عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
حکمت قیام شهادت امام، پایه های دولت بنی امیه را سست و از بین برد و امام حسین، جاودانه ماند، زیرا برای حق زیست و با حق بود و در راه حق به شهادت رسید. رد انگیزه سیاسی، غیبی، قبیله ای و شخصی حرکت امام حسین از مکه به عراق، حرکتی است که به آسانی نمی توان با معیارهای حوادث عادی، آن را ارزیابی و نسبت به آن حکم کرد، زیرا از نادرترین جنبش های دینی یا فراخوان سیاسی تاریخ است که هر روز تکرار نمی شود، و هر کس نمی تواند بدان قیام کند، و اگر رهبر نهضت راه درست را پیمود، به اتفاق نظر فقط به یک علت باشد یا اگر بپذیریم به راه اشتباه رفته است، همگان به یک دلیل معتقد باشند. دستاوردهای حرکت درمورد دستاوردهای جنبش- اگر نگاهی فراگیر بدان بیفکنیم- خواهیم فهمید بیش از نتایج و ثمره های بیعت است. امام در همان سال که قیام کرد، کشته شد و یزید در کمتر از چهارسال بعد، مرد. شش سال از قتل امام نگذشته بود، که قاتلان کربلا به سزای عمل خود رسیدند و دولت بنی امیه پس از این، حتی به اندازه عمر یک انسان پایدار نماند و بیش از شصت و اندی سال نپایید. بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:12 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
پیشینه تحریف هرچند منافقان و ملحدان دنیاپرست گاه با کودتا، دسیسه و ظاهر سازى زمام امور مردم را به دست مىگیرند، ولى در دراز مدّت نمىتوانند در برابر نیازهاى فکرى و اجتماعى جامعه دینى پاسخگو باشند و خواستههاى نفسانى آنان مانع دینداریشان مىشود از این رو پس از مدتى به ناچار دست به تحریف در احکام و قوانین دینى مىزنند تا ناسازگارى آنها را با اهداف پلید خود بپوشانند. چنین کارى در ادیان پیش از اسلام نیز داراى پیشینه است و قرآن مجید با نکوهش این عمل نابخردانه و شیطانى، مسلمانان را از آن آگاه ساخته و آنان را از فرجام زشت و زیانبارش برحذر داشته است نمونه آشکار تحریف آیین آسمانى، در قوم یهود است که قرآن درباره آنان مىفرماید:«وَقَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَهُمْ یعْلَمُونَ»(1)ترجمه:گروهى از آنان گفتار خداوند را مىشنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مىکردند در حالى که مىدانستند.»بنابراین مسئله تحریف منحصر به عاشورا نیست، بلکه در هر عصر و زمانی این مسئله، به چشم میخورد که از آن جمله، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: الف. تحریف در عبادات مسلمانان به پیروى از دین خدا و سنّت پیامبر(ص) هنگام انجام فریضه حج، به جاى نمازهاى چهار رکعتى در سرزمین «منى» دو رکعت نماز مىگزاردند. عثمان در زمان حکومت خویش چند سالى چنین کرد، ولى یک سال، تصمیم گرفت نمازهاى چهار رکعتى را تمام بخواند و از آن پسبنىامیه، به جاى پیروى از رسول خدا (ص) از عثمان پیروى کردند(2)از زمان پیامبر(صلى الله علیه و آله) تا زمان حکومت معاویه کسى براى نماز عید اذان و اقامه نمىگفت، ولى معاویه بدعتى آفرید و براى نماز عید اذان گفت.(3) روزى معاویه پیش از رفتن به جنگ صفّین، نماز جمعه را در روز چهارشنبه اقامه کرد(4) ب. تحریف در احکام: پس از آن که ابوبکر به خلافت رسید، مزرعه فدک را، که رسول خدا(ص) به دخترش فاطمه(ع) بخشیده بود، از آن حضرت گرفت و مدّعى شد که این مزرعه جزو بیت المال است. ولى چون عثمان به خلافت رسید. فدک را به مروان حکم- پسر عموى خویش- بخشید و این مزرعه تا زمان عمر بن عبدالعزیز در اختیار بنى مروان بود(5)شراب در قرآن مجید، پلید شمرده شده و نوشیدنش حرام است و رسولاکرم(صلى الله علیه و آله) فرمودهاست:«لَعَنَ اللَّهُ الْخَمْرَ وَ غارِسَها وَ عاصِرَها وَ شارِبَها وَ ساقْیها وَ بائِعَهاوَمُشْتَریها وَ آکِلَ ثَمَنِها وَ حامِلَها.(6) ترجمه: خداوند لعنت کند شراب را، و کسى را که درختى را به نیّت ساختن شراب مىکارد، و کسى را که آب میوهاش را بدین نیّت مىگیرد، و کسى را که از آن مىنوشد، و کسى را که آن را مىفروشد، و کسى را که بهاى آن را مىخورد، و کسى را که آن را حمل مىکند.بااین همه، گویا مدّعیان جانشینى پیامبر(صلى الله علیه و آله) ، خود را تافته جدا بافته از امّت اسلامى و برتر از قانون خدا مىدانستند که شرابخوارى از کارهاى همیشگى آنان بود و قطار شتران براى آنان، شراب حمل مىکرد.نقل است که عبدالرحمن بن سهل انصارى به دستور عثمان به جهاد رفتهبود و معاویه امیر شام بود. روزى عبدالرحمن مشکهایى پر از شراب دید که براى معاویه مىبردند. او بىدرنگ همه را با نیزه درید و شرابها را بر زمین ریخت. وقتى معاویه از داستان آگاه شد، گفت:«عبدالرحمن را رها کنید، او پیرمردى است که عقلش را از دست داده است.» عبدالرحمن گفت: «نه به خدا سوگند، من عقلم را از دست ندادهام، ولى پیامبر ما را ازشرابخوارى منع فرمودهاست. به خدا سوگند اگر ببینم معاویه خلاف امر پیامبر(صلى الله علیه و آله) عمل مىکند، شکمش را خواهم درید!»(7) ج. تحریف در سنّت پیامبر(صلى الله علیه و آله): طبرى از قول عمر نقل کردهاست:سه چیز در زمان پیامبر(ص) حلال بود، ولى من آنها را حرام مىکنم و انجام دهنده آنها را کیفر مىدهم: متعه حج، متعه زنان، و حىّ على خیر العمل در اذان.(8) معاویه بر خلاف صریح قرآن- که ربا را تحریم کرده است- به ربا خوارى مىپرداخت. روزى عباده بن صامت، کسى را دید که در بازار شام معامله ربوى انجام مىدهد. فریاد برآورد: اى مردم! از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: «طلا باید در برابر طلا و گندم در برابر گندم، و خرما در برابر خرما و به طور مساوى معامله شود و اگر کسى بیشتر دهد، ربا و حرام است.» چون این خبر، به معاویه رسید، عباده را احضار و بهاو اعتراض کرد و گفت: «اگر تو معاصر و مصاحب پیامبر بودهاى، ما هم بودهایم. این چه حدیثى است که نقل مىکنى؟! دیگر این حدیث را مخوان.» عباده گفت: «گر چه معاویه خوشش نیاید، احادیث پیامبر(ص) را براى مردم بازخواهم گفت!»(9) بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:6 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
مسلم بن عقیل سفیر امام حسین(علیه السلام) امام حسین(علیه السلام)پسر عمویش، مُسلِم بن عقیل، را پیش از خود به سوی کوفه روانه ساخت و مُسلِم در نیمهی ماه رمضان از شهر مکه خارج شد و پس از بیست روز (پنجم شوال) وارد کوفه شد. این خبر مورد قبول همه مورخان و پژوهشگران است. اما در ضمن همین بیست روز داستانهایی را نقل کردهاند که مشکوک مینماید و به نظر میرسد که پذیرفتن آنها بسیار سخت باشد. مینویسند: مُسلِم از مکه حرکت کرد تا به مدینه آمد و در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز خواند. سپس با خویشان و خاندانش خداحافظی کرد. آنگاه دو نفر از مردان مدینه را برای راهنمایی در سفرش اجیر کرد. اما آن دو راهنما او را بیراهه بردند و چیزی نگذشت که در تاریکی شب راه را گم کردند. تشنگی سختی بر آنها غلبه کرد، تا آنجا که از ادامه راه بازماندند. آن دو راهنما در حالی که یارای سخن گفتن هم نداشتند، با اشاره جهت مسیر را به مُسلِم نشان دادند. مُسلِم راه را در پیش گرفت و آن دو راهنما نیز بر اثر تشنگی جان سپردند.مُسلِم بن عقیل پس از آنکه کمی راه پیمود، به جایی که معروف به مضیق بود، رسید. از آنجا برای امام حسین (علیه السلام) نامهای نوشت و توسط قیس بن مسهر صیداوی به سوی حضرتش فرستاد. قیس نامه را پیش امام (علیه السلام) آورد. مسلم در آن نامه نوشته بود: «اما بعد، من با دو نفر راهنما به سوی کوفه به راه افتادم، ولی آن دو، راه را گم کردند و بر اثر تشنگی از پای افتادند و مردند. ما نیز رفتیم تا به آب دست یافتیم، این در حالی بود، که جانمان به لب رسیده بود و جز رمق ناچیزی برای ما نمانده بود. من به سبب این جریانات، ادامهی این سفر را به فال بد گرفتم. اگر امکان دارد مرا از رفتن به این سفر معذور و معاف دار و دیگری را بفرست. والسلام».در ادامهی این داستان مینویسند:امام حسین(علیه السلام) در پاسخ نامه به مُسلِم چنین نوشت:«من میترسم که چیزی جز ترس تو را به نوشتن این استعفا و انصراف از ادامهی سفر وادار نکرده باشد. راهی که پیش روی تو نهادهام،همچنان در پیش روی داشته باش و به راهت ادامه بده. والسلام» و آنگاه که مُسلِم نامه را خواند، گفت: اما من که بر جان خود میترسم. مُسلِم همچنان راه خود را به سوی کوفه ادامه داد تا به مردی شکارچی برخورد کرد که آهویی را از پای درآورد و آهو در پیش پای او جان سپرد. مُسلِم این بار حادثه را به فال نیک گرفت و گفت: ان شاء الله دشمن خود را خواهیم کشت.(29)ریشهی این داستان نیز مثل بسیاری دیگر از داستانهای این چنینی به تاریخ طبری سنی مذهب برمیگردد. شیخ مفید (ره) و دیگران هم باواسطه یا بیواسطه از طبری گرفتهاند. این داستان علاوه بر اینکه از سند قابل قبول محروم است، مفهوم آن نیز سخت متزلزل و مشکوک است و از نظر بسیاری از دانشمندان شیعه و پژوهشگران ژرف نگر، نامعقول و مردود است. دلایل زیادی بر ساختگی بودن آن میتوان آورد که اهم آن به قرار ذیل است: بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:6 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
چکیده در این نوشتار، مفهوم ماندگاری نهضت کربلا به مفهوم اسیر نشدن حادثه کربلا در بستر زمان و مکان خاص می باشد؛ چه اینکه نهضت کربلا همچون قرآن از ویژگی جاودانگی و ماندگاری برخوردار بوده و دارای خصیصه پذیرش بین المللی است. تمام جهانیان و فرد فرد انسان ها با تبیین و گزارش صحیح و با ابزارهای متداول و در دسترس، مانند هنر و نمایش، از نهضت کربلا، شیفته و مجذوب آن می شوند.
مقدمه از یک سو چون دین موجب سعادت واقعی بشر است، باید از آن پاسداری نمود و از سوی دیگر این دین در مسیر خود دچار انحراف و کجی نیز می شود، پس بقا و استمرار دین کامل و اصلاح آن از کجی ها و انحرافات امری بسیار مهم و اساسی است.
مفهوم ماندگاری ماندگاری به معنای نو بودن، کهنه نشدن و همیشگی است؛ درواقع سخن در این مهم است که نهضت کربلا- که پیوند عمیق و جدا ناشدنی ای با سیدالشهدا خورده- پس از مدت های مدید و طولانی که خود می تواند مهم ترین و بزرگ ترین حوادث تاریخ را به فراموشی بسپارد، هنوز زنده و پاینده و مهم تر از آن، مؤثر، مفید، کارساز و تعالی بخش می باشد.
عوامل ماندگاری نهضت سیدالشهداء علیه السلام این عوامل را می توان از زاویه ای درونی و مربوط با ماهیت نهضت امام حسین علیه السلام و نیز از زاویه ای بیرونی و مربوط به مؤلفه های بیرونی، مورد بررسی قرار داد:
الف) عوامل درونی ماندگاری این عوامل براساس ماهیت درونی نهضت، خود را نشان می دهند؛ چرا که ماهیت نهضت امام حسین علیه السلام به طور کامل منطبق با معیارهای درون دینی است. بقیه در ادامه مطلب [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:3 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
2-1. اعتقاد به معاد و غایت مداری نهضت امام علیه السلام یک نهضت ابتر و نامشخص نیست؛ نهضتی است برخوردار از مبدأ معین و مشخص و پررنگ و نیز برخوردار از عاقبت و نهایت اندیشی مطمئن و مؤثر به نام معاد و بهشت و جهنم؛ در واقع جهان، یعنی حضرت و در نوع خود کامل است.
3-1. احیای رسالت و دین پیامبر(ص) نهضت اباعبدالله چیزی جز احیای سنت پیامبر(ص) و مبارزه با بدعت ها و اسلام وارونه ی اموی و اموی صفتان نیست.
4-1. توجه به اصل امامت و ولایت فلسفه سیاسی اسلام برای مدیریت جامعه، بر مبنای دین کامل و در قالب امامت تحقق می یابد که پس از پیامبر(ص) این اصل منحرف گردید؛ در حقیقت معاویه و یزید به ناحق این اصل را به دست فراموشی سپردند و به دنبال موروثی کردن خلافت خود و درواقع استوارسازی پادشاهی و دیکتاتوری مستبدانه خود و جانشینان خود بودند.
پی نوشت ها : * مدرس حوزه علمیه امام خمینی (ره) [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:1 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
2. حوزه علمی- دینی نهضت کربلا برای برخورداری از دین کامل باید در رفتار و عمل بیرونی، خود را با اعمال صالح همراه نمود. اعمال صالح براساس تعالیم دینی ما جدای از ایمان و باور به مبانی و اصول دینی نیست و هر کسی در حوزه فکری قوی تر باشد، در اعمال نیک نیز قوی تر خواهد بود.
1-2. حسن فعلی نهضت کربلا نهضت عاشورا شایسته ترین خصلت های انسانی و خداپسندانه و مجموعه ای از فضایل اخلقی و دینی را در خود جای داده است و به مثابه ی یک میدان عملیاتی و اجرایی برای آموزش های اخلاقی و الگوگیری های ناب رفتاری می ماند.
2-2. حسن فعلی نهضت کربلا (نیت خالصانه) اعمال خالصانه، تاریخ ساز است؛ چه اینکه می توان ادعا کرد سنت ساز و موجب تولید تمدن و فرهنگ می شود.
پی نوشت ها : * مدرس حوزه علمیه امام خمینی (ره) [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:1 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
ب) عوامل بیرونی ماندگاری نهضت کربلا منظور از عوامل بیرونی، همان مؤلفه های ویژه یک نهضت جهانی است که اگرچه می تواند مرتبط با محتوای درونی آن نهضت به شمار آید، ولی به عنوان خصلتی پیرامونی از آن بحث می شود.
1. سیمای مظلومیت در نهضت کربلا برخی از عنصر عاطفی و احساسی جریان کربلا سخن می گویند که مجموعه ای از سختی ها و مصیبت های شهادت امام علیه السلام و اصحابش را در برمی گیرد؛ درواقع این امور موجب مظلومیت در یک جریان و نهضت می گردد؛ بلکه مصیبت کربلا بزرگ ترین و با عظمت ترین مصیبت هاست که تاریخ تا به حال به چشم خود دیده است؛ چه اینکه امام علیه السلام خود را کشته اشک معرفی می کند:« من شهید اشک هایم! هیچ انسان با ایمانی مرا یاد نمی کند جز اینکه طوفانی از اندوه در دلش ایجاد و اشک دیدگانش جاری می گردد».(1)
2. عقلانیت و نهضت کربلا در یک جمله می توان گفت: نهضت کربلا از عنصر عقلانیت و منطق پیروی کرده است؛ یعنی نهضت امام علیه السلام تنها یک نهضت احساسی و به دور از منطق و دارای یک چهره شورش گونه نبوده است؛ بلکه دارای فلسفه وجودی است.
3. نهضت کربلا و ادامه راه روزی که امام حسین علیه السلام زنان و خاندانش را همراه خود برد، کسی باور نمی کرد این همان ادامه راه باشد؛ چه اینکه عنصر تبلیغ و افشاگری ظلم همان رسالتی است که پس از امام علیه السلام توسط حضرت زینب (س)و امام سجاد علیه السلام و امامان بعد و امروز علما و واعظان و مداحان حقیقی و با معرفت طی می شود.
نتیجه گیری 1. ماندگاری نهضت امام حسین علیه السلام به مفهوم یک نهضت فرازمانی و فرامکانی و فرادینی در صحنه بین المللی قابل بحث و بررسی و تأثیرگذاری است.
پی نوشت ها : 1. بحارالانوار؛ ج 46، ص 279. [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 5:0 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
مقدمه قیام قیامت آسا و حادثه ی حماسه آفرین کربلا از جامعیت و کمالی برخوردار است که آن را جهانی و جاودانه ساخته است و فراتر از زمان، زبان و زمین « بر عقل و دل» آدمیان القا و ابلاغ نموده است؛ چه اینکه از سرچشمه ی زلال الهی- انسانی، توحیدی و عدالت محورانه نشأت گرفته است و با فطرت انسان و سرشت او گره خورده است؛ چنان که در جریان « خلافت الهی» از آدم ابوالبشر علیه السلام براساس : « فتلقی آدم من ربه کلمات»(1)؛ ظهور یافت و در این سیر خلقت و خلافت « نوع انسان» با امام حسین علیه السلام عجین شد؛ زیرا چه مقصود از کلمات « اسمای الهی» باشد « و علّم آدم الاسماء کلها»(2)؛ و چه اسمای قدسی و نوری پنج تن آل عبا(3) همه ناظر بر موقعیت حسین بن علی علیه السلام در هندسه ی هستی و حدوث و بقای عالم وجود و « علت غایی» آفرینش است؛ آنچنان که علامه جوادی آملی فرمودند:« مراد از کلمات چیزی جز اسمایی که به آدم علیه السلام تعلیم شد، نبود؛ یعنی کلمات تلقی شده، ظاهراً جزء همان اسماء بود...»(4). الف) نفی و نقد آنچه به نام اسلام مطرح بود؛ ب) اثبات و احیای آنچه از اسلام به نسیان و فراموشی سپرده شده بود؛ چه اینکه در خطبه ها و نامه های امام حسین علیه السلام چنین جنبش و جهشی، نیز احیای سنّت اصیل اسلامی( ایجابی- آرایشی) و اماته و میراندن بدعت ها ( سلبی- پیرایشی) کاملاً مشهود است و از رازهای قیام کربلا و فلسفه های نهضت حسینی به شمار می رود که فرمود:«... انا خرجت طلب الاصلاح فی امة جدی...»(8) یا « فان السنّه قد امیت و انّ البدعة قد احییت»(9)؛ پس تاریخ و جغرافیای طبیعی و معرفتی « اسلام ناب» وابسته و همبسته به نهضت حسینی است و نگاه ژرف و آگاهانه به چنین قیام جاودانه ای یک ضرورت علمی، عقلی و تاریخی است و بایسته و شایسته است که اصحاب فکر و ارباب اندیشه از منظرهای گوناگون و با رهیافت های معرفت شناختی، ارزشی شناسی، جامعه شناختی و فلسفه ی تاریخی و ... به این قیام توجه نمایند و نقش « انسان کامل» را در احیا و ابقای « اسلام کامل» یا تأثیر بنیادین عنصر امامت و ولایت را در خلوص، توانمندی و کارآمدی توحید و عدالت به عنوان دو مؤلفه ی محوری اسلام ناب محمدی (ص) درک و دریافت نمایند و از دل حادثه ی عظیم عاشورا، دانش و ارزش، جهان بینی و ایدئولوژی، حکمت علمی و عملی، سلوک و سیاست، جهاد و اجتهاد، عقلانیت و معنویت، معرفت و شریعت و تربیت و عدالت ناب اسلامی را استنباط نمایند تا کمال و جامعیت اسلام ناب در جوهره ی قیام حسینی تجلّی گردد که چنین قیامی تنها یک حادثه و پدیده ی تاریخی در یک ظرف زمان و مکانی و نقطه جغرافیایی خاص نبود، بلکه « کربلا» همه ی هستی و هسته ی فرهنگ و تمدن پویا و پایای اسلامی است و اگر « قیام عاشورا» بدون تحریف، انحراف، ارتجاع فکری، التقاط اندیشی، تحجر و جمودگرایی، عوام اندیشی و سطحی نگری، واپس گرایی و ... و با تعمّق و ژرف نگری، درست اندیشی و توجه همه جانبه و به انگیزه ها، اهداف، ریشه های پیدایش و گسترش و مسائل و مصائب، چهره های حماسی و تراژیک و صفحه های سفید و سیاه و ضیاء و ظلمت مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد، به یقین هماره الگوی فراگیر و اسوه ی حسنه ای برای همه ی آزادگان و آزادی خواهان و طالبان معرفت و معنویت و تربیت و عدالت خواهد شد و « گفتمان عاشورایی» فرا زمانی، فرا زمینی و فرا زبانی می تواند نقش احیاگرانه و اصلاح طلبانه در حیات انسانی داشته باشد و فرمول « کل ارض کربلا، کل شهر محرم و کل یوم عاشورا» را فرمول« انسانیت و تکامل» علم و عقلانیت، ایدئولوژی و تکنولوژی و تعالی و توسعه و الگوی عدالت فکری، اخلاقی و عملی و قسط فردی و اجتماعی قرار دهد و شاید یکی از رازهای ذکر امام حسین علیه السلام از سوی همه ی پیامبران الهی و یادسپاری امامان معصوم علیه السلام در همین نکته نهفته باشد که قیام کربلا، سنت و مکانیسم تحول و تکامل و گفتمان تفکر اصیل دینی و اخلاق ناب اسلامی و دکترین مدیریت و حکومت مبتنی بر « عدالت اجتماعی» است و انسان منهای عاشورا انسان منهای انسانیت و حریت و عدالت است؛ لذا در نوشتار حاضر به یکی از وجوه قیام کربلا که « راز ماندگاری» و « اسرار جاودانگی» و « فلسفه ابدیت» پایانی و مانایی آن است، با رویکردهای تاریخی، کلامی، فلسفی، عرفانی و اجتماعی می پردازیم و البته به صورت مجمل و فهرست وار به رازها و اسرار ماندگاری و گسترش امواج نهضت کربلا در دو بخش نظری- علمی و عملی- عینی اشاراتی خواهد شد و به همین دلیل با مقدمه حاضر در دو جنبه یاد شده، بحث را به پیش می بریم و نتیجه گیری می کنیم: 1. عوامل مانایی و پایانی نظری- علمی ناگفته نماند که تحلیل ماهوی قیام کربلا و بررسی عقلانی- واقعی چرایی و چگونگی نهضت عاشورا ما را به سوی عوامل علمی و نظری ماندگاری قیام اباعبدالله الحسین علیه السلام رهنمون می کند که به برخی از آنها در ادامه اشاره می کنیم. 1-1. توحید بودن قیام کربلا امام حسین علیه السلام انسان کامل و مظهر ولایت مطلقه و تجلّی توحید علمی و عینی است که دعای عرفه آن امام همام آکنده از « معرفة الله» و توحید الهی داشتن و « عبدالله» بودن اوست و حادثه ی کربلا ظهور عینی انگیزه، اندیشه، بینش و گرایش توحیدی آن امام علیه السلام می باشد؛ یعنی امام علیه السلام برای خدا، در راه خدا و به یاد خدا قیام کرد و از آغاز تا انجام و بدأ تا ختم نهضت، شعار و عمل او حکایت از توحید داشت که جمله ی « لا معبود سواک»(10) پس از شیر خوردن و از روی اسب به زمین افتادنش در میدان جهاد و شهادت و یا قبل از آن، در دل کارزار، نماز عاشقانه و موحّدانه را برپا داشتن و از « الله اکبر» و « بسم الله و بالله و علی ملّة رسول الله»(11) سخن گفتن، اوج توحید معرفتی و معرفت توحیدی امام علیه السلام و خلوص تمام در برابر معبود است و از « رضی الله رضانا اهل البیت»(12) حرف زدن نیز از توحید و عبودیت حکایت می نماید؛ بنابراین نهضتی که دارای « روح توحیدی» است، ماندگار و پایاست و هرگز، مردن، زوال و فروپاشی در آن راه ندارد؛ لذا توحیدی بودن نهضت از رازهای ماندگاری است. 2-1. قیام کربلا قرآنی بود( قرآنی بودن قیام کربلا) اباعبدالله الحسین علیه السلام در نامه ای به بزرگان کوفه نوشتند:« انا ادعوکم الی کتاب الله و سنّة نبیه»(13)؛ یعنی ایشان فلسفه و راز قیام خویش را دعوت به قرآن و سنت نبوی (ص)اعلام می نمایند و چون قرآن کتاب جاودانه و ابدی خدای سبحان است و قیام کربلا نیز دارای روح و صبغه ی قرآنی است، از ابدیت برخوردار است؛ چنان که خدای سبحان در باب قرآن فرمود:« انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون». پی نوشت ها : 1. بقره: 37. [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 4:59 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
3-1. حاکمیت بینش قوی و بصیرت نافذ در قیام کربلا امام حسین علیه السلام با درک عمیق فضای فرهنگی- سیاسی و اجتماعی عصر خویش و درد دین و دینداری و فهم موقعیت امویان در نابودی ارزش های اسلامی و به فروپاشی کشاندن جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی در نقاب اسلام و پرده ی خلافت اسلامی و غفلت و جهالت مردم و عدم مسئولیت شناسی و مسئولیت پذیری خواصّ جامعه در یک حرکت هدفدارانه، روشمند، منقطی و وظیفه شناسانه « قیامی» را علیه حکومت جور و جبر، انحراف و ارتجاع، فساد و تباهی آغاز کرد تا درس ها و عبرت هایی را به همه تاریخ نشان دهد و راه دینداری توأم با دانایی و درک و درد دینی را با جهاد، عشق، شور و شیدایی، ایثار و نثار، خون دل خوردن و خون دادن بازنماید و بصیرت و صبر، شکیبایی و شکر، شیدایی و شرح صدر، شناخت و شکوفایی و شور و شعور را توأمان در قیام کربلا نشانه رفته و نشان دهد و آیینه ای در کربلا نشاند که همه ی انسان ها در طول تاریخ، خویش را در آن دیده و نقد و تأویل نمایند... چون امام حسین علیه السلام می دانست چرا و چگونه، با چه هدف و سرانجامی قیام می کند. او آن روز که پس از پیشنهاد بیعت با « یزید»( آن جرثومه فساد فکری و فعلی و نمونه انحراف عقیدتی و انحطاط اخلاقی) فرمود:« و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامّة براع مثل یزید»(1)، کاملاً آگاه بود که چه می کند و چه حوادث تلخی در پیش روی اوست؛ یا با درک و از سر سوز دل فریاد زد که « انی لا اری الموت الا السعادة و لا الحیوة مع الظالمین الا برما»(2): من مردن را برای خودم سعادت و زندگی با ستمگران را موجب ملامت می بینم؛ همچنین فرمود:« الا و ان الداعی ابن الداعی قد رکز بین الثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة»(3).
4-1. جامعیت قیام کربلا نهضت حسینی از جامعیت ویژه ای برخوردار بود. استاد مطهری در این زمینه می فرمایند:« وقتی بخواهیم به جامعیت اسلام نظر بیفکنیم، باید نگاهی هم به نهضت حسینی بکنیم. می بینیم امام حسین علیه السلام کلیات اسلام را در کربلا به مرحله ی عمل آورده، مجسم کرده است؛ ولی تجسّم زنده و جاندار حقیقی و واقعی، نه تجسم بی روح. انسان وقتی در حادثه ی کربلا تأمل می کند، اموری را می بیند که دچار حیرت می شود و می گوید اینها نمی تواند تصادفی باشد و سرّ اینکه ائمه ی اطهار علیه السلام این همه به زنده نگه داشتن و احیای این خاطره توصیه و تأکید کرده و نگذاشته اند حادثه ی کربلا فراموش شود، این است که این حادثه یک اسلام مجسم است. نگذارید این اسلام مجسم فراموش شود.»(6)
5-1. حق و حقیقت محوری قیام کربلا از حقانیت ویژه ای برخوردار بود و چون ضیائی در ظلمت فکری و اخلاقی و نوری در تاریکی عقاید و اعمال، درخشیدن گرفت و دل های مرده را زنده و چشم های خفته را بیدار و عقل های از کار افتاده را فعال ساخت و حسین علیه السلام که مظهر حقّ محض بود، در حاکمیت باطل جوشید و خروشید و از عدم عمل به حق و رواج باطل سخن گفت و علیه این جریان نقابدار و منافقانه مبارزه کرد تا خط نفاق و کیفر نقابدار را با افشاگری نظری و عملی رسوا سازد و اسلام بدلی و یزیدی را مهجور و منزوی و اسلام اصیل و حسینی را شاهد بازار کند که فرمود:« الا ترون ان الحق لا یعمل و ان الباطل لا یتناهی عنه»(8). حضرت روش و سیره ی قیام و نهضتش را روش و سیره نبوی و علوی معرفی کرد و فرمود:« اسیر بسیرة جدی و ابی علی بن ابیطالب علیه السلام...»(9)
6-1. عدالت خواهی و عدالت گستری یکی از عوامل ماندگاری قیام کربلا، روح عدالت خواهانه و عدالت گسترانه ی آن بود؛ چه اینکه امام علیه السلام در یک تحلیل جامع و بینش دقیق اسلامی و جامعه شناسی همه جانبه، به این نتیجه رسیدند که پیام عملی و اجتماعی اسلام، یعنی « عدالت اجتماعی» در معرض نابودی و تهدید جدی است و مدیریت دینی و حکومت اسلامی عدالت اجتماعی را به دلیل تکاثر طلبی، نژادپرستی، شهوت رانی و انحراف اخلاقی، ارتجاع به جاهلیت فکری- رفتاری قبل از اسلام و ... نه تنها از دست داده، بلکه یک گوهر فراموش شده تلقی کرده است و « عدالت اسلامی» از حیث مفهوم و مصداق تحریف و ترور شده است؛ لذا جهادی با هدف تحقق عدالت فکری، اخلاقی و اجتماعی را شروع کردند و با مظاهر ظلم و استبداد، تبعیض و شکاف طبقاتی مبارزه کردند؛ پس قیام کربلا در برابر ارزش های تغییریافته، عدالت فراموش شده، سیستمی نهادینه شدن فساد، فقر و تبعیض، شیوع رذایل اخلاقی، فقدان معنویت و عدالت خواهی، زنده شدن معیارهای جاهلی، نژادپرستی، تکاثرطلبی و اشرافیت و ... صورت گرفت.(12)
پی نوشت ها : 1. همان؛ ص 11. [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 4:58 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
2. علل عملی- عینی مانایی قیام کربلا اگرچه برخی از علل و ریشه های نظری- علمی، صبغه و سیاق عملی- عینی نیز داشته اند، اما بیشتر در چهارچوب و کانون علمی- معرفتی قرار می گیرند. در این قسمت به برخی از علل و ریشه های عملی- عینی ابدیت و جاودانه شدن قیام عاشورا اشاراتی مجمل خواهیم داشت.
1-2. تبیین فلسفه و حکمت قیام توسط خود امام علیه السلام به یقین هیچ کس به اندازه ی خود امام علیه السلام نمی تواند هدف ها، انگیزه ها و فلسفه ی قیام خویش را توضیح دهد؛ چه اینکه امام علیه السلام حرکتی منطقی، هدفدار، روشمند و آگاهانه را شروع کردند؛ هدف هایی چون: احیا و زنده نگه داشتن اصول و ارزش های اصیل و حقیقی اسلام، اصلاح امت محمدی (ص)از حیث فکری- اخلاقی و اجتماعی.
2-2. کلی، نوعی و انسانی بودن قیام کربلا قیام امام حسین علیه السلام هرگز شخصی، قومی و نژادی نبوده است، بلکه صرفاً مکتبی، ارزش گرایانه و حقیقت جویانه بود و انقلابی درونی و برونی ایجاد کرد و نور و فروغی در دل تاریکی های عقیدتی- اخلاقی جامعه افروخت تا امید، حرکت و حرارت، شور و شعور و شیدایی ایجاد کند و بعثتی دوباره بیافریند.(1)
3-2.الهی بودن انگیزه ی قیام و هدف های نهضت از جمله عوامل عملی و واقعی ماندگاری قیام کربلا همان خدایی بودن یا رنگ الهی داشتن قیام بود که در حد اعلی، روح نهضت حسینی را تشکیل می داد و هیچ انگیزه ی خودخواهانه، دنیاطلبانه، زراندوزانه و تزویرگرانه و زورمدارانه در آن دیده نمی شد؛ نهضتی خالص برای خدا و رضوان الهی بود؛ چنان که امام حسین علیه السلام از مبدأ تا پایان قیام خدا را در نظر گرفت و تنها تکلیف و مسئولیت الهی را مبنای حرکتش قرار داد و در فرجام قیام که به « شهادت» او منجر شد نیز سخن از « رضا بقضائک، تسلیماً لامرک، لا معبود سواک» سخن می گفت و همیشه و همه جا از توحید، حق، آزادی خواهی و حرّیت طلبی، عزّت و کرامت الهی- انسانی، عدالت، ارزش های اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر فریاد می زد و همه چیز خویش را در راه خدا و برای احیای مکتب اسلام و منطق « وحی» فدا نمود و تنها بندگی خدا، اطاعت از اوامر الهی و خلوص و صداقت همراه با صبر و حلم و بردباری در برابر مشکلات، مصائب و ملالت ها و ملامت ها می توانست « علل پیروزی حقیقی» و جاودانگی و قدسی بودن قیام حسینی قرار گیرد.
4-2. نقش امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب (س)و اهل بیت امام علیه السلام در مانایی و جاودانگی قیام کربلا به یقین یکی از اسرار ماندگاری و فلسفه ی جاودانگی قیام کربلا نقش عملی امام چهارم علیه السلام و زینب(س) قهرمان کربلا و سخن پیامبر (ص)در عالم رؤیا به امام حسین علیه السلام است که فرمود:« ان الله شاء ان یراک قتیلاً و ان راهن سبابا»(2).
5-2. توصیه های مؤکد و مکرر امامان معصوم علیه السلام بر زنده نگه داشتن قیام کربلا از طرق مختلف مشروع و معقول این مسئله، یعنی توصیه های مکرر امامان معصوم علیه السلام بر زنده نگه داشتن قیام کربلا، از جمله عوامل مهمّ ماندگاری نهضت کربلاست؛ زیرا یکی از اسرار سفارش به خواندن « زیارت عاشورا»، برپایی مجالس و محافل حسینی علیه السلام و افشای تحلیلی- عقلانی مسلک و مکتب یزیدیان و امویان است؛ چه اینکه التزام عملی و متعبّدانه دوستداران اهل بیت علیه السلام و عاشقان مکتب عاشورا نسبت به زنده نگه داشتن محرم و صفر و یاد و نام امام حسین علیه السلام و کربلا نقش بسزایی در جاودانگی قیام کربلا داشته است.(5)
6-2. نقش امامزادگان در بقای نهضت حسینی امامزادگان که در آفاق و اکناف بلاد اسلامی، هریک پخش شده اند و در هنگامه حیات، در حال قیام علیه کفر و ظلم نیز بودند و برای آگاهی بخشی و معرفت آموزی مسلمانان تلاش وافی داشتند، نقش برجسته ای در زنده نگه داشتن شور و شعور حسینی و جلوات و جذبات قیام کربلا ایفا کردند.
7-2. نقش عالمان دین و دانشمندان و فقیهان اسلامی و روحانیون در احیای آثار قیام کربلا نباید فراموش گردد. عالمان دین در راستای تحلیل فلسفه ی قیام کربلا، تبیین شخصیت امام حسین علیه السلام و حادثه ی عاشورا و افشای ظلم و ستم های بیدادگران اموی و عباسی و ... و پاسداشت یاد و نام امامان و معارف و آموزه های اهل بیت علیه السلام نقش خطیری داشتند و در یادسپاری عقلی، عاطفی، عرفانی و سیاسی- اجتماعی نهضت عاشورا رسالت مهمّی را به انجام رساندند و در برابر تحریف ها و انحراف های فرهنگی- تاریخی و محو آثار قیام کربلا از سوی خلفای جور و جبر ایستادگی کردند و با آگاهی و بصیرت و صبر و مقاومت درس ها و عبرت های عاشورا را به نسل های مختلف رساندند.(6)
8-2. ماهیت عاشورا و هویت حقیقی قیام کربلا یکی از عوامل ماندگاری نهضت کربلا ماهیت و چیستی انقلابی حماسه آفرین این قیام بود که دو عنصر « توحید و عدل» را شعار و جوهره ی خویش قرار داد و توانست سرچشمه نهضت های انقلابی- اجتماعی در طول تاریخ قرار گیرد: از قیام توّابین، زید بن علی و ... تا نهضت اسلامی ایران و حتی الهام بخش شدن برای نهضت های آزادی خواهانه جهان، مثل گاندی و ...(7)
پی نوشت ها : 1. ر.ک به: مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار؛ ج 17، صص 105-108 و 442-455. [ سه شنبه 90/9/8 ] [ 4:57 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |