفه و ستیز با ستمکاران و یزیدیان پرداخت. پس از واقعه خونبار کربلا نقش ایشان روند تازه تری یافت. آن حضرت در این دوران ضمن حضور در کاروان اسرای کربلا در برابر حکام جور قرار گرفتند و به افشاگری ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوی خاندان امیه پرداختند. آن حضرت در این دوران سخت با حضور در کاخ برخی حکمرانان جور زمان مانند یزید و ابن زیاد، با تاکید بر حقانیت راه آل محمد(ص) بر سخنان و تبلیغات مسموم خاندان امیه در باره بنی هاشم خط بطلان کشیدند. کرامات به غیر از انوار مقدسه چهارده معصوم علیهم السلام، در میان خاندان رسالت و اهل بیت گرامی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، افرادی هستند که در نزد خداوند متعال دارای رتبه و منزلت رفیع و والایی می باشند و توسل به ایشان، موجب گشایش مشکلات و معضلات امور دیگران است. مانند حضرت اباالفضل علیه السلام که حتی در موارد زیادی مسیحیان به آن حضرت متوسل شده و به برکت توسل به آن حضرت مشکلات شان حل گردیده و به حوایج و خواسته های خویش ناِیل گردیده اند. حضرت زینب سلام الله علیها نیز بانویی بزرگوار از این دودمان پاک است که توسل به آن حضرت برای حل مشکلات بزرگ، بسیار تجربه شده و کرامات بسیاری از آن بانوی گرامی نقل شده است. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:45 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
یکی از بزرگ ترین زنان اهل بیت علیهم السلام از لحاظ حسب و نسب و از مهمترین بانوان طاهره که دارای روحی بزرگ و مقام تقوا و آیینه تمامنمای رسالت و ولایت بوده، حضرت زینب (س) دخت علیبنابیطالب (ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است که در دامان رسالت و امامت رشد یافته بود. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:45 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
هیچ مورخ اندیشه ورز و اسلام شناس خردمندی پای بر صفحه هستی نگذارده که در آن موقعیت حساس، بهتر از اندیشه، گفتار و رفتار بانوی بزرگ کربلا زینب کبری (س) به گمانه زنی او خطور کرده باشد. زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است، پرده نشین خانه وحی است. پرورده غیرت ها است. همان خاتونی که زنان کوفه صف اندر صف منتظر لقایش می نشستند تا در درس تفسیرش شرکت نمایند. (1) زینب (س) و برجسته ترین صفات بزرگی هر کس را می توان از بزرگی مسئولیت هایش باز شناخت و آن مسئولیتی که به عهده عقیله بنی هاشم بود، رسالت و پیام آوری بود. تمام شامات، دین ورزی خود را مدیون زینبند. هم چنان که روح مودت آل رسول (ص) و رواج مکتب تشیع در آن بلاد براساس روشنگری های اوست. ساغر محبت و مقام ولایت اولین و مهمترین صفت، محبت و عشقی وافر و بی کرانه به ذات احدیت حق است که بتواند همه کس و همه چیز را در محضر او ذوب کند، آن چنان که خویش را هم نبیند. این محبت است که باعث می شود آدمی در مقام «نفوذ»، سخاوت بی حدی نشان دهد. این مقام که همان رتبه فنای فی الله است، آن توانمندی و محرکی است که در همه لحظات، محب را مهیای فداکاری و ایثار می کند. امانت های خداوند در دست زینب (س) زینب کبری صاحب ودایع بی شماری شد، ذخایر عظیمی از ناحیه امام عصرش به او سپرده شد که تا آخرین مرحله رسالت خود، می بایست در حفظ آنها بکوشد. ودایعی که جانمایه آدمی هم در صورت لزوم می بایست در مسیر حفاظت از آنها سپر گردد. عزت خاندان رسالت ودیعه دیگر، عزت خاندان رسالت است. مطالعه تاریخ به خوبی نشان می دهد که یکی از نگرانی های حضرت سیدالشهداء وضعیت اهل بیت و کیفیت مواجهه آنها با مصیبت های بعدی است. صبر خداوند برای ویژگی های اخلاقی، الگوهایی در عالم تعبیه فرموده که هر کس در هر کجا با نظر به افق بلند الگو، بتواند خود را در مسیر جاذبیت آن قرار دهد و به طور مداوم و به عشق رسیدن به سرحد الگو، تلاش نماید. در این نگاه دل دریایی زینب سخت طوفانی است و کلام جانگداز او در پاسخ عبیدالله ملعون از ژرفای غم او حکایت دارد: زینب بهترین الگوی مشارکت های سیاسی و اجتماعی زیبایی دین مبین اسلام پس از بیان گزاره های تام و تمام اخلاقی، این است که برای هر قشری از مردان و زنان و متناسب با شرایط زمانی و مکانی الگوهایی از بین مردان و زنان ارائه نموده است. حضور زینب (س) آمیزه علم و حیا تصویری که تاریخ از حضور زینب ارائه می دهد حاکی است که او در اجتماع، آمیزه ای از علم و حیا بود. آنچنان درصدفی از حیا حرکت می کرد که به جز علم و فرهیختگی او چیزی به مشاهده مردان نمی رسید. گستره فرهیختگی زینب(س) زینب(س) را درجریان کربلا همواره با دوگونه مخاطب نظاره می کنیم: گروه اول کسانی هستند که الگوهای اجتماعی اند؛ و مواضع آنها توده های مردم را رهبری می کند و مسیر تاریخ را می سازد. همان کسانی که حوزه تأثیر گفتار و رفتارشان بیشتر از زمان و مکان خودشان است. دراین مرحله زینب با افرادی روبروست که می خواهند بزرگترین فاجعه تاریخ بشریت را به گونه ای توجیه سازند. ابعاد بزرگ حادثه را بپوشانند و از آن بهره برداری لازم را به نفع خود بنمایند. الف- زینب(س) و تحریفات حقایق یکی از محورهایی که بالاترین سرمایه گذاری را درتلاش های مذبوحانه حکام به خود را جلب نمود، تحریف عاشورا و عاشوراییان و مصادره وقایع به نفع ستمگران بود که البته سخت دراین مصاف ناکام ماندند. مذاکرات زینب با عبیدالله و یزید به خوبی موید این است. یکی از تحریفات مهم که ازطریق مختلف تبلیغ می شد، اسناد دادن قضایا و شهادت حضرت ابی عبدالله(ع) به خداوند است. ب- تلاش یزید برای نهادینه کردن رفتارهای باطل و مبارزه حضرت زینب(س) حضرت زینب(س)، کربلا و حادثه خونبار عاشورا را جدا از حلقه های پیشین و پسین سلسله حوادث آن زمان بررسی نمی کند. ج- تنگناهای ظلم اگر یک جامعه نظامی، سیاسی بر محور عدالت بچرخد، همه از ثمرات آن بهره خواهند برد. در چنان نظام عادلانه، موافق و مخالف از مواهب شهروندی برخوردارند. در مقابل اگر ظلم و ستمگری هویت یک نظام سیاسی را تشکیل دهد، دوست دیروز، دشمن امروز یا فرداست؛ نظامی که در تقسیم امکانات هیچ تعهدی حتی در مقابل کسانی ک روزی به آن اقتدار بخشیده اند ندارد. و لذا حضرت امیر(ع) به زیبایی در نهج البلاغه می فرماید: «کسی که عدل بر او ناگوار و محدود کننده باشد، جور و ستم بر او ناگوارتر و محدود کننده تر خواهد بود.» (10) پی نوشتها: 1- الخصائص الزینبیه، ص 284. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:44 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
سالهای برداشت کشت بذر هجرت و جهاد رسیده بود و مکه که تا آن زمان به عنوان عمده ترین کانون حکومت کفر و شرک در جزیرَ العرب شناخته می شد در پی نصرت جبهه حق و حق مداران آغوش خویش را به روی مسلمانان گشود و فصل سبز رویش اسلام را در جان جهان آن روز به نمایش گذارد... در بامداد این بهار، و در گلستان سبز نبوی که آسمانش آبی عشق علوی را به خود دیده بود، نسیمی از کرانه دریای معرفت برآمد، تا که در نبود آفتاب ولایت طوفان به پا کند. این نسیم برآمده از آفتاب زینب(س) بود که با نشستن بر گلبرگ پاک احمدی رایحه نبوت و امامت گرفت و خود چونان آفتابی شد تا خورشید حقیقت پشت ابر زمانه نماند. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:43 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
بزرگ بانویى در نگاهى گذرا حضرت زینب(س) در محیط خانه نمونه والاى یک دختر و زن خانهدار و همسر است. در اداره خانواده و تربیت فرزندان از مسائل تربیتى غافل نیست. عشق، خلوص و پارسایى از در و دیوار خانه بىآرایش و آلایش او مىبارد. او در جامعه مظهر یک فرد مسئول در مقابل سرنوشت مردم است. طنین فریاد او همواره بر ضد منحرفان بلند است و اوج این پژواک را در کاخ یزید شاهد هستیم. پرورشى بىمانند زینب کبرا(س) در دامان عصمت و شجاعت و شهامت به گونهاى تربیت شد که در برابر حوادث سهمگین روزگار نه تنها خم به ابرو نیاورد بلکه چون کوهى استوار و محکم، ناگوارىها و سختىها را در آسیاب ارادهاش به خاک مبدل ساخت. درخشش صلابت بىنظیر حضرت زینب(س) در صفحات تاریخ، عقول همه اندیشوران را شگفتزده مىسازد. خودسازى در پرتو تجاربى سخت زینب کبرا(س) از کودکى در میدان زهد و پارسایى با انواع رنجها و دردها خو گرفت تا جایى که مصیبت را نعمت و بلا را رحمتى از پروردگار مىدانست و آن گونه خود را در برابر حوادث دنیا با زهد و پارسایى بیمه کرد که اگر کوهها متلاشى و زمینها از هم مىشکافت، در اراده محکم او خللى وارد نمىشد. آموزش و پرورش اسلامى آنگاه که امام نخستین شیعیان پس از درگیرى با فتنه ناکثین، مصلحت را در آن دید که به کوفه مهاجرت کند، حضرت زینب همراه پدر، برادران، شوهر و فرزندان خود راهىِ کوفه شد. شخصیت والاى زینب کبرا(س) در پشت پرده براى کوفیان پنهان نماند، بلکه به مرور زمان متوجه مقام علمى و سیاسى او شدند و از امام درخواست کردند جهت ارشاد بانوان از وجود آن حضرت بهرهمند شوند. مولاى شیعیان با این پیشنهاد موافقت کرد. از آن پس خانه زینب(س) نه تنها پناهگاه بیچارگان و افراد مستضعف جامعه بود، بلکه مکتب تعلیم و تربیت نیز به حساب مىآمد. فعالیتهاى اجتماعى و مذهبى ایشان به مقتضاى زمان در کوفه بیانگر مسئولیت سنگین زن مسلمان در جامعه اسلامى است. مادر مصیبت! این چنین زندگى زینب کبرا(ص) در کوفه ادامه داشت تا آنکه شمشیر زهرآلود ابنملجم فرق مولاى متقیان على بنابىطالب(ع) را شکافت. شهادت پدر و جدایى از او براى دخترش بسیار سخت و گران بود، چرا که پس از وفات جدش و شهادت مادرش، دل به پدر بسته بود و سایه مهر پدر آرامشبخش روح و جان داغدار او بود اما حال باید داغ دورى از پدر را بر دیگر دردهاى خود بیفزاید و شاهد بىوفایىهاى مردم و توطئههاى حساب شده دشمنانى چون معاویه علیه برادرش حسن بنعلى(ع) باشد. پس از آنکه شاهد قرارداد مظلومانه صلح امام حسن مجتبى(ع) با معاویه شد، به همراه برادران و خانوادهاش به مدینه بازگشت. بانوى خردمند بنىهاشم به خوبى آگاه بود مردم چگونه امام معصومى چون امام مجتبى(ع) را فداى آمال و آرزوهاى شیطانى خود کردند. او در رنجهاى برادر سهیم بود و شاهد خون جگر خوردن برادر و شهادت مظلومانه او، حتى اهانت به جنازه آن عزیز و از این همه درد چه داغ عظیمى بر سینه سوختهاش نهاده شد. پیام رسان کربلا روشنترین و باشکوهترین دوران زندگانى حضرت زینب(س) را مىتوان دورانى دانست که در کنار سرور شهیدان، عشق و شهادت را همراهى مىکرد. اگر چه تاریخ زندگى ایشان را از تولد تا آغاز حرکت امام حسین(ع) به سوى کربلا مىتوان به صورت پراکنده در تاریخ یافت، اما نقاط مبهم و ناگفتهاى باقى است، گرچه سالهاى آخر زندگى آن بزرگبانو، یعنى از زمانى که حرکت خود را با امام حسین(ع) آغاز کرد، روشن و با عظمت در تاریخ ماندگار شده است. گویى مانایى نام حضرت زینب(س) در تاریخ، به قیام امام حسین(ع) و نامیرایى قیام امام به پیام حضرت زینب است، زیرا یکى از روشنترین ابعاد و زوایاى قابل تحلیل و بررسى قیام حسینى را مىتوان از پیام زینبى برگرفت. حضرت زینب(س) تاریخگوى نهضت سیدالشهدا است. الگوى شکیبایى تاریخ، زنى صبورتر از حضرت زینب ندیده است. در واقعه کربلا پسرانش در برابر دیدگان او سر بریده شدند اما شیون نکرد. پس از آن ناظر بود در چند ساعت پیشوایش امام حسین(ع) و برادران و پسران برادرانش به شهادت رسیدند و باز بردبارى پیشه کرد. زینب(س) سمبل زنى شجاع، مدبر و لایق رهبرى گروهى مصیبتزده در اوضاع و شرایطى بسیار سخت و بحرانى بود. مدیریت بحران را باید در رفتار او بجوییم. گرچه او نیز به ظاهر اسیر و بسته به زنجیر بود و مصیبتها و ناملایمات، بدن او را فرسوده کرده بود اما در همان حالت چنان اسرا را رهبرى مىکرد و چنان صبرى سترگ و عظیم داشت که براى هیچ کدام از افراد بشر رسیدن به این حد صبر ممکن نیست مگر به فضل خداوند بلندمرتبه. خطبه توفنده کاروان اسراى اهل بیت پس از تحمل رنجهاى بسیار در حالى وارد کوفه شدند که شهر براى پیروزى یزید آذین بسته شده بود. کاروانیان و به ویژه حضرت زینب وقتى کوفه را با آن منظره دیدند، دردشان افزون شد، چرا که کوفه شهرى آشنا نزد آنان بود. روزگارى سفیر کربلا به عنوان بانوى مجلله به همراه پدر و خانواده خود در کمال عزت وارد آن شهر شده بود و زنان کوفه ریزهخوار سفره علم و معرفت او بودند. با وجود کوهى از غم، حضرت زینب پرده سکوت و اشک را در هم ندرید زیرا سیاستمدارى با درایت بود و اوضاع را تحت نظر داشت و مىخواست با همه ناراحتى و دشوارى اوضاع، اداى رسالت کند و پیام خون شهیدان را به گوش مردم برساند، و ماهیت رژیم خیانتکار یزید را آشکار سازد. رسواکننده سرکشان عبیداللَّه بنزیاد پس از آنکه خبر سخنرانى افشاکننده سفیر کربلا را در بازار کوفه دریافت کرد سخت هراسناک شد، چرا که گمان مىکرد با کشتن حسین بنعلى(ع) و یارانش، به آمال دیرینهاش رسیده است حتى تصور مىکرد فرزندان اسیر ایشان به صورت کبوتران پر و بال شکستهاى در دستش خواهند بود که براى حفظ جانشان آماده هر نوع معاملهاى با او خواهند بود. اما نطق ملکوتى عقیله بنىهاشم و افشاى حقایق کربلا او را از خواب خیالبافانه بیدار کرد. او براى خنثى کردن تأثیر خطبه حضرت(س) با عجله دست به کار شد. از آنجا که اهل جدل بود، تصمیم گرفت اسرا را به حضور بطلبد و با نشان دادن هیبت مجلس شاهانه و سخنان نیشدار و تهدیدآمیز خود، اثر خطابه را در اذهان مردم پاک کند و خود را قهرمان و پیروز، و ایشان را مغلوب و شکستخورده جلوه دهد. با این پیشبینى، مجلسى باشکوه براى ایجاد رعب و وحشت در دل بزرگقهرمان کربلا ترتیب داد. یارى جستن از پروردگار بدین گونه زینب کبرا(س) دختر رشید على(ع) بدون اینکه هراسى به دل راه دهد با سخنان کوبنده و شکنندهاش ابنزیاد را در برابر دیدگان مردمى که به قصد قدرتنمایى خود در آن مجلس جمع کرده بود، مفتضح و رسوا ساخت. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:41 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
جنبشى بر ضد یزیدیان عبیداللَّه در زیر ضربات و حملات کوبنده کلام آتشین عقیله بنىهاشم چنان درمانده شد که اقامت آنان را حتى براى یک روز در کوفه، خطرى بزرگ براى حکومت خود دانست، بنابراین نامهاى به یزید نوشت و چگونگى ماجراى شهادت امام حسین(ع) و یارانش و نیز اسارت زنان را گزارش داد و از او خواست که در مورد اسرا تصمیم بگیرد. یزید در پاسخ فرمان داد کاروان اسرا با سرهاى شهدا به شام روانه شوند. مفسر آگاه قرآن به این ترتیب حضرت زینب(س) پس از آنکه پرده قدرتِ گذرایى را که جلو چشم یزید را گرفته بود و بدان مىنازید از مقابل چشمش کنار زد، او را سخت کوفت و در برابر دیدگان فرماندهان و عُمّالش رسوا کرد؛ همچنین نشان داد یزید با اسلامى که به نامش بر تخت حکومت تکیه زده، هیچ همگونى ندارد، چرا که هنوز کینه پیروزى اسلام بر کفر در روز بدر را در دل دارد. رویکردها و آموزههاى مبارزه زینبى قیام امام حسین(ع) آغاز مبارزه و شکلگیرى آن است اما ادامه مبارزه و هدایت آن در مسیر واقعىاش حاصل اسارت حضرت زینب(س) است. بدیهى است ادامه مبارزه با حفظ ماهیت آن، کارى بس دشوار بود از اینرو سفیر کربلا سعى داشت مبارزهاش را بر اصولى تغییرناپذیر (که از مبانى قرآن و سنت نبوى مایه مىگرفت) پایهریزى کند. مهمترین اصولى که از کلام آتشین زاده حیدر کرار در کاخ یزید برداشت مىشود، عبارت است از: پاسدارى از حریم خاندان نبوت در این سفر، دختر فاطمه زهرا(س) به رسالتهاى متفاوتى که بر عهده داشت، توجه داشت و آنها را به انجام رساند. یکى از رسالتهایى که علاوه بر دفاع از خون شهدا، بر عهده داشت، دفاع از حریم عصمت خاندان رسول اکرم(ص) بود. در مجلس آراسته یزید سیماى رنجور و غمین اما زیباى دختر امام حسین(ع) - فاطمه - توجه مردى از اطرافیان یزید را به خود جلب کرد. مرد خواسته خود را به یزید بازگو ساخت. حضرت زینب(س) با شنیدن این سخن چنان برآشفت و پاسخ دندانشکنى به خلیفه داد که آن مرد و یزید از خواسته نا به حق خود پشیمان شدند. با این رفتار بانوى خردمند بنىهاشم نه تنها به زن مسلمان بلکه به هر انسان آزادهاى آموخت چگونه از حیثیت انسانى خود در برابر حتى قوىترین قدرتمندان روزگار دفاع کند تا کوچکترین آلودگى دامن عفاف او را لکهدار نسازد؛ نیز نشان داد که حجاب زن، حرم حفظ پاکى و عصمت اوست. رسوایى طاغوت خطبه کوبنده سفیر کربلا چنان اوضاع مجلس آراسته یزید و او را آشفته کرد که یزید دچار سردرگمى شد و ترسید با افشاگرىهاى دختر على بنابىطالب(ع) پایههاى حکومتش دچار تزلزل شود. ترس زمانى بیشتر شد که حضرت زینب(س) در مسجد شام هنگامى که امام سجاد(ع) مشغول ایراد خطبه افشاگرانه خود بود، با فریادهاى رسا آن امام را یارى کرد. یزید که بیم داشت مبادا قشر عمومى جامعه که از حقایق کارهاى او و خاندانش بىاطلاع بودند، متوجه شوند و سر به شورش و قیام بردارند، براى اینکه خود را از چنین خطر بزرگى وا رهاند، راهى جز دلجویى و عذرخواهى از اسیران ندید تا بدین وسیله جوّ شام را آرام کند و پرده بر اعمال نادرست خود بکشد. روانه کردن کاروان به مدینه پس از برپایى مراسم سوگوارى شهداى کربلا در شام، چنان از اعتبار و نفوذ یزید میان مردم کاسته شد که مصلحت ندید کاروان اسراى کربلا در شام بماند، بنابراین اسباب سفرشان را فراهم کرد و آنان را راهى مدینه کرد. هدف از عزادارى پس از ورود به مدینه، حضرت زینب آرام ننشست و براى مردم (که به قصد دیدارشان مىآمدند) در لواى عزادارى، تبلیغات گستردهاى علیه دستگاه ستمگرى یزید را آغاز کرد. حضرت دو هدف عمده را از برگزارى مراسم سوگوارى براى امام حسین دنبال مىکرد: تبعید فرماندار مدینه (عمرو بنسعید) شهر را در آستانه شورش دید و عامل اصلى جنبش را دختر على بنابىطالب(ع) دانست، از اینرو هیئتى نزد او فرستاد تا از تحریک مردم دست بکشد. اما حضرت زینب(س) کجا و سکوت و بىاعتنایى کجا؟! با خاموشى و سکوت وداع کرده بود و یک دنیا فریاد شده بود؛ فریادى به بلندى تاریخ در همه اعصار؛ نه فریادى که از گلوى یک زن زندانى در خانه بیرون آید. عمرو بنسعید زمانى که دید هشدارهایش در مورد سکوت کارگر نیست، به یزید نامهاى نوشت و از او کسب تکلیف کرد. یزید فرمان داد که زینب از مدینه خارج شود. راز اسارت اهل بیت(ع) اینجاست که رازى نهفته آشکار مىشود که چرا سیدالشهدا بانوى بانوان و زنان و کودکان را همراه خویش به صحراى کربلا برد، با آنکه خود به سرانجام سفر آگاه بود و اهل کوفه را خوب مىشناخت. رمز قهرمانى غالباً ما حضرت زینب(س) را به لفظ «قهرمان» مىخوانیم اما به علت قهرمانى او کمتر مىاندیشیم. جهات برجسته و تحسینبرانگیز دختر على بنابىطالب، فکر انسان را به واقعیتى معطوف مىدارد که شاید رمز عظمت و سربلندى حضرت زینب در همان نهفته باشد و آن اینکه: روح زینب(س) در برابر هیچ حادثهاى نشکست. علت مقاومت و ایستادگى زینب را در کجا باید جستجو کرد؟! او از قرب حضور و مکاشفت اسما و صفات پروردگار بىواسطه برخوردار است، در نتیجه اراده او را هیچ کس و هیچ چیز نمىتواند بشکند. این لیاقت را به بهاى زهد و پارسایى و ریاضت به دست آورده است. این گونه نیست که بدون هیچ تلاشى این دَهِش و موهبت الهى در اختیارش قرار گیرد. سفیر کربلا از آن جهت قهرمان است که راحتطلبى را براى خود ننگ و عار مىدانست. او با زندگى در بلا و سختىها خو گرفته بود و پایدارى و استقامت را در حوادث و بحرانهاى زندگى بهترین زینت و آرایش انسان مىدانست. وقتى آگاه شد برادر آهنگ سفر دارد، با وجود آگاه بودن از پیامد خطرناک آن، مشتاقانه به خیل بلاجویان پیوست و در کوران مصایب و سختىها، صبر و شکیبایى و صلابت خود را به ظهور گذاشت. آموزه زندگى قهرمانى حضرت زینب(س) در اوراق دفتر تاریخ محبوس مانده، و چنان که شایسته است به صحنههاى زندگى ما کمتر پا نهاده است. اغلب بر سبیل دلسوزى و اظهار وفادارى، مجلسى مىآرایند و بر مصایب او تأسف مىخورند. برخى افراد متمول براى حفظ منافع و سرمایههاى باد آورده خود، ماسک اسلام به صورت مىکشند و ادّعاى دوستى اهل بیت(ع) مىکند. پی نوشتها: 1) حاج سیدحسن دبیر حاج سیدجوادى، زینب حماسه ابدى بر فراز تاریخ، انتشارات نوید، چاپ اوّل، ص29. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:41 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |