عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
آیات قرآن، تجلی حقیقتی یگانه
بی گمان برخی از رخدادها در تاریخ هستی و جهان، یگانه و غیرقابل تکرار هستند. اگر به آیات قرآنی توجه کنیم به آسانی می توان دریافت که آیات قرآنی نه تنها هر یک به تنهایی آیات شگفت و یگانه ای هستند بلکه حتی در آیاتی که به نظر تکراری می رسد به حکم «لاتکرار فی التجلی»تکراری در آنها راه ندارد و در حقیقت هر یک تجلی دیگری از یک حقیقت یگانه هستند، چنان که انوار دم به دم ماه و خورشید همانند جریان الکتریسته و لحظه های زمان با وجود همانندی و پیوستگی اش تجلیات تازه و نوینی می باشند که خداوند در برخی از آیات از آن به «لبس»تعبیر می کند که دم به دم تازه می شود و بر همین اساس است که اگر دمی خداوند از امساک و نگه داشت کهکشان ها باز ماند آنان فرو می ریزند. حماسه عرفان ناب در میان رخدادهای شگفت رخداد طف است که در روز دهم سال شصتم هجری در سرزمین سوزان نینوا در ناحیه کربلا اتفاق افتاد. این رخداد از آن جهت که از نوعی دربرگیرندگی شگفت برخوردار است از زاویه دیدها و منظرهای مختلف تحلیل و بررسی و گزارش شده است. برخی از زاویه حماسی و برخی سیاسی و برخی نظامی و برخی دیگر عرفانی و از بعد زیباشناختی به این رخداد نگریسته و به گزارش بخشی از آن ها پرداخته اند. تجلی عشق در واقعه عاشورا به سخن دیگر در رخداد عاشورا بود که عشق معنای درست یافته و محبت میان محبوب و محب خود را نشان داده است. از این رو عاشورا را میدان عشق بازی دانسته و عاشورائیان را عشق بازان رندی خوانده اند که اوج زیبایی های عشق و عاشقی را به تصویر که نه به تجسم کشیده اند و خود نه در آن بازی و یا بازیگری بلکه حضور واقعی داشته اند. جمال و جمیل در آیات قرآن پرسش این نوشتار این است که چرا حماسه سازان عاشورایی و عارفان حماسه ساز و عاشقان نرد عشق میان آن همه واژگان عشقی واژه جمیل را برمی گزینند و اوج عشق ورزی خویش را بدان تعبیر می کنند؟ مفهوم صبر جمیل با این که رفتارهای طرف مقابل همواره بد و زننده است و حتی به طور طبیعی آدمی متأثر از عوامل هیجانی ممکن است واکنش های بیرون از چارچوب عقل و عقلا و شرع انجام دهد ولی به سبب ایمان و عشق به خدا همه این ها را تحمل کرده و نه تنها واکنش های تند از خود بروز نمی دهد بلکه با رفتارها و واکنش های غیرقابل انتظار، دیگری را وادار به عجز و ناتوانی می کند. در برابر بدی ها نیکی می و رزد و در برابر خشم و کین محبت نشان می دهد. صبر جمیل حسین (ع) آنان دریافته اند که در این میدان عشق جز سر بریده نمی خواهند و اگر نام و نشانی از عاشق باشد آن عشق را حقیقی نمی شمارند از این رو مرگ عاشق را حیات وی می شمارند و می دانند که خداوند تنها عشق کسانی را می پذیرد که از جان مایه گذارند. نگرش زیبا شناختی زینب (س) بی گمان ازنظر حضرت زینب(س) این نخستین تحلیل گر رخداد کربلا، جز زیبایی در عاشورا امری رخ نداده است. از این رو به صراحت از زیبایی های کربلایی سخن می گوید و هم چون عاشقان جز وجه زیبای محبوب نمی بیند. آن حضرت می کوشد تا به مردم زمانه خویش این مطلب را بفهماند که در بازی عشق جز زیبایی نمی توان یافت و اگر در دیده زینب نشینی به غیر از خوبی الله نبینی. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:38 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
تاملی در رهنمودهای امام خمینی درباره تاثیرپذیری زنان ایران از سیره و روش اجتماعی و سیاسی حضرت زینب (س) حضرت زینب (س) یکی از شخصیت های بزرگی است که در خاندان وحی و با آموزش ها و پرورش های جامع و ریشه گرفته از عصمت و امامت رشد و نمو یافت و مراتب منزلت معنوی را در کنار پیشرفت علمی طی نمود. الگوپذیری از حضرت زینب (س) در انقلاب اسلامی در نگاه حضرت امام خمینی حضرت زینب (س) در به حرکت و قیام واداشتن زنان مسلمان ایران و رویارویی آنان با رژیم ستمشاهی نقشی الگویی داشت و موجب گردید در تظاهرات بزرگ و خونینی که در تقابل با نیروهای دشمن در خیابان ها برگزار می شد حضور انبوه زنان در یاری رساندن به نهضت اسلامی و زمینه سازی برای طی مراحل منتهی به شکست نظام جبار متجلی گردد. فعالیت های زینب گونه زنان مسلمان در دوران دفاع مقدس پس از سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران با غلبه ملت مسلمان بر استبداد داخلی و استعمار خارجی و به ویژه با نقش آفرینی های چندجانبه زنان مسلمان قدرت های استکباری که ژاندارم منطقه و حافظ منافع و مطامع مختلف خود را از دست داده بودند و سیطره آنان بر تشکیلات سیاسی و منابع غنی ثروت اقتصادی و قوای نظامی ایران از بین رفته بود با تحمیل جنگی سخت توسط رژیم بعث عراق به ایران اسلامی و با حمایت های گسترده سیاسی تبلیغی اقتصادی نظامی و تسلیحاتی از عراق در صدد انهدام نظام جمهوری اسلامی و بازگرداندن سلطه مجدد خود بر ایران برآمدند. این جنگ همه جانبه و گسترده که با اشغال خرمشهر آغاز گردید و به مرور استقلال و تمامیت ارضی ایران را در معرض تهدید جدی قرار داد با رهبری های امام خمینی و بسیج توده های مردم برای یاری رسانی در جبهه و پشت جبهه در طول هشت سال دفاع مقدس توطئه های دشمنان اسلام خنثی شد و استقلال ایران را ـ که پس از شکست نظام شاهنشاهی و استقرار نظام جمهوری اسلامی به وجود آمده بود ـ صیانت گردید و تداوم یافت. پی نوشتها: 1 ـ صحیفه امام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ج 7 ص 340 [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:36 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
زینب (سلام الله علیها) شخصیت بزرگی است که وجودش در تاریخ به زن بودن «معنا» بخشید! تجسمی از شجاعت و صبر بود و معلمی برای پاکدامنی نیز الگویی برای پیروان ولایت و رهبری. میلاد نگین عترت از تلاقی دو دریای نور و معرفت ـ علی و فاطمه علهم السلام ـ گوهری پا به عرصه وجود نهاد که این نوگل روییده در گلزار عترت عطر محمدی (ص) خوی علوی (ع) و خلق فاطمی (س) داشت با تولدش فصلی جدید در تاریخ «عفاف» رقم خورد... کمانه داغ ها هنوز پنج بهار را بیشتر تجربه نکرده بود که نخستین داغ ـ رحلت رسول خدا(ص) ـ بر دل او نشست و به فاصله اندکی پس از آن حادثه دلخراش میخ در و سینه مادر را به تماشا نشست ! تشییع مظلومانه «مظلومه تاریخ» را دید و گریه های علی (ع) را بر سر چاه نظاره کرد. در خانه همسر هنگامی که به سن ازدواج رسید خواستگاران زیادی داشت. از جمله آنان «اشعث بن قیس» بود که از ملوک «کنده» بود. کسی که پول و ثروتی هنگفت داشت اما بی هویت و بی ریشه بود... در کنار تنهاترین سردار در سال چهلم هجرت شاهد شهادت معصومی است که عمرش را در راه مبارزه با پلیدی سپری کرد. با این که شکافته شدن فرق پدر در محراب کوفه ضربه ای سهمگین بر او وارد کرد اما با این حال به برادرش دلخوش است. حوادث روزگار او را که چون کوهی تسخیرناپذیر بود کم کم آماده تر می کند آماده صبری بیشتر در برابر ناملایماتی تلخ تر و شکننده تر! در رکاب حسین (ع) در سال 60 هجری همراه برادرش عازم مکه می شود. کاروان کربلا به همراه زنان و کودکان به حرکت در می آید. از کودک شیرخواره گرفته تا بچه هایی که باید دستشان را گرفته از بیابانها و سنگلاخ ها عبورشان داد آنهم در گرمای سوزان آفتاب حجاز و شب های تاریک کوه و دشت ! آفتاب جمع زنان دراین میان زینب است. زنی پنجاه و چند ساله ! زنی که در مدینه سالها محفل تفسیر قرآنش روشنایی بخش دل و دیده زنان و دختران شهر بوده. او عقیله بنی هاشم است و کانون امید گرفتاران و درماندگان. وادی کرب و بلا ... زینب در کنار علی بن حسین نشسته است. بر بالین بیماری که از تب می سوزد و عمه مهربانش از او پرستاری می کند. خواهر صدای «یا دهر اف لک من خلیل».. (1) برادرش را می شنود و بی تاب می گردد. تا آن روزتمام مصیب ها را در کنار امام حسین (ع) تحمل کرده است. همه رفتگان را در چهره حسین می بیند و صدایش به گریه بلند می شود. حسین (ع) او را به صبوری توصیه می کند. روزگار اسیری دوران اسارت آغاز می شود دورانی سخت و جانسوز. اما زینب که راز شهادت را می داند افق های دور دست را می نگرد. به آینده ای روشن امید دارد و به همین خاطر حسین بن علی را دلداری می دهد. در طول مسیر اسارت سهمیه نان خود را نیز نمی خورد و به کودکان می خوراند. آخرین منزل روح بی آرام آن عالمه غیرمعلمه و عقیله بنی هاشم که از توفانها عبور کرده بود و از دریاهای آتش گذشته بود به نقلی یکسال و نیم پس از واقعه عاشورا از کالبد جسمش پرکشید و رفت. تا آخرین لحظاتش چشمانش همواره گرم اشک بود و هماره به یاد حسین (ع). پی نوشتها: 1 ـ اشعاری که امام حسین (ع) در شب عاشورا در نکوهش دنیا می خواند. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:35 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
پس از شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفایش در کربلا، خاندان آن حضرت که به نقلی 84 نفر می شدند، به اسیری برده شدند و از ظهر عاشورا به بعد پرچم قیام در دست زینب(س) خواهر بزرگوار امام حسین(ع) قرار گرفت و عاشورای دیگری خلق شد که پیام قیام حسینی(ع) را ماندگار و آن را در رگ های تاریخ جاری کرد. به نوشته مقاتل، عمر سعد فرمانده لشکر یزید، ابتدا سرهای شهیدان را نزد ابن زیاد در کوفه می فرستد و پس از دفن کشتگان خود، عصر روز یازدهم، با کاروان اسرا به سمت کوفه حرکت می کند و با وضعی دلخراش آن داغدیدگان را کوچ می دهد. سید بن طاووس در «اللهوف» می نویسد: عمرسعد بازماندگان اهل و عیال حسین(ع) را از کربلا کوچ داد و زنان حرم ابی عبدا... را بر شترانی سوار کرد که پاره گلیمی بر پشتشان انداخته شده بود، نه محملی داشتند و نه سایبانی. بیش تر کاروان 84 نفری اهل بیت اباعبدا... را زنان و اطفال تشکیل می دادند و از مردان تنها علی بن الحسین، امام سجاد(ع) و یکی دو تن از فرزندان امام حسن(ع) بودند که در کاروان اسرا حضور داشتند. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:34 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
مقدمه وجود آدمی همواره همنشین سختیها و مصائب است. «لقد خلقنا النسان فی کبد : هر آدینه آدمی را در سختی و رنج آفریده ام »(بلد90/4). «آری انسان از آغاز زندگی ، حتی از آن لحظه ای که نطفه او در قرارگاه رحم واقع می شود، مراحل زیادی از مشکلات و درد و رنجها را طی می کند ت متولد شود و بعد از تولد در دوران طفولیت و سپس جوانی و از همه مشکل تر دوران پیری ، مواجه به انواع مشقتها و رنجهاست و این است طبیعی زندگی دنیا.مکارم شیرازی ، 1379 ج 27 ص 10 گوهر وجودی آدمی بدون مواجه با سختیها و رنجها به کمال غایی خویش دست نخواهد یافت زیرا مصائب و سختیها صیقل دهنده روح و جان آدمی است باوجود این ، بدون سلامت روان ، این مصائب نه تنها عامل تعالی انسان نخواهد بود ، بلکه به عنوان عاملی مخرب ، تعادل روح و جان انسان را بر هم می زند واو را با تنشهای فراوانی مواجه می سازد به گونه ای که این تنشها گاه زندگی انسان را تهدید می کند. یکی از مهمترین عوامل مؤثر در سلامت روان عزت نفس است خودباوری و عزت نفس بالا هموارکننده مسیر زندگی آدمی در سختیها و مصائب است یکی از پیامدهای مهم عزت نفس آرامش روان است این آرامش روان خود کنترلی را در انسان افزایش می دهد و نتیجه افزایش خود کنترلی مواجه عاقلانه و کارامد با شرایط موجود است انسانی که از عزت نفس بالایی برخوردار است نه تنها تسلیم شرایط سخت و ناگوار نمی شود بلکه از شرایط موجود بیشترین بهره برداری را می کند بارزترین تجلی عزت نفس در مصائب و سختیها در واقعهعاشورا تبلور یافته است واقعه ای که بنا به فرمایش امام صادق سوگناک ترین روزهاست با وجود این تبلور عزت نفس در سپاه به ظاهر مفلوب امام حسین و بازماندگان ایشان آنها را به فاتحان همیشه تاریخ مبدل نمود بدون شک عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) از جمله تأثیر گذارترین شخصیتهای این واقعه است که با عزت و اقتدار رسالت شهدای کربلا رابه سر منزل مقصود رساند. مفهوم شناسی عزت یکی از اهداف مهم تربیت این است که انسان به گونه ای تربیت شود کخه اعتلای روحی بیابد و خود را از پستی و فرومایگی رها ساخته ، حرمت شرافت و شخصیت برای خود قائل شود و بزرگواری خود را در همه حال حفظ نماید آملی 1369 ص 21-23 حاصل این نوع تربیت انسان با صلابتی است که سختی و راحتی و شکست و پیروزی او را به سستی و تباهی نخواهد کشاند و هرگز تن به خواری و زبونی نخواهد داد این عزت و اقتدار که منشأ الاهی دارد ارمغان خداوند است به دوستانش هر کس سر بلندی و عزت می خواهد سربلندی و عزت یکسره از آن خداست فاطر 35/10 خداوند خود را متکفل تدبیر و برآوردن عزت انسان می سازد از این رو یکی از اوصاف خود را رب العزه می داند صافات37/180 این وصف نشانگر آن است که خداوند مالک و صاحب عزت تدبیرگر و عزت و عزت پرور است 4:ص192 عزت که همواره با صلابت و شکست ناپذیری متقارن است عبارت است از : حالتی که به انسان استواری می بخشد تا مغلوب هیچ چیز و هیچکس نگردد.11:ص332-333 عزت نفس یکی از مهمترین عوامل مؤثر در سلامت روان است عزت نفس بالا مانع مقهور شرایط شدن است تحقیقات کوپر اسمیت بیانگر این نکته است که افرادی که از عرت نفس بالایی برخورداند با بهره گیری از استعدادهای خود به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند همین ابراز وجود از تسلیم شدن انسانهای با عزت نفس بالا ممانعت می کند زیرا عزت نفس ، اعتماد به توانایی خود دراندیشیدن است اعتماد به توانایی خود در کنار آمدن با چالش های زندگی است احساس ارزشمند بودن و شایسته مداری است 5:ص 2 انسانی که ارزش وجودی خویش را بشناسد هرگز تن به مذلت و خواری نخواهد داد.
تبلور عزت در حماسه حسینی واقعه کربلا تجلی گاه عزت است سرور شهیدان همواره در گفتار و کردار خویش عزت مداری را سرلوحه خویش قرار داده بود ایشان پیش از حرکت به سوی کربلا در جواب برادرشان محمد حنیفه که از او می خواست برای حفظ جانش با یزید بیعت کند فرمود انه لا اعطی الدنیه من نفسی ابدا و حقیقت این است که هرگز تن به پستی ندهم 13:ص27 عزت ومداری در کلیه شئون قیام کربلا مشهود است زیرا مکتب حسین بر پایه عزت و کرامت انسان استوار شده و اساس شکل گیری آن صیانت و حفاظت از کرامت انسانی است در تاریخ آمده است آن هنگام که ولیدبن عتبه در مدینه قصد بیعت گرفتن از امام را داشت امام او را موزد خطاب قرار داد و فرمود: ما خاندان پیامبر وکانون رسالت هستیم و آستانه ما محل رفت و آمد فرشتگان است دفتر هستی به وسیله ما باز می شود و صراط کمال به وسیله ما ختم می گردد یزید مردی فاسق و شرابخوار آدم کش و جنایتکار گستاخ است ومثلی لا یبابع بمثله : شخصی مثل من با فردی مثل او بیعت نمی کند (اشتهاردی 1377 ص 48 عزت محوری در جریان حوادث کربلا مشهورتر و قابل لمس تر می شود تا آنجا که حضرت سید الشهدا در منازل گوناگون و در جای جای خطبه های خود بر ذلت ناپذیری خود تأکید می کنند همانا زنازاده فرزند زنازاده مرا بین دو چیز قرار داده : یا مرگ با شرافت و جنگ یا پذیرفتن ذلت و خواری چه دور است ذلت از ما خدا ذلت را برای ما روا ندارد و هکذا رسول او و مؤمنان و دامنهای پاک و پاکیزه و شخصیتهای والا و جانهای گرانمایه از اینکه طاعت فرومایگان بر شهادت ارجمندی ترجیح یابد (14:ص138 امام عزت محوری را در نوع پوشش خود در هنگام شهادت نیز مدنظر دارد آنگونه که درتاریخ نقل شده است پیش از آنکه امام به معرکه جنگ برود درخواست لباس کرد تا زیر لباسهایش بپوشد تا در هنگام تاراج دشمنان برهنه نماند روای گوید حسین (ع) فرمود: ایتونی بثوب لایرغب فیه أجعله تحت ثیابی لئلا أجرد منه پیراهن کهنه ای به من دهید تا زیر لباسم اهل ذلت است همان ص154
زندگی آگاهانه مبتنی بر شناخت عنصر آگاهی و شناخت در میزان عزت نفس تاثیر بسزایی دارد. با اینکه حضرت زینب ( س ) به عنوان پرورش یافته ی خانه ی امامت در دامان مادرش زهرا و با تربیت علوی ، عزت و کرامت را در درون خویش پرورانده بود. اما حضور آگاهانه اش در جریان حادثه ی کربلا و عملکرد مدبرانه ی امام در آماده سازی ایشان برای مواجهه با مصائب یکی از علل رفتارهای مدیریت شده و مدبرانه ی ایشان محسوب می شود. این آگاهی علاوه بر یاری ایشان در بررسی اوضاع و انتخاب راهکارهای مناسب مانع از اقدامات شتاب زده و نادرست می شد.
مسئولیت پذیری برتری و کرامت و منزلت انسان در قرآن کریم به واسطه ی متصف شدن به صفت علم و عقل است. این عقل است که اختیار را برای انسان به ارمغان می آورد و پیامد این اختیار مسئولیت است. « کل نفس بما کسبت رهنیه » هر نفسی در گرو دستاورد خویش است. ( مدثر ، 74/38 ) مسئولیت پذیری ، پذیرفتن نوعی تعهد در راستای تحقق اهداف متعالی است و پذیرفتن تعهد به معنای خودباوری است و خودباوری از یک سو حاصل عزت نفس است و از سوی دیگر پدید آورنده ی عزت نفس. در حادثه ی کربلا رسالت شهدا در نیمروز دهم محرم سال 61 هجری پایان یافت و این پایان آغازی بود بر رسالت عظیم عقیله ی بنی هاشم. صیانت از بازماندگان شهدا یکی از وظایف زینب کبری است. از این رو در راستای حمایت از آنها خود را سپر تازیانه های دشمن می کند. فاطمه دختر امام حسین می گوید : مشاهده کردم که تمام بدن عمه ام از ضربات دشمن سیاه شده است. ( 23، ج 45 ، ص 160 ) از سوی دیگر مسئولیت پاسداری از جان امام سجاد نیز بر عهده ی زینب است. لذا در هنگام حمله ی دشمن به خیام « در کنار بستر امام سجاد می ماند » ( 9 :ج 2 ، ص 88 ) اما عظیم ترین مسئولیت او پیام رسانی نهضت عاشوراست که تداوم این قیام در گرو این پیام رسانی است. پذیرش این مسئولیت های خطیر از یک سو ،حاکی از عزت نفس بالای حضرت زینب است و از سوی دیگر بر اقتدار و هیبت ایشان می افزاید. از همین روست که ایشان مقتدرانه اعمال و گفتار خود و دیگران را در راستای تحقق اهداف نهضت مدیریت می کنند.
قاطعیت و ابراز وجود قاطعیت و ابراز وجود به معنای تن به خطر دادن در راستای تحقق اهداف خویش است. زینب که پرورش یافته ی مکتب علوی است هدفی جز رضای خدا و پاسداری از دین جدش ندارد. این در حالی است که عشق به ولایت در قالب عشق حضرت زینب به برادرش امام حسین متجلی گشته است. بنابراین با عزمی راسخ در راستای تحقق هدف متعالی خویش که همان یاری امام معصوم زمان خویش است مدبرانه برای ازدواج خویش شرطی تعیین می کند. این شرط بیانگر قاطعیت او در همراهی و یاری امام خویش و همچنین تدبیر و دور اندیشی اوست. زینب به همسری پسر عمویش عبدالله بن جعفر درآمد مشروط بر آنکه هر گاه برادرش حسین خواست به مسافرتی برود و زینب خواست با او همراهی کند عبدالله از او جلوگیری نکند . ( 24 : ص 290 ) قاطعیت و صلابت زینب در مواجهه با دشمنان ملموس تر است. در کاخ یزید با وجودی که حضرت در لباس یک اسیر ظاهر شده است یزید را خطاب قرار داده می فرماید : حالا که حوادث تلخ روزگار مرا به اینجا کشانده است که با تو هم صحبت شده ام تو را بسیار خوار و حقیر می دانم و سرزنش تو را کاری ارزشمند می دانم و تو را به خاطر عملی که انجام دادی بسیار توبیخ می کنم.
زندگی هدفمند زندگی اگر هدفمند نباشد انسان دچار سر در گمی و تشویش می شود و به این دلیل فرد نمی تواند استعدادهای درونی خود را جهت بخشد و به خوبی از آنها استفاده کند. کسانی که قاطع و هدفمند هستند با توجه به توانمندیهایی که دارند مسیر زندگی را به سوی آن اهداف هدایت و برای دستیابی به آن تلاش می کنند.
عملکرد عزت محور حضرت زینب ( س ) زینب به عنوان پیام رسان عاشورا تنها زنی است که در یک مقطع زمانی به عنوان نایب امام معصوم انجام وظیفه نموده است. در اثبات الوصیه ی مسعودی آمده است : حسین به خواهرش زینب وصیت کرد و در زمان امام چهارم علوم آل محمد از زبان زینب دختر علی نشر می شد برای پرده پوشی بر امام چهارم و حفظ جان او . (20:ص 311 ) انجام این وظایف خطیر نیازمند صلابت علی گونه ای است که دوست و دشمن را مقهور خود سازد. در ناسخ التواریخ در احوالات حضرت زینب آمده است : « چنان خطبه ای را که فصحای بلاغت آثار و بلغای فصاحت شعار از اتیان شطری بلکه سطری عاجزند به آن تسلط و قدرت بیان فرمود و در ضمن آن مراتب شهدا و مقامات سید الشهدا را باز نمایاند و مرتکبین آن اعمال ناخجسته منوال را توبیخ و ملامت نمود. » (12:ص 305 )
توکل و اتصال به سرچشمه ی عزت رودی که از سرچشمه بگسلد دیر یا زود رو به زوال و خشکی می نهد. راز ماندگاری و حیات هر چیز ارتباط با منبع و سرچشمه است. سرچشمه ی عزت حقیقی خداوند عزیز است که از سر لطف و کرم دوستان خود را نیز از آن بهره مند می گرداند. « عزت از آن خدا و رسول و مؤمنان است» ( منافقون ( 63/18) زینب (س ) هرگز خود را از سرچشمه ی عزت جدا نکرد به گونه ای که حتی سخت ترین مصائب او را از برپایی نافله ی شب بازنداشت. امام سجاد در این مورد فرموده اند : « در آن شب ( شب یازدهم ) عمه ام را دیدم که نشسته مشغول عبادت و نماز است. » ( محلاتی ، 1384 ، ج 3 ، ص 62 )
صبر در مصائب طوفان مصائب از هر سو به زینب هجوم آورده است و تنها در یک نیمروز فرزندان ، برادران ، فرزندان برادر و از همه مهمتر امام و ولی خویش را از دست داده است. هر یک از این مصائب به تنهایی شکوه و اقتدار یک انسان را در هم می شکند و عنان اختیار از کف او می گیرد. زینب در حالی با این مصائب رو به رو بود که دشمن اجازه ی سوگواری و گریه بر شهدا را از بازماندگان آنها سلب کرده بود. از علی بن حسین نقل شده است که « اگر از دیده ی هر کدام از ما اشکی سرازیر می شد سرش را با نیزه می کوفتند. » (20:ص 346 ) این در حالی است که اصل فراهم کردن مجال برای ماتم یکی از راهکارهای کمک به مصیبت زدگان برای مواجه با بحرانهای ناشی از فقدان عزیزان است. (28:ص 80 ) با وجود این زینب که از یک سو داغدار عزیزان خویش است و از سوی دیگر با هجوم بی رحمانه ی دشمنان به خیام مواجه است به گونه ای مدبرانه اعمال و رفتار خویش را در راستای حمله به دشمنان مدیریت می کند. نمونه ی بارز این رفتارهای هدفمند پس از شهادت امام حسین در گودال قتلگاه قابل مشاهده است. در آن زمان که از هر سو وجود مقدس حضرت زینب آماج تیرهای مصیبت بود « بالای سر امام حسین ناله می زد و با صدای غمگین و قلبی شکسته فریاد می زد وا محمداه ! خدای آسمان بر تو درود فرستد! این حسین توست که عریان و خون آلود با اعضای قطعه قطعه بیفتاده. وای از این مصیبت. دختران تو اسیرند. شکایتها را به نزد خدا و نزد محمد مصطفی و نزد علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سید الشهدا می برم. وا محمداه! این حسین است که در این بیابان که باد صبا بر آن خاک پاشد کشته ی زنازادگان است. امان از این همه حزن و اندوه و این همه سختی و بلا بر تو ای اباعبدالله. گویا جدم رسول الله امروز دنیا را ترک فرمود. ای اصحاب محمد اینان ذریه ی مصطفی اند که چون اسیران برده شود. (14:ص159-160)
حق گرایی و ظلم ستیزی مادامی که ظلم و ستم بر جامعه حاکم باشد و مناسبات اجتماع بر مبنای خودکامگی و خودکامه پذیری تنظیم شود حرمتی برای عزت افراد باقی نمی ماند. چنین جامعه ای برای دوام خودکامگی حاکمانش ذلیل پرور است . با این حال در چنین جوامعلی نیز عزت واقعی از آن افرادی است که خود را به منبع لایزال عزت متصل نمایند. اینان تقوای الاهی را در پیش می گیرند که « هیچ عزتی بالاتر از تقوا نیست » ( نهج البلاغه ، حکت 371 ) تقوای الاهی نیز آنها را به حق طلبی و حق گرایی سوق می دهد. هیچ ناتوانی حق را نگرفت مگر این که عزیز و نیرومند شد. ( 23:ج78، ص 374 ) حق گرایی مانع تسلیم شدن در برابر فرومایگان می گردد. از همین رو سید الشهدا معلم بزرگ عزت و آزادگی می فرماید : آگاه باشید این فرومایه ( ابن زیاد ) فرزند فرومایه مرا میان دو راهی شمشیر و خواری قرار داده است و هیهات که ما تن به خواری دهیم. (10: ج 2 ، ص 7 ) زینب نیز که رشد یافته ی مکتب عزت محور حسین است در برخورد با ابن زیاد و یزید به گونه ای رفتار می کند که هیبت دروغین آنها در هم شکسته می شود زیرا عزت و اقتدار عقیله ی بنی هاشم از حق گرایی او نشئت گرفته است و انسان حق طلب از عزت و اقتدار بالایی برخوردار است و عزت نفس بالا در رفتار و گفتار و حتی حالات فیزیکی او متبلور می شود.
شجاعت جنگی نا برابر به پایان رسده است و زینب(س)داغدار فرزندان و برادران و خویشان خویش گشته است. اما این پایان مصیبت نیست که آغازی است بر ددمنشیهای دشمنان. تا جایی که «آن لشکر برای غارت خیمه ها آل رسول و نور دیدة بتول بر هم پیشی می گرفتند و حتی سرپوش زنان را می ربودند.» (20: ص 335) با این همه ، این پرورش یافتة خاندان وحی ، آن هنگام که تعدی و سوء قصد دشمن را به جان امام زین العابدین می بیند، چون کوهی استوار در برابر آنها می ایستد و انبوه مصائب و سختیها خللی در عزم و ارادة این بانوی بزرگ وارد نیاورده بود و خطاب به آنها می فرماید : « به خدا او را نخواهید کشت تا اینکه مرا بکشید.»(26:ص 371) همچنان با عزت و اقتدار در برابر دشمن می ایستد که : « مؤمن عزیز است و دلیل نیست . مؤمن از کوه نیرومند تر است.»(18:ج 6، ص 179) ایستادگی در برابر دشمن به ظاهر پیروز و دفاع از حق، مستلزم شجاعت است. شجاعت علی(ع) در کالبد زینب(س) متجلی شده است و او با صلابت ، در برابر سپاه دشمن می ایستد که به گفته مولا علی (ع) شجاعت یکی از دو عزت است. (آمدی ، 1385، ص 259) همین شجاعت و دلاوری است که به زینب (س) آن چنان هیبت و عظمتی می دهد که در اوج مصائب دشمن را وادار به تسلیم می نماید.
بحث و نتیجه گیری حماسة حسینی احیای کرامت و عزت انسانی است و سیدالشهداء و یارانش مظهر عزت و کرامت اند چرا که در راستای زندگی شرافتمندانه، از جان و مال و عزیزان خویش گذشتند. عملکرد امام حسین (ع) به عنوان رهبر قیام، بر مبنای عزت محوری و در راستای صیانت از کرامت انسانی شکل گرفته است. این عزت مداری و عزت محوری پس از شهادت امام در میان اسراء متجلی می شود و حضرت زینب(س) به عنوان قافله سالار این کاروان ، نقش به سزایی در حفظ عزت و کرامت اسراء دارد. عملکرد عزت مدار حضرت زینب(س) به گونه ای است که نه تنها مردم کوچه و بازار را به تکریم شهدا و بازماندگان آنها وادار می سازد، بلکه با عملکرد مقتدرانة خویش در برابر یزید و ابن زیاد که هیبت و شکوه ظاهری آنها لرزه بر اندام همگان می انداخت، اقتدار دروغین آنها را در هم می شکند و آنها را به ذلت و خواری می کشاند . [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:34 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
دختر آمد حیف مادر می رود هوش و ذکاوت صاحب کتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذکاوت آن بانوی بزرگوار چنین می نویسد: فصاحت و بلاغت: کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایی که از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوی بزرگوار می باشد. همان بانویی که امام سجاد علیه السلام در حق ایشان فرمودند: «انت بحمدالله عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه» یعنی: «ای عمه! شما الحمدلله بانوی دانشمندی هستید که تعلیم ندیده، و بانوی فهمیده ای هستی که بشری تو را تفهیم ننموده است». کرامات به غیر از انوار مقدسه چهارده معصوم علیها السلام، در میان رسالت و اهل بیت گرامی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، افرادی هستند که در نزد خداوند متعال داری رتبه و منزل رفیع و والایی می باشند و توسل به ایشان، موجب گشایش مشکلات و معضلات امور دیگران است. مانند حضرت اباالفضل علیه السلام که حتی در موارد زیادی مسیحیان به آن حضرت متوسل شده و به برکت توسل به آن حضرت مشکلاتشان حل گردیده و به حوائج و خواسته های خویش نائل گردیده اند. شهادت آن حضرت حضرت زینب سلام الله علیها، شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجری قمری در ضمن سفری که به همراه همسر گرامیشان عبدالله بن جعفر به شام رفته بودند شهادت رسیده و بدن مطهر آن بانوی بزرگوار در همانجا دفن گردید. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:31 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
مقدمه حضرت زینب(سلام الله علیها) دختر امیر المؤمنین، علی ابن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم قریشی هاشمی حضرت زهرا( علیها السلام) در حیات رسول خدا( صلی الله علیه و آله) به دنیا آمد و الطاف آن حضرا را درک کرد.(ج:2ص:7، 134) براساس گفتة ابن اثیر حضرت زینب(سلام الله علیها) آخرین فرزند حضرا زهرا(علیها السلام) بود. ایشان در رجب 61 یا 62 هجری، رحلت فرمود.
بیان سیّد محسن امین سیّد محسن امین، صاحب کتاب اعیان الشیعه، ذیل نام حضرت زینب(سلام الله علیها) دربارة مکان قبر آن حضرت بحثی دارد. ایشان می نویسد: در قریه ای به نام راویه، حدود یک فرسخ از شهر دمشق، مقبره ای وجود دارد که به نام قبر الست معروف است. در روی این قبر صخره ای دیده می شود که بر آن نوشته شده است:« هذا قبر سیّدة زینب مکنّی به أمّ کلثوم.»(ج:7 ص:7، 136) تاریخی بر آن ذکر نشده است و خط نوشته شده به گونه ایست که دلالت بر قن هشتم هجری دارد. با وجود تفحّص و تتبّع چیز بیشتری نیافتیم که مورخین به آن اشاره کرده باشند؛ جز ابن جبیر در سفرنامه اش و یاقوت حموی در مجمعش و بن عساکر در کتاب تاریخ دمشق که قدمت این سخنان به قرن های اول هجری نمی رسد.؛ بلکه سابقة آن به اوایل قرن هفتم دربارة دمشق برمی گردد. ابن جبیر در اوایل قرن هفتم سفر کرده و سفرنامه را نوشته و گفته است: از مشاهد اهل بیت- رضی الله عنهم- مشهد ام، کلثوم ابنة علیّ بن ابی طالب-رضی الله عنهم- است. به او زینب صغری گفته می شود که کنیه اش امّ کلثوم است. مشهد او مورد احترام است و در فاصلة یک فرسخی دمشق، در سرزمینی به نام راویه، قرار دارد و بر آن قبر مسجد بزرگی بنا گردیده است. خارج خانه ها وقفهایی متعلق به اوست. مردم این منطقه آن را قبر الست امّ کلثوم می شناسند. ما نزد آن قبر رفتیم و تبرک جستیم.(همان)
بیان برخی کتب تاریخی در کتابهای معتبر تاریخی ، گزارشی دربارة اینکه حضرت زینب(سلام الله علیها) پس از بازگشت به مدینه، از آنجا خارج شده باشد، نیست. در برخی از کتب، مانند رسالة «نزهه أهل الحرمین» دربارة آن حضرت آمده است: از جمله قبور اولاد معصومین، قبر زینب کبری دختر امیر المؤمنین(علیه السلام) است که کنیة ایشان امّ کلثوم استو قبرشان نزدیک قبر شوهرش عبدالله ابن جعفر طیّار بیرون شهر دمشق شا م می باشد. آن حضرت با همسرش، عبدالله ابن جعفر، در دوران عبدالملک بن مروان در سال مجاعه، به شام رفت تا عبدالله به املاک و مزارعش بیرون شام سرکشی کند تا مجاعه پایان یابد.زینب آنجا از دنیا رفت و در جایی از آن سرزمین مدفون گردید.(ج:7 ص:7، 137)
نقد و بررسی این کلام درست نیست و به چند دلیل مردود است:
نکتة مهم در پایان تذکر این نکته مناسب است که با وجود اختلافات یاد شده واعیّت مشهود این است که هر مکان منسوب به معصومین (علیهم السلام) و فرزندان بزرگوارشان خود عملاً به مرکزی برای نشر حقایق دینی و تزکیة مردم تبدیل می شود.لذا با توجه به این مطلب نباید این دقّت تاریخی را وسیله ای برای تضعیف شور و ایمان مردو و محبّت فوق العادة فطری به اهل بیت(علیهم السلام) قرار داد. علاوه بر اینکه نفس زیارت حضرت زینب(سلام الله علیها) امری مستحب است و اینگونه امور مستحب عموماً به نیت رجاء انجام می شود نه به نیت ورود. و نتیجة آن استحکام پیوند قلبی مردم با اهل بیت(علیهم السلام) که همگان شاهد آن هستیم.
نتیجه: بنابراین، حضرت زینب(سلام الله علیها) دختر امیرالمؤمنین(علیه السلام) و حضرت زهرا(علیها السلام) پس از آن همه مصیبت و فشارهای وارده و پس از بازگشت از کربلا به مدینه، تا 15 رجب سال 61 یا 62 در مدینه در کنار همسر خود عبدالله بن جعفر و حضرت سجّاد (علیه السلام) زندگی کرد و در همانجا رحلت فرمود و مدفون گردید؛ لکن همچنان که محلّ دفن مادر گرامی آن حضرت مخفی است، قبر وی نیز آشکار نیست و این مطلب یکی دیگر از اسرار این خاندان است. به امید روز ظهور حضرا صاحب الامر و الزمان(عج) و آشکار شدن این اسرار به دست ایشان. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:30 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
مقدمه یکی از داستانهای مهم و معروف قرآن ماجرای آوردن تخت بلقیس به دربار حضرت سلیمان است. حضرت سلیمان برای قدرت نمایی در برابر بلقیس تصمیم می گیرد تخت بزرگ وی را پیش از آمدن او به دربار انجا حاضر کند و از این رو می فرماید :
درباره ی روایت روایتی که اینک می آوریم بیانگر ماجرایی است که امام سجاد ( ع ) با نقل آن اراده فرموده است تا جلوه ی دیگری از دانش عمه گرامی اش را نشان دهد همچنان که حضرت زینب خود از ام ایمن گزارشی نقل می کند که خود نسبت بدان آگاه تر است. و این به جهت اتمام حجت بر کسانی است که در آینده این خبر را می خوانند و ام ایمن را از آن رو که خدمتکار پیامبر بوده نسبت به اسرار زندگی پیامبر آگاه تر از حضرت زینب می دانندکه در آن زمان در سن کودکی بوده است .امام سجاد به خاطر علم وهبی الاهی امامت خود آن ماجرا را می داند اما به خاطر بیان مقام والای حضرت زینب یا مصلحتی دیگر که نمی دانیم ماجرا را به نقل از ایشان گزارش می فرماید.
آغاز حدیث زائده گوید : به محضر مبارک امام سجاد مشرف شدم. امام به من فرمود : ای زائده به من گفته اند که تو هر زمان که بتوانی به زیارت حضرت اباعبدالله الحسین می روی.
سخنان حضرت زینب عمه ام زینب به من فرمود : از آنچه می بینی بی تابی مکن به خدا سوگند تمامی این حوادث عهد و پیمانی است که رسول خدا با جد و پدر و عمویت بسته است و نیز خداوند پیمانی استوار از مردمانی از این امت گرفته است مردمانی که فرعونهای زمین آنان را نمی شناسند در حالی که آنان در میان اهل آسمان ها بسی شناخته شده اند. آن مردمان بزرگ و برگزیده این پیکرهای پاک پراکنده ی خون آلود را جمع می کنند و به خاک می سپارند. آنان در این سرزمین برای تربت پاک پدرت حضرت سید الشهدا نشانه ای می نهند که اثرش در گذر زمان هرگز از میان نمی رود و هر چه پیشوایان کفر و پیروان گمراهی در محو و نابودی آن بکوشند کوشش ایشان جز بر ظهور و پیدایی آن تربت پاک و بلندی امر آن عزیز نمی افزاید.
سخنان پیامبر خطاب به امیرالمومنین پیامبر خطاب به امیر المومنین فرمود : برادرم و حبیبم در این مجلس چنان خشنود شدم که تا کنون آن گونه مسرور نشده بود. شما را می نگریستم و حمد و سپاس خداوندی را بر نعمتی که به خاطر جمع شما بر من ارزانی فرموده بود به جای می آوردم.
سخنان جبرئیل در مورد امام حسین آن گاه جناب جبرئیل به حسین اشاره کرد و فرمود این فرزند تو همراه با گروهی از فرزندان و خاندان و برگزیدگان از امت تو در کنار رود فرات و در سرزمینی به نام کربلا گشته خواهند شد علت آنکه به آن سرزمین کربلا می گویند آن است که در روز قیامت که اندوه و غم و بلا و حسرت و پشیمانی در آن روز پایان ندارد اندوه و بلا بر آنان فزونی می گیرد...آن سرزمین پاکترین نقطه زمین و حرمتش از تمامی سرزمینهای مقدس بیشتر است آن سرزمین قطعه ای از بهشت است هنگامی که آن روز فرا رسد، روزی که فرزند تو و خاندانش در آن شهید شوند و لشکریان کفر و نفرین شدگان زمین آنان را احاطه کنند زمین به لرزه می افتد کوهها به حرکت در می آیند و سخت می لرزد ، امواج دریا خروشان می شوند و آسمان بر اهلشمی خروشد تمامی این حوادثی که در آفرینش رخ می دهد ، به خاطر خشم و خروشی است که نسبت به تو ای محمد و فرزند برومند توست و نیز به آن خاطر است که حریم و حرمت تو را شکسته اند و شری است که درباره فرزند و خاندان تو رخ داده است.
جبرئیل فرمود : ای محمد! گویا می بینم که قیامت فرا رسیده و تو در میان من و میکائیل هستی و علی هم پیشاپیش ماست و فرشتگان بسیاری نیز ما را همراهی می کنند . در همان حال کسانی را که آن نشانه ی نورانی را به چهره دارند از میان مردم بر می گیریم تا خداوند آنان را از سختیها و هول و هراس آن روز نجات دهد.
ادامه ی سخنان حضرت زینب (س ) حضرت سجاد فرمود : عمه ام زینب افزود : هنگامی که ابن ملجم که نفرین خدا بر او باد پدرم را با شمشیر زهرآگین ضربت زد و من نشانه ی مرگ ر ا در چهره ی آن عزیز دیدم به او عرض کردم : پدر جان ام ایمن برایم چنین مطالبی بازگفته است ؛ دوست دارم در این ساعات پایانی زندگانی شما آن را از زبان شما نیز بشنوم.
پایان حدیث در اینجا حدیث بسیار ارزشمندی که راوی آن جناب زینب است به بیان حضرت سجاد به پایان رسید و در پایان نقل این حدیث امام سجاد خطاب به زائده ( آن زائر پاک باخته ی امام حسین ) چنین فرمود :
پی نوشت [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:28 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
پس از حادثه عاشورا، امویان تلاشهای فراوانی در بی اهمّیّت جلوه دادن، مخفی کردن و دفن این واقعه کردند، اما علی رغم این تلاشها، شرح این واقعه از طریق افراد گوناگونی، سینه به سینه، نقل شد. افرادی مانند: عبدالله حرّجعفی، دوتن از اصحاب سیّدالسهداء(علیه السلام) که تاظهر عاشورا در معیّت آن حضرت بوده و ظهر روز دهم آن حضرت را ترک کردند، چندتن از یاران سیّدالشهداءکه براثر جراحات زیاد بیهوش شده بودندو از گزند سپاه عمرسعد درامان ماندند، تعدادی از افراد سپاه عمرسعدو... کسانی که بانو از آنها روایت کرده است. شاید بتوان گفت به دلیل زمان کوتاه زندگی حضرت فاطمة زهرا(علیها السلام) . جوّ حاکم برشهر مدینه و اوضاع سیاسی زمان، خصوصاً پس از رحلت نبیّ مکرّم اسلام(صلی الله علیه وآله)، حضرت زینب(سلام الله علیها) از جمله راویان معدود واندکی است که احادیثی را از حضرت فاطمة زهرا(علیها السلام) نقل کرده است. از جمله احادیثی که او از مادرش زهرا(علیها السلام) نقل کرده، خطبة مشهور فدکیّه است که در این مجال، اشارة مختصری به سند آن می کنیم:
آنان که از او روایت کرده اند. از میان کسانی که از او روایت نقل کرده اند، می توان به روایات نقل شده از امام زین العابدین(علیه السلام) اشاره کرد.(7:ص567)در اینجا به اختصار، اشاره ای می کنیم به نام کسانی که به جز امام چهارم،از او نقل حدبث کرده اند وتاریخ نام ایشان را ذکر کرده است؛ کسانی همچون:
و احادیث دیگر. در پایان، از باب تمیمّن، حدیثی مشهور به فاطمیّات از بانو عقیلة بنی هاشم تقدیم می کنیم. امید است تمامی شیعیان از گنجینة ارزشمند آل الرسول(صلی الله علیه وآله) بهره مند گردند. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:26 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
مقدمه چنانچه عاشورا را پدیده ای بدانیم که به وجود آورنده آن حسین بن علی(ع) است، پرورش دهنده این پدیده زینب بنت علی(ع) خواهد بود. به یقین، زینب قسمتهای مهمی از پرورش عاشورا را به عهده داشته است.
نمونه هایی از فصاحت و بلاغت در کلام زینب(س) کلام و سخنان زینب(س) از چندین جهت و دیدگاه قابل بررسی است. یکی از ویژگیهایی که در سخنان آن حضرت(س) دیده می شود، صناعات ادبی است که ما به اختصار، صناعاتی از قبیل فصاحت و بلاغت، سجع، استعاره، کنایه، تشبیه، تجاهل العارف، ایجاز و دعا و اقتباس را مورد بحث قرار می دهیم.
1. فصاحت و بلاغت فصاحت در فارسی، یعنی: گشاده زبانی، و بلاغت یعنی: سخندانی. (13: ص25)
2. سجع سجع در لغت، به معنای بانگ کردن قمری و کبوتر و یا نالیدن شتر است، و در اصطلاح بدیع، سجع عبارت از توافق دو فاصله از نثر بر حرف آخر می باشد. به عبارت دیگر، سجع آن است که کلمات آخر قرینه هادر وزن یا حرف روی یا هر دو موافق باشند؛ در وزن، یعنی در حرکات و سکنات، و در حرف روی یعنی آخرین حرف اصلی قافیه ها مطابق هم باشند.
3. استعاره استعاره در لغت، به معنی طلب کردن چیزی به عاریت است و در اصطلاح، لفظی است که استعمال شود در غیر معنای اصلی و موضوع له خود، به شرط اینکه، علاقه و مشابهتی بین معنای اصلی و مستعمل فیه وجود داشته باشد. نمونه ای از استعاره در کلام زینب آنجایی است که فرمود: «و ملاذ حربکم و معاذ حزبکم و مقر سلمکم و آسی کلمکم و مفزع نازلتکم.» (9: ج45، ص 162)
4. کنایه کنایه در لغت، به معنای ترک تصریح بوده و در اصطلاح، عبارت است از آنکه لفظی استعمال کنند و به جای معنای اصلی، یکی از لوازم آن معنی را اراده نمایند. مانند «طویل النجاد» که در اصل، به معنای این است که «بند شمشیرش بلند است»؛ لیکن از این لفظ طول قامت اراده می شود.
5. تشبیه تشبیه در لغت، یعنی: مانند کردن چیزی و در اصطلاح، دلالت کردن بر مشارکت چیزی است با چیزی در معنی. تشبیه باید دارای چهار رکن باشد: 1. مشبه یا چیزی که آن را تشبیه می کنند. 2. مشبه به یا چیزی که مشبه را بدان مانند می کنند. 3. وجه شبه یا امری که میان مشبه و مشبه به مشترک است. 4. ادات تشبیه مانند ک، کأنَّ، مثل، شبه، ماثل، شابه و الفاظی دیگر مانند: یحکی، ضاهی، یضاهی و غیره.
6. تجهال العارف تجاهل العارف یعنی اینکه متکلم نسبت به مطالبی که می داند، اظهار جهل و نادانی کند و آن را به طریق شک یا تردید یا سؤال ادا نماید. این صنعت مبنی بر عللی است؛ مانند: توبیخ، مبالغه در مدح یا ذم، حیرت و مدهوش شدن به سبب حب.
7. ایجاز ایجاز آن است که الفاظ مختصر و کوتاه بوده، اما وافی به مقصود باشد و آن بر دو قسم است: 1. ایجاز قصر 2. ایجاز حذف.
8. دعا دعا یعنی طلب کردن دانی از عالی که همراه با تضرع و خشوع است.
9. اقتباس اقتباس عبارت است از اینکه متکم چیزی از قرآن یا حدیث را در نثر یا نظم خود بیاورد؛ به گونه ای که معلوم نباشد که از آن دو گرفته شده است. (12: ص 414)
نتیجه آری زینب کبری تربیت یافته مکتب قرآن است و سخنان او بوی و رایحه طیبه قران کریم و آیات الاهی را می دهد؛ چنان که پرورش یافته آغوش امیرالمؤمنان است و کلمات علی او یادآور خطابه های پرشور و عالیه المضامین پدر بزرگوارش حضرت علی بن ابی طالب(ع) و نمونه نهج البلاغه آن حضرت است و جمله «کانها تفرغ عن لسان أمیرالمؤمنین(ع)» بهترین نمایشگر چیره دستی و تسلط کامل و بی نظیر زینب کبری در خطابه است. زیرا می رساند که گویا زینب، زبان پدرش علی(ع) را در دهان داشت و با زبان مقدس آن حضرت، سخن می گفت و گویا این زینب نبود که لب به سخن باز می کرد و سخن می گفت، بلکه امام علی(ع) سر از خاک بیرون آورده و مشغول نطق و خطابه گردیده است. گویا بعد از وفات علی(ع) خطبه و بیانی به گیرایی خطابه مولا نشنیده بودند و زمانی که زینب آغاز به خطبه کرد، صدای دلنواز علی(ع)، نوای روحبخش او و سخنوری بی نظیر حضرتش برای مردم تجدید شد. [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 12:25 صبح ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |